«خوب، بد، جلف» عنوانی فیلمی به کارگردانی پیمان قاسمخانی استکه فقط حضور بازیگرانی مطرح باعث فروش خوب آن شده است.
شهدای ایران:«خوب، بد، جلف» عنوانی فیلمی به کارگردانی پیمان قاسمخانی استکه فقط حضور بازیگرانی مطرح باعث فروش خوب آن شده است.
درباره مباحث فنی این فیلم نمیخواهیم حرفی بزنیم، اما آنچه میخواهیم به آن بپردازیم، رویکردهای این فیلم به موضوعات اجتماعی، اخلاقی و ترویج ناهنجاری ها است.
البته باید این مطلب را متذکر شویم، از دو منظر میتوان به بحث مفهومی این کار توجه کرد. اول اینکه این فیلم، تنها میخواهد با رویکرد غیراخلاقی، مخاطب جذب کند، دوم؛ تنها با به کارگیری چند بازیگر مطرح، توانسته جایگاهی در میان فیلم های پرفروش به دست آورد.
*اشاعه منکرات به بهانه خنداندن
داستان فیلم درباره دو هنرپیشه معروف است که یکی از آنها قبل از بازیگری فوتبالیست بوده، این دو به اجبار در کنار یک افسر زبده آگاهی قرار میگیرند تا کشف جرم کنند، همین مسئله نیز موقعیتی را فراهم میآورد که اتفاقات خنده داری را در فیلم رقم میزند، اما روشی که برای خنداندن در نظر گرفته میشود، در برخی مواقع مناسب نیست و با بیان برخی مسائل ضد هنجاری و غیر اخلاقی سعی در خنداندن مخاطب دارد.
برای مثال به سکانسی اشاره می شود که مشروبات الکلی به راحتی نمایش داده میشد و مواد مخدر هم به راحتی در معرض دید خانوادهها قرار میگیرد. این نوع تصویر سازی به نوعی قبح شکنی گناهان کبیره است و نوع پرداخت طنز به این مسائل، سبب میشود به طور مستقیم هنجارهای دینی حاکم بر جامعه زیر سوال برود؛ برای همین یک سوال پیش میآید. آیا برای اینکه یک مسئله و کار زشت را مذمت کنیم، حتما باید گناه دیگر را اشاعه دهیم؟!
*پوشش نامناسب بازیگران زن
حجاب در برخی سکانسها به هیچ وجه با الگوهای اخلاقی و دینی ما همخوان نیست. برای مثال مخاطب در مواجهه قهرمان قصه با خانمی که برای گرفتن آدرس شخصی نزد او رفته، با پوشش بد و غرق آرایش بازیگر زن روبه رو می شود؛ برای همین باید از اداره نظارت و ارزشیابی سوال کرد، آیا اتفاقی در کشور رخ داده که به این نوع پوششها اجازه نمایش میدهند؟
*شوخی های غیرمتعارف
این معضل را در بخشی دیگر از فیلم هم میتوان مشاهده کرد، سکانسی که رفتار و شوخیهای بازیگران در فیلم به هیچ وجه قابل توجیح نیست، چون در دستورات دینی ما به خوبی فاصله و مرز بین نامحرم و محرم مشخص شده، اینگونه تصویرسازی با هیچ منطق و توجیحی قابل دفاع نیست! هر چند ممکن است کارگردان در پاسخ به این انتقادات بگوید در جامعه نیز چنین افرادی وجود دارند، اما سینمای ایران اسلامی است و همانند دیگر کشورها نیست که به ارزش های دینی پایبند نباشند.
*هنجارشکنی فیلم های سینمایی
البته این اتفاق چیز جدیدی نیست و متاسفانه در سینمای ما رایج شده، چون قبلتر درباره فیلمهایی نظیر «طبقه حساس» و هنجارشکنی هایی که در آن انجام شده، مفصل گزارش دادیم و امروز نیز این هتاکی ها با «خوب، بد، جلف» پایان نخواهد یافت.
برای مثال در اکران نوروزی، فیلم «گشت 2» در راه است و به نمایش در خواهد آمد که به لحاظ هنجارشکنی دست کمی از کارهای قبلی ندارد.
در انتهای باید به این نکته اشاره کنیم سینمای ایران مسلماً نیازمند طنز است اما نگاه شاد به موضوعات، نباید به هجوگویی منجر شود، چون هم میتوان خنداند، هم فکر ایجاد کرد. نمونه بارز این ادعا را در رفتار کمدین معروف «چارلی چاپلین» به خوبی میتوان مشاهده کرد که در کارهایش، ارزشهای اخلاقی آن دوران، ویژگی شاخص و اصلی کارهای او بود.
*اما چرا رسانه ملی!
متاسفانه رسانه ملی نیز برای کسب درآمد در پیام های بازرگانی، دست به تبلیغ این گونه فیلم های هنجارشکن زده است، جای این سئوال از رسانه ملی که امام عظیم الشأن از آن به عنوان دانشگاه ملی یاد کرده اند باقی است آیا مجوز اکران یک فیلم را می توان برای رسانه ملی مستند تبلیغ فیلم هایی کرد که به جای مبارزه با ناهنجاری های اجتماعی هنجارشکنی را تبلیغ می کنند، مگر درآمد تبلیغاتی یک فیلم برای رسانه ملی چقدر است که حاضر است به جای اینکه سبک زندگی دینی را تبلیغ نماید مخاطبان خود را به تماشای فیلم هایی دعوت می کند که به تعبیر خود فیلمساز و کارگردان «جلف» است!
درباره مباحث فنی این فیلم نمیخواهیم حرفی بزنیم، اما آنچه میخواهیم به آن بپردازیم، رویکردهای این فیلم به موضوعات اجتماعی، اخلاقی و ترویج ناهنجاری ها است.
البته باید این مطلب را متذکر شویم، از دو منظر میتوان به بحث مفهومی این کار توجه کرد. اول اینکه این فیلم، تنها میخواهد با رویکرد غیراخلاقی، مخاطب جذب کند، دوم؛ تنها با به کارگیری چند بازیگر مطرح، توانسته جایگاهی در میان فیلم های پرفروش به دست آورد.
*اشاعه منکرات به بهانه خنداندن
داستان فیلم درباره دو هنرپیشه معروف است که یکی از آنها قبل از بازیگری فوتبالیست بوده، این دو به اجبار در کنار یک افسر زبده آگاهی قرار میگیرند تا کشف جرم کنند، همین مسئله نیز موقعیتی را فراهم میآورد که اتفاقات خنده داری را در فیلم رقم میزند، اما روشی که برای خنداندن در نظر گرفته میشود، در برخی مواقع مناسب نیست و با بیان برخی مسائل ضد هنجاری و غیر اخلاقی سعی در خنداندن مخاطب دارد.
برای مثال به سکانسی اشاره می شود که مشروبات الکلی به راحتی نمایش داده میشد و مواد مخدر هم به راحتی در معرض دید خانوادهها قرار میگیرد. این نوع تصویر سازی به نوعی قبح شکنی گناهان کبیره است و نوع پرداخت طنز به این مسائل، سبب میشود به طور مستقیم هنجارهای دینی حاکم بر جامعه زیر سوال برود؛ برای همین یک سوال پیش میآید. آیا برای اینکه یک مسئله و کار زشت را مذمت کنیم، حتما باید گناه دیگر را اشاعه دهیم؟!
*پوشش نامناسب بازیگران زن
حجاب در برخی سکانسها به هیچ وجه با الگوهای اخلاقی و دینی ما همخوان نیست. برای مثال مخاطب در مواجهه قهرمان قصه با خانمی که برای گرفتن آدرس شخصی نزد او رفته، با پوشش بد و غرق آرایش بازیگر زن روبه رو می شود؛ برای همین باید از اداره نظارت و ارزشیابی سوال کرد، آیا اتفاقی در کشور رخ داده که به این نوع پوششها اجازه نمایش میدهند؟
*شوخی های غیرمتعارف
این معضل را در بخشی دیگر از فیلم هم میتوان مشاهده کرد، سکانسی که رفتار و شوخیهای بازیگران در فیلم به هیچ وجه قابل توجیح نیست، چون در دستورات دینی ما به خوبی فاصله و مرز بین نامحرم و محرم مشخص شده، اینگونه تصویرسازی با هیچ منطق و توجیحی قابل دفاع نیست! هر چند ممکن است کارگردان در پاسخ به این انتقادات بگوید در جامعه نیز چنین افرادی وجود دارند، اما سینمای ایران اسلامی است و همانند دیگر کشورها نیست که به ارزش های دینی پایبند نباشند.
*هنجارشکنی فیلم های سینمایی
البته این اتفاق چیز جدیدی نیست و متاسفانه در سینمای ما رایج شده، چون قبلتر درباره فیلمهایی نظیر «طبقه حساس» و هنجارشکنی هایی که در آن انجام شده، مفصل گزارش دادیم و امروز نیز این هتاکی ها با «خوب، بد، جلف» پایان نخواهد یافت.
برای مثال در اکران نوروزی، فیلم «گشت 2» در راه است و به نمایش در خواهد آمد که به لحاظ هنجارشکنی دست کمی از کارهای قبلی ندارد.
در انتهای باید به این نکته اشاره کنیم سینمای ایران مسلماً نیازمند طنز است اما نگاه شاد به موضوعات، نباید به هجوگویی منجر شود، چون هم میتوان خنداند، هم فکر ایجاد کرد. نمونه بارز این ادعا را در رفتار کمدین معروف «چارلی چاپلین» به خوبی میتوان مشاهده کرد که در کارهایش، ارزشهای اخلاقی آن دوران، ویژگی شاخص و اصلی کارهای او بود.
*اما چرا رسانه ملی!
متاسفانه رسانه ملی نیز برای کسب درآمد در پیام های بازرگانی، دست به تبلیغ این گونه فیلم های هنجارشکن زده است، جای این سئوال از رسانه ملی که امام عظیم الشأن از آن به عنوان دانشگاه ملی یاد کرده اند باقی است آیا مجوز اکران یک فیلم را می توان برای رسانه ملی مستند تبلیغ فیلم هایی کرد که به جای مبارزه با ناهنجاری های اجتماعی هنجارشکنی را تبلیغ می کنند، مگر درآمد تبلیغاتی یک فیلم برای رسانه ملی چقدر است که حاضر است به جای اینکه سبک زندگی دینی را تبلیغ نماید مخاطبان خود را به تماشای فیلم هایی دعوت می کند که به تعبیر خود فیلمساز و کارگردان «جلف» است!