به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، سی و هفتمین قسمت از برنامه جهانآرا با موضوع «بررسی آرایش جریانات سیاسی کشور» دوشنبهشب با حضور محمدرضا باهنر نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی این برنامه روی آنتن شبکه افق سیما رفت.
در ابتدای این برنامه مجری با این توضیح که دو مفهوم راست و چپ از اواخر دهه 70 کارایی خود را در تبیین جهتگیریهای سیاسی احزاب موجود از دست دادند و منازعه بین دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب ادامه پیدا کرد از باهنر پرسید شما راستی هستید یا اصولگرا؟
باهنر در پاسخ به این سؤال بابیان این مطلب که در اینگونه مباحث باید به دو عنصر زمان و مکان توجه کرد گفت: اوایل انقلاب دو خط در مقابل هم ایستادند که یکطرف خط امام و طرف دیگر معجونی از همه گرایشها و مخالفان خط امام از تفکرات لیبرالیستی و تفکرات ناب سلطنتطلبی تا تفکرات تند کمونیستی وجود داشت که این جریان تا پایان سال 60 استمرار پیدا کرد.
وی ادامه داد: بعد از سال 60 خط امام یک حاکمیت باثبات پیدا کرد و مخالفین خط امام یا جنگیدند یا فرار کردند یا محاکمه شدند و انقلاب و نظام بهدست خط امامیها افتاد.
نماینده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی درباره جناحبندیهای اقتصادی دهه 60 گفت: یک عده طرفدار اقتصاد باز بودند و معتقد بودند که همه اقتصاد باید دست مردم باشد و یک عده هم اعتقاد به این داشتند که تمام اقتصاد باید دست دولت باشد که به چپ و راست مشهور شدند.
وی با اشاره به این مطلب که ازنظر سیاسی این تقسیمبندی در سازمان مجاهدین انقلاب اتفاق افتاده بود توضیح داد: سازمان مجاهدین انقلاب از طرف حضرت امام نمایندهای خواستند که آیتالله راستی نماینده حضرت امام در سازمان مجاهدین شد. یک عده گفتند نماینده حضرت امام حق نظارت استصوابی دارد و عدهای هم گفتند ما نظرات نماینده حضرت امام را میشنویم و مشورتی به آن عمل میکنیم. این اختلاف به دولت اول حضرت آیتالله خامنهای و از دولت به حزب جمهوری اسلامی کشیده شد.
باهنر ادامه داد: در مجلس اول ائتلاف بزرگی در مقابل خط ضد امام تشکیل شد که در آن سازمان مجاهدین، جامعه روحانیت و جامعه مدرسین حضور داشتند.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین ضمن اشاره به این مطلب که بعد از پایان جنگ حضرت امام هیئتی چهارنفره را متشکل از رؤسای سه قوه و نخستوزیر وقت تشکیل دادند و آنها را مأمور به تهیه طرح بازنویسی سیاستهای اقتصادی کشور کردند تصریح کرد: از نظر تئوریک دعوا تمام شد و مشخص شد چه مقدار از اقتصاد در دست دولت باشد و چه مقدار دست مردم.
وی ادامه داد: اوایل دهه 70 ترجیعبند تذکرات و توصیههای رهبر معظم انقلاب هشدار در برابر تهاجم فرهنگی بود تأکید کرد: در ابتدا دعوای چپ و راست منحصر به بخش اقتصاد بود، ولی کمکم اختلافنظرها در حوزه سیاسی و فرهنگی همشکل گرفت.
باهنر بابیان اینکه در دهه 70 تعدیل اقتصادی و سرعتبالای آن و عدم توان جامعه در برابر این سیاست اقتصادی باعث شد در مجلس تصمیم بر تعدیل اقتصادی گرفته شود گفت: در این دوران برخی چنان خواستار واگذاری اقتصادی بودند که ما در مقابل آنها به چپ اقتصادی تبدیل شدیم.
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در پاسخ به این سؤال که مواضع راستیها در گذار از اصولگرایی چه تغییری کرد و باهنر 75 با باهنر 95 چه تفاوتی دارد تأکید کرد: ادعا نداریم که درگذشته هیچ خطایی نکردهایم، ولی تلاشمان این بود که از اصول انقلابیگری عدول نکنیم.
وی ادامه داد: حضرت امام یکسری ارزشهایی را تفسیر و تبیین کردند که در وصیتنامه عبادی- سیاسی حضرت امام که یک سند غیرقابل خدشه است متجلی شده است.
باهنر خاطرنشان کرد: قرار نیست از همه اصولگراها دفاع کنیم، بعضیها از ریل خارج شدند، بعضیها را از جاده خاکی به راه اصلی آوردیم، بعضیها رفتند و برگشتند و بعضی هم خسته شدند و کولهبار خود را بر زمین گذاشتند.
نماینده ادوار مختلف مجلس با نگرانی از آینده نظام مردمسالاری دینی در کشور گفت: نظام مردمسالاری دینی یک هدیه بزرگ به نسل حاضر و نسل آینده است که غیبت چند حزب قدرتمند چارچوبدار ضابطهمند صاحب موضع میتواند آن را به خطر بیندازد.
در ادامه مجری برنامه ضمن بیان این مطلب که حضرت امام هم وقتی اجازه دادند مجمع روحانیت مبارز از جامعه روحانیت جدا شوند، نظام سیاسی کشور را از بنبست رها کردند و رهبر معظم انقلاب هم این تقسیمبندیها را تا زمانی که به منازعات خستهکننده تبدیل نشود قبول دارند ادامه داد: در دورانی به سر میبریم که اسامی بیمسما است و هر دو طرف مدعی خط امام و رهبری هستند.
باهنر در توضیح این سؤال که اصولگرایی و اصلاحطلبی چه فرقی باهم دارند با اشاره به این نکته که یک فعال سیاسی همواره باید پایبند به همه اصول قانون اساسی باشد گفت: ما یک نظام اسلامی تعریف کردیم که در قانون اساسی متجلی است. در اصل 177 هم داریم که میتوان روی قانون اساسی بازنگری داشت، بهغیراز اصولی که متضمن اسلام و جمهوریت اسلامی است.
وی با اشاره به دو مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی و تأکید بر لزوم پایبندی بر قانون اساسی گفت: هفتم تیر یک انفجار انجام شد برای اینکه دشمن مجلس ما را از کار بیندازد، روز بعد از هفتتیر مصدومین این حادثه را با برانکارد به مجلس شورای اسلامی بردند برای اینکه مجلس حتی یک روز هم به کوری چشم دشمنان از کار نیفتد، بعد یک مجلس دیگر پیدا میکنیم که 80 نماینده باهم استعفا میدهند که مجلس از کار بیفتد.
باهنر تصریح کرد: اصلاحطلبان امروز نسبت به اصلاحطلبان مجلس ششم بسیار معتدلتر شدهاند، حتی همان افرادی که در مجلس ششم بودند میگویند ما تند رفتیم.
نماینده ادوار مختلف مجلس در پاسخ به سؤال مجری برنامه که گفته بود مردم از سخنان شما اینطور برداشت میکنند که اصولگراها و اصلاحطلبها آنچنان تفاوت مبنایی ندارند تأکید کرد: من میگویم باید به لوازم و اختیارات قانون اساسی پایبند باشیم. این خیلی خوب است که یک حزب اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالیون داشته باشیم و همه احزاب بدانند که باید باهم رقابت کنند، نه با نظام.
وی با انتقاد از سیاستمدارانی که میخواهند بارأی مردم کل قانون اساسی را عوض کنند خاطرنشان کرد: این اصل در هیچ حکومتی پذیرفته نیست و این رفتار خارج از خط حرکت کردن است.
در ادامه برنامه مجری بابیان این مطلب که در آخر دهه 70 همه به این نتیجه رسیدند که راست و چپ دیگر راجع به تشخیص خطها کفایت نمیکند و راست و چپ کنار رفت و اصولگرا و اصلاحطلب آمد تأکید کرد: باوجود گذشت 15 سال از آن دوران میشود گفت دو مفهوم اصلاحطلب و اصولگرا منقضی شدهاند و به یک مفاهیم جدید برای توضیح فضای سیاسی کشور نیاز داریم.
وی با اشاره به تقسیمبندی اخیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر جریان انقلابی و غیرانقلابی ضمن مطرح کردن این سؤال که آیا اصولگرایی به آخر خط رسیده است گفت: جریان اصولگرایی اینقدر متشتت شده که میبینیم در انتخابات مجلس دو سه اصولگرا به لیست امید میروند و مردم آقای باهنر را به اصلاحطلبها خیلی نزدیکتر میدانند.
باهنر در توضیح این مطلب بابیان اینکه نمیشود با آدمهایی که مسمی به اصولگرایی یا اصلاحطلبی هستند این دو جریان را شناسایی کرد گفت: ما فردی داشتیم که 10 سال قبل اصولگرا بوده والان خیلی فاصله گرفته است. اینها زمانی روشن میشود که ما چند حزب داشته باشیم که مانیفست، مواضع و ارکان و در چارچوب قانون حرکت کنند.
وی ادامه داد: از 400 حزبی که از وزارت کشور مجوز گرفتند 350 حزب بهمثابه کاغذی در جیب یک نفر هستند تا شاید یک روزی به درد آنها بخورد، از 50 حزب باقیمانده 30 حزب در غیر از زمان انتخابات تعطیل هستند و در زمان انتخابات پرچم آنها راه میافتد. مرزبندیهای آن 20 حزب فعال هم در بسیاری موارد روشن نیست.
این نماینده سابق مجلس در واکنش به سؤال مجری برنامه که از او درباره مراحل گزینش در حزب متبوعش پرسیده بود با تأکید بر این مطلب که ما در مملکتمان حزب جامع فراگیر موضعدار نداریم گفت: من دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری هستم که با خیلی افراد کار میکنم و احساس میکنم در وقایعی مثل انتخابات اختلاف کمی داریم و میتوانیم همکاری کنیم، اما به این معنا نیست که اصلاً اختلاف نداشته باشیم.
وی ادامه داد: بنده 20 سال در جبهه پیروان خط امام و رهبری هستم، اما در حزب مؤتلفه ثبتنام نکردم و اعضای این حزب هم در جامعه اسلامی مهندسین ثبتنام نکردهاند بااینکه در خیلی جاها با یکدیگر کار میکنیم.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین با بیان این مطلب که «مشکل نداشتن حزب، خود سیاستورزان هستند» در علت چرایی آن توضیح داد: ما میخواهیم از منافع حزب استفاده کنیم، ولی حاضر نیستیم هزینههای آن را بپردازیم و مسئولیت آن را قبول کنیم.
وی با اشاره به این نکته که بعضی با لیست امید به مجلس رفتند و در انتخاب رئیس مجلس به آقای عارف رأی ندادند و فقط از نردبان «امید» بالا رفتند تصریح کرد: نماینده مجلس خیلی راحت میتواند یک روز در فراکسیون امید باشد و روز بعد به فراکسیون مستقلین و بعد به فراکسیون انقلابیون برود.
باهنر ادامه داد: اگر شما از بنده سؤال کنید که اصلاحطلب و اصولگرا به چه معنا هستند، من بلافاصله از شما سؤال میکنم که کدام اصلاحطلب و کدام اصولگرا، یکسری اصلاحطلب در سال 88 سر فتنه شدند، یکسری اصولگرا داشتیم که در جریان فتنه فریاد نزدند و ساکت فتنه شدند و یکسری کاسب فتنه شدند.
وی با تأیید بر این سؤال که اگر جای آقای لاریجانی، آقای عارف رئیس مجلس میشد آیا مجلس ما خیلی فرق میکرد تصریح کرد: ما با آقای عارف رقیب بودیم و خیلی تلاش سیاسی کردیم که ایشان رأی نیاورد.
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در توضیح این مطلب که درجایی مطرح کرده بود روحانی اصولگرا است گفت: خاستگاه مواضع آقای روحانی تا قبل از سال 92، اصولگرایی بود و در طول دورانی که در مجلس شورای اسلامی نماینده بود عموماً در لیست جامعه روحانیت قرار داشت.
وی ادامه داد: یک خبرنگار بعد از انتخابات درباره مشی آقای روحانی پرسید که آیا اصلاحطلب است یا اصولگرا که من در جواب او گفتم خاستگاه آقای روحانی اصولگرایی است و از او خواستم یک سخنرانی برای من بیاورد که به نفع اصلاحطلبان حرف زده باشد تا من صد سخنرانی بیاورم که علیه اصلاحطلبی حرف زده است.
باهنر ضمن اشاره به این مطلب که روحانی، سخنران محوری روز 23 تیر بعد از اتفاقات 18 تیر سال 78 بود تأکید کرد: روحانی در انتخابات سال 92 وامدار اصلاحطلبان شد که درست هم بود، چون اصولگراها روی آقای روحانی تفاهم نکردند و در بررسیهایشان افرادی را بهتر از آقای روحانی کشف کرده بودند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا اصولگرایان در انتخابات 92 میتوانستند به روحانی برسند گفت: بعضی از اصولگرایان به آقای روحانی رأی دادند، اما اکثریت قریب بهاتفاق آرای آقای روحانی مدیون اصلاحطلبان بود.
باهنر ضمن یادآوری این مطلب که آقای هاشمی گفته بود اگر از روحانی حمایت نمیکردیم رأی بسیار پایینی میآورد اظهار داشت: اگر آقای هاشمی کاندیدا نشده یا صلاحیتش رد نشده بود یا دوستان ما باهم متحد شده بودند و یا عارف را با اصرار کنار نگذاشته بودند، روحانی رأی نمیآورد.
نماینده هفت دوره مجلس شورای اسلامی ضمن انتقاد از کسانی که در همه بخشها به دولت نمره ردی میدهند تأکید کرد: باوجود نقدهای جدی بر عملکرد دولت روحانی، اما شخصاً اعتقاددارم عملکرد سیاست خارجی دولت یازدهم خوب بود.
وی ضمن یادآوری این مطلب که روحانی نمیتواند خود را از اصلاحطلبان جدا بداند در توضیح چرایی تشکیل جبهه مردمی انقلاب اسلامی (جمنا) گفت: ما دنبال فردی در انتخابات هستیم که بتواند عملکردی قویتر از آقای روحانی در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و ... داشته باشد.
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین افزود: ما چون حزب فراگیر نداریم، در حال تلاش برای گردآوری همه نیروهای اصولگرا هستیم و فکر میکنیم اگر جبهه نیروهای انقلاب از بین کاندیداهای متعدد نهایتاً به یک نفر برسد بخشی از مشکلات حل خواهد شد.
باهنر در پایان گفت: اصلاحطلبها به دلایل متعدد از روحانی عبور نمیکنند و آقای روحانی هم همه تخممرغهای خود را در سبد اصولگراها نمیگذارد.
باراک اوباما بی شخصیت رئیس جمهورآمریکا درمدت 6 سال است درسایه سکوت سازمان های مدعی حقوق بشرو نهاد های به اصطلاح بین المللی با همدستی وهماهنگی وهمکاری سران نجس وحشی بی شخصیت عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی، قطر، امارات، اردن، ترکیه، تروریسم، تروریست های داعش ودیگرگروه های تروریستی بیش از999 هزارنفرانسان های بی گناه را درسوریه، عراق، لبنان،یمن ومنطقه قتل عام کرده است وهمچنان نیزادامه دارد.
عربستان حامی تروریسم است.
ترکیه حامی تروریسم است.
اسرائیل حامی تروریسم است.
امارات حامی تروریسم است.
19 اسفند 1395 ساعت 17:15
معلمان شاغل و بازنشسته صبح امروز (پنجشنبه ۱۹ اسفند) در سراسر کشور در تجمعی اعتراضآمیز خواستههای خود را مطرح کردند.
صبح امروز در سراسر کشور تجمع اعتراضی معلمان شاغل و بازنشسته برگزار شد. هماهنگی برای برگزاری این تجمع در هفتههای اخیر از طریق فضای مجازی و کانالها و گروههای وابسته به معلمان انجام شده بود.
این تجمع که در استانهای مختلف کشور از جمله تهران، خوزستان، کردستان، خراسان جنوبی، اردبیل، آذربایجان شرقی و چهارمحال بختیاری برگزار شد، در تهران در مقابل مجلس شورای اسلامی صورت پذیرفت.
معلمان شاغل و بازنشسته حاضر در این تجمع نسبت به بیتوجهی به وضعیت معیشتی فرهنگیان، بهبود وضعیت آموزشی در مدارس و بازگرداندن پولهای از دست رفته به صندوق ذخیره فرهنگیان معترض بودند و خواستار رفع این مشکلات شدند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان نوشت: دولت محترم همزمان با تغییر صورت مسئله در وعدههایی که داده بود و تقریبا همه آنها بر زمین مانده است، صورت مسئله را در پرسشها و خواستههای اساسی مردم نیز تغییر داده و از قول مردم، پرسشهایی را مطرح میکند که سؤال مردم نبوده و نیست.
به گزارش بیباک، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز (یکشنبه 22 اسفند) در روزنامه کیهان نوشت:
نام «زورو» را تقریبا همه شنیدهاند و به احتمال زیاد یکی از دهها فیلم و کارتونی را که از او ساخته شده است، دیدهاند. «زورو» یک شخصیت خیالی است که «جانستون مککالی»، کمدیننویس آمریکایی در سال 1919 ماجرای او را خلق کرده بود. او اشرافزادهای است که برخلاف سایر درباریان زمان خود، حامی مردم فقیر و رنج کشیده است و هر جا ظلم و ستمی میبیند، نقاب سیاه خود را به چهره میکشد، شمشیر برندهاش را به دست میگیرد، بر اسب سیاهش که «تورنادو» نام دارد مینشیند و به دفاع از محرومان و مقابله با ناراستیها میشتابد. «زورو» همیشه نیز موفق است. بر همه مشکلات غلبه میکند و هیچ مانعی در مقابل او تاب مقاومت ندارد.
«زورو» اما به دنیای خیالی تعلق دارد و به همین علت است که با وجود آنهمه هوش و تدبیر و اقتدار هرگز نامزد ریاستجمهوری نمیشود، چرا که اصلا وجود خارجی ندارد که بخواهد و یا بتواند رئیسجمهور شود! این واقعیت از نگاه مردم نیز پنهان نیست و از این روی در انتخابات ریاستجمهوری به دنبال شخص یا شخصیتی نظیر «زورو» نیستند و ترجیح میدهند فقط شاهد شیرینکاریهای او بر پرده سینما و یا صفحه تلویزیون باشند. اما در این سوی ماجرا، برخی از نامزدهای ریاستجمهوری در تبلیغات انتخاباتی تصویری از خود ارائه میکنند و وعده و وعیدهایی به مردم میدهند که بعضا خیالی به نظر میرسد.
نامزدهایی که وعدههای بیرون از توان خود دادهاند چنانچه به کرسی ریاستجمهوری که بالاترین مقام اجرایی کشور است، دست پیدا کنند، آنچه وعده داده بودند بر زمین میماند و اگر خدای نخواسته توان پوزش از مردم را نداشته و یا به هر علت حاضر نباشند در مسیر غلطی که طی کرده و خسارت بهبار آوردهاند، تغییری ایجاد کنند، این احتمال وجود خواهد داشت که برای توجیه ناکارآمدی خود به راهکارهایی متوسل شوند که نه فقط چارهکار نیست بلکه گواه دیگری بر ناکارآمدی است. از جمله این راهکارهای ناکارآمد میتوان به دو نمونه که متاسفانه رد پای آن در دولت کنونی دیده میشود اشارهای گذرا داشت.
اول؛ تغییر صورت مسئله در وعدههای داده شده. حامیان دولت محترم اگرچه در تبلیغات انتخاباتی خود تأکید میکردند که فقط 30 درصد از مشکلات اقتصادی مربوط به تحریمهاست و 70 درصد آن از سوءمدیریت ریشه گرفته است و رئیسجمهور محترم نیز سوءمدیریت را اصلیترین علت در پدید آمدن مشکلات اقتصادی میدانست ولی بعد از انتخاب به ریاستجمهوری تقریبا همه دولت را در وزارت خارجه خلاصه کرد و مذاکرات هستهای را به عنوان تنها دستور کار این وزارتخانه در نظر گرفت. ایشان در جریان مذاکرات، راهحل تمامی مشکلات اقتصادی را در توافق هستهای معرفی کرد و حتی آب خوردن مردم را هم در گرو رسیدن به توافق هستهای دانست. ایشان اگرچه به هنگام حکم تنفیذ تأکید کرده بود «به خدا پناه میبرم از بستن دهان منتقدان»، ولی در طول مذاکرات تقریبا به هیچیک از نظر منتقدان که بسیاری از آنان به گونهای فنی و حقوقی و با اطلاع از روند مذاکرات، زبان و قلم به انتقاد دلسوزانه و پیشنهادهای کارشناسانه گشوده بودند، نه فقط توجهی نکرد، بلکه نقد آنها را با تندی و ناسزا پاسخ گفت. بیتوجهی دولت محترم به هشدار منتقدان در حالی بود که امروزه درستی نظر آنان به وضوح دیده میشود.
دولت محترم بعد از توافق هستهای از آن با واژههای اغراقآمیز یاد کرد؛ معجزه قرن! آفتاب تابان! فتحالفتوح! تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در برابر ایران! ورقخوردن تاریخ به نفع ایران! بزرگتر از فتح خرمشهر! و...
همانگونه که ملاحظه میکنید، توافق هستهای را حلال همه مشکلات و دستاوردی عظیمتر از همه دستاوردهای انقلاب معرفی میکردند. آقای رئیسجمهور در اولین روز اجرایی شدن برجام گفت؛
«امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم بهصورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد، تمام تحریمهای مالی، تمام تحریمهای بانکی، تمام تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق»!
همان روز آقای دکتر صالحی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت؛
«تمامی تحریمها لغو میشود و وضعیت تجاری، اقتصادی و داد و ستد مالی و بقیه امور جاری مملکت در ابعاد اقتصادی و مسائل تحریم که برداشته میشود به صورت عادی برخواهد گشت»!
آقای عراقچی در همین زمینه گفت؛
«در توافقاتی که به دست آمده در زمینه رفع تحریمها بر همین مبنا هست که تمامی تحریمهای اقتصادی و مالی در همان روز اجرایی شدن توافق باید لغو بشود و این صورت خواهد گرفت»!
آقای ظریف در این خصوص گفت؛
«کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا، لغو، کل تحریمهای اعمال شده از سوی ایالات متحده بر شخصیتهای غیرآمریکایی، از روز اجرا، متوقف میشود. این همانی است که آقا هم فرمودند، کل تحریمها»!
و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
اما، امروزه نه فقط از تحقق هیچیک از آن وعدهها خبری نیست بلکه بهوضوح دیده میشود، فرصتها، امکانات و امتیازات نظام را طی 4 سال گذشته به هدر دادهاند و به جای گشایش اقتصادی حیرتانگیز که قول آن را با آبو تاب داده بودند، چرخ معیشت مردم را به عقب نیز چرخاندهاند تا آنجا که مسئولان بلندپایه دستاندرکار مذاکرات نیز به صراحت از این خسارت محض یاد میکنند و دستاورد توافق هستهای را که قرار بود معجزه قرن! و فتحالفتوح! باشد، «تقریباهیچ» اعلام میکنند.
خب! حالا کمترین انتظار آن است که دولت محترم با کمال خضوع از مردم پوزش بخواهد و به خاطر وعدههایی که داده بود و تقریبا همه آنها بر زمین مانده است به پیشگاه ملت عذر تقصیر بیاورد ولی متاسفانه دولت به جای پوزش و عذرتقصیر، صورت مسئله را عوض میکند و برای برجام دستاوردهایی میتراشد که اولا؛ دستاورد نیست و ثانیا؛ موضوع اصلی وعدهها نبوده است، مانند اینکه، برجام سایه جنگ را از سر ملت دور کرده است! و نظایر آن! به بیان دیگر: مسئله را از میدان قابل اندازهگیری که لغو تحریمها بود و انجام یا عدم تحقق آن برای همگان قابل دیدن است، به میدانهای غیرقابل اندازهگیری منتقل میکند.
رئیسجمهور محترم روز چهارشنبه هفته گذشته در کنگره بینالمللی روزشهید میفرمایند؛
«سؤال میکنند که آیا همه تحریمها پایان یافته؟ البته که نه، ما در یک بخش، تازه اگر طرف مقابل منصفانه عمل بکند، تازه اگر صادقانه عمل کند، تازه اگر به عهدش پایبند باشد، در یک جاده که اسمش تحریم هستهای است، آنجا ما موانع را برداشتهایم، جادههای دیگر ما هنوز مشکل داشته، مشکل دارد، هنوز راه طولانی پیش روی داریم»! و سپس تاکید میکند که؛
«چرا ما واقعیتها را به خوبی و با روشنی برای مردم نمیگوئیم»؟!
حالا خودتان قضاوت کنید که آیا، این سؤال نباید از دولت محترم پرسیده شود که چرا «واقعیتها را به خوبی و با روشنی» برای مردم نگفتهاند؟! و هنوز هم نمیگویند؟!
دوم؛ دولت محترم همزمان با تغییر صورت مسئله در وعدههایی که داده بود و تقریبا همه آنها بر زمین مانده است، صورت مسئله را در پرسشها و خواستههای اساسی مردم نیز تغییر داده و از قول مردم، پرسشهایی را مطرح میکند که سؤال مردم نبوده و نیست. مثلا اینکه؛ «ما دولتی هستیم که میگوئیم باید از سرمایه خارجی استفاده کنیم، هر که میگوید نه، راه دیگری برود، نظر ما همین است»! آیا مردم با سرمایهگذاری خارجی مخالف بوده و هستند که رئیسجمهور محترم از آن با عنوان یکی از موارد مخالفت با دولت خود یاد میکند؟ و یا از رفت و آمدهای پیدرپی هیئتهای خارجی بدون آن که سرمایهای بیاورند ابراز ناخرسندی میکنند؟ نظیر سفر پر آب و رنگ نخستوزیر سوئد که دولتمردان حتی برخی قراردادهای تجاری را در میهمانی خانه سفیر سوئد امضاء کردند و برای ملت تحقیر آفریدند و نتیجه آن که دولت سوئد تنها دو روز بعد از بازگشت نخستوزیر کشورش از ایران، طرحی را برای تحریم کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد کرد. مردم از این تحقیر گله داشته و عصبانی هستند و نه از سرمایهگذاری خارجی که هرگز تحقق نیافته است. و یا نظیر طرح این پرسش از زبان مردم که؛ «وقتی ما از تعامل با جهان سخن میگوئیم، بعضیها بدشان میآید. نمیدانم چرا بعضیها در تعامل با جهان حساسیت دارند»؟! نسبت دادن این پرسش به مردم در حالی است که ملت از نادیده گرفتن جایگاه و حرمت ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم در تعامل با بیگانگان مخالف هستند و نه با اصل تعامل. ولی آقایان پرسشهای اصلی مردم را وانهاده و از قول آنها پرسشهایی را به میان کشیده و میسازند که ربطی به مردم ندارد.
این روال یعنی تغییر صورت مسئله در بسیاری از موارد دیگر نیز به وضوح دیده میشود، نظیر، سختی معیشت مردم، بیکاری، افزایش بیرویه واردات، تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارخانهها و کارگاههای تولیدی، تورم کمرشکن، رکود سنگین و...
با توجه به خباثت شجره ملعونه آلسعود در قتلعام مردم مظلوم یمن، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان و... و عدم پرداخت دیه شهدای فاجعه منا چه اصراری است که کاسبان برجام به هر قیمت میخواهند مجدداً زائران حج تمتع را اعزام کنند؟!