به گزارش شهدای ایران، رسیدگی به این پرونده که یکی از پیچیدهترین پروندههای کیفری سالهای اخیر است، از اواخر سال 89 با مراجعه زنی به کلانتری و اعلام ناپدید شدن ناگهانی عمویش آغاز شد. با آغاز تحقیقات مشخص شد خانه این مرد مورد سرقت قرار گرفته و خودش به قتل رسیده است.
مدتی بعد چهار سارق دستگیر و به کلانتری منتقل شدند. آنها در بازجوییها منکر قتل مرد میلیاردر شدند، اما با توجه به شواهد موجود در ماجرا، پروندهشان برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی مستشار کیخا قرار گرفت.
وقوع قتل اما همه ماجرای این پرونده حجیم نیست. به گفته نماینده دادستان، ابتدا چهار سارق پس از ورود به خانه، صاحب آن را کشتهاند، روی جسدش اسید ریخته و آن را سر به نیست کردهاند، بعد هم با سرقت مقادیری سکه و ارز متواری شدهاند. چند ماه بعد، شش نفر دیگر از جمله همسایه مقتول، سند خانه میلیاردی را جعل کردهاند تا آن را به مشتری بفروشند.
صبح دیروز، در ابتدای جلسه رسیدگی به پرونده، وکیل اولیای دم تقاضای مجازات قاتلان و عاملان کلاهبرداری را کرد و گفت: «چهار سارق پس از ورود به خانه، صاحب آن را کشتهاند و مقادیری هنگفت پول بردهاند. سپس شش نفر دیگر ازجمله مردی که خود را شبیه مقتول درآورده، سند جعل کردهاند تا خانه را بفروشند.» پس از وکیل، مردی که خانه را خریده بود نیز خواستار مجازات متهمان شد.
سپس نوبت به متهم اول رسید. حمید، اتهام مشارکت در قتل و جنایت بر میت را نپذیرفت و گفت: «همسایه مقتول به نام رحیم به من گفته بود مقتول تنها زندگی میکند و ما میتوانیم اموالش را بدزدیم. روز حادثه، من و سه نفر دیگر از دوستانم در پوشش مامور برق وارد خانه مقتول شدیم و من پاهایش را با چسب پهن بستم. خانه را زیر و رو کردیم، اما فقط دو سکه بهار آزادی و 70ـ60 هزار تومان پول گیرمان آمد. بعدها فهمیدیم که یکی از همدستانمان دور از چشم ما هزار دلار پیدا کرده بود. هنگام خارج شدن از خانه، چسب پای مقتول را شل کردیم و متواری شدیم. تا اینکه چهار ماه بعد، رحیم به من خبر داد بوی خیلی بدی از خانه میآید. همراه یکی از دوستانم به آنجا رفتم. تا وارد خانه شدم دیدم سوسک و کرم همه جا را گرفته و صاحبخانه نیز درحالی که صورتش بشدت کبود شده و یک پتو هم رویش افتاده، مرده بود. کمی آب آهک اطرافش ریختم تا بوی بد از بین برود. سپس جسد را در کیسه انداختیم و در سطل زبالهای اطراف بزرگراه نواب رها کردیم.»
غیر از حمید، اتهام یکی دیگر از سارقان نیز مشارکت در قتل است. او هم با انکار این جرم گفت: «نقشه سرقت را رحیم (همسایه مقتول) کشیده بود. من آن روز فقط برای سرقت رفتم و مخفیانه هزار دلار برداشتم و بیرون آمدم.» دو سارق دیگر نیز هر کدام رحیم را عامل شروع سرقت معرفی کردند و یکی از آنها گفت: «وقتی داشتم بیرون میآمدم، حمید گفت پاهای مقتول را باز کنم. من چسب را شل کردم و بیرون آمدم. از این سرقت فقط 9000 تومان نصیبم شد. به خاطر همین مبلغ ناچیز چهار سال است در زندان هستم.»
از اینجا به بعد، رسیدگی به کلاهبرداری آغاز شد. این بخش از پرونده شش متهم دارد که غیر از یک نفر، بقیه اظهار بیگناهی میکنند. یکی از آنها در شرح کلاهبرداری گفت: «رحیم (همسایه مقتول) به من گفته بود، ملکی برای فروش دارد. من هم با یکی از دوستان پرنفوذم به نام سعید حرف زدم تا مشتری پیدا کند. من هیچ دخالتی در کلاهبرداری نداشتم و رحیم به دلیل اینکه فکر میکند همسرش به خاطر حرفهای همسر من طلاق گرفته، پای من را به این ماجرا باز کرده است.» سپس سعید به دریافت 80میلیون تومان پول اعتراف و رحیم را عامل کلاهبرداری معرفی کرد.
در ادامه نوبت به مردی رسید که خود را جای مقتول جا زده بود. او گفت: «من کارگر ساختمانیام. متهمان به من گفته بودند مالک خانه در خارج از کشور بیمار است و برادرش برای درمان او به پول فروش خانه احتیاج دارد، تو بیا در ازای چند میلیون تومان، سند را امضا کن. روز فروش خانه، مریض بودم. روی ویلچر نشستم و به بنگاهی رفتم و سند را امضا کردم.» در اواخر دادگاه نیز، رحیم، همسایه مقتول محاکمه شد. او که براساس کیفرخواست صادره متهم به معاونت در قتل، مشارکت در سرقت و جعل و کلاهبرداری است، خود را بیگناه دانست و گفت: «حمید (متهم به قتل) به خاطر اختلافات مالی شدیدی که با من دارد به دروغ پایم را به پرونده باز کرده است. من در کار جعل و کلاهبرداری هم نبودم و بیگناهم.» در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای نهایی را صادر کنند.