مردمي كه ريه هايشان به كلكسيون گردو خاك تبديل شده بازهم بايد شاهد ورود مديراني با تشريفات لاكچري و خدم و حشم به استان خود باشند! واضح است كه نتيجه چنين مديريت پايتخت نشيني،همين مي شود كه با وجود گذشت نزديك به 4 سال، مشكلات روي هم انباشت مي شوند به نحوي كه در حال حاضر شاهد اين انباشت در خوزستان و استان هاي آسيب پذير ديگر هستيم.
به گزارش شهدای ایران،
مديريت
بحران يكي از اصلي ترين بخش هاي مديريتي هر كشوري است تا در زمان وقوع
حوادث، خسارت ها به حداقل ممكن برسد، اما در ايران اين نوع مديريت با شيك
پوشي و تمركزگرايي گره خورده تا شاهد تلنبار شدن مشكلات و وقوع فجايع نظير
خوزستان باشيم.
صداي گلايه مندي از گوشه و كنار كشور به خاطر مديريت دولت تدبير و اميد بلند شده است. مديريتي كه به خاطر شكست در سياست هاي اقتصادي و معيشتي اش، كوهي از مشكلات اقتصادي را براي مردم ايران رقم زده است و با تمام آن سرمايه گذاري كه بر روي مذاكرات هسته اي و توافق با آمريكا صورت داد، تنها ركود را به ارمغان آورده است! ركود اقتصادي در بخش هاي اصلي مانند توليد، مسكن و اشتغال، بار سنگينش را بر دوش جامعه سوار كرده و كمر مردم را شكسته است.
با وجود تمامي مصائبي كه در حوزه اقتصادي و معيشتي وجود دارد و با افزايش خيره كننده معضلات اجتماعي مانند طلاق، بيكاري، فقر و اعتياد، روبه رو هستيم، در بخش مديريت بحران هاي كشور نيز، دولت با شكست روبه رو شده است. مديران دولتي در سال هاي اخير به جاي آنكه با پيشگيري از حوادث و تدارك امكانات و تجهيزات لازم براي برخورد با حوادث، در دفاتر بزرگ خود در پايتخت نشسته اند تا در ماه هاي اخير با اوج گرفتن بحران سيل، ريزگردها و كولاك، كشور قفل شود و معضلات ديگري نيز مانند قطعي آب و گاز و برق به مجموع دردهاي مردم اضافه شود.
با وجود تشکیل سازمان مدیریت بحران و ستاد پیشگیری و مدیریت بحران، کماکان زیرساخت های لازم برای مواجه شدن با خطرات احتمالی مانند سیل و زلزله و طوفان ایجاد نشده اند و کشور با چنین روندی که در پیش گرفته به نظر می رسد سال های سال تا بیمه شدن ایران در مقابل حوادث زمان لازم باشد.
اين غفلت ها را بايد با عدم تدبير و كم تحركي دولت تدبير و اميد در سال هاي اخير جمع زد تا بحران در دل بحران رشد كند. براي نمونه بحران گردو غبار در خوزستان در هفته هاي اخير با بارش هاي باران به قطعي آب و برق انجاميده كه اعتراضات شديد مردمي را نيز در پي داشته است.
در يك فرمول معيوب، حوادث طبيعي و غيرطبيعي تنها در زمان وقوع جدي گرفته مي شوند و با يك مديريت هيجاني و احساسي عمليات هاي ناهماهنگي به اجرا گذاشته مي شود ولي پس از مدتي كه از اين حوادث زمان مي گذرد،همه چيز به فراموشي سپرده مي شود تا هنگاميكه مجددا حادثه اي رخ دهد! اين چرخه معيوب باعث گرديده، مديريت بحران دركشور در پايين ترين سطح عملكرد مفيد براي پيشگيري و مديريت قرار داشته باشد. اين در حاليست كه ايران يكي از ده كشور حادثه خيز جهان است و فجايعي زيادي را در گذشته تجربه كرده است!
كم تحركي ها در پرداختن و رسيدگي به مشكلات كار را به آنجا رساند كه مقام معظم رهبري تذكراتي براي تسريع كارها دادند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه درس خارج از فقه خود (دوشنبه 2 اسفند ماه) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه با اشاره به مشکلات و خسارتهای شدید پدید آمده در اثر سیل و گرد و غبار در مناطق جنوب کشور، تأکید کردند: این حوادث حقیقتاً دل انسان را میخراشد و مسئولان موظفند که با فکر و کار و تلاش و همدلی با مردم، به این مشکلات رسیدگی و برای علاج قطعی آنها چارهاندیشی و اقدام کنند.
متاسفانه نشستن در پايتخت و اميد بستن به پايان يافتن طبيعي بحران ها و سپس در دست گرفتن مديريت بحران، آفتي است كه گريبان مديريت بحران كشور را گرفته است. چنين نحوه مديريتي، زنگ خطري براي آينده است كه مي تواند بحران در بحران ايجاد كند و منافع عمومي را با خطرات بزرگي روبه روسازد.
در روزهاي اخير با فشار افكار عمومي و رسانه ها، در نهايت رئيس جمهور عازم يكي از نقاط بحراني كشور يعني خوزستان شد.
خوزستاني ها چندين ماه است كه با گردو غبار شديد روبه رو هستند و بارش هاي مقطعي هم باعث شده تا تجهيزات برق منفجر شوند و برق ساكنين بسياري از شهرهاي اين استان براي روزها قطع شود. در كنار اين آب نيز به صورت يك درميان قطع شده و آب سالم به رويايي براي خوزستاني تبديل گرديده است. اين مشكلات براي استاني پيش آمده كه بر روي نفت و گاز كه منبع اصلي ثروت كشور هستند،خوابيده است!
صداي گلايه مندي از گوشه و كنار كشور به خاطر مديريت دولت تدبير و اميد بلند شده است. مديريتي كه به خاطر شكست در سياست هاي اقتصادي و معيشتي اش، كوهي از مشكلات اقتصادي را براي مردم ايران رقم زده است و با تمام آن سرمايه گذاري كه بر روي مذاكرات هسته اي و توافق با آمريكا صورت داد، تنها ركود را به ارمغان آورده است! ركود اقتصادي در بخش هاي اصلي مانند توليد، مسكن و اشتغال، بار سنگينش را بر دوش جامعه سوار كرده و كمر مردم را شكسته است.
با وجود تمامي مصائبي كه در حوزه اقتصادي و معيشتي وجود دارد و با افزايش خيره كننده معضلات اجتماعي مانند طلاق، بيكاري، فقر و اعتياد، روبه رو هستيم، در بخش مديريت بحران هاي كشور نيز، دولت با شكست روبه رو شده است. مديران دولتي در سال هاي اخير به جاي آنكه با پيشگيري از حوادث و تدارك امكانات و تجهيزات لازم براي برخورد با حوادث، در دفاتر بزرگ خود در پايتخت نشسته اند تا در ماه هاي اخير با اوج گرفتن بحران سيل، ريزگردها و كولاك، كشور قفل شود و معضلات ديگري نيز مانند قطعي آب و گاز و برق به مجموع دردهاي مردم اضافه شود.
با وجود تشکیل سازمان مدیریت بحران و ستاد پیشگیری و مدیریت بحران، کماکان زیرساخت های لازم برای مواجه شدن با خطرات احتمالی مانند سیل و زلزله و طوفان ایجاد نشده اند و کشور با چنین روندی که در پیش گرفته به نظر می رسد سال های سال تا بیمه شدن ایران در مقابل حوادث زمان لازم باشد.
اين غفلت ها را بايد با عدم تدبير و كم تحركي دولت تدبير و اميد در سال هاي اخير جمع زد تا بحران در دل بحران رشد كند. براي نمونه بحران گردو غبار در خوزستان در هفته هاي اخير با بارش هاي باران به قطعي آب و برق انجاميده كه اعتراضات شديد مردمي را نيز در پي داشته است.
در يك فرمول معيوب، حوادث طبيعي و غيرطبيعي تنها در زمان وقوع جدي گرفته مي شوند و با يك مديريت هيجاني و احساسي عمليات هاي ناهماهنگي به اجرا گذاشته مي شود ولي پس از مدتي كه از اين حوادث زمان مي گذرد،همه چيز به فراموشي سپرده مي شود تا هنگاميكه مجددا حادثه اي رخ دهد! اين چرخه معيوب باعث گرديده، مديريت بحران دركشور در پايين ترين سطح عملكرد مفيد براي پيشگيري و مديريت قرار داشته باشد. اين در حاليست كه ايران يكي از ده كشور حادثه خيز جهان است و فجايعي زيادي را در گذشته تجربه كرده است!
كم تحركي ها در پرداختن و رسيدگي به مشكلات كار را به آنجا رساند كه مقام معظم رهبري تذكراتي براي تسريع كارها دادند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه درس خارج از فقه خود (دوشنبه 2 اسفند ماه) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه با اشاره به مشکلات و خسارتهای شدید پدید آمده در اثر سیل و گرد و غبار در مناطق جنوب کشور، تأکید کردند: این حوادث حقیقتاً دل انسان را میخراشد و مسئولان موظفند که با فکر و کار و تلاش و همدلی با مردم، به این مشکلات رسیدگی و برای علاج قطعی آنها چارهاندیشی و اقدام کنند.
متاسفانه نشستن در پايتخت و اميد بستن به پايان يافتن طبيعي بحران ها و سپس در دست گرفتن مديريت بحران، آفتي است كه گريبان مديريت بحران كشور را گرفته است. چنين نحوه مديريتي، زنگ خطري براي آينده است كه مي تواند بحران در بحران ايجاد كند و منافع عمومي را با خطرات بزرگي روبه روسازد.
در روزهاي اخير با فشار افكار عمومي و رسانه ها، در نهايت رئيس جمهور عازم يكي از نقاط بحراني كشور يعني خوزستان شد.
خوزستاني ها چندين ماه است كه با گردو غبار شديد روبه رو هستند و بارش هاي مقطعي هم باعث شده تا تجهيزات برق منفجر شوند و برق ساكنين بسياري از شهرهاي اين استان براي روزها قطع شود. در كنار اين آب نيز به صورت يك درميان قطع شده و آب سالم به رويايي براي خوزستاني تبديل گرديده است. اين مشكلات براي استاني پيش آمده كه بر روي نفت و گاز كه منبع اصلي ثروت كشور هستند،خوابيده است!
*بازديد روحاني از تصفيه خانه آب شماره ٢ اهواز و پهن شدن فرش قرمز!
اما سفر روحاني به خوزستان بازهم يادآور مديريتي است كه تنها براي خالي نبودن عريضه صورت گرفته و آنهم با فشار افكار عمومي در آستانه انتخابات رياست جمهوري ارديبهشت 96. به نظر مي رسد اين سفر زوري و صوري، حاصل چنداني نداشته باشد. در سركشي هاي رئيس جمهور به برخي سازمان ها و تاسيسات زيربنايي، مديريت فرش قرمزي همچنان پابرجاست.
پهن كردن فرش قرمز در استان گردو غباري خوزستان براي خاكي نشدن كفش مديران! چه چيزي را قصد دارد ثابت كند؟ آيا براي مديريت بحران بازهم بايد تشريفات اينچنيني وجود داشته باشد!
مردمي كه ريه هايشان به كلكسيون گردو خاك تبديل شده بازهم بايد شاهد ورود مديراني با تشريفات لاكچري و خدم و حشم به استان خود باشند! واضح است كه نتيجه چنين مديريت پايتخت نشيني،همين مي شود كه با وجود گذشت نزديك به 4 سال، مشكلات روي هم انباشت مي شوند به نحوي كه در حال حاضر شاهد اين انباشت در خوزستان و استان هاي آسيب پذير ديگر هستيم.