ناهید عکس دست زخمی اش را در صفحه اجتماعی اینستاگرام گذاشته و زیر آن نوشته است:« بی تو این است روزگار من! » ؛ صفحه ای که بازدید کننده فراوانی دارد، به همان نسبت، بازخوردهای زیادی هم دریافت کرده و به اصطلاح بیش از پانصد لایک خورده است. عکس سیاهی است! تاریک به معنی واقعی...خط هایی که به نظر می رسد به وسیله جسمی تیز مانند تیغ روی پوست دست دخترانه و جوانی کشیده شده، رگ های متورم از آن همه خشونت با لخته خون های دلمه بسته و... .
شهدای ایران:ناهید عکس دست زخمی اش را در صفحه اجتماعی اینستاگرام گذاشته و زیر آن نوشته است:« بی تو این است روزگار من! » ؛ صفحه ای که بازدید کننده فراوانی دارد، به همان نسبت، بازخوردهای زیادی هم دریافت کرده و به اصطلاح بیش از پانصد لایک خورده است.
عکس سیاهی است! تاریک به معنی واقعی...خط هایی که به نظر می رسد به وسیله جسمی تیز مانند تیغ روی پوست دست دخترانه و جوانی کشیده شده، رگ های متورم از آن همه خشونت با لخته خون های دلمه بسته و... .
تصویری که دیدنش حتی برای چند لحظه هم آدم را می رنجاند و بیش از هر چیز ذهن را می کشاند سمت خودکشی. اما این چه نوع کشتن است؟! زخم ها عمیق نیست و دختر چیزی از تصمیمش برای مردن ننوشته! تنها بسنده کرده است به بیان چند جمله احساسی. گویی که با آن آرام گرفته باشد.
در ادامه پست هایش بویی از نا امیدی حس نمی شود. تمام صفحه اش را بررسی می کنم. چند ساعت بعد پستش را برمی دارد و عکس دیگری را جایگزین می کند. تصویری که نمی توانم هیچ خط ارتباطی بین آن و عکس تیغ زنی چند ساعت قبل ترسیم کنم!
سر صحبت را با او باز می کنم اما نتیجه ای ندارد. ناهید انگار که درد دست زخم خورده اش را به باد فراموشی سپرده، جواب قانع کننده ای نمی دهد و تنها چیزی که می گوید این است: «اسمش خون بازیه! اما من دیگه این کار رو نمی کنم. نپرسید فراموشش کردم...»
فضای مجازی را می گردم تا به سمانه می رسم. پست هایی گذاشته که حکایت از شکست عاطفی سنگینی دارد. از او سراغ کسی را می گیرم که مانند ناهید، روی دست ها یا بدنش را تیغ زده باشد، می گوید: خودم!
یعنی تو هم روی دستت تیغ زدی؟
آره . یک سال قبل
چرا این کار را کردی؟
یکی رو خیلی دوست داشتم اما اون می خواست ازدواج کند.
چون بهش نرسیدی این تصمیم را گرفتی ؟
نه. می دونستم بهش نمی رسم و فقط برای اینکه خودم را آرام کنم این کار را کردم.
آرام هم شدی؟
راستش نه...
والدینت متوجه شدند؟
اولش نه. ولی مادرم چند وقت پیش فهمید. خیلی ناراحت شد و دعوایم کرد ولی به هرحال اتفاقی است که افتاده ...
اگر دوباره شکست عاطفی برایت پیش بیاید، بازهم این کار را می کنی؟
نه هیچ وقت!
از اینکه روی بدنت جای زخم هست پشیمانی؟
آره خیلی...
چند تا از دوستانت این کار را انجام داده اند؟
خیلی ها!
این کار را از کسی یاد گرفتی؟
دقیق یادم نیست اما فکر کنم سال اول دبیرستان دست یکی از دوستانم را دیدم که تیغ زده بود.
فکر می کنی دیگران چرا این کار را می کنند؟
تیغ زدن برای بعضی ها نقش سیگار را دارد
یعنی چی ؟
خیلی ها وقتی سیگار می کشند احساس آرامش می کنند و این تیغ زدن برای بعضی ها مثل سیگار است!
یعنی برای آرام شدن روی بدنشان تیغ می زنند؟
آره. البته بعضی ها هم برای اینکه واسشون درس عبرت بشه زخم می زنند. یعنی زخم اون شکست عاطفی را روی بدنشان می گذارند تا یادشان نرود!
سمانه عکسی از مچ دست دوستش می فرستد. خراش تیغ ها در این مورد بیشتر و زخم ها عمیق ترند. بیش از ده جای برش تیغ روی پوست دختر نوجوان حکایت از دردی عمیق دارد.اما چه چیزی او را وادار کرده است که روی پوست بدن خودش، این طور بی رحمانه از مچ تا آرنج زخم بیندازد؟
سمانه می گوید: فرناز مشکل عاطفی شدیدی داشت برای همین روی دستش تیغ زده تا آرام شود.
برای اینکه کسی ببیند و دلش بسوزد این کار را کرده؟
نه ربطی به دلسوزی ندارد. فقط برای آرام شدن که گفتم.
والدینش متوجه شدند؟
نه هنوز ندیدند. دستش را می پوشاند
پسرها هم این کار ها را می کنند؟ یعنی به خاطر شکست های عاطفی روی بدنشان تیغ می زنند؟
بعضی هاشون کارهایی می کنند اما نه تیغ زدن.
چه کارهایی؟
مثلا با سیگار پشت دستشان را می سوزانند. آنها زمان عصبانیت دوست دارند درد بیشتری را تحمل کنند.
رد تیغ در مهمانی
تارا دختر دیگری است که عکسش را در یک مهمانی می بینم. دختر لاغر اندام و جوانی که دستش را با یک باند کشی بلند تا آرنج بسته، بین ده، پانزده نوجوان دیگرکه به دوربین خیره شده اند و می خندند نظرم را جلب می کند. دوستش می گوید تارا روی تمام بدنش را با تیغ رد انداخته است.
علتش را می پرسم. می گوید: مشکل زیاد دارد. تلاشم برای یافتن تارا حاصلی در برندارد. اما از خلال صحبت دوستانش متوجه می شوم که او غیر از دست، روی پا و حتی شکمش هم جای زخم دارد!
رد تیغ در پارک های شهر
از طریق چند دختر دبیرستانی محبوبه را پیدا می کنم. به محل تمرینش در یک پارک کوچک می روم. دخترهای نوجوان رزمی کار مشغول تمرینات ورزشی هستند. محبوبه که کمی خشن تر از بقیه به نظر می رسد، با تیپی پسرانه، موهایی کوتاه و صورتی بدون آرایش، مچ بندی متفاوت از دیگران روی دستش بسته. انگار چیزی را مخفی کرده است.
از او می پرسم: دستت در ورزش آسیب دیده؟
- نه آسیب دیده نیست من حرفه ای تمرین نمی کنم فقط برای سرگرمی است.
کنجکاو می شوم و تا آخر تمرین منتظرمی مانم تا مچ بندش را باز کند.
وقت استراحت با هم صمیمی تر می شویم و در این بین در می یابم که رد تیغ بر پوست جوان محبوبه نیز زخم انداخته است...
«والدینم که جدا شدند خیلی احساس تنهایی می کردم. شب ها با تیغ می کشیدم روی دست هایم تا آروم شم.»
به غیر از زخم های خونی تیغ و چاقو، جای سوزاندن سیگار هم بر پشت دستش خودنمایی می کند.
سیگار می کشیدم و پشت دستم خاموش می کردم. مادرم می فهمید و غصه می خورد جای زخم هایم را مداوا می کرد اما من کار خودم را می کردم و...
به خاطر مشکلات خانوادگی این کار را کردی یا شکست عاطفی و ...؟
نه. من برای پسر این کارها را نمی کنم. گفتم مشکلاتم شخصیه. پسرها از من می ترسند. جای زخم هایم را که می بینند می گویند چه جراتی! چقدر دل داری!
دوست داری از تو بترسند؟
دوست ندارم ضعیف باشم همین!
رد تیغ در مدرسه
وارد مدرسه دخترانه می شوم، می دانم اجازه ورود ندارم برای همین منتظر می مانم تا کلاس ها تعطیل شود.
غزاله یکی از دانش آموزان پشت کنکوری قبول می کند درباره خون بازی با هم صحبت کنیم. او می گوید: سال دوم دبیرستان بودم که به خاطر شکست عاطفی روی دستم تیغ زدم تا آرام بشوم وقتی به اوج عصبانیت می رسیدم با تیغ یا چاقو زدن روی بدنم واقعا آرام می شدم.
غزاله جای کهنه زخم دستش را نشانم می دهد. او که زخم انداختن روی بدن را از دوستانش در مدرسه یاد گرفته است، می گوید: ردش کمرنگ شده .جدیدا این کار را نمی کنم.
این دختر نوجوان می افزاید: آخرین باربا نامزدم بحث شدیدی کردیم و به خاطر اینکه درکم نمی کرد با چاقو زدم روی دستم.
چند بار این کار را کردی ؟
دومرتبه با تیغ یک بار با چاقو.
الان هم اگر عصبانی بشی این کار را انجام می دهی؟
خیلی وقته بی خیال همه چی شدم .... اون موقع تحت تاثیر احساسم قرارمی گرفتم و این کار واقعا آرامم می کرد اما الان جایگزین پیدا کردم مثلا قرص خواب می خورم و می خوابم تا آروم شم.
این کار را می کردی تا خودت را بکشی ؟
نه قصد خودکشی نداشتم. فقط آرامش. وقتی از دستم خون میومد... آرام می شدم
- کسانی که به خاطرشان تیغ زدی فهمیدند؟ چیزی نگفتند؟
می گفتند دیوونه ای ! اما اونها به خاطر من از این کارها نمی کردند
این دختر نوجوان از دوستش می گوید و اینکه او هم به خاطر مشکلات خانوادگی روی دستش تیغ زده است اما به قول غزاله زخم های صنم عمیق تر از اوست.
«صنم مشکلات خانوادگی زیادی دارد. زخم های دستش، هم بیشتر و هم عمیق تر از مال ماست. پدرش ازدواج مجدد داشته و مادرش در طول روز خانه نیست.صنم با هر کس دوست می شود وابسته او می شود و وقتی جدا می شوند، خودزنی می کند. اما جدیدا دیگر این کار را نمی کند و می گوید تیغ زدن بچه بازی است! متاسفانه کارهای دیگری را شروع کرده است.»
خون بازی شروع شده تازه!
در صفحات اجتماعی به چند پسربر می خورم که اسم پروفایلشان را گذاشته اند « خون بازی» یا چیزهایی شبیه آن. برایشان پیام می گذارم و یکی از آنها حاضر می شود با من گفت وگو کند.
سامان 17 ساله در برابر سوالم که مگر پسرها هم این کار را می کنند؟ می گوید: چرا که نه! و سریع عکسی از دست تیغ خورده اش می فرستد. می گوید که مربوط به تابستان گذشته است و در پی یک شکست عاطفی این کار را کرده .این نوجوان همچنین آهنگی از یک خواننده برایم ارسال می کند و ادامه می دهد: هر وقت این را می شنوم دوست دارم دستم را تیغ بزنم انگار یک کسی می گوید این کار را بکن! تیغ بزن!
آهنگ را دانلود می کنم. صدای خشن خواننده فریاد می زند...
«به هرکی دلو دادم شکسته پسم دادن
امشب این تیغو واسه زدن به خدا قسم دادم
امشبو تو بازی کن با من دوباره خون بازی!
می دونم من تیغو میندازمو تو دوباره می بازی
امشب راه رگای من تو این خون بازه
کجا داری میری خون بازی شروع شده تازه!»
شاخ های مجازی
از طریق سامان مطلع می شوم گروهی از نوجوانان تهرانی در دنیای مجازی صفحاتی دارند به نام خون بازی یا شاخ بازی و... که در آنجا درباره تیغ زدن صحبت می کنند، عکس هایشان را به اشتراک می گذارند و حتی چندی پیش قرارهایی در برخی پاساژهای شهر گذاشته اند و با یکدیگر ملاقات داشته اند. من نمی توانم عضو آن گروه شوم چون به قول شیما باید نوجوان باشی تا عضوت کنند اما در حد چند کلام با من صحبت می کنند.
شیما می نویسد: «سلام. خون بازی چیز خوبی نیست. آروم می کنه. اما پشیمونی داره. سمتش نرید!»
فریبا که عکس لب و دهان بریده شده ای را روی پروفایلش گذاشته است می گوید: «خیلی حس خوبیه. فقط خونه که آروم می کنه.»
ناشناس می نویسد: «حس خودکشی دارم . فقط ما نیستیم هزارتا از دوستانم هم هستند که تیغ زدند»
اختلال شخصیتی و واگیر اجتماعی
یک روانشناس بالینی در این باره به خراسان می گوید: خودزنی بیشتر در افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند، دیده می شود اما همیشه این ملاک نیست و موضوع دوم واگیر است یعنی سرایت رفتار منفی اجتماعی در جامعه به این صورت که افراد کار یکدیگر را تقلید می کنند و می گویند مثلا چون دوستم این کار را انجام داده است من نیز انجام می دهم.
حمید بهرامی اضافه می کند: اختلال شخصیت مرزی در فرزندان خانواده هایی که ثبات ندارند و خلاء عاطفی در خانواده وجود دارد، بیشتر دیده می شود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا افراد پس از خودزنی احساس آرامش دارند، می گوید: این افراد میل به خود کشی دارند و دیدن خون یعنی من زنده ام لذا با دیدن آن آرام می شوند و این دقیقا مشخصه اختلال شخصیت مرزی است که به آن اشاره شد.
بهرامی درباره اینکه چرا این موضوع در مورد پسرها کمتر اتفاق می افتد، بیان می کند: درگذشته این موضوع بین پسرها نیز رواج زیادی داشت اما امروز به خاطر همان سرایت اجتماعی و مسئله واگیر، گروه پسران جایگزین دیگری انتخاب کرده اند مثل کشیدن سیگار، خوردن مشروبات الکلی و....
این روانکاو ادامه می دهد: چند سال پیش نیز این مسائل را در جامعه داشتیم ولی امروزه به علت افزایش وسایل ارتباط جمعی وپر کاربردتر شدن فضای مجازی، افزایش مراقبت های روانشناسی، خانه های بهداشت و... این معضلات بیشتر دیده و درباره آن اطلاع رسانی می شود در حالی که قبلا محدود به خانواده و محیط مدرسه بود.
وی اولین راهکار برای مقابله با این معضل اجتماعی را اطلاع رسانی و افزایش آگاهی به خود نوجوانان و خانواده های آنها می داند وعنوان می کند: آموزش راه های کنترل خشم و برون ریزی آن به شکل سالم به نوجوانان و خانواده ها و... نیز می تواند از طریق آموزش و پرورش در قالب بروشورهایی اطلاع رسانی شود.
این روانشناس بالینی در ادامه می افزاید: هنگامی که صحبت از سرایت اجتماعی می شود، نقش شبکه های اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی نیز در انتشار این رفتار منفی افزایش می یابد.
با خودزنی می گوید من هستم!
یک جامعه شناس نیز در گفت وگو با خراسان می گوید: خودزنی در حالت حاد به خود کشی تبدیل می شود و این پدیده مازوخیسمی یعنی آزار رساندن به خود یا خودآزاری در قالب ناهنجاری های اجتماعی تعریف می شود.
محمد حیدرپور بیان می کند: خودزنی نمایش خود است یعنی فرد در حال بازی نقشی برای اثبات خود است و اینکه بگوید وجود دارم ، من هستم!
وی با اشاره به اینکه وقتی یک ناهنجاری از حد خود خارج شود، به معضل اجتماعی تبدیل می شود، تصریح می کند: در جامعه ما نیز سلسله بی شماری از ناهنجاری ها وجود دارد که در حال افزایش است و جامعه حالت بیمار گونه یافته است.
حیدرپور خاطر نشان می کند: کارگزاران فرهنگی فضاهای خاص دوران خود را برای نوجوان امروزی تعریف کرده اند لذا نشاط در جامعه کاهش یافته و این عدم نشاط باعث بروز ناهنجاری هایی مانند خودزنی شده است.
وی تاکید می کند: سطح بینش برخی از مسئولان پایین است، درک درستی از فضای جوانان، علایق، تفریحات و نیازهای آن ها در عصر جهانی شدن ندارند و مسئله گذران فراغت برایشان تعریف نشده است.
این جامعه شناس با بیان این که آرام شدن با خون یک نوع عمل خشونت آمیز است، ابراز می کند: فضای خشونت بار جامعه این ناهنجاری ها را افزایش می دهد و خودزنی نیز یکی از راه های بیان خشونت تصور می شود.
حیدرپور اظهار می کند: باید کارگزاران فرهنگی، افرادی با سلایق گوناگون باشند تا بتوانند در مسائل مختلف ابراز نظر کنند و نباید به یک طیف خاص بسنده کرد همچنین رسانه ها باید مدیریت تک بعدی و سلیقه ای را کنار بگذارند.
وی می افزاید: باید فضا برای جامعه شناسان فرهنگی و روانشناسان در رسانه و دانشگاه ها تعریف شود تا آنها در قالب میزگردها به بررسی این ناهنجاری ها بپردازند و اطلاع رسانی انجام شود.
عکس سیاهی است! تاریک به معنی واقعی...خط هایی که به نظر می رسد به وسیله جسمی تیز مانند تیغ روی پوست دست دخترانه و جوانی کشیده شده، رگ های متورم از آن همه خشونت با لخته خون های دلمه بسته و... .
تصویری که دیدنش حتی برای چند لحظه هم آدم را می رنجاند و بیش از هر چیز ذهن را می کشاند سمت خودکشی. اما این چه نوع کشتن است؟! زخم ها عمیق نیست و دختر چیزی از تصمیمش برای مردن ننوشته! تنها بسنده کرده است به بیان چند جمله احساسی. گویی که با آن آرام گرفته باشد.
در ادامه پست هایش بویی از نا امیدی حس نمی شود. تمام صفحه اش را بررسی می کنم. چند ساعت بعد پستش را برمی دارد و عکس دیگری را جایگزین می کند. تصویری که نمی توانم هیچ خط ارتباطی بین آن و عکس تیغ زنی چند ساعت قبل ترسیم کنم!
سر صحبت را با او باز می کنم اما نتیجه ای ندارد. ناهید انگار که درد دست زخم خورده اش را به باد فراموشی سپرده، جواب قانع کننده ای نمی دهد و تنها چیزی که می گوید این است: «اسمش خون بازیه! اما من دیگه این کار رو نمی کنم. نپرسید فراموشش کردم...»
فضای مجازی را می گردم تا به سمانه می رسم. پست هایی گذاشته که حکایت از شکست عاطفی سنگینی دارد. از او سراغ کسی را می گیرم که مانند ناهید، روی دست ها یا بدنش را تیغ زده باشد، می گوید: خودم!
یعنی تو هم روی دستت تیغ زدی؟
آره . یک سال قبل
چرا این کار را کردی؟
یکی رو خیلی دوست داشتم اما اون می خواست ازدواج کند.
چون بهش نرسیدی این تصمیم را گرفتی ؟
نه. می دونستم بهش نمی رسم و فقط برای اینکه خودم را آرام کنم این کار را کردم.
آرام هم شدی؟
راستش نه...
والدینت متوجه شدند؟
اولش نه. ولی مادرم چند وقت پیش فهمید. خیلی ناراحت شد و دعوایم کرد ولی به هرحال اتفاقی است که افتاده ...
اگر دوباره شکست عاطفی برایت پیش بیاید، بازهم این کار را می کنی؟
نه هیچ وقت!
از اینکه روی بدنت جای زخم هست پشیمانی؟
آره خیلی...
چند تا از دوستانت این کار را انجام داده اند؟
خیلی ها!
این کار را از کسی یاد گرفتی؟
دقیق یادم نیست اما فکر کنم سال اول دبیرستان دست یکی از دوستانم را دیدم که تیغ زده بود.
فکر می کنی دیگران چرا این کار را می کنند؟
تیغ زدن برای بعضی ها نقش سیگار را دارد
یعنی چی ؟
خیلی ها وقتی سیگار می کشند احساس آرامش می کنند و این تیغ زدن برای بعضی ها مثل سیگار است!
یعنی برای آرام شدن روی بدنشان تیغ می زنند؟
آره. البته بعضی ها هم برای اینکه واسشون درس عبرت بشه زخم می زنند. یعنی زخم اون شکست عاطفی را روی بدنشان می گذارند تا یادشان نرود!
سمانه عکسی از مچ دست دوستش می فرستد. خراش تیغ ها در این مورد بیشتر و زخم ها عمیق ترند. بیش از ده جای برش تیغ روی پوست دختر نوجوان حکایت از دردی عمیق دارد.اما چه چیزی او را وادار کرده است که روی پوست بدن خودش، این طور بی رحمانه از مچ تا آرنج زخم بیندازد؟
سمانه می گوید: فرناز مشکل عاطفی شدیدی داشت برای همین روی دستش تیغ زده تا آرام شود.
برای اینکه کسی ببیند و دلش بسوزد این کار را کرده؟
نه ربطی به دلسوزی ندارد. فقط برای آرام شدن که گفتم.
والدینش متوجه شدند؟
نه هنوز ندیدند. دستش را می پوشاند
پسرها هم این کار ها را می کنند؟ یعنی به خاطر شکست های عاطفی روی بدنشان تیغ می زنند؟
بعضی هاشون کارهایی می کنند اما نه تیغ زدن.
چه کارهایی؟
مثلا با سیگار پشت دستشان را می سوزانند. آنها زمان عصبانیت دوست دارند درد بیشتری را تحمل کنند.
رد تیغ در مهمانی
تارا دختر دیگری است که عکسش را در یک مهمانی می بینم. دختر لاغر اندام و جوانی که دستش را با یک باند کشی بلند تا آرنج بسته، بین ده، پانزده نوجوان دیگرکه به دوربین خیره شده اند و می خندند نظرم را جلب می کند. دوستش می گوید تارا روی تمام بدنش را با تیغ رد انداخته است.
علتش را می پرسم. می گوید: مشکل زیاد دارد. تلاشم برای یافتن تارا حاصلی در برندارد. اما از خلال صحبت دوستانش متوجه می شوم که او غیر از دست، روی پا و حتی شکمش هم جای زخم دارد!
رد تیغ در پارک های شهر
از طریق چند دختر دبیرستانی محبوبه را پیدا می کنم. به محل تمرینش در یک پارک کوچک می روم. دخترهای نوجوان رزمی کار مشغول تمرینات ورزشی هستند. محبوبه که کمی خشن تر از بقیه به نظر می رسد، با تیپی پسرانه، موهایی کوتاه و صورتی بدون آرایش، مچ بندی متفاوت از دیگران روی دستش بسته. انگار چیزی را مخفی کرده است.
از او می پرسم: دستت در ورزش آسیب دیده؟
- نه آسیب دیده نیست من حرفه ای تمرین نمی کنم فقط برای سرگرمی است.
کنجکاو می شوم و تا آخر تمرین منتظرمی مانم تا مچ بندش را باز کند.
وقت استراحت با هم صمیمی تر می شویم و در این بین در می یابم که رد تیغ بر پوست جوان محبوبه نیز زخم انداخته است...
«والدینم که جدا شدند خیلی احساس تنهایی می کردم. شب ها با تیغ می کشیدم روی دست هایم تا آروم شم.»
به غیر از زخم های خونی تیغ و چاقو، جای سوزاندن سیگار هم بر پشت دستش خودنمایی می کند.
سیگار می کشیدم و پشت دستم خاموش می کردم. مادرم می فهمید و غصه می خورد جای زخم هایم را مداوا می کرد اما من کار خودم را می کردم و...
به خاطر مشکلات خانوادگی این کار را کردی یا شکست عاطفی و ...؟
نه. من برای پسر این کارها را نمی کنم. گفتم مشکلاتم شخصیه. پسرها از من می ترسند. جای زخم هایم را که می بینند می گویند چه جراتی! چقدر دل داری!
دوست داری از تو بترسند؟
دوست ندارم ضعیف باشم همین!
رد تیغ در مدرسه
وارد مدرسه دخترانه می شوم، می دانم اجازه ورود ندارم برای همین منتظر می مانم تا کلاس ها تعطیل شود.
غزاله یکی از دانش آموزان پشت کنکوری قبول می کند درباره خون بازی با هم صحبت کنیم. او می گوید: سال دوم دبیرستان بودم که به خاطر شکست عاطفی روی دستم تیغ زدم تا آرام بشوم وقتی به اوج عصبانیت می رسیدم با تیغ یا چاقو زدن روی بدنم واقعا آرام می شدم.
غزاله جای کهنه زخم دستش را نشانم می دهد. او که زخم انداختن روی بدن را از دوستانش در مدرسه یاد گرفته است، می گوید: ردش کمرنگ شده .جدیدا این کار را نمی کنم.
این دختر نوجوان می افزاید: آخرین باربا نامزدم بحث شدیدی کردیم و به خاطر اینکه درکم نمی کرد با چاقو زدم روی دستم.
چند بار این کار را کردی ؟
دومرتبه با تیغ یک بار با چاقو.
الان هم اگر عصبانی بشی این کار را انجام می دهی؟
خیلی وقته بی خیال همه چی شدم .... اون موقع تحت تاثیر احساسم قرارمی گرفتم و این کار واقعا آرامم می کرد اما الان جایگزین پیدا کردم مثلا قرص خواب می خورم و می خوابم تا آروم شم.
این کار را می کردی تا خودت را بکشی ؟
نه قصد خودکشی نداشتم. فقط آرامش. وقتی از دستم خون میومد... آرام می شدم
- کسانی که به خاطرشان تیغ زدی فهمیدند؟ چیزی نگفتند؟
می گفتند دیوونه ای ! اما اونها به خاطر من از این کارها نمی کردند
این دختر نوجوان از دوستش می گوید و اینکه او هم به خاطر مشکلات خانوادگی روی دستش تیغ زده است اما به قول غزاله زخم های صنم عمیق تر از اوست.
«صنم مشکلات خانوادگی زیادی دارد. زخم های دستش، هم بیشتر و هم عمیق تر از مال ماست. پدرش ازدواج مجدد داشته و مادرش در طول روز خانه نیست.صنم با هر کس دوست می شود وابسته او می شود و وقتی جدا می شوند، خودزنی می کند. اما جدیدا دیگر این کار را نمی کند و می گوید تیغ زدن بچه بازی است! متاسفانه کارهای دیگری را شروع کرده است.»
خون بازی شروع شده تازه!
در صفحات اجتماعی به چند پسربر می خورم که اسم پروفایلشان را گذاشته اند « خون بازی» یا چیزهایی شبیه آن. برایشان پیام می گذارم و یکی از آنها حاضر می شود با من گفت وگو کند.
سامان 17 ساله در برابر سوالم که مگر پسرها هم این کار را می کنند؟ می گوید: چرا که نه! و سریع عکسی از دست تیغ خورده اش می فرستد. می گوید که مربوط به تابستان گذشته است و در پی یک شکست عاطفی این کار را کرده .این نوجوان همچنین آهنگی از یک خواننده برایم ارسال می کند و ادامه می دهد: هر وقت این را می شنوم دوست دارم دستم را تیغ بزنم انگار یک کسی می گوید این کار را بکن! تیغ بزن!
آهنگ را دانلود می کنم. صدای خشن خواننده فریاد می زند...
«به هرکی دلو دادم شکسته پسم دادن
امشب این تیغو واسه زدن به خدا قسم دادم
امشبو تو بازی کن با من دوباره خون بازی!
می دونم من تیغو میندازمو تو دوباره می بازی
امشب راه رگای من تو این خون بازه
کجا داری میری خون بازی شروع شده تازه!»
شاخ های مجازی
از طریق سامان مطلع می شوم گروهی از نوجوانان تهرانی در دنیای مجازی صفحاتی دارند به نام خون بازی یا شاخ بازی و... که در آنجا درباره تیغ زدن صحبت می کنند، عکس هایشان را به اشتراک می گذارند و حتی چندی پیش قرارهایی در برخی پاساژهای شهر گذاشته اند و با یکدیگر ملاقات داشته اند. من نمی توانم عضو آن گروه شوم چون به قول شیما باید نوجوان باشی تا عضوت کنند اما در حد چند کلام با من صحبت می کنند.
شیما می نویسد: «سلام. خون بازی چیز خوبی نیست. آروم می کنه. اما پشیمونی داره. سمتش نرید!»
فریبا که عکس لب و دهان بریده شده ای را روی پروفایلش گذاشته است می گوید: «خیلی حس خوبیه. فقط خونه که آروم می کنه.»
ناشناس می نویسد: «حس خودکشی دارم . فقط ما نیستیم هزارتا از دوستانم هم هستند که تیغ زدند»
اختلال شخصیتی و واگیر اجتماعی
یک روانشناس بالینی در این باره به خراسان می گوید: خودزنی بیشتر در افرادی که اختلال شخصیت مرزی دارند، دیده می شود اما همیشه این ملاک نیست و موضوع دوم واگیر است یعنی سرایت رفتار منفی اجتماعی در جامعه به این صورت که افراد کار یکدیگر را تقلید می کنند و می گویند مثلا چون دوستم این کار را انجام داده است من نیز انجام می دهم.
حمید بهرامی اضافه می کند: اختلال شخصیت مرزی در فرزندان خانواده هایی که ثبات ندارند و خلاء عاطفی در خانواده وجود دارد، بیشتر دیده می شود.
وی در پاسخ به این سوال که چرا افراد پس از خودزنی احساس آرامش دارند، می گوید: این افراد میل به خود کشی دارند و دیدن خون یعنی من زنده ام لذا با دیدن آن آرام می شوند و این دقیقا مشخصه اختلال شخصیت مرزی است که به آن اشاره شد.
بهرامی درباره اینکه چرا این موضوع در مورد پسرها کمتر اتفاق می افتد، بیان می کند: درگذشته این موضوع بین پسرها نیز رواج زیادی داشت اما امروز به خاطر همان سرایت اجتماعی و مسئله واگیر، گروه پسران جایگزین دیگری انتخاب کرده اند مثل کشیدن سیگار، خوردن مشروبات الکلی و....
این روانکاو ادامه می دهد: چند سال پیش نیز این مسائل را در جامعه داشتیم ولی امروزه به علت افزایش وسایل ارتباط جمعی وپر کاربردتر شدن فضای مجازی، افزایش مراقبت های روانشناسی، خانه های بهداشت و... این معضلات بیشتر دیده و درباره آن اطلاع رسانی می شود در حالی که قبلا محدود به خانواده و محیط مدرسه بود.
وی اولین راهکار برای مقابله با این معضل اجتماعی را اطلاع رسانی و افزایش آگاهی به خود نوجوانان و خانواده های آنها می داند وعنوان می کند: آموزش راه های کنترل خشم و برون ریزی آن به شکل سالم به نوجوانان و خانواده ها و... نیز می تواند از طریق آموزش و پرورش در قالب بروشورهایی اطلاع رسانی شود.
این روانشناس بالینی در ادامه می افزاید: هنگامی که صحبت از سرایت اجتماعی می شود، نقش شبکه های اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی نیز در انتشار این رفتار منفی افزایش می یابد.
با خودزنی می گوید من هستم!
یک جامعه شناس نیز در گفت وگو با خراسان می گوید: خودزنی در حالت حاد به خود کشی تبدیل می شود و این پدیده مازوخیسمی یعنی آزار رساندن به خود یا خودآزاری در قالب ناهنجاری های اجتماعی تعریف می شود.
محمد حیدرپور بیان می کند: خودزنی نمایش خود است یعنی فرد در حال بازی نقشی برای اثبات خود است و اینکه بگوید وجود دارم ، من هستم!
وی با اشاره به اینکه وقتی یک ناهنجاری از حد خود خارج شود، به معضل اجتماعی تبدیل می شود، تصریح می کند: در جامعه ما نیز سلسله بی شماری از ناهنجاری ها وجود دارد که در حال افزایش است و جامعه حالت بیمار گونه یافته است.
حیدرپور خاطر نشان می کند: کارگزاران فرهنگی فضاهای خاص دوران خود را برای نوجوان امروزی تعریف کرده اند لذا نشاط در جامعه کاهش یافته و این عدم نشاط باعث بروز ناهنجاری هایی مانند خودزنی شده است.
وی تاکید می کند: سطح بینش برخی از مسئولان پایین است، درک درستی از فضای جوانان، علایق، تفریحات و نیازهای آن ها در عصر جهانی شدن ندارند و مسئله گذران فراغت برایشان تعریف نشده است.
این جامعه شناس با بیان این که آرام شدن با خون یک نوع عمل خشونت آمیز است، ابراز می کند: فضای خشونت بار جامعه این ناهنجاری ها را افزایش می دهد و خودزنی نیز یکی از راه های بیان خشونت تصور می شود.
حیدرپور اظهار می کند: باید کارگزاران فرهنگی، افرادی با سلایق گوناگون باشند تا بتوانند در مسائل مختلف ابراز نظر کنند و نباید به یک طیف خاص بسنده کرد همچنین رسانه ها باید مدیریت تک بعدی و سلیقه ای را کنار بگذارند.
وی می افزاید: باید فضا برای جامعه شناسان فرهنگی و روانشناسان در رسانه و دانشگاه ها تعریف شود تا آنها در قالب میزگردها به بررسی این ناهنجاری ها بپردازند و اطلاع رسانی انجام شود.