شهدای ایران:طی چند روز گذشته اخبار مختلفی درباره تصمیم دولت آمریکا برای گنجاندن سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی منتشر شد. فارغ از جوسازی های رسانه ای با بررسی ایده مرکزی سیاست خارجی ترامپ می توان دلایل و نتایج این طرح را بررسی کرد.
دلایل:
1- حضور در دریای چین، بهبود روابط با روسیه و در نهایت معضل رژیم امنیتی اروپا، اولویت های سیاست خارجی ترامپ هستند. تجربه سیاست های قبلی آمریکا در منطقه غرب آسیا و ورود مستقیم نظامی در آن تاکنون مؤثر نبوده است. این واقعیت در کنار سیاست چرخش آسیایی آمریکا، سبب شده تا مقابله با ایران و محور مقاومت در منطقه عملا به محور سنی واگذار شود. بنابراین تحریم سپاه به عنوان کنشگر اصلی منطقه یعنی کمک به فعال کردن نیروی سپر عربی در منطقه به محوریت سعودی برای جایگزینی با سپاه پاسداران.
2- حضور ناو جنگی در اقیانوس هند، دخالت مستقیم در یمن و طراحی تاکتیک جدید منطقه امن در سوریه نشان می دهد راهبرد دشمن برای مقابله با ایران ابتدا قطع بازوهای عملیاتی آن و سپس مدیریت تحریم های جدید برای کنترل رفتار خارجی کشورمان است. بنابراین تحریم سپاه پاسداران به عنوان مرکز جبهه مقاومت را میتوان آغاز این راهبرد دانست.
3- سرنوشت منطقه بعد از داعش برای دولت آمریکا بسیار مهم است. سرنوشت افغانستان، عراق، یمن و لبنان که بعد از بحران های داخلی در مدار مقاومت قرار گرفتند سبب شده است تا این سوال پیش بیاید که اگر داعش از بین رفت سرنوشت کشورهای درگیر آن چه خواهد شد؟ نابودی داعش بدست جبهه مقاومت یعنی تعمیم مدل جبهه سازی مقاومت در مناطق درگیر. لیبی، شمال مصر، مرزهای اردن و در نهایت شمال شرقی شاخ آفریقا برای گسترش جبهه مقاومت آمادگی دارند. بنابراین تحریم سپاه پاسداران یعنی توقف مدلسازی توسط ایران در گسترش جبهه مقاومت تا شاخ آفریقا.
نتایج:
1- تحریم سپاه به معنی درگیری با کلیت نظام است. این تحریم را می توان به عنوان آخرین نفس برجام در نظر گرفت چون کشورمان قطعا این تحریم یکجانبه را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
2- اگر این طرح عملی شود باید منتظر تشدید تضادها در زمین بازی منطقه باشیم. یمن، عراق و سوریه را می توان محل تشدید تضادها درنظر گرفت.
3- مهمترین جنبه مخفی و مهم این تحریم اما در بند دوم لایحه کنگره قابل ردیابی است. بند دوم لایحه کنگره میپرسد: " آیا هیأت مدیره نهادی که توسط اعضای سپاه یا توسط نمایندگان و نهادهای تحت کنترل اعضای سپاه اداره میشوند، نهادی تحت کنترل دولت جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند یا خیر؟". این بند را می توان تلاش برای ایجاد شکاف در راس حاکمیت نظام به ویژه بین دولت و سپاه دانست. منطق محاسباتی این بند این است که در کوتاه مدت و بعد از اجرای این تحریم سپاه رفتار تند از خود نشان خواهد داد ولی دولت مخالف آن خواهد بود. بنابراین با برجسته سازی این اختلاف می توان به عینی سازی دوگانه جنگ صلح در قالب دوگانه سپاه دولت کمک شایانی کرد.
*خبرنامه دانشجویان
دلایل:
1- حضور در دریای چین، بهبود روابط با روسیه و در نهایت معضل رژیم امنیتی اروپا، اولویت های سیاست خارجی ترامپ هستند. تجربه سیاست های قبلی آمریکا در منطقه غرب آسیا و ورود مستقیم نظامی در آن تاکنون مؤثر نبوده است. این واقعیت در کنار سیاست چرخش آسیایی آمریکا، سبب شده تا مقابله با ایران و محور مقاومت در منطقه عملا به محور سنی واگذار شود. بنابراین تحریم سپاه به عنوان کنشگر اصلی منطقه یعنی کمک به فعال کردن نیروی سپر عربی در منطقه به محوریت سعودی برای جایگزینی با سپاه پاسداران.
2- حضور ناو جنگی در اقیانوس هند، دخالت مستقیم در یمن و طراحی تاکتیک جدید منطقه امن در سوریه نشان می دهد راهبرد دشمن برای مقابله با ایران ابتدا قطع بازوهای عملیاتی آن و سپس مدیریت تحریم های جدید برای کنترل رفتار خارجی کشورمان است. بنابراین تحریم سپاه پاسداران به عنوان مرکز جبهه مقاومت را میتوان آغاز این راهبرد دانست.
3- سرنوشت منطقه بعد از داعش برای دولت آمریکا بسیار مهم است. سرنوشت افغانستان، عراق، یمن و لبنان که بعد از بحران های داخلی در مدار مقاومت قرار گرفتند سبب شده است تا این سوال پیش بیاید که اگر داعش از بین رفت سرنوشت کشورهای درگیر آن چه خواهد شد؟ نابودی داعش بدست جبهه مقاومت یعنی تعمیم مدل جبهه سازی مقاومت در مناطق درگیر. لیبی، شمال مصر، مرزهای اردن و در نهایت شمال شرقی شاخ آفریقا برای گسترش جبهه مقاومت آمادگی دارند. بنابراین تحریم سپاه پاسداران یعنی توقف مدلسازی توسط ایران در گسترش جبهه مقاومت تا شاخ آفریقا.
نتایج:
1- تحریم سپاه به معنی درگیری با کلیت نظام است. این تحریم را می توان به عنوان آخرین نفس برجام در نظر گرفت چون کشورمان قطعا این تحریم یکجانبه را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
2- اگر این طرح عملی شود باید منتظر تشدید تضادها در زمین بازی منطقه باشیم. یمن، عراق و سوریه را می توان محل تشدید تضادها درنظر گرفت.
3- مهمترین جنبه مخفی و مهم این تحریم اما در بند دوم لایحه کنگره قابل ردیابی است. بند دوم لایحه کنگره میپرسد: " آیا هیأت مدیره نهادی که توسط اعضای سپاه یا توسط نمایندگان و نهادهای تحت کنترل اعضای سپاه اداره میشوند، نهادی تحت کنترل دولت جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند یا خیر؟". این بند را می توان تلاش برای ایجاد شکاف در راس حاکمیت نظام به ویژه بین دولت و سپاه دانست. منطق محاسباتی این بند این است که در کوتاه مدت و بعد از اجرای این تحریم سپاه رفتار تند از خود نشان خواهد داد ولی دولت مخالف آن خواهد بود. بنابراین با برجسته سازی این اختلاف می توان به عینی سازی دوگانه جنگ صلح در قالب دوگانه سپاه دولت کمک شایانی کرد.
*خبرنامه دانشجویان