فرمانده وقت اطلاعات و عمليات لشکر حضرت رسول در عمليات والفجر مقدماتی با بیان اینکه پیکر شهید «ابراهیم هادی» بازنخواهد گذشت، گفت: با شناختی که از مرام و شخصیت وی دارم، با شرایط جامعه امروز باز نمیگردد.
شهدای ایران:پاسداشت شانزدهمین سالگرد شهید «علی محمودوند» فرمانده گروه تفحص همزمان با سالروز عملیات والفجر مقدماتی، عصر دیروز با حضور مدافع حرم احمد محمدی، سعید قاسمی فرمانده وقت اطلاعات و عمليات لشکر حضرت رسول در عمليات والفجر مقدماتی و خانواده شهدای تفحص در معراج شهدای تهران برگزار شد.
سعید قاسمی در این مراسم به سخنرانی پرداخت و اظهار داشت: یکی از نیروهای خودم در اطلاعات و عملیات که در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید، پس از سی و اندی پیکرش را به معراج شهدای تهران آوردند. من نیز به دیدارش آمدم. مادرشهید سینه خیر پس از سالها چشم انتظاری پیکر فرزندش را برای آخرین بار در این مکان مقدس زیارت کرد. پیش از شهادت از وی خواسته بودم که در صورتی که شهید شد، ساعتش را به من بدهد. در کنار پیکرش ساعت، بادگیر پلاستیکی و دوربین دید در شب بود.
فرمانده وقت اطلاعات و عمليات لشکر حضرت رسول در عمليات والفجر مقدماتی افزود: امیدوارم معراج شهدای تهران نیز همچون پادگان دو کوهه حاج همت بازخور تغییرات نشود. زیرا هر فضایی بو و حال و هوای خودش را دارد. مدتی پس از پایان جنگ تحمیلی یک توریست حین بازید از مسجد جامع خرمشهر که در حال بازسازی بود، درخواست کرد به یادگار کاشیهای قدیمی محراب مسجد را با خود ببرد، زیرا ارزش آنها را میدانست.
وی با این جمله که اگر شهدا را یاد کنیم، یادمان میکنند، سخنانش را ادامه داد: سال گذشته به درخواست دوستان در خصوص عملیات والفجر مقدماتی با یک خبرنگار گفت و گو کردم. در این گفتوگو یادی از شهید همت و صیاد شیرازی شد. همان شب صیاد شیرازی به خوابم آمد و از مسائل روز مطالبی بیان کرد. آن زمان متوجه شدم که هر زمان شهدا را یاد کنیم، آن ها نیز ما را یاد خواهند کرد.
قاسمی با اشاره به روزهای پیش از آغاز عملیات والفجر مقدماتی، اظهار کرد: زمانی که شهید همت منطقه رملی در فکه را نشانم داد و گفت که قرار است در این منطقه عملیات کنیم، برای نخستین بار پاهایم لرزید. احساس میکردم که در این کار به مشکل برخواهیم خورد. شناسایی در منطقه رملی بسیار دشوار است. رد پاها همه چیز را لو میدهد. با تمام این مشکلات همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه آن وطن فروش، چند روز قبل از آغاز عملیات به عراق فرار کرد و عملیات لو رفت.
وی تاکید کرد: دشمن کاملا آماده حضور نیروها بود. رزمندگان به خوبی از چهار کانال عبور کردند اما به طور پنج شبانه روز در کانال حنظله و کمیل گیر افتادند. در این حین نیز رزمندگان چند اسیر عراقی گرفتند. آنها آب جیره بندی شده را میان خود و اسرا تقسیم میکردند. این فرهنگ جنگیدن رزمندگان اسلام است که امروز شاهد هستیم در روز اربعین مردم عراق با روی باز از ایرانیان استقبال می کنند.
فرمانده دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در تمام دوران محاصره، ما شب را تجربه نکردیم. دشمن با منور، اجازه تاریکی نمیداد تا نیروها عقب نشینی کنند.
قاسمی با بیان اینکه برخی از شهدای کانال کمیل و حنظله نمیخواهند که بازگردند، گفت: پس از پایان جنگ تحمیلی، در یک دورانی تعداد زیادی از شهدای این عملیات تفحص شدند اما مدتی بعد شهیدان محمودند، پازوکی و دیگر نیروهای تفحص با خواندن زیارت عاشورا و التماس پیکر شهدا را تک به تک مییافتند. این در حالی است که برخی میگویند، تشییع شهدا سیاسی است. معتقدم که هر زمان حال و روز جامعه خراب شده و مردم سرگرم فساد و اختلاس میشوند، میآیند.
وی اظهار کرد: میدانم پیکر برخی از شهدا همچون شهید ابراهیم هادی هرگز بازنخواهند گشت؛ زیرا با شناختی که از مرام و شخصیت وی دارم، با شرایط جامعه امروز باز نمیگردد. وی در شهری که معروف ترین خیابانش که به نام ولیعصر (عج) مزین شده و فساد در آن به کرار دیده میشود، پا نمیگذارد.
شهیدی که با بوی گلاب به پیشواز شهادت رفت
احمد پایانی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در ادامه مراسم به سخنرانی پرداخته و اظهار داشت: چندی پیش در سنگرهای عراقی را یافتم که در طی این سالها دست نخورده مانده است. دمپایی، جعبه مهمات و لباس آویزان نیروهای بعثی همچنان در سنگر بود. تمام خاطرات آن روزها برایم زنده شد. به یاد نیروهای گردان نجف آباد افتادم که در این عملیات راه را گم کردند و به سنگر کمین دشمن افتادند. رژیم بعث رزمندگان را با چهارلول، دوشکا و توپ 23 زیر آتش گرفت. هر کدام از نیروها که از جایشان برمیخاستند، مورد اصابت تیر دشمن قرار میگرفتند. فرمانده گردان برای جلوگیری از تضعیف روحیه رزمندگان از جایش برخاست که حدود 30 تیر به سینهاش اصابت کرد.
وی افزود: شهید ثابت نیا فرمانده گردان کمیل، بلند اعلام کرد که نیروها الله اکبر گفته و به سمت دشمن بروند. در این بین نیروهای منافقین میگفتند که نه برگردیم. در نهایت رزمندگان «الله اکبر» گویان به سوی دشمن حرکت کرده و با سنگرهای خالی روبرو شدند.
پایانی خاطرنشان کرد: از نخستین کانال در کنار جاده عبور کردیم. تیربارهای عراقی سی سانت از سطح زمین بالاتر بود. با آرپیجی به صورت رگباری شلیک میکردند. نزدیک به طلوع آفتاب، از این کانال گذشته و وارد کانال بعدی شدیم. به محض اینکه نیروها سرشان را از کانال خارج میکردند، مورد اصابت تیر قرار میگرفت.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در بیان خاطرهای از شهید «علی شکرریز»، گفت: گردان کمیل به مدت 20 روز در دیدگاه شهید رجایی بدون داشتن آب ماند. به همین خاطر نیروها در این مدت استحمام نکردند. علی در تپه دو قلو لباسهایش را تعویض کرد و لباس مشکلی و شلوار شخصی پوشید. یزدش همرزمش پیش از شهادت علی در کنارش بود، روایت کرد: «علی در این مدت لباسهایش را در گلاب خوابانده بود و میگفت که در حین شهادت امام حسین (ع) من را در آغوش خواهد گرفت. خجالت میکشم که با بدنم بوی عرق بدهد. لباسهایم بوی عطر و گلاب میدهند.»
وی در ادامه در بیان خاطرهای از شهید محمد بنکدار، عنوان کرد: زمانی که محمد مجروح شد در خواست آب کرد. از آنجا که قمقمهها در طی مسیر خالی شده بودند، آب نداشتیم. وی را لخت کرده و در کنار دیگر مجروحین بر روی زمین خواباندیم تا رطوبت عطش آنها را بکاهد.
*دفاع پرس
سعید قاسمی در این مراسم به سخنرانی پرداخت و اظهار داشت: یکی از نیروهای خودم در اطلاعات و عملیات که در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید، پس از سی و اندی پیکرش را به معراج شهدای تهران آوردند. من نیز به دیدارش آمدم. مادرشهید سینه خیر پس از سالها چشم انتظاری پیکر فرزندش را برای آخرین بار در این مکان مقدس زیارت کرد. پیش از شهادت از وی خواسته بودم که در صورتی که شهید شد، ساعتش را به من بدهد. در کنار پیکرش ساعت، بادگیر پلاستیکی و دوربین دید در شب بود.
فرمانده وقت اطلاعات و عمليات لشکر حضرت رسول در عمليات والفجر مقدماتی افزود: امیدوارم معراج شهدای تهران نیز همچون پادگان دو کوهه حاج همت بازخور تغییرات نشود. زیرا هر فضایی بو و حال و هوای خودش را دارد. مدتی پس از پایان جنگ تحمیلی یک توریست حین بازید از مسجد جامع خرمشهر که در حال بازسازی بود، درخواست کرد به یادگار کاشیهای قدیمی محراب مسجد را با خود ببرد، زیرا ارزش آنها را میدانست.
وی با این جمله که اگر شهدا را یاد کنیم، یادمان میکنند، سخنانش را ادامه داد: سال گذشته به درخواست دوستان در خصوص عملیات والفجر مقدماتی با یک خبرنگار گفت و گو کردم. در این گفتوگو یادی از شهید همت و صیاد شیرازی شد. همان شب صیاد شیرازی به خوابم آمد و از مسائل روز مطالبی بیان کرد. آن زمان متوجه شدم که هر زمان شهدا را یاد کنیم، آن ها نیز ما را یاد خواهند کرد.
قاسمی با اشاره به روزهای پیش از آغاز عملیات والفجر مقدماتی، اظهار کرد: زمانی که شهید همت منطقه رملی در فکه را نشانم داد و گفت که قرار است در این منطقه عملیات کنیم، برای نخستین بار پاهایم لرزید. احساس میکردم که در این کار به مشکل برخواهیم خورد. شناسایی در منطقه رملی بسیار دشوار است. رد پاها همه چیز را لو میدهد. با تمام این مشکلات همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه آن وطن فروش، چند روز قبل از آغاز عملیات به عراق فرار کرد و عملیات لو رفت.
وی تاکید کرد: دشمن کاملا آماده حضور نیروها بود. رزمندگان به خوبی از چهار کانال عبور کردند اما به طور پنج شبانه روز در کانال حنظله و کمیل گیر افتادند. در این حین نیز رزمندگان چند اسیر عراقی گرفتند. آنها آب جیره بندی شده را میان خود و اسرا تقسیم میکردند. این فرهنگ جنگیدن رزمندگان اسلام است که امروز شاهد هستیم در روز اربعین مردم عراق با روی باز از ایرانیان استقبال می کنند.
فرمانده دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در تمام دوران محاصره، ما شب را تجربه نکردیم. دشمن با منور، اجازه تاریکی نمیداد تا نیروها عقب نشینی کنند.
قاسمی با بیان اینکه برخی از شهدای کانال کمیل و حنظله نمیخواهند که بازگردند، گفت: پس از پایان جنگ تحمیلی، در یک دورانی تعداد زیادی از شهدای این عملیات تفحص شدند اما مدتی بعد شهیدان محمودند، پازوکی و دیگر نیروهای تفحص با خواندن زیارت عاشورا و التماس پیکر شهدا را تک به تک مییافتند. این در حالی است که برخی میگویند، تشییع شهدا سیاسی است. معتقدم که هر زمان حال و روز جامعه خراب شده و مردم سرگرم فساد و اختلاس میشوند، میآیند.
وی اظهار کرد: میدانم پیکر برخی از شهدا همچون شهید ابراهیم هادی هرگز بازنخواهند گشت؛ زیرا با شناختی که از مرام و شخصیت وی دارم، با شرایط جامعه امروز باز نمیگردد. وی در شهری که معروف ترین خیابانش که به نام ولیعصر (عج) مزین شده و فساد در آن به کرار دیده میشود، پا نمیگذارد.
شهیدی که با بوی گلاب به پیشواز شهادت رفت
احمد پایانی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در ادامه مراسم به سخنرانی پرداخته و اظهار داشت: چندی پیش در سنگرهای عراقی را یافتم که در طی این سالها دست نخورده مانده است. دمپایی، جعبه مهمات و لباس آویزان نیروهای بعثی همچنان در سنگر بود. تمام خاطرات آن روزها برایم زنده شد. به یاد نیروهای گردان نجف آباد افتادم که در این عملیات راه را گم کردند و به سنگر کمین دشمن افتادند. رژیم بعث رزمندگان را با چهارلول، دوشکا و توپ 23 زیر آتش گرفت. هر کدام از نیروها که از جایشان برمیخاستند، مورد اصابت تیر دشمن قرار میگرفتند. فرمانده گردان برای جلوگیری از تضعیف روحیه رزمندگان از جایش برخاست که حدود 30 تیر به سینهاش اصابت کرد.
وی افزود: شهید ثابت نیا فرمانده گردان کمیل، بلند اعلام کرد که نیروها الله اکبر گفته و به سمت دشمن بروند. در این بین نیروهای منافقین میگفتند که نه برگردیم. در نهایت رزمندگان «الله اکبر» گویان به سوی دشمن حرکت کرده و با سنگرهای خالی روبرو شدند.
پایانی خاطرنشان کرد: از نخستین کانال در کنار جاده عبور کردیم. تیربارهای عراقی سی سانت از سطح زمین بالاتر بود. با آرپیجی به صورت رگباری شلیک میکردند. نزدیک به طلوع آفتاب، از این کانال گذشته و وارد کانال بعدی شدیم. به محض اینکه نیروها سرشان را از کانال خارج میکردند، مورد اصابت تیر قرار میگرفت.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در بیان خاطرهای از شهید «علی شکرریز»، گفت: گردان کمیل به مدت 20 روز در دیدگاه شهید رجایی بدون داشتن آب ماند. به همین خاطر نیروها در این مدت استحمام نکردند. علی در تپه دو قلو لباسهایش را تعویض کرد و لباس مشکلی و شلوار شخصی پوشید. یزدش همرزمش پیش از شهادت علی در کنارش بود، روایت کرد: «علی در این مدت لباسهایش را در گلاب خوابانده بود و میگفت که در حین شهادت امام حسین (ع) من را در آغوش خواهد گرفت. خجالت میکشم که با بدنم بوی عرق بدهد. لباسهایم بوی عطر و گلاب میدهند.»
وی در ادامه در بیان خاطرهای از شهید محمد بنکدار، عنوان کرد: زمانی که محمد مجروح شد در خواست آب کرد. از آنجا که قمقمهها در طی مسیر خالی شده بودند، آب نداشتیم. وی را لخت کرده و در کنار دیگر مجروحین بر روی زمین خواباندیم تا رطوبت عطش آنها را بکاهد.
*دفاع پرس