آیت الله فاطمی نیا اظهار کرد: عیب کسی را گفتن یک وقت در مقام مشورت است که اشکالی ندارد که البته بیشتر مواقع باید از بازگویی آن پرهیز شود امّا اگر گفتیم باید حقیقت را بگوییم.
به گزارش شهدای ایران، آیتالله «فاطمی نیا» در جلسه هفتگی سهشنبه6 بهمنماه در شرح صحیفه سجادیه (دعای مکارمالاخلاق) به ابعاد مختلف ظلم و دوری جستن از عیبگویی دیگران پرداختند که مشروح بیانات این استاد اخلاق تقدیم حضورتان میشود.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی ....
بارخدایا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مگذار که ستم دیده شوم درحالیکه تو بر جلوگیرى از ستم به من توانائى، و نه من به دیگرى ستم نمایم که تو میتوانى مرا باز دارى، و گمراه نشوم در حالیکه بر هدایت من توانایی، و نیازمند نگردم که گشایش روزی من از تو است و (در بین مردم) سرکشى ننمایم که توانگرى من از تو است ...
اسلام ضرر رساندن و متضرر شدن را نهی کرده است
مظلوم بودن مگر بد است؟ آنچه که حرام است ظلمپذیری است؛ وقتی ما میتوانیم ظلم را نپذیریم اگر آن را پذیرفتیم، بد است امّا اگر دشمن آمد و ظلم کرد و ما هم دفاع کردیم مثل همین شهدایمان که مظلوم بودند؛ آن وقت قضیه فرق میکند.کسی که با اسبی میآید و به پیاده میگوید کنار برو در احادیث داریم این «اقلّ ظلم» است حتی بر سر سفره هم حرفی بزنیم که دیگری ناراحت شود هم، ظلم است؛ در اسلام ضرر رساندن و متضرر شدن هر دو بد است.
وُجد به معنای ثروت است، در قرآن آمده است انسان طغیان میکند زمانیکه خود را بینیاز میبیند؛ اینها همگی غنای موهوم است.
جنید بغدادی در بیابان خلوت کرده بود و گردش میکرد که دید جوانی خوابیده و ماری به سراغ او میرود، نزدیک بود که مار جوان را نیش بزند، عقربی رسید و مار را نیش زد و جنید رفت و جوان را بیدار کرد و گفت ای جوان پروردگارت تو را نگهبانی کرد. (فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ)
«أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ » آیا آنچه را کِشت مىکنید، ملاحظه کرده اید، (أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ) آیا شما آن را زراعت مىکنید یا ماییم که زراعت مىکنیم
وقتی ما میدانیم همه چیز حتی ثروتمان از جانب خداوند است این خیلی بیانصافی است که او را فراموش کنیم و طغیان کنیم.
در حدیث شریف کافی آمده است که بندگان من هرچه میکنند به فضل من کنند. اگر در شب دو رکعت نماز شب میخوانیم فقط سر راه نشستهایم و فکر نکنیم خبریست.اگر هیچ رمقی هم نداریم حداقل که میتوانیم یک ذکری را بگوییم. (اللهم الی مغفرتک و فدت، و الی عفوک قصدت، و الی تجاوزک اشتقت، و بفضلک وثقت)
امام سجاد (ع) در این چهار جمله از دعای شریف مکارم الاخلاق به پیشگاه الهی عرض میکند: بارالها! به سوی آمرزش تو آمدهام، و عفو و بخشش تو را قصد کردهام، و به گذشت تو مشتاقم، و به فضل و احسان تو اعتماد دارم.
آیا نباید عیب کسی را گفت؟
معنی تعییر کسی را به عار و ننگ نسبت دادن است؛ امام صادق(ع) میفرمایند: (مَن عَیَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ) . هر کس مؤمنى را به گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.
عیب کسی را گفتن یک وقت هست در مقام مشورت است که اشکالی ندارد و باید واقعیت را گفت که بیشتر مواقع باید از بازگویی آن پرهیز شود امّا اگر گفتیم باید حقیقت را بگوییم. مثل کسی که قاضی از او سوال میکند باید جواب بدهد و بدون هیچ مصلحت و داعی عقلی عیب کسی را بگوییم.
کسی که گناهی را مرتکب میشود و ما میبینیم به جز زمانیکه به جمع زیادی ضرر رساند و جمعی به سبب آن کشته شوند جائز است امّا در گناهان شخصی که فقط آن شخص و خدا فقط میداند، نباید بازگو کرد.
در حدیث آمده است درمورد غیبت کردن حتی اگر عبادت هم بکنیم باید آن طرف ما را حلال کند. در مورد کسی هم که به گناه متجاهر است و گناه خود را اعتراف میکند مثل کسی که میگوید من نماز نمیخوانم این را هم میشود به دیگران گفت چرا که خودش این حرمت را نگه نداشته است پس ما میتوانیم بگوییم.
در نامهی امیرالمومنین (ع) به حارث همدانی میفرمایند: (وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ) هر چه را که میشنوی نگو. نباید همهی شنیدهها را بازگو کنی چرا که کافیست تا تو دروغگو شناخته شوی و اگر هم نسبت به کسی این حرفها را بزنی اگر درست باشد که غیبت او را کردهای و اگر هم درست نباشد تهمت است و تهمت هم چیزی نیست که بگوییم «قربة الی الله» انجام دادیم.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی ....
بارخدایا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مگذار که ستم دیده شوم درحالیکه تو بر جلوگیرى از ستم به من توانائى، و نه من به دیگرى ستم نمایم که تو میتوانى مرا باز دارى، و گمراه نشوم در حالیکه بر هدایت من توانایی، و نیازمند نگردم که گشایش روزی من از تو است و (در بین مردم) سرکشى ننمایم که توانگرى من از تو است ...
اسلام ضرر رساندن و متضرر شدن را نهی کرده است
مظلوم بودن مگر بد است؟ آنچه که حرام است ظلمپذیری است؛ وقتی ما میتوانیم ظلم را نپذیریم اگر آن را پذیرفتیم، بد است امّا اگر دشمن آمد و ظلم کرد و ما هم دفاع کردیم مثل همین شهدایمان که مظلوم بودند؛ آن وقت قضیه فرق میکند.کسی که با اسبی میآید و به پیاده میگوید کنار برو در احادیث داریم این «اقلّ ظلم» است حتی بر سر سفره هم حرفی بزنیم که دیگری ناراحت شود هم، ظلم است؛ در اسلام ضرر رساندن و متضرر شدن هر دو بد است.
وُجد به معنای ثروت است، در قرآن آمده است انسان طغیان میکند زمانیکه خود را بینیاز میبیند؛ اینها همگی غنای موهوم است.
جنید بغدادی در بیابان خلوت کرده بود و گردش میکرد که دید جوانی خوابیده و ماری به سراغ او میرود، نزدیک بود که مار جوان را نیش بزند، عقربی رسید و مار را نیش زد و جنید رفت و جوان را بیدار کرد و گفت ای جوان پروردگارت تو را نگهبانی کرد. (فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ)
«أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ » آیا آنچه را کِشت مىکنید، ملاحظه کرده اید، (أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ) آیا شما آن را زراعت مىکنید یا ماییم که زراعت مىکنیم
وقتی ما میدانیم همه چیز حتی ثروتمان از جانب خداوند است این خیلی بیانصافی است که او را فراموش کنیم و طغیان کنیم.
در حدیث شریف کافی آمده است که بندگان من هرچه میکنند به فضل من کنند. اگر در شب دو رکعت نماز شب میخوانیم فقط سر راه نشستهایم و فکر نکنیم خبریست.اگر هیچ رمقی هم نداریم حداقل که میتوانیم یک ذکری را بگوییم. (اللهم الی مغفرتک و فدت، و الی عفوک قصدت، و الی تجاوزک اشتقت، و بفضلک وثقت)
امام سجاد (ع) در این چهار جمله از دعای شریف مکارم الاخلاق به پیشگاه الهی عرض میکند: بارالها! به سوی آمرزش تو آمدهام، و عفو و بخشش تو را قصد کردهام، و به گذشت تو مشتاقم، و به فضل و احسان تو اعتماد دارم.
آیا نباید عیب کسی را گفت؟
معنی تعییر کسی را به عار و ننگ نسبت دادن است؛ امام صادق(ع) میفرمایند: (مَن عَیَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ) . هر کس مؤمنى را به گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود.
عیب کسی را گفتن یک وقت هست در مقام مشورت است که اشکالی ندارد و باید واقعیت را گفت که بیشتر مواقع باید از بازگویی آن پرهیز شود امّا اگر گفتیم باید حقیقت را بگوییم. مثل کسی که قاضی از او سوال میکند باید جواب بدهد و بدون هیچ مصلحت و داعی عقلی عیب کسی را بگوییم.
کسی که گناهی را مرتکب میشود و ما میبینیم به جز زمانیکه به جمع زیادی ضرر رساند و جمعی به سبب آن کشته شوند جائز است امّا در گناهان شخصی که فقط آن شخص و خدا فقط میداند، نباید بازگو کرد.
در حدیث آمده است درمورد غیبت کردن حتی اگر عبادت هم بکنیم باید آن طرف ما را حلال کند. در مورد کسی هم که به گناه متجاهر است و گناه خود را اعتراف میکند مثل کسی که میگوید من نماز نمیخوانم این را هم میشود به دیگران گفت چرا که خودش این حرمت را نگه نداشته است پس ما میتوانیم بگوییم.
در نامهی امیرالمومنین (ع) به حارث همدانی میفرمایند: (وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ) هر چه را که میشنوی نگو. نباید همهی شنیدهها را بازگو کنی چرا که کافیست تا تو دروغگو شناخته شوی و اگر هم نسبت به کسی این حرفها را بزنی اگر درست باشد که غیبت او را کردهای و اگر هم درست نباشد تهمت است و تهمت هم چیزی نیست که بگوییم «قربة الی الله» انجام دادیم.