روزنامه جوان با مرور عملکرد دولت و برخی وعدههای بیسرانجام آن نوشت: هنگامی که وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی مجلس، شجاعانه (اما محرمانه!) گفت: «اشتباه کردم که به جان کری اعتماد کردم، او به من قول داده بود که با اوباما جلوی تمدید تحریمهای ایسا را خواهد گرفت...» بارقهای از امید در دل مردم روشن شد که اگر چه بسیار دیر ولی گویی چراغ صداقت روشن شده است، با خود گفتیم که کلید تدبیر و امید در حال باز کردن قفلهاست.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه جوان با مرور عملکرد دولت و برخی وعدههای بیسرانجام آن نوشت: هنگامی که وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی مجلس، شجاعانه (اما محرمانه!) گفت: «اشتباه کردم که به جان کری اعتماد کردم، او به من قول داده بود که با اوباما جلوی تمدید تحریمهای ایسا را خواهد گرفت...» بارقهای از امید در دل مردم روشن شد که اگر چه بسیار دیر ولی گویی چراغ صداقت روشن شده است، با خود گفتیم که کلید تدبیر و امید در حال باز کردن قفلهاست.
اما ظاهراً مردم اشتباه کرده بودند، چون رئیس جمهور به جای پذیرفتن واقعیت و حقیقت بدعهدی و فریبکاری آمریکاییها، مجدداً بر موفق بودن برجام تأکید کرد و به این ترتیب مردم دریافتند که باز شدن قفل اشتباهات تصوری بیش نبوده است. سؤال مردم و صاحب نظران این است که ریشه تسلسل اشتباهات مجریان امور چیست و چرا حاضر نیستند اشتباهات خود را بپذیرند. پاسخ به این سؤال کلیدی به وعدههای انتخاباتی رئیس جمهور برمیگردد. هنگامی که رئیس جمهور وعدههایی به مردم داده که به هر دلیلی امکان تحقق آنها وجود نداشته، به جای اذعان به اشتباه بودن وعدهها و تلاش برای جبران این اشتباهات، متأسفانه بااصرار بر درست بودن شعارهای انتخاباتی خود، در گرداب اشتباهات جدید گرفتار میشود.
برای حل این مشکل، اولین قفلی که باید با کلید تدبیر باز شود پاسخگویی به این سؤال کلیدی است که وعدههای رئیس جمهور در کوران تبلیغات انتخاباتی سال 92 (به ویژه وعده 100 روزه حل مشکلات اقتصادی کشور و چرخیدن چرخهای اقتصاد کشور همراه با چرخ سانتریفیوژها و...) براساس کدام معیار و مبنا داده شد؟
جناب آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بالغ بر 428 وعده و شعار پرطمطراق تبلیغاتی در حوزههای مختلف داده و نیمی از شرکتکنندگان را با خود همراه نمود، اما هم اینک با گذشت حدود چهار سال میتوان گفت مردم کماکان چشم به راه تحقق وعدههای کارشناسی نشده ماندهاند اما خبر و اثری از تحقق وعدهها دیده نمیشود.
مردم میگویند: بنا بود سفرهما پر نان شود اما سفره نجومی بگیران پر شد؛ بنا بود چرخ اقتصادمان هم مثل چرخ سانتریفیوژ بچرخد؛ چه شد که ظاهراً هر دو از چرخش بازمانده است، گیرکار کجاست؟
چرا کسانی که بابت وعدههای انتخاباتی خود رأی مردم را به سمت خودجلب میکنند نسبت به ناتوانی در تحقق وعدهها پاسخگو نبوده و به توجیه میپردازند؟
اما ظاهراً مردم اشتباه کرده بودند، چون رئیس جمهور به جای پذیرفتن واقعیت و حقیقت بدعهدی و فریبکاری آمریکاییها، مجدداً بر موفق بودن برجام تأکید کرد و به این ترتیب مردم دریافتند که باز شدن قفل اشتباهات تصوری بیش نبوده است. سؤال مردم و صاحب نظران این است که ریشه تسلسل اشتباهات مجریان امور چیست و چرا حاضر نیستند اشتباهات خود را بپذیرند. پاسخ به این سؤال کلیدی به وعدههای انتخاباتی رئیس جمهور برمیگردد. هنگامی که رئیس جمهور وعدههایی به مردم داده که به هر دلیلی امکان تحقق آنها وجود نداشته، به جای اذعان به اشتباه بودن وعدهها و تلاش برای جبران این اشتباهات، متأسفانه بااصرار بر درست بودن شعارهای انتخاباتی خود، در گرداب اشتباهات جدید گرفتار میشود.
برای حل این مشکل، اولین قفلی که باید با کلید تدبیر باز شود پاسخگویی به این سؤال کلیدی است که وعدههای رئیس جمهور در کوران تبلیغات انتخاباتی سال 92 (به ویژه وعده 100 روزه حل مشکلات اقتصادی کشور و چرخیدن چرخهای اقتصاد کشور همراه با چرخ سانتریفیوژها و...) براساس کدام معیار و مبنا داده شد؟
جناب آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود بالغ بر 428 وعده و شعار پرطمطراق تبلیغاتی در حوزههای مختلف داده و نیمی از شرکتکنندگان را با خود همراه نمود، اما هم اینک با گذشت حدود چهار سال میتوان گفت مردم کماکان چشم به راه تحقق وعدههای کارشناسی نشده ماندهاند اما خبر و اثری از تحقق وعدهها دیده نمیشود.
مردم میگویند: بنا بود سفرهما پر نان شود اما سفره نجومی بگیران پر شد؛ بنا بود چرخ اقتصادمان هم مثل چرخ سانتریفیوژ بچرخد؛ چه شد که ظاهراً هر دو از چرخش بازمانده است، گیرکار کجاست؟
چرا کسانی که بابت وعدههای انتخاباتی خود رأی مردم را به سمت خودجلب میکنند نسبت به ناتوانی در تحقق وعدهها پاسخگو نبوده و به توجیه میپردازند؟