در بیانیه جنبش عدالتخواه دانشجویی مطرح شد:
با توجه به سوابق موضع گیری ها و اقدامات مرحوم هاشمی رفسنجانی می توان وی را یک پراگمات پر انرژی دانست که بخاطر حضور طولانی مدت در صحنه سیاسی کشور چرخشهای متعددی از او در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است. همین چرخشهای متعدد زمینه ساز تفاسیر مختلف و حتی متضاد در موضوع «نسبت هاشمی با آرمان های انقلاب اسلامی» شده است.
سرویس سیاسی شهدای ایران: جنبش عدالتخواه دانشجویی به مناسبت درگذشت مرحوم حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در بیانه ای به نقد عملکرد آن مرحوم و بیان و بازخوانی بخشی از واقعیات ناگفته اقدامات هاشمی پرداخته است.
متن این بیانیه در ادامه و به شرح ذیل آمده است:
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت های سیاسی و اجتماعی ایران در چهار دهه گذشته بوده است. هاشمی نقش موثری در انقلاب و جنگ و پس از آن داشت و همواره مورد عنایت امام راحل و رهبر انقلاب بوده تا آنجا که امام خمینی (ره) بعد از شنیدن خبر ترور ناموفق ایشان فرمودند" هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» و رهبری علیرغم «اجتهادهای متفاوت» ایشان را «یار دیرین» خود خواندند. با این اوصاف از آنجا که جنبش عدالتخواه دانشجویی رسالت جنبش دانشجویی را مطالبه عدالتخواهی و آرمانخواهی( به جای پادویی برای جریانات سیاسی مختلف) می داند، علاوه بر ارج گذاری به زحمات و خدمات هاشمی اعتقاد دارد میراث فکری و اجرایی مرحوم هاشمی باید مورد بازخوانی انتقادی جدی قرار گیرد.
با توجه به سوابق موضع گیری ها و اقدامات مرحوم هاشمی رفسنجانی می توان وی را یک پراگمات پر انرژی دانست که بخاطر حضور طولانی مدت در صحنه سیاسی کشور چرخشهای متعددی از او در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است. همین چرخشهای متعدد زمینه ساز تفاسیر مختلف و حتی متضاد در موضوع «نسبت هاشمی با آرمان های انقلاب اسلامی» شده است. به همین خاطر با فوت هاشمی، صدا وسیما و دیگر رسانه های رسمی جمهوری اسلامی فعالانه تلاش کردند تا زمینه سو استفاده رسانه های بیگانه از این فقدان را سد کنند. این تلاش اما شکل کاریکاتوری به خود گرفت و صدا و سیما و دیگر رسانه ها به جای بررسی منصفانه کارنامه سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی هاشمی رفسنجانی به تحریف تاریخ متاخری که پیش روی نسل های اول و دوم و سوم انقلاب بوده پرداختند و از او یک قدیس ساختند. از این رو همانطور که اشاره شد بازخوانی انتقادی میراث هاشمی از مهمات زمانه ماست.
1-میراث اقتصادی هاشمی : هاشمی از خود ایده مشخص و منقحی در زمینه توسعه نداشت و بعد از جنگ و در قامت ریاست جمهوری گرفتار «الگوی توسعه» طراحی شده تکنوکراتهای بازگشته از آمریکا و اروپا شد. تکنوکراتهایی که بعدها آرام آرام به اصحاب فکری و اجرایی هاشمی تبدیل شدند و اغلب آنها در قامت حزب کارگزاران سازندگی تشکل یافتند. الگوی استعماری «مکتب نوسازی » مبنای توسعه دولت سازندگی قرار گرفت و شدیدترین سیاست های توسعه ای ضدبومی و سرمایه سالارانه رانتی در کشور پیگیری شد. تکیه بر درامدهای نفتی، برنامه ریزی مرکزسالارانه، آزادسازی نرخ ارز ، سیاستهای خصوصی سازی ( به عبارت بهتر اختصاصی سازی) بی توجهی به استان های حاشیه ای و اقوام و فرهنگ های بومی و اجرای سیاست های بانک جهانی و صندوق جهانی پول از جمله این سیاست هاست. اجرای سیاست های هاشمی باعث بروز گسترده شکافهای طبقاتی، فقر و بیکاری و تورم در کشور شد و نارضایتی های بسیاری را برانگیخت.
2-میراث فرهنگی و اجتماعی هاشمی: هاشمی به واسطه تسلط بر صدا و سیما آن را به یک رسانه محافظه کار و در حد روابط عمومی و توجیه کننده تصمیمات و رفتارهای دولتمردان تقلیل داده شد. میراثی که رسانه ملی هنوز نتوانسته است از آن خارج شود. هاشمی با استفاده از تریبون نمازجمعه سیاست های تعدیل اقتصادی را تئوریزه می کرد، ساده زیستی را «امل بازی» می دانست و بریز و بپاش از جیب بیت المال را در قالب مفهوم «مانور تجمل» به مسئولان توصیه می کرد. شیوع فساد اداری و مالی و پدیده «آقا زادگان» و «نو کیسه گان» حتی باعث اعتراض چندباره رهبر انقلاب در جلسات عمومی و اختصاصی شد. نتیجه سیاست های هاشمی ترویج و گسترش فرهنگ مصرفی و لذت گرایانه (به جای توسعه ی اخلاق و فرهنگ کار و تولید) از طریق رسانه های رسمی، راه اندازی نشریات، مراکز خرید لوکس، فروشگاه های زنجیره ای و مراکز فرهنگی همچون فرهنگسراها بود. توسعه بی بند و بار شهری از زمان هاشمی (با مدیریت کرباسچی در شهرداری تهران) آغاز شد که باعث ایجاد شکاف های اجتماعی و فرهنگی و طرد طبقات پایین دست به حاشیه شهرها و "کلانشهری شدن بی عدالتی" شد. تلفیق این الگوی توسعه با رانت جویی دولتمردانِ زیر عبای هاشمی باعث استقرار کارخانه های صنعتی «آب بَر» در مناطق کم آبی چون استان کرمان، اصفهان، همدان و... شد. این سیاست های توسعه ای ناسازگار با اقلیم ایران بعلاوه در دستور کار قرار گرفتن طرح های سدسازی های بی حساب وکتاب ( که البته در دوره های بعدی نیز ادامه یافت) زمینه ساز بروز فجایعی شده که این روزها نشانه های آن برای همگان آشکار شده است: خشکسالی، کم آبی، مهاجرت، حاشیه نشینی، فقر، بیکاری، اعتیاد، کودکان کار و ...
3- میراث سیاسی هاشمی: در سالهای دهه هفتاد برخوردهای شدید هاشمی با منتقدانِ عملکرد و سیاست هایش، از جناح ها و گروههای سیاسی مختلف، چاشنی توسعه وارداتی و آمرانه او بود. نشریات بسیاری تعطیل شدند و فعالان سیاسی زیادی به زندان افتادند. اگرچه برخی از اصحاب هاشمی تلاش داشتند ریاست جمهوری او را مادام العمر کنند اما توفیقی نیافتند و بواسطه همین سیاست ها بود که بعد از دوره هشت ساله دولت موسوم به سازندگی مردم با اشتیاق به تغییر شرایط رای دادند.
انتقادات شدید سیاسی رادیکال های دومی خردادی از دوره زمامداری هاشمی به مرور هاشمی را که از فعالیت اجرایی فاصله گرفته بود تحت تاثیر گذاشت و هاشمی به اصلاح طلبان نزدیک شد. در سال 84 که به خاطر عملکرد نامناسب اصلاح طلبان در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مردم از آنان نا امید شدند و کاندیدای آن ها از مقبولیت اجتماعی برخوردار نبود، آنها برای مواجهه با کاندیدای مقابل خود دست به دامن هاشمی شدند و ناخواسته هاشمی رفسنجانی به لیدر سیاسی اصلاح طلبان تبدیل شد. اما مردم این تغییرات رفتاری و گرایشی هاشمی را باور نکردند و هاشمی در سال 84 و بار دیگر به صورت غیر مستقیم در سال 88 شکست خورد. این شکست ها آنقدر برای هاشمی و جریان اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی که زیر سایه او فربه شده بودند سنگین آمد که از رای مردم تمکین نکردند و تا هشت ماه بعد از انتخابات سال 88 عرصه سیاسی کشور دستخوش فتنه و کشمکش های بسیاری شد. هاشمی با نامه هاو سخنرانی ها و رفتارهای خانوادگی اش بر کوره این فتنه دمید. فتنه ای که باعث امیدواری و طمع دشمنان خارجی شد و از این رو تحریم ها و فشارهای خارجی برای ایجاد انشقاق در میان مردم افزایش یافت.
با بی تدبیری دولت دهم و همکاری برخی عناصر فرصت طلب و مغرض داخلی، تحریم ها تا حدودی اثرگذار شد و باعث افزایش قیمت دلار و رشد تورم همچون سالهای دهه هفتاد شد. در اثنای این فشارها بود که هاشمی و اصحاب او خود را منجی وضع موجود معرفی کردند و یکی از همراهان اصلی هاشمی در سال 92 به ریاست جمهوری دست یافت. روحانی با شعار "هم چرخ سانتریفیوژ ها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم" رای مردم را کسب کرد ولی سیاست های سرمایه سالارانه رانتی اقتصادی روحانی و حمایت های بی دریغ هاشمی از دولت روحانی نشان داد که اگرچه هاشمی به واسطه دوری از میدان قدرت اجرائی در زمینه فرهنگ و سیاست چرخش هایی داشته است اما هنوز بر سر سیاست های اقتصادی خود پافشاری می کند.
اینک هاشمی رفسنجانی در میان ما نیست ولی میراث او همچنان در حوزه سیاست و صحنه اجرایی کشور تاثیر گذار است. هاشمی اگرچه به دلایل مختلف چرخشهای گوناگونی داشت اما هیچگاه از دایره سعه صدر نظام خارج نشد ولی جنبش عدالتخواه دانشجویی فاصله بسیاری در تطابق رویکردها وعملکردهای آن مرحوم با آرمانهای انقلاب اسلامی و امام راحل در حوزه های فرهنگ و روحیه انقلابی، عدالت خواهی و عدالت گستری، ساده زیستی و توجه به جبهه جهانی مستضعفان می بیند و از این رو همه دانشجویان و دانشگاهیان و نخبگان را به ادامه این بازخوانی و بررسی دقیق و منصفانه میراث هاشمی دعوت می کند.
متن این بیانیه در ادامه و به شرح ذیل آمده است:
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیت های سیاسی و اجتماعی ایران در چهار دهه گذشته بوده است. هاشمی نقش موثری در انقلاب و جنگ و پس از آن داشت و همواره مورد عنایت امام راحل و رهبر انقلاب بوده تا آنجا که امام خمینی (ره) بعد از شنیدن خبر ترور ناموفق ایشان فرمودند" هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» و رهبری علیرغم «اجتهادهای متفاوت» ایشان را «یار دیرین» خود خواندند. با این اوصاف از آنجا که جنبش عدالتخواه دانشجویی رسالت جنبش دانشجویی را مطالبه عدالتخواهی و آرمانخواهی( به جای پادویی برای جریانات سیاسی مختلف) می داند، علاوه بر ارج گذاری به زحمات و خدمات هاشمی اعتقاد دارد میراث فکری و اجرایی مرحوم هاشمی باید مورد بازخوانی انتقادی جدی قرار گیرد.
با توجه به سوابق موضع گیری ها و اقدامات مرحوم هاشمی رفسنجانی می توان وی را یک پراگمات پر انرژی دانست که بخاطر حضور طولانی مدت در صحنه سیاسی کشور چرخشهای متعددی از او در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است. همین چرخشهای متعدد زمینه ساز تفاسیر مختلف و حتی متضاد در موضوع «نسبت هاشمی با آرمان های انقلاب اسلامی» شده است. به همین خاطر با فوت هاشمی، صدا وسیما و دیگر رسانه های رسمی جمهوری اسلامی فعالانه تلاش کردند تا زمینه سو استفاده رسانه های بیگانه از این فقدان را سد کنند. این تلاش اما شکل کاریکاتوری به خود گرفت و صدا و سیما و دیگر رسانه ها به جای بررسی منصفانه کارنامه سیاسی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی هاشمی رفسنجانی به تحریف تاریخ متاخری که پیش روی نسل های اول و دوم و سوم انقلاب بوده پرداختند و از او یک قدیس ساختند. از این رو همانطور که اشاره شد بازخوانی انتقادی میراث هاشمی از مهمات زمانه ماست.
1-میراث اقتصادی هاشمی : هاشمی از خود ایده مشخص و منقحی در زمینه توسعه نداشت و بعد از جنگ و در قامت ریاست جمهوری گرفتار «الگوی توسعه» طراحی شده تکنوکراتهای بازگشته از آمریکا و اروپا شد. تکنوکراتهایی که بعدها آرام آرام به اصحاب فکری و اجرایی هاشمی تبدیل شدند و اغلب آنها در قامت حزب کارگزاران سازندگی تشکل یافتند. الگوی استعماری «مکتب نوسازی » مبنای توسعه دولت سازندگی قرار گرفت و شدیدترین سیاست های توسعه ای ضدبومی و سرمایه سالارانه رانتی در کشور پیگیری شد. تکیه بر درامدهای نفتی، برنامه ریزی مرکزسالارانه، آزادسازی نرخ ارز ، سیاستهای خصوصی سازی ( به عبارت بهتر اختصاصی سازی) بی توجهی به استان های حاشیه ای و اقوام و فرهنگ های بومی و اجرای سیاست های بانک جهانی و صندوق جهانی پول از جمله این سیاست هاست. اجرای سیاست های هاشمی باعث بروز گسترده شکافهای طبقاتی، فقر و بیکاری و تورم در کشور شد و نارضایتی های بسیاری را برانگیخت.
2-میراث فرهنگی و اجتماعی هاشمی: هاشمی به واسطه تسلط بر صدا و سیما آن را به یک رسانه محافظه کار و در حد روابط عمومی و توجیه کننده تصمیمات و رفتارهای دولتمردان تقلیل داده شد. میراثی که رسانه ملی هنوز نتوانسته است از آن خارج شود. هاشمی با استفاده از تریبون نمازجمعه سیاست های تعدیل اقتصادی را تئوریزه می کرد، ساده زیستی را «امل بازی» می دانست و بریز و بپاش از جیب بیت المال را در قالب مفهوم «مانور تجمل» به مسئولان توصیه می کرد. شیوع فساد اداری و مالی و پدیده «آقا زادگان» و «نو کیسه گان» حتی باعث اعتراض چندباره رهبر انقلاب در جلسات عمومی و اختصاصی شد. نتیجه سیاست های هاشمی ترویج و گسترش فرهنگ مصرفی و لذت گرایانه (به جای توسعه ی اخلاق و فرهنگ کار و تولید) از طریق رسانه های رسمی، راه اندازی نشریات، مراکز خرید لوکس، فروشگاه های زنجیره ای و مراکز فرهنگی همچون فرهنگسراها بود. توسعه بی بند و بار شهری از زمان هاشمی (با مدیریت کرباسچی در شهرداری تهران) آغاز شد که باعث ایجاد شکاف های اجتماعی و فرهنگی و طرد طبقات پایین دست به حاشیه شهرها و "کلانشهری شدن بی عدالتی" شد. تلفیق این الگوی توسعه با رانت جویی دولتمردانِ زیر عبای هاشمی باعث استقرار کارخانه های صنعتی «آب بَر» در مناطق کم آبی چون استان کرمان، اصفهان، همدان و... شد. این سیاست های توسعه ای ناسازگار با اقلیم ایران بعلاوه در دستور کار قرار گرفتن طرح های سدسازی های بی حساب وکتاب ( که البته در دوره های بعدی نیز ادامه یافت) زمینه ساز بروز فجایعی شده که این روزها نشانه های آن برای همگان آشکار شده است: خشکسالی، کم آبی، مهاجرت، حاشیه نشینی، فقر، بیکاری، اعتیاد، کودکان کار و ...
3- میراث سیاسی هاشمی: در سالهای دهه هفتاد برخوردهای شدید هاشمی با منتقدانِ عملکرد و سیاست هایش، از جناح ها و گروههای سیاسی مختلف، چاشنی توسعه وارداتی و آمرانه او بود. نشریات بسیاری تعطیل شدند و فعالان سیاسی زیادی به زندان افتادند. اگرچه برخی از اصحاب هاشمی تلاش داشتند ریاست جمهوری او را مادام العمر کنند اما توفیقی نیافتند و بواسطه همین سیاست ها بود که بعد از دوره هشت ساله دولت موسوم به سازندگی مردم با اشتیاق به تغییر شرایط رای دادند.
انتقادات شدید سیاسی رادیکال های دومی خردادی از دوره زمامداری هاشمی به مرور هاشمی را که از فعالیت اجرایی فاصله گرفته بود تحت تاثیر گذاشت و هاشمی به اصلاح طلبان نزدیک شد. در سال 84 که به خاطر عملکرد نامناسب اصلاح طلبان در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مردم از آنان نا امید شدند و کاندیدای آن ها از مقبولیت اجتماعی برخوردار نبود، آنها برای مواجهه با کاندیدای مقابل خود دست به دامن هاشمی شدند و ناخواسته هاشمی رفسنجانی به لیدر سیاسی اصلاح طلبان تبدیل شد. اما مردم این تغییرات رفتاری و گرایشی هاشمی را باور نکردند و هاشمی در سال 84 و بار دیگر به صورت غیر مستقیم در سال 88 شکست خورد. این شکست ها آنقدر برای هاشمی و جریان اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی که زیر سایه او فربه شده بودند سنگین آمد که از رای مردم تمکین نکردند و تا هشت ماه بعد از انتخابات سال 88 عرصه سیاسی کشور دستخوش فتنه و کشمکش های بسیاری شد. هاشمی با نامه هاو سخنرانی ها و رفتارهای خانوادگی اش بر کوره این فتنه دمید. فتنه ای که باعث امیدواری و طمع دشمنان خارجی شد و از این رو تحریم ها و فشارهای خارجی برای ایجاد انشقاق در میان مردم افزایش یافت.
با بی تدبیری دولت دهم و همکاری برخی عناصر فرصت طلب و مغرض داخلی، تحریم ها تا حدودی اثرگذار شد و باعث افزایش قیمت دلار و رشد تورم همچون سالهای دهه هفتاد شد. در اثنای این فشارها بود که هاشمی و اصحاب او خود را منجی وضع موجود معرفی کردند و یکی از همراهان اصلی هاشمی در سال 92 به ریاست جمهوری دست یافت. روحانی با شعار "هم چرخ سانتریفیوژ ها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم" رای مردم را کسب کرد ولی سیاست های سرمایه سالارانه رانتی اقتصادی روحانی و حمایت های بی دریغ هاشمی از دولت روحانی نشان داد که اگرچه هاشمی به واسطه دوری از میدان قدرت اجرائی در زمینه فرهنگ و سیاست چرخش هایی داشته است اما هنوز بر سر سیاست های اقتصادی خود پافشاری می کند.
اینک هاشمی رفسنجانی در میان ما نیست ولی میراث او همچنان در حوزه سیاست و صحنه اجرایی کشور تاثیر گذار است. هاشمی اگرچه به دلایل مختلف چرخشهای گوناگونی داشت اما هیچگاه از دایره سعه صدر نظام خارج نشد ولی جنبش عدالتخواه دانشجویی فاصله بسیاری در تطابق رویکردها وعملکردهای آن مرحوم با آرمانهای انقلاب اسلامی و امام راحل در حوزه های فرهنگ و روحیه انقلابی، عدالت خواهی و عدالت گستری، ساده زیستی و توجه به جبهه جهانی مستضعفان می بیند و از این رو همه دانشجویان و دانشگاهیان و نخبگان را به ادامه این بازخوانی و بررسی دقیق و منصفانه میراث هاشمی دعوت می کند.