مادر شهید احمدی روشن گفت: حضرت آقا خامنه ای گفتند شهید احمدی روشن دارای دو وجه است هم اینکه عالم و دانشمند بودند و هم اینکه مومن و متعهد و ایشان دارای دو بال می باشد که در روز قیامت شما را هدایت می کنند.
به گزارش شهدای ایران؛ شهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت. او همچنین دارای چندین مقاله به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت.
سرانجام این مرد الهی در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است.
مادر شهید احمدی روشن در مصاحبه با خبرنگار یزدرسا، گفت: در همان روزی که پسرم ترور شد قرار بود ساعت 11 با پدرش به ملاقات مصطفی در دفتر کارش در تهران برویم. من بیرون از منزل بودم وقتی پدر مصطفی آمد دنبالم دیدم خیلی به هم ریخته است و حال خوشی هم ندارد هر چقدر از ایشان پرسیدم اتفاقی افتاده است به من جوابی ندادند تا اینکه بعد از چند بار سوال کردن گفت چند نفر مامور آمدند درب منزل و همسر مصطفی تماس گرفته بیاییم.
وی ادامه داد: همان موقع زنگ زدم به مصطفی که ببینم جریان چیست، تلفنش زنگ می خورد ولی کسی جواب نمی داد تا رسیدیم خانه همین که از آسانسور آمدم بیرون دیدم یکی از خواهرهای مصطفی با چشمانی قرمز و گریان جلوی در ایستاده و به من گفت مامان ناراحت نباش یکی هم اسم داداش بوده که ترورش کردند آن لحظه فهمیدم که پسرم شهید شده است.
سالاری با بیان اینکه پیکر پسرش را ندید تا زمانیکه برای خاکسپاری به معراج شهدا آوردند، گفت: مصطفی هیچ وقت پیش من حرفی از شهادت نمی زد ولی با این حال وقتی در کنار همسر و دوستانش بود اشاره ای به شهادت می کرد.
وی بیان کرد: واقع امر این است که از 3، 4 ماه پیش خیلی به هم ریختهبودم. خودم هم نمیدانستم چرا این طوری شدهام. اینکه چند نفر قبل از پسرم ترور شده بودند و چون می دانستم کارش چه هست خیلی می ترسیدم و در شرایط بدی به سر می بردم ولی زمانی که مصطفی به تهران می آمد خیالم راحت می شد ولی فکر نمی کردم روزی در تهران پسرم را ترور کنند.
مادر شهید احمدی روشن گفت: پسرم مصطفی بیشتر صحبت می کرد تا اینکه بخواهد چیزی بنویسد ولی همه سفارش و تاکیدی که داشت این بود که همیشه از حضرت امام خامنه ای پیروی کنید و ایشان را تنها نگذارید.
وی افزود: فرزند شهید اکنون نه سال دارد و همان هفته های اول که ما نمی گذاشتیم در مراسم ها باشد روزی که به مهد کودک رفته بود به معلمش گفته بود می خواهم یک رازی بگم و آن این است که بابای من شهید شده است.
سالاری به زمانی که رهبری به منزلشان آمدند اشاره کرد و گفت: حضرت آقا صحبتی که در مورد شهدا کردند و گفتند شهید شما دارای دو وجه است هم اینکه ایشان عالم و دانشمند بودند و هم اینکه مومن و متعهد و دارای دو بال می باشد و در روز قیامت که سراسر تاریکی است شما را هدایت می کند.
وی در پایات تاکید کرد: باید مواظب باشیم که این انقلاب و دستاوردهای آن، ارزان بدست نیامده و برای هر یک از آنها بهای سنگینی پرداخت شده که خون جوانان این سرزمین می باشد و باید قدردان آن باشیم.
وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت. او همچنین دارای چندین مقاله به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت.
سرانجام این مرد الهی در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است.
مادر شهید احمدی روشن در مصاحبه با خبرنگار یزدرسا، گفت: در همان روزی که پسرم ترور شد قرار بود ساعت 11 با پدرش به ملاقات مصطفی در دفتر کارش در تهران برویم. من بیرون از منزل بودم وقتی پدر مصطفی آمد دنبالم دیدم خیلی به هم ریخته است و حال خوشی هم ندارد هر چقدر از ایشان پرسیدم اتفاقی افتاده است به من جوابی ندادند تا اینکه بعد از چند بار سوال کردن گفت چند نفر مامور آمدند درب منزل و همسر مصطفی تماس گرفته بیاییم.
وی ادامه داد: همان موقع زنگ زدم به مصطفی که ببینم جریان چیست، تلفنش زنگ می خورد ولی کسی جواب نمی داد تا رسیدیم خانه همین که از آسانسور آمدم بیرون دیدم یکی از خواهرهای مصطفی با چشمانی قرمز و گریان جلوی در ایستاده و به من گفت مامان ناراحت نباش یکی هم اسم داداش بوده که ترورش کردند آن لحظه فهمیدم که پسرم شهید شده است.
سالاری با بیان اینکه پیکر پسرش را ندید تا زمانیکه برای خاکسپاری به معراج شهدا آوردند، گفت: مصطفی هیچ وقت پیش من حرفی از شهادت نمی زد ولی با این حال وقتی در کنار همسر و دوستانش بود اشاره ای به شهادت می کرد.
وی بیان کرد: واقع امر این است که از 3، 4 ماه پیش خیلی به هم ریختهبودم. خودم هم نمیدانستم چرا این طوری شدهام. اینکه چند نفر قبل از پسرم ترور شده بودند و چون می دانستم کارش چه هست خیلی می ترسیدم و در شرایط بدی به سر می بردم ولی زمانی که مصطفی به تهران می آمد خیالم راحت می شد ولی فکر نمی کردم روزی در تهران پسرم را ترور کنند.
مادر شهید احمدی روشن گفت: پسرم مصطفی بیشتر صحبت می کرد تا اینکه بخواهد چیزی بنویسد ولی همه سفارش و تاکیدی که داشت این بود که همیشه از حضرت امام خامنه ای پیروی کنید و ایشان را تنها نگذارید.
وی افزود: فرزند شهید اکنون نه سال دارد و همان هفته های اول که ما نمی گذاشتیم در مراسم ها باشد روزی که به مهد کودک رفته بود به معلمش گفته بود می خواهم یک رازی بگم و آن این است که بابای من شهید شده است.
سالاری به زمانی که رهبری به منزلشان آمدند اشاره کرد و گفت: حضرت آقا صحبتی که در مورد شهدا کردند و گفتند شهید شما دارای دو وجه است هم اینکه ایشان عالم و دانشمند بودند و هم اینکه مومن و متعهد و دارای دو بال می باشد و در روز قیامت که سراسر تاریکی است شما را هدایت می کند.
وی در پایات تاکید کرد: باید مواظب باشیم که این انقلاب و دستاوردهای آن، ارزان بدست نیامده و برای هر یک از آنها بهای سنگینی پرداخت شده که خون جوانان این سرزمین می باشد و باید قدردان آن باشیم.