دبیرکل حزب منحله مشارکت میگوید اصلیترین شکاف در کشور، اقتدارگرایی- دموکراسیخواهی است
به گزارش شهدای ایران،دبیرکل حزب منحله مشارکت میگوید اصلیترین شکاف در کشور، اقتدارگرایی- دموکراسیخواهی است.
محسن میردامادی در جمع اعضای حزب اتحاد ملت (بازسازی شده حزب مشارکت) گفته است: در جامعه ما نمیتوان شکافهایی همچون فرادستان و فرودستان را نفی کرد، گفت: علاوه بر آن شکافهایی مانند قومیت و مذهب نیز وجود دارند، ولی هیچیک از این شکافها، شکاف اصلی نیستند. به نظر میرسد در دهههای اخیر شکاف اصلی که بر دیگر شکافها غالب شده، شکاف اقتدارگرایی- دموکراسیخواهی است. بسیاری از شکافهای دیگر همچون قومیت و مذهب نیز ذیل این شکاف قرار میگیرند.
وی برای توجیه بیپایگاهی اغلب احزاب به آلمان استناد کرد و گفت: در آلمان که حدود 80 میلیون جمعیت دارد حزب سوسیالیست، حدود 800 هزار و حزب دموکراتمسیحی حدود 600 هزار عضو دارند. حزب سبز و حزب دموکرات آزاد و احزاب دیگر این کشور اعضای بسیار کمتری دارند. در مجموع در اینگونه کشورها مجموع اعضای احزاب نوعا از حدود 2 درصد بیشتر نیست. در کشور ما نیز بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، گفته میشود بین 3 الی 4 درصد مردم آمادگی همکاری با احزاب را دارند. اگر این درصد در مرحله عمل به 2 و حتی 1 درصد هم برسد، کاملا مطلوب است.
وی اظهار کرد: ما در جبهه مشارکت در بسیاری از مواقع نمیتوانستیم پاسخگوی افرادی باشیم که میخواستند به عضویت حزب درآیند و این اتفاق هم مکرر رخ میداد، وقتی که ما چنین شرایطی داریم طبعا نمیتوانیم بگوییم مردم به احزاب اقبال نشان نمیدهند بلکه نخبگانی که باید مدیریت و ظرفیتسازی کنند قادر به استفاده بهینه از ظرفیتهای مردم نبودهاند.
میردامادی که از محکومان فتنه 88 است، همچنین خواستار تشکیل دو جبهه فراگیر اصلاحطلب و اصولگرا شد.
میردامادی توضیح نداده آیا ایجاد دو جبهه انحصاری، نوعی تمهید اقتدارگرایی و انحصارطلبی نیست؟ از سوی دیگر حزب مشارکت و کارنامه آن، قطعا نمونه کامل اقتدارگرایی و معارضه با دموکراسی است؛ چه زمانی که برخی اعضای مهم مرکزیت آن خاتمی را اردک لنگ و شاه سلطان حسین بیعرضه خواندند و تهدید کردند از قطار اصلاحات پیادهاش میکنند و شعارهایی مانند عبور از خاتمی، عبور از قانون اساسی و خروج از حاکمیت سر دادند و چه روزگار فتنه 88 که در مقابل انتخاب اکثریت 24/5 میلیونی مردم دعوت به آشوب علنی کردند و زیر میز دموکراسی و انتخابات و قانون زدند.
دستاندرکاران حزب مشارکت البته نوعاً توفیقی در جلب اعتماد مردم نداشتهاند که نمونه آن انتخابات سال 84 و اعلام نامزدی مصطفی معین بود. آنها در سال 88 نیز موسوی و کروبی را قربانی مطامع خود کردند.
محسن میردامادی در جمع اعضای حزب اتحاد ملت (بازسازی شده حزب مشارکت) گفته است: در جامعه ما نمیتوان شکافهایی همچون فرادستان و فرودستان را نفی کرد، گفت: علاوه بر آن شکافهایی مانند قومیت و مذهب نیز وجود دارند، ولی هیچیک از این شکافها، شکاف اصلی نیستند. به نظر میرسد در دهههای اخیر شکاف اصلی که بر دیگر شکافها غالب شده، شکاف اقتدارگرایی- دموکراسیخواهی است. بسیاری از شکافهای دیگر همچون قومیت و مذهب نیز ذیل این شکاف قرار میگیرند.
وی برای توجیه بیپایگاهی اغلب احزاب به آلمان استناد کرد و گفت: در آلمان که حدود 80 میلیون جمعیت دارد حزب سوسیالیست، حدود 800 هزار و حزب دموکراتمسیحی حدود 600 هزار عضو دارند. حزب سبز و حزب دموکرات آزاد و احزاب دیگر این کشور اعضای بسیار کمتری دارند. در مجموع در اینگونه کشورها مجموع اعضای احزاب نوعا از حدود 2 درصد بیشتر نیست. در کشور ما نیز بر اساس ارزیابیهای صورت گرفته، گفته میشود بین 3 الی 4 درصد مردم آمادگی همکاری با احزاب را دارند. اگر این درصد در مرحله عمل به 2 و حتی 1 درصد هم برسد، کاملا مطلوب است.
وی اظهار کرد: ما در جبهه مشارکت در بسیاری از مواقع نمیتوانستیم پاسخگوی افرادی باشیم که میخواستند به عضویت حزب درآیند و این اتفاق هم مکرر رخ میداد، وقتی که ما چنین شرایطی داریم طبعا نمیتوانیم بگوییم مردم به احزاب اقبال نشان نمیدهند بلکه نخبگانی که باید مدیریت و ظرفیتسازی کنند قادر به استفاده بهینه از ظرفیتهای مردم نبودهاند.
میردامادی که از محکومان فتنه 88 است، همچنین خواستار تشکیل دو جبهه فراگیر اصلاحطلب و اصولگرا شد.
میردامادی توضیح نداده آیا ایجاد دو جبهه انحصاری، نوعی تمهید اقتدارگرایی و انحصارطلبی نیست؟ از سوی دیگر حزب مشارکت و کارنامه آن، قطعا نمونه کامل اقتدارگرایی و معارضه با دموکراسی است؛ چه زمانی که برخی اعضای مهم مرکزیت آن خاتمی را اردک لنگ و شاه سلطان حسین بیعرضه خواندند و تهدید کردند از قطار اصلاحات پیادهاش میکنند و شعارهایی مانند عبور از خاتمی، عبور از قانون اساسی و خروج از حاکمیت سر دادند و چه روزگار فتنه 88 که در مقابل انتخاب اکثریت 24/5 میلیونی مردم دعوت به آشوب علنی کردند و زیر میز دموکراسی و انتخابات و قانون زدند.
دستاندرکاران حزب مشارکت البته نوعاً توفیقی در جلب اعتماد مردم نداشتهاند که نمونه آن انتخابات سال 84 و اعلام نامزدی مصطفی معین بود. آنها در سال 88 نیز موسوی و کروبی را قربانی مطامع خود کردند.