اما اینک این روسیه و ایران هستند که نقش مهمی را در برقراری واقعیت جدید منطقه بر عهده دارند و گامهای نخست آنرا آیتالله خمینی در سال 1988 برداشت. مشکلات امروزی جهان تنها بر مبنای واقعیت جدید ژئو پلتیک با همراهی ایران و روسیه که هسته واقعی آن ریشه در اقدام تاریخی آیت الله خمینی در سال 1998 دارد، حل میشود.
شهدای ایران: وبگاه «آمریکن هرالد تریبیون» در گزارشی با اشاره به نامه تاریخی «آیت الله العظمی خمینی» بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران به «میخائیل گورباچف» رئیس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی سابق و اثبات حقایق عنوان شده در آن به مرور زمان نوشت: آیت الله خمینی در یک ژانویه 1988 در اقدامی تاریخی و درست یک سال و نیم قبل از رحلتش نامهای را به میخائیل گورباچف رئیس جمهور شوروی سابق در گامی که حکایت از همبستگی در مسیر ضد امپریالیست داشت و باوجود وقفه طولانی در روابط با این کشور کمونیست ارسال کرد. این در حالی بود که در برهه یاد شده عراق در حال نبرد با ایران بود و البته این کشور از جانب اسرائیل و آمریکا نیز با مشکلاتی مواجه بود.
آیت الله خمینی اقدامهای دیگری را در دهه دشوار و کوتاه رهبری بر ایران انجام داد از جمله در ابتدا روابط با اسرائیل را قطع،سفارتخانه آنرا به فلسطینیها واگذار کرد، روز جهانی قدس را نیز پایه ریزی نمود و با برخی رهبران جهان چون «فیدل کاسترو» (رهبر فقید کوبا) دیدار کرد.
این رسانه آمریکایی با اشاره به دیگر اقدامهای آیت الله خمینی و نیز تضاد گفتار و عمل امریکا در قبال شوروی سابق نوشت: آیت الله خمینی در نامه خود خطاب به گورباچف به او تاکید کرد که نباید به غرب اعتماد کند که در تضاد با ژستهای دوستانه آمریکا در قبال مسکو بود. بعدها در ماجرای افغانستان با وجود عقب نشینی یکجانبه نیروهای شوروی از این کشور، آمریکا به تجهیز تسلیحاتی شورشیان ادامه داد. ایران البته در عملیات آمریکا در افغانستان مشارکتی با این کشور نداشت و میدانست همکاری با آمریکا نفعی برایش ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: هرچند که گورباچف هشدارهای صمیمانه رهبر ایران را مداخله در امور داخلی بر شمرد و مدعی شد هر کشوری در انتخاب عقایدش آزاد است اما بعدها تاریخ نشان داد که نگرانی رهبر ایران درست بوده است. اما متاسفانه وی در توانایی رهبر ایران در پیش بینی خطرها استهزا زد. گورباچف اما بعدا در لبه پرتگاه ایستاد و قدرت را از دست داد و همانطور که آیت الله خمینی پیش بینی کرده بود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی طنین انداز نسلهای بعد خواهد شد.
گورباچف بعدا در مسیر متفاوتی سعی در دوستی با اسرائیل و آمریکا نمود و درهای این کشور را برای مهاجرت روسهای یهودی در سال 1988 باز کرد و آماده ارتباط کامل دیپلماتیک با اسرائیل شد.
وی با «یاسر عرفات» رهبر فلسطین نیز دیدار کرد و قول داد که مسکو کشور مستقل فلسطین را به دنبال اعلام آن به رسمیت میشناسد اما او با ساده لوحی فکر کرد که اسرائیل با مشارکت در مذاکرات صلح با فلسطین از گورباچف قدردانی میکند. عرفات البته در نوامبر 1988 اعلام استقلال کرد و شوری نیز در سال بعد آنرا به رسمیت شناخت اما اسرائیل در آن زمان سرگرم برقراری دفاتر کنسولگری در مسکو و مکانهای دیگر برای صدور یک میلیون روادید برای یهودیان شوروی جهت سفر به اسرائیل بود. متعاقب آن صدها هزار یهودی شوروی روادید اقامت فوری اسرائیل را دریافت کردند و بسیاری در اراضی اشغالی جا گرفتند که به طور طبیعی بخشی از کشور فلسطین بود و از سوی شوروی به رسمیت شناخته شده بود.
تا قبل از خاتمه سال 1991 بیش از 325 هزار یهودی شوروی به قلمروهای اشغالی رفتند و امیدهای گورباچف برای برقراری صلح سریع در خاورمیانه در حالی که البته از قدرت برکنار شده بود رنگ باختند و فلسطین تنها ماند و اسرائیل قویتر از قبل شد. صهیونیستها همانطور که «استالین» را برای به رسمیت شناختن اسرائیل فریب دادند، دوباره رهبر شوروی را در به رسمیت شناختن مجدد اسرائیل فریب دادند. فلسطینیها نیز با خیانتهای شوروی آسیب دیدند و اسرائیلیها در عین حال از حضور میلیونها مهاجر یهودی جدید استقبال کردند.
آن موقع بود که اعتماد گورباچف با خیانت آمریکا و اسرائیل مواجه شد و در حالی که یهودیان این کشور به بهشت موعود غرب رفتند، اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد. در حالیکه جهان به طور منطقی انتظار یک دوره بدون تهدید را داشت تا مزایای صلح به نفع همه مردم شود اما چنین موردی میسر نشد.
در ادامه این مطلب با اشاره به تداوم دورویی آمریکا آمده است: امروزه نیز آمریکا همکاری با عربستان را برای بیثبات سازی ایران و عراق ادامه داده و اینبار عملیات مخفی از سوی آمریکا، عربستان و اسرائیل که همگی به نفوذ ایران در منطقه حسادت میورزند، صورت میگیرد. همچنین حمایت آمریکا از اسلامگرایان (گروههای افراطی) در سطح منطقه به ویژه سوریه و عراق ادامه دارد .
بعدها و به دنبال بروز بهار عربی در جهان عرب در اوائل سال 2011، «دیمیتری مدودوف» رئیس جمهور وقت روسیه اظهار داشت که شورشهای جهان عرب از سوی نیروهای بیرونی برای ضربه به روسیه صورت گرفته است.
در خاتمه این مطلب آمده است: در خلاء عقیدتی ایجاد شده با فروپاشی کمونیست دو مکتب تفکری روسی به نام «آتلانتیستی» و «یوراسیانیستی»، هر دو ریشه در قرن نوزدهم دارند، و دومی واکنش ژئوپلتیک به انحطاط غرب بود، ظهور کردهاند.
اما اینک این روسیه و ایران هستند که نقش مهمی را در برقراری واقعیت جدید منطقه بر عهده دارند و گامهای نخست آنرا آیتالله خمینی در سال 1988 برداشت. مشکلات امروزی جهان تنها بر مبنای واقعیت جدید ژئو پلتیک با همراهی ایران و روسیه که هسته واقعی آن ریشه در اقدام تاریخی آیت الله خمینی در سال 1998 دارد، حل میشود.
*فارس
آیت الله خمینی اقدامهای دیگری را در دهه دشوار و کوتاه رهبری بر ایران انجام داد از جمله در ابتدا روابط با اسرائیل را قطع،سفارتخانه آنرا به فلسطینیها واگذار کرد، روز جهانی قدس را نیز پایه ریزی نمود و با برخی رهبران جهان چون «فیدل کاسترو» (رهبر فقید کوبا) دیدار کرد.
این رسانه آمریکایی با اشاره به دیگر اقدامهای آیت الله خمینی و نیز تضاد گفتار و عمل امریکا در قبال شوروی سابق نوشت: آیت الله خمینی در نامه خود خطاب به گورباچف به او تاکید کرد که نباید به غرب اعتماد کند که در تضاد با ژستهای دوستانه آمریکا در قبال مسکو بود. بعدها در ماجرای افغانستان با وجود عقب نشینی یکجانبه نیروهای شوروی از این کشور، آمریکا به تجهیز تسلیحاتی شورشیان ادامه داد. ایران البته در عملیات آمریکا در افغانستان مشارکتی با این کشور نداشت و میدانست همکاری با آمریکا نفعی برایش ندارد.
در ادامه این مطلب آمده است: هرچند که گورباچف هشدارهای صمیمانه رهبر ایران را مداخله در امور داخلی بر شمرد و مدعی شد هر کشوری در انتخاب عقایدش آزاد است اما بعدها تاریخ نشان داد که نگرانی رهبر ایران درست بوده است. اما متاسفانه وی در توانایی رهبر ایران در پیش بینی خطرها استهزا زد. گورباچف اما بعدا در لبه پرتگاه ایستاد و قدرت را از دست داد و همانطور که آیت الله خمینی پیش بینی کرده بود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی طنین انداز نسلهای بعد خواهد شد.
گورباچف بعدا در مسیر متفاوتی سعی در دوستی با اسرائیل و آمریکا نمود و درهای این کشور را برای مهاجرت روسهای یهودی در سال 1988 باز کرد و آماده ارتباط کامل دیپلماتیک با اسرائیل شد.
وی با «یاسر عرفات» رهبر فلسطین نیز دیدار کرد و قول داد که مسکو کشور مستقل فلسطین را به دنبال اعلام آن به رسمیت میشناسد اما او با ساده لوحی فکر کرد که اسرائیل با مشارکت در مذاکرات صلح با فلسطین از گورباچف قدردانی میکند. عرفات البته در نوامبر 1988 اعلام استقلال کرد و شوری نیز در سال بعد آنرا به رسمیت شناخت اما اسرائیل در آن زمان سرگرم برقراری دفاتر کنسولگری در مسکو و مکانهای دیگر برای صدور یک میلیون روادید برای یهودیان شوروی جهت سفر به اسرائیل بود. متعاقب آن صدها هزار یهودی شوروی روادید اقامت فوری اسرائیل را دریافت کردند و بسیاری در اراضی اشغالی جا گرفتند که به طور طبیعی بخشی از کشور فلسطین بود و از سوی شوروی به رسمیت شناخته شده بود.
تا قبل از خاتمه سال 1991 بیش از 325 هزار یهودی شوروی به قلمروهای اشغالی رفتند و امیدهای گورباچف برای برقراری صلح سریع در خاورمیانه در حالی که البته از قدرت برکنار شده بود رنگ باختند و فلسطین تنها ماند و اسرائیل قویتر از قبل شد. صهیونیستها همانطور که «استالین» را برای به رسمیت شناختن اسرائیل فریب دادند، دوباره رهبر شوروی را در به رسمیت شناختن مجدد اسرائیل فریب دادند. فلسطینیها نیز با خیانتهای شوروی آسیب دیدند و اسرائیلیها در عین حال از حضور میلیونها مهاجر یهودی جدید استقبال کردند.
آن موقع بود که اعتماد گورباچف با خیانت آمریکا و اسرائیل مواجه شد و در حالی که یهودیان این کشور به بهشت موعود غرب رفتند، اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد. در حالیکه جهان به طور منطقی انتظار یک دوره بدون تهدید را داشت تا مزایای صلح به نفع همه مردم شود اما چنین موردی میسر نشد.
در ادامه این مطلب با اشاره به تداوم دورویی آمریکا آمده است: امروزه نیز آمریکا همکاری با عربستان را برای بیثبات سازی ایران و عراق ادامه داده و اینبار عملیات مخفی از سوی آمریکا، عربستان و اسرائیل که همگی به نفوذ ایران در منطقه حسادت میورزند، صورت میگیرد. همچنین حمایت آمریکا از اسلامگرایان (گروههای افراطی) در سطح منطقه به ویژه سوریه و عراق ادامه دارد .
بعدها و به دنبال بروز بهار عربی در جهان عرب در اوائل سال 2011، «دیمیتری مدودوف» رئیس جمهور وقت روسیه اظهار داشت که شورشهای جهان عرب از سوی نیروهای بیرونی برای ضربه به روسیه صورت گرفته است.
در خاتمه این مطلب آمده است: در خلاء عقیدتی ایجاد شده با فروپاشی کمونیست دو مکتب تفکری روسی به نام «آتلانتیستی» و «یوراسیانیستی»، هر دو ریشه در قرن نوزدهم دارند، و دومی واکنش ژئوپلتیک به انحطاط غرب بود، ظهور کردهاند.
اما اینک این روسیه و ایران هستند که نقش مهمی را در برقراری واقعیت جدید منطقه بر عهده دارند و گامهای نخست آنرا آیتالله خمینی در سال 1988 برداشت. مشکلات امروزی جهان تنها بر مبنای واقعیت جدید ژئو پلتیک با همراهی ایران و روسیه که هسته واقعی آن ریشه در اقدام تاریخی آیت الله خمینی در سال 1998 دارد، حل میشود.
*فارس