رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی گفت: ورود مصطفی در مرداد ۸۳ همزمان میشود با تعلیق تاسیسات هستهای که غالبا نیروها در چنین شرایطی نا امید میشوند اما مصطفی میگفت که در تمام دوران تعلیق من بیشتر از شرایط معمول کار میکردم چراکه میدانستم یک روزی این تعلیق برداشته میشود.
به گزارششهدای ایران ، محسن مقصودی در ابتدای برنامه خطاب به میهمانان گفت: شاید برای مردم جا نیافتاده باشد که این دستاوردهای هستهای که برگ برنده ما در مذاکرات بودند، چقدر اهمیت دارد؟ و شاید مردم در جریان نباشند که این دستاوردها حاصل چه خون دلهایی بود؟
مهندس حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی در پاسخ اظهار داشت: شهید مصطفی احمدی روشن در طی دوران 7،8 ساله که در نطنز بود 1000 بار به شهادت رسید چراکه آنقدر سختی ها زیاد بود، روزی چندبار تمام هست و نیستش را میداد. شرایطی به گونهای بود که شما نمیتوانستید هیچ اظهاراتی داشته باشید و همه تلاش و کوشش شما هیچ بازتابی در جامعه نداشت؛ در شرایطی که بچه ها مجبور بودند در روزهای تعطیل از شش صبح تا دوازده شب در سایت بمانند نمیتواستند حتی به خانوادهشان توضیحی بدهند و حتی خوانوادهشان هم احساس میکردند که چرا این فضا غیر طبیعی است؟
وی در ادامه افزود: خداوند بخاطر غربت و مظلومیتی که مصطفی احمدی روشن تحمل کرده بود و سکوت کرده بود، شهادت را نصیبش کرد. اواخر سال 82 که مصطفی برای گزینش یکی از سایتهای هستهای اقدام میکند علی رغم اینکه از لحاظ علمی تایید میشود اما به دلیل محاسن بلند و غیره از گزینش رد میشود؛ خود مصطفی تعریف میکرد و میگفت من شش ماه منتظر بودم تا بتوانم وارد این صنعت بشوم که در طی این شش ماه از وزارت نفت، هواپیمایی و چند جای دیگر پیشنهادات خوبی داشتم.
کار بیوقفه شهید احمدیروشن در تعلیق سال 83...
آبنیکی گفت: ورود مصطفی در مرداد 83 همزمان میشود با تعلیق تاسیسات هستهای که غالبا نیروها در چنین شرایطی نا امید میشوند اما مصطفی میگفت که در تمام دوران تعلیق من بیشتر از شرایط معمول کار میکردم چراکه میدانستم یک روزی این تعلیق برداشته میشود و ما باید این فاصله تعلیق را به لحاظ دانش و فناوری پر کنیم بنابراین میبینیم که وقتی سال 84 تعلیق برداشته میشود به فاصله چند ماه دوستان ما زنجیره غنی سازی سه و نیم درصد را راه اندازی میکنند.
میتوانستیم صنعت هستهای را بعنوان صنعت مادر در کشور انتخاب کنیم...
مهندس علیرضا فراهانی، معاون سابق برنامه ریزی و توسعه سایت نطنز و فوردو در پاسخ به این سوال که دستاوردها و فواید صنعت هستهای چیست که بخاطر آن دانشمندان ما اینگونه سختیها را قبول کنند، اظهار داشت: هر کشوری برای خودش یک بلوک توسعه دارد یعنی هر کشوری یک صنایع مادری را در نظر میگیرد که آن صنعت لوکوموتیو آن صنعت میشود و مانند یک قطار بقیه صنایع را به دنبال خودش میکشد بطور مثال کشوری مثل آمریکا صنایع نظامیاش بعنوان بلوک توسعهاش است یا روسها در صنعت هوافضا سرمایهگذاری جدی کردهاند؛ در کشور ما متاسفانه سرمایه گذاری روی یکسری از صنایع نتوانست برای ما صنعت مادر باشد بطور مثال صنعت نفت ما وابسته است و صنعت خودور هنوز مایه افتخار کشور نیست.
وی گفت: دنیا دنیای انرژی است و بعد از اینکه سوختهای فسیلی به پایان برسد این چرخه انرژی قرار است با چه انرژی دیگری به کار خودش ادامه بدهد؟ اینجا انرژی هستهای بعنوان یکی از مهمترین گزینهها مطرح است. کاربرد این صنعت به حوزه انرژی محدود نمیشود بلکه در حوزه پزشکی، کشاورزی و حوزه های دیگر میتوانیم از این صنعت استفاده کنیم؛ بیش از سی درصد از تولیدات کشاورزی ما تبدیل به ضایعات میشود بعنوان مثال در محصول گل جزء بیست کشور برتر تولید گل هستیم اما به لحاظ صادرات مقام 177 را در دنیا داریم و 50درصد گلی که در کشور ما تولید میشود به زباله تبدیل میشود و به بازار مصرف نمیرسد که ما با استفاده از پرتو دهی میتوانیم عمر گل را از سه روز به دوهفته برسانیم و باید همین مسئله را به سایر محصولات کشاورزی تعمیم بدهیم.
از سال 92 تیم شهید احمدی روشن و مدیران تاثیرگذار را از سازمان بیرون کردند
در این بخش از برنامه بخشی از مستند لبه روشنایی پخش شد که در این مستند با مهندس آبنیکی هم مصاحبه شده بود و چهره ایشان در این مستند مشخص نبود اما در این برنامه حضور داشتند که محسن مقصودی پرسید چرا الان دیگر محدودیتی ندارید برای حضور در این برنامه؟
مهندس حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی گفت: ما ازسال 92 دیگر در این صنعت مشغول نیستیم! جمعی را که آقای صالحی در مستند لبه روشنایی معرفی کردند و از آنها تعریف میکردند واقعا جمع منسجمی بود که محوریت آن با آقا مصطفی احمدی روشن بود. بجز مصطفی که در سال 90 شهید شد بقیه دوستان تا سال 92 ادامه دادند و تغییر تحولات مدیریتی رخ داد که از شهریور 92 کل این تیم از سازمان کنار گذاشته شد و هیچ کدام از دوستان و حتی مدیران سطح پایینتر هم در سازمان نیستند که این تیم یکی از منسجمترین تیمهای سازمان بود و غنی سازی بیست درصد را در این دوران به دست آوردیم و تمام تحریم ها را دور زده بودیم ومیتوان گفت که دوران اوج سازمان بود که عصبانیت غربی ها را به همراه داشت.
در حال حاضر مدیر سایت نطنز در یک شرکت فاضلاب کار میکند!
وی گفت: تقریبا ما در سال 92 در این صنعت هیچ محدودیت فناوری نداشتیم اما با تغییرات مدیریتی نامعمول که رخ داد همه دوستان کنار گذاشته شدند بطور مثال آقای خوانساری که مدیر سایت نطنز بودند در یک شرکتی هستند که در حوزه فاضلابهای صنعتی کار میکنند، یکی دیگر در یکی از شرکتهای کوچک کامپیوتری مسئول فروش هستند و چندتا دیگر از دوستان در صنعت نفت و پتروشیمی پروژههای کوچکی دارند و بنده هم در سازمان اوقاف نقش مشاور را دارم!
مهندس علیرضا فراهانی هم گفت: بنده از صنعت خودرو به این صنعت ماموریت داشتم و قرار بود که یکسال در خدمت این صنعت باشیم اما پنج سال طول کشید و در حال حاضر در صنعت خودرو مشغول هستم؛ واقعا مایل بودم که در صنعت هسته ای بمانم چرا که برای این کار زحمت کشیده بودیم و تعلق قلبی داشتیم به آن و ای کاش این صنعت همانطور باقی میماند...
دشمن برای خانواده دوستانی که در صنعت هستهای بودند، گل تسلیت میفرستاد
مقصودی گفت: ما سال 93 هم رسیدیم خدمت دکتر صالحی و از ایشان پرسیدیم که چرا این تیمی را که از آنها تعریف میکردید، از سازمان کنار گذاشتید و ایشان گفتند که ما به دوستان درخواست دادیم اما خودشان پای کار نیامدند.
مهندس حسین آبنیکی تصریح کرد: همه همکاران ما از پستهایی که داشتند کنار گذاشته شدند و به پستهای جدیدی هم منصوب نشدند.
عضو سابق هیئت مدیره یکی از شرکتهای غنی سازی اورانیوم گفت: دشمن در این مسیر هزاران چالش برای همکاران ما ایجاد کرده بود بطور مثال به خانوادههای همراهان ما یک شب زنگ میزدند و میگفتند که تیم ترور نزدیک خانه شماست که من خاطرم هست برای یکی از دوستان همین اتفاق افتاده بود؛ مشکلات دوری از خانواده و سختی های کار یکطرف و این استرس و ترس از ترور هم یک طرف. برخی اوقات برای خانواده دوستان گل تسلیت میفرستادند!
آبنیکی گفت: در داخل سات خرابکاری های مکرر هستهای را شاهد بودیم که مهمترین آن بدافزار اکستاکسنت بود که خود غربی ها میگویند که مهیب ترین سلاح سایبری بود که بشر ساخته و به کار گرفته.
کار بزرگ آقا مصطفی؛ بومی سازی تجهیز هستهای در چهار ماه
مهندس علیرضا فراهانی در ادامه اظهار داشت: باور این موضوع برای ما سخت بود که بهترین برندهایی که ما از خارج خریده بودیم، چطور میشود که در یک زمانهایی عملکرد درستی دارد و در یک زمانهایی عملکردش صحیح نیست؛ به جرات میگویم که ما هیچ تجهیز حساس صنعت هستهای را نداشتیم که در آن خرابکاری نشده باشد و فقط هم در فیلم های تخیلی دیده بودیم که چطور میشود یک تجهیز را کنترل کرد که عملکرد را درست نشان ندهد بنابراین پروسه بسیار پروسه پیچیدهای بود.
مهندس حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی در پاسخ اظهار داشت: شهید مصطفی احمدی روشن در طی دوران 7،8 ساله که در نطنز بود 1000 بار به شهادت رسید چراکه آنقدر سختی ها زیاد بود، روزی چندبار تمام هست و نیستش را میداد. شرایطی به گونهای بود که شما نمیتوانستید هیچ اظهاراتی داشته باشید و همه تلاش و کوشش شما هیچ بازتابی در جامعه نداشت؛ در شرایطی که بچه ها مجبور بودند در روزهای تعطیل از شش صبح تا دوازده شب در سایت بمانند نمیتواستند حتی به خانوادهشان توضیحی بدهند و حتی خوانوادهشان هم احساس میکردند که چرا این فضا غیر طبیعی است؟
وی در ادامه افزود: خداوند بخاطر غربت و مظلومیتی که مصطفی احمدی روشن تحمل کرده بود و سکوت کرده بود، شهادت را نصیبش کرد. اواخر سال 82 که مصطفی برای گزینش یکی از سایتهای هستهای اقدام میکند علی رغم اینکه از لحاظ علمی تایید میشود اما به دلیل محاسن بلند و غیره از گزینش رد میشود؛ خود مصطفی تعریف میکرد و میگفت من شش ماه منتظر بودم تا بتوانم وارد این صنعت بشوم که در طی این شش ماه از وزارت نفت، هواپیمایی و چند جای دیگر پیشنهادات خوبی داشتم.
کار بیوقفه شهید احمدیروشن در تعلیق سال 83...
آبنیکی گفت: ورود مصطفی در مرداد 83 همزمان میشود با تعلیق تاسیسات هستهای که غالبا نیروها در چنین شرایطی نا امید میشوند اما مصطفی میگفت که در تمام دوران تعلیق من بیشتر از شرایط معمول کار میکردم چراکه میدانستم یک روزی این تعلیق برداشته میشود و ما باید این فاصله تعلیق را به لحاظ دانش و فناوری پر کنیم بنابراین میبینیم که وقتی سال 84 تعلیق برداشته میشود به فاصله چند ماه دوستان ما زنجیره غنی سازی سه و نیم درصد را راه اندازی میکنند.
میتوانستیم صنعت هستهای را بعنوان صنعت مادر در کشور انتخاب کنیم...
مهندس علیرضا فراهانی، معاون سابق برنامه ریزی و توسعه سایت نطنز و فوردو در پاسخ به این سوال که دستاوردها و فواید صنعت هستهای چیست که بخاطر آن دانشمندان ما اینگونه سختیها را قبول کنند، اظهار داشت: هر کشوری برای خودش یک بلوک توسعه دارد یعنی هر کشوری یک صنایع مادری را در نظر میگیرد که آن صنعت لوکوموتیو آن صنعت میشود و مانند یک قطار بقیه صنایع را به دنبال خودش میکشد بطور مثال کشوری مثل آمریکا صنایع نظامیاش بعنوان بلوک توسعهاش است یا روسها در صنعت هوافضا سرمایهگذاری جدی کردهاند؛ در کشور ما متاسفانه سرمایه گذاری روی یکسری از صنایع نتوانست برای ما صنعت مادر باشد بطور مثال صنعت نفت ما وابسته است و صنعت خودور هنوز مایه افتخار کشور نیست.
وی گفت: دنیا دنیای انرژی است و بعد از اینکه سوختهای فسیلی به پایان برسد این چرخه انرژی قرار است با چه انرژی دیگری به کار خودش ادامه بدهد؟ اینجا انرژی هستهای بعنوان یکی از مهمترین گزینهها مطرح است. کاربرد این صنعت به حوزه انرژی محدود نمیشود بلکه در حوزه پزشکی، کشاورزی و حوزه های دیگر میتوانیم از این صنعت استفاده کنیم؛ بیش از سی درصد از تولیدات کشاورزی ما تبدیل به ضایعات میشود بعنوان مثال در محصول گل جزء بیست کشور برتر تولید گل هستیم اما به لحاظ صادرات مقام 177 را در دنیا داریم و 50درصد گلی که در کشور ما تولید میشود به زباله تبدیل میشود و به بازار مصرف نمیرسد که ما با استفاده از پرتو دهی میتوانیم عمر گل را از سه روز به دوهفته برسانیم و باید همین مسئله را به سایر محصولات کشاورزی تعمیم بدهیم.
از سال 92 تیم شهید احمدی روشن و مدیران تاثیرگذار را از سازمان بیرون کردند
در این بخش از برنامه بخشی از مستند لبه روشنایی پخش شد که در این مستند با مهندس آبنیکی هم مصاحبه شده بود و چهره ایشان در این مستند مشخص نبود اما در این برنامه حضور داشتند که محسن مقصودی پرسید چرا الان دیگر محدودیتی ندارید برای حضور در این برنامه؟
مهندس حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی گفت: ما ازسال 92 دیگر در این صنعت مشغول نیستیم! جمعی را که آقای صالحی در مستند لبه روشنایی معرفی کردند و از آنها تعریف میکردند واقعا جمع منسجمی بود که محوریت آن با آقا مصطفی احمدی روشن بود. بجز مصطفی که در سال 90 شهید شد بقیه دوستان تا سال 92 ادامه دادند و تغییر تحولات مدیریتی رخ داد که از شهریور 92 کل این تیم از سازمان کنار گذاشته شد و هیچ کدام از دوستان و حتی مدیران سطح پایینتر هم در سازمان نیستند که این تیم یکی از منسجمترین تیمهای سازمان بود و غنی سازی بیست درصد را در این دوران به دست آوردیم و تمام تحریم ها را دور زده بودیم ومیتوان گفت که دوران اوج سازمان بود که عصبانیت غربی ها را به همراه داشت.
در حال حاضر مدیر سایت نطنز در یک شرکت فاضلاب کار میکند!
وی گفت: تقریبا ما در سال 92 در این صنعت هیچ محدودیت فناوری نداشتیم اما با تغییرات مدیریتی نامعمول که رخ داد همه دوستان کنار گذاشته شدند بطور مثال آقای خوانساری که مدیر سایت نطنز بودند در یک شرکتی هستند که در حوزه فاضلابهای صنعتی کار میکنند، یکی دیگر در یکی از شرکتهای کوچک کامپیوتری مسئول فروش هستند و چندتا دیگر از دوستان در صنعت نفت و پتروشیمی پروژههای کوچکی دارند و بنده هم در سازمان اوقاف نقش مشاور را دارم!
مهندس علیرضا فراهانی هم گفت: بنده از صنعت خودرو به این صنعت ماموریت داشتم و قرار بود که یکسال در خدمت این صنعت باشیم اما پنج سال طول کشید و در حال حاضر در صنعت خودرو مشغول هستم؛ واقعا مایل بودم که در صنعت هسته ای بمانم چرا که برای این کار زحمت کشیده بودیم و تعلق قلبی داشتیم به آن و ای کاش این صنعت همانطور باقی میماند...
دشمن برای خانواده دوستانی که در صنعت هستهای بودند، گل تسلیت میفرستاد
مقصودی گفت: ما سال 93 هم رسیدیم خدمت دکتر صالحی و از ایشان پرسیدیم که چرا این تیمی را که از آنها تعریف میکردید، از سازمان کنار گذاشتید و ایشان گفتند که ما به دوستان درخواست دادیم اما خودشان پای کار نیامدند.
مهندس حسین آبنیکی تصریح کرد: همه همکاران ما از پستهایی که داشتند کنار گذاشته شدند و به پستهای جدیدی هم منصوب نشدند.
عضو سابق هیئت مدیره یکی از شرکتهای غنی سازی اورانیوم گفت: دشمن در این مسیر هزاران چالش برای همکاران ما ایجاد کرده بود بطور مثال به خانوادههای همراهان ما یک شب زنگ میزدند و میگفتند که تیم ترور نزدیک خانه شماست که من خاطرم هست برای یکی از دوستان همین اتفاق افتاده بود؛ مشکلات دوری از خانواده و سختی های کار یکطرف و این استرس و ترس از ترور هم یک طرف. برخی اوقات برای خانواده دوستان گل تسلیت میفرستادند!
آبنیکی گفت: در داخل سات خرابکاری های مکرر هستهای را شاهد بودیم که مهمترین آن بدافزار اکستاکسنت بود که خود غربی ها میگویند که مهیب ترین سلاح سایبری بود که بشر ساخته و به کار گرفته.
کار بزرگ آقا مصطفی؛ بومی سازی تجهیز هستهای در چهار ماه
مهندس علیرضا فراهانی در ادامه اظهار داشت: باور این موضوع برای ما سخت بود که بهترین برندهایی که ما از خارج خریده بودیم، چطور میشود که در یک زمانهایی عملکرد درستی دارد و در یک زمانهایی عملکردش صحیح نیست؛ به جرات میگویم که ما هیچ تجهیز حساس صنعت هستهای را نداشتیم که در آن خرابکاری نشده باشد و فقط هم در فیلم های تخیلی دیده بودیم که چطور میشود یک تجهیز را کنترل کرد که عملکرد را درست نشان ندهد بنابراین پروسه بسیار پروسه پیچیدهای بود.
وی گفت: بومی سازی این قطعات خرابکاری شده بسیار زمان بر بود و برخی دیگر در دنیا فقط یک تولید کننده داشت و آن تولید کننده هم آمریکایی بود و میدانست که ما به این قطعه نیاز داریم لذا ما چارهای جز این نداشتیم که خودمان این تجهیز را بومی سازی کنیم که نقش مصطفی در اینجا بسیار بارز است؛ یک پیمانکاری داشتیم که ایشان قرار بود یک تجهیزی را بومی سازی بکند که این تجهیز در دنیا دوتا منبع بیشتر نداشت و مدیرعامل یکی از این شرکتها یک شخص یهودی بود که رد مصطفی را زده بود و ما نمیتوانستیم این تجهیز را وارد کنیم. مصطفی یک پیمانکاری را دعوت کردند به او گفتند که میخواهیم یک تجهیزی را مهندسی معکوس کنید و آن را به تولید انبوه برسانید و سه ماه بیشتر هم زمان نداریم. پیمانکار خندید و گفت برای سه ماه نمیشود. در نهایت مصطفی این فرد را قانع کرد که این کار را بکند که در آخر ظرف چهار ماه این پیمانکار این کار را انجام داد. در یک همایشی ایشان را دیدم و گفت واقعا مصطفی باعث شد که من این کار را انجام بدهم و الان هم متوجه نیستم که چگونه این کار را انجام بدهم.
مهندس فراهانی اظهار داشت: در ادامه غربی ها متوجه شدند با اکستاکسنت، ترور و خرابکاری و تحریم نمیتوانند این صنعت را متوقف کنند. ترور در دنیا هزینه های زیادی دارد و اگر قرار باشد کسی را ترور کنند سراغ کسی میروند که ارزش داشته باشد اما انتخابشان برای ترور مصطفی واقعا دقیق بود.
دشمن از ترور و تحریم نتیجه نگرفت به مذاکره روی آورد
معاون سابق برنامه ریزی و توسعه سایت نطنز و فردو همچنین گفت: کشورهای سلطهگر در مبارزه با صنعت هستهای ما آنچیزی را که از دستشان برآمد انجام دادند؛ تحریم صد در صد صنعت هستهای را انجام دادند، خرابکاری صنعتی انجام دادند رشد صنعت متوقف نشد، حملات سایبری با هزینههای گزافی انجام دادند در نهایت این فرآیند مذاکره را در پیش روی کشورهای سلطهگر قرار داد؛ ملت باید به این نکته توجه داشته باشند که آمریکا کشوری است که به بهانه خراب شدن دو ساختمان کلنگی در 11 سپتامبر دوتا کشور عراق و افغانستان را اشغال کرد و آخر سرهم کسی نتوانست اثبات کند که این کار افغانستان بوده یا عراق. اینکه جان کری دوسال پای میز مذاکره میآید و میخ کوب میشود به این دلیل است که احساس میکنند یک چیزی در مشت ما هست و ما اگر چیزی نداشتیم آنها پای میز مذاکره با ما نمینشستند و اگر این مذاکره رخ داد بواسطه وجود یک تفکری بود که صنعت هستهای ما را به این مرحله برساند و آمریکا بیشتر از صنعت هستهای ما از این تفکر میترسند و به دنبال مرعبو کردن این تفکر هستند بخاطر همین هم هست که راکتور اراک را با سیما پر کردند.
از اتمام سوخت راکتور تهران در یکی دو سال آینده تا پر کردن قبل راکتور اراک با بتن
مهندس حسین آبنیکی تصریح کرد: غربی ها و آمریکاییها زمانی حاضر میشوند مذاکره کنند که ما در راکتور اراک بالای 80 درصد پیشرفت داشتیم، در غنی سازی سایت فوردو را راه انداختیم و بیست درصد را تولید کردیم، راکتور تهران با سوخت بیست درصد خودمان کار میکرد و رادیو داروهای مورد نیاز یک میلیون بیمار را تولید میکردیم از طرفی تلاش میکردیم که سوخت راکتور بوشهر را بومی کنیم که اگر به هردلیلی نتوانستیم این سوخت را از روسیه تامین کنیم بتوانیم در داخل کشور تامین کنیم و در صنعت غنیسازی هیچ چالش فنی نداشتیم.
آبنیکی گفت: در این شرایط غرب هیچ کاری نمیتوانست بکند و اینجاست که آنچه که در فضای فنی، صنعتی و تکنولوژیک نتواستند به دست بیاورند را در میز مذاکره بدست آوردند. طراحی دشمن این بود که آن چیزی را که نتوانستند در مسیر ترور، تحریم و تهدید بدست بیاورند را در برجام بدست بیاروند. اگر از بررسی دستاورهای اقتصادی پسابرجام بگذریم و به صنعت هستهای برسیم باید بگوییم که ما به تمام تعهداتمان عمل کردیم و عملا تعداد سانتریفیوژهایمان از 19000 به 5060 عدد کاهش پیدا کرد، دیگر غنی سازی 20درصد نداریم و حتی بخشی از سوخت 20 درصد را رقیق کردیم و در یکی دوسال دیگر راکتور تهران سوخت بومی نخواهد داشت و قرار بود که راکتور اراک جایگزین راکتور تهران بشود و داروی یک میلیون بیمار را تامین کند هم از بتن پر شد. عملا در سوخت راکتور تهران و بوشهر نیاز اساسی به خارجی ها داریم و در راکتور جدید اراک هم هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است. در حوزه فعالیتهای دانشگاهی کاهش قابل توجهی در تعداد پذیرفتگان داریم که دوره دکتری در سال 94 هفتاد و یک نفر پذیرش داشت و در سال 95 این تعداد به بیست و هفت نفر رسید و در سال 96 هم یکی از رشته ها کم شده و احتمالا تعداد بازهم کمتر شده است.
با این همه تعطیلی و نیمه تعطیلی صنعت هستهای هیچ اتفاقی در اقتصاد کشور رخ نداد
محسن مقصودی اظهار داشت: افسوس ما این است که با همه این تعطیلیها و نیمه تعطیلیها در مذاکرات و برجام اما در حوزه اقتصادی هم هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و بسیاری از تحریمهای اصلی سر جای خودشان هستند و بهتر بود که اگر میخواستیم به به تعهداتمان عمل کنیم گام گام این کار را میکردیم یعنی فردو را نیمه تعطیل میکردیم و اراک باقی میماند که تضمین این میشد که طرف مقابل به وعدهاش عمل کند که این را ما بارها این حرفها را در ثریا زدیم اما کسی توجه نکرد و الان باید به دنبال آمریکا بدویم.
وظیفه دشمن دشمنی است و ما نباید به دشمنان به چشم یک شریک نگاه کنیم
مهندس حسین آبنیکی گفت: الان جوانان با انگیزه و با روحیه انقلابی و جهادی در کشور داریم که آمادگی این را دارند که مسیر شهید مصطفی احمدیروشن و دانشمندان شهید ما را ادامه بدهند؛ امروز این جوانان بعنوان مدافعان حرم در سوریه عراق میجنگند و برخی در دانشگاهها خودشان را آماده میکنند تا تعلیق صنعت هستهای برداشته شود و شروع به کار کنند.
مهندس علیرضا فراهانی در پایان اظهار داشت: وزیر اسبق دفاع آمریکا که شخص نخبهای هم است میگوید «یک ایرانی خوب یک ایرانی مرده است»؛ وظیفه دشمن دشمنی است و ما نباید به دشمنان به چشم یک شریک نگاه کنیم.
مهندس فراهانی اظهار داشت: در ادامه غربی ها متوجه شدند با اکستاکسنت، ترور و خرابکاری و تحریم نمیتوانند این صنعت را متوقف کنند. ترور در دنیا هزینه های زیادی دارد و اگر قرار باشد کسی را ترور کنند سراغ کسی میروند که ارزش داشته باشد اما انتخابشان برای ترور مصطفی واقعا دقیق بود.
دشمن از ترور و تحریم نتیجه نگرفت به مذاکره روی آورد
معاون سابق برنامه ریزی و توسعه سایت نطنز و فردو همچنین گفت: کشورهای سلطهگر در مبارزه با صنعت هستهای ما آنچیزی را که از دستشان برآمد انجام دادند؛ تحریم صد در صد صنعت هستهای را انجام دادند، خرابکاری صنعتی انجام دادند رشد صنعت متوقف نشد، حملات سایبری با هزینههای گزافی انجام دادند در نهایت این فرآیند مذاکره را در پیش روی کشورهای سلطهگر قرار داد؛ ملت باید به این نکته توجه داشته باشند که آمریکا کشوری است که به بهانه خراب شدن دو ساختمان کلنگی در 11 سپتامبر دوتا کشور عراق و افغانستان را اشغال کرد و آخر سرهم کسی نتوانست اثبات کند که این کار افغانستان بوده یا عراق. اینکه جان کری دوسال پای میز مذاکره میآید و میخ کوب میشود به این دلیل است که احساس میکنند یک چیزی در مشت ما هست و ما اگر چیزی نداشتیم آنها پای میز مذاکره با ما نمینشستند و اگر این مذاکره رخ داد بواسطه وجود یک تفکری بود که صنعت هستهای ما را به این مرحله برساند و آمریکا بیشتر از صنعت هستهای ما از این تفکر میترسند و به دنبال مرعبو کردن این تفکر هستند بخاطر همین هم هست که راکتور اراک را با سیما پر کردند.
از اتمام سوخت راکتور تهران در یکی دو سال آینده تا پر کردن قبل راکتور اراک با بتن
مهندس حسین آبنیکی تصریح کرد: غربی ها و آمریکاییها زمانی حاضر میشوند مذاکره کنند که ما در راکتور اراک بالای 80 درصد پیشرفت داشتیم، در غنی سازی سایت فوردو را راه انداختیم و بیست درصد را تولید کردیم، راکتور تهران با سوخت بیست درصد خودمان کار میکرد و رادیو داروهای مورد نیاز یک میلیون بیمار را تولید میکردیم از طرفی تلاش میکردیم که سوخت راکتور بوشهر را بومی کنیم که اگر به هردلیلی نتوانستیم این سوخت را از روسیه تامین کنیم بتوانیم در داخل کشور تامین کنیم و در صنعت غنیسازی هیچ چالش فنی نداشتیم.
آبنیکی گفت: در این شرایط غرب هیچ کاری نمیتوانست بکند و اینجاست که آنچه که در فضای فنی، صنعتی و تکنولوژیک نتواستند به دست بیاورند را در میز مذاکره بدست آوردند. طراحی دشمن این بود که آن چیزی را که نتوانستند در مسیر ترور، تحریم و تهدید بدست بیاورند را در برجام بدست بیاروند. اگر از بررسی دستاورهای اقتصادی پسابرجام بگذریم و به صنعت هستهای برسیم باید بگوییم که ما به تمام تعهداتمان عمل کردیم و عملا تعداد سانتریفیوژهایمان از 19000 به 5060 عدد کاهش پیدا کرد، دیگر غنی سازی 20درصد نداریم و حتی بخشی از سوخت 20 درصد را رقیق کردیم و در یکی دوسال دیگر راکتور تهران سوخت بومی نخواهد داشت و قرار بود که راکتور اراک جایگزین راکتور تهران بشود و داروی یک میلیون بیمار را تامین کند هم از بتن پر شد. عملا در سوخت راکتور تهران و بوشهر نیاز اساسی به خارجی ها داریم و در راکتور جدید اراک هم هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است. در حوزه فعالیتهای دانشگاهی کاهش قابل توجهی در تعداد پذیرفتگان داریم که دوره دکتری در سال 94 هفتاد و یک نفر پذیرش داشت و در سال 95 این تعداد به بیست و هفت نفر رسید و در سال 96 هم یکی از رشته ها کم شده و احتمالا تعداد بازهم کمتر شده است.
با این همه تعطیلی و نیمه تعطیلی صنعت هستهای هیچ اتفاقی در اقتصاد کشور رخ نداد
محسن مقصودی اظهار داشت: افسوس ما این است که با همه این تعطیلیها و نیمه تعطیلیها در مذاکرات و برجام اما در حوزه اقتصادی هم هیچ اتفاق خاصی نیافتاد و بسیاری از تحریمهای اصلی سر جای خودشان هستند و بهتر بود که اگر میخواستیم به به تعهداتمان عمل کنیم گام گام این کار را میکردیم یعنی فردو را نیمه تعطیل میکردیم و اراک باقی میماند که تضمین این میشد که طرف مقابل به وعدهاش عمل کند که این را ما بارها این حرفها را در ثریا زدیم اما کسی توجه نکرد و الان باید به دنبال آمریکا بدویم.
وظیفه دشمن دشمنی است و ما نباید به دشمنان به چشم یک شریک نگاه کنیم
مهندس حسین آبنیکی گفت: الان جوانان با انگیزه و با روحیه انقلابی و جهادی در کشور داریم که آمادگی این را دارند که مسیر شهید مصطفی احمدیروشن و دانشمندان شهید ما را ادامه بدهند؛ امروز این جوانان بعنوان مدافعان حرم در سوریه عراق میجنگند و برخی در دانشگاهها خودشان را آماده میکنند تا تعلیق صنعت هستهای برداشته شود و شروع به کار کنند.
مهندس علیرضا فراهانی در پایان اظهار داشت: وزیر اسبق دفاع آمریکا که شخص نخبهای هم است میگوید «یک ایرانی خوب یک ایرانی مرده است»؛ وظیفه دشمن دشمنی است و ما نباید به دشمنان به چشم یک شریک نگاه کنیم.