مهران مديري تنها يک جمله گفت و بعد هم رسماً عنوان کرد که منظورش از حرفهايي که زده دولت يازدهم و مذاکرهکنندگان هستهاي نبوده است.
شهدای ایران:مهران مديري تنها يک جمله گفت و بعد هم رسماً عنوان کرد که منظورش از حرفهايي که زده دولت يازدهم و مذاکرهکنندگان هستهاي نبوده است. انتظار ميرفت پس از موضع شفاف و منطقي مديري حداقل ناسزاگويي به اين هنرمند مردمي از سوي چهرههاي شناخته شده کاهش پيدا کند، اما برخي دوست ندارند حرف مديري را قبول کنند و جالب است که موج بدوبيراهگويي عليه او شدت گرفته است.
قضيه از جايي شروع شد که چندي پيش در برنامه دورهمي که به موضوع جرئت اختصاص داشت، مديري در بخشي از مونولوگهايش شوخي با اين مضمون داشت که «اگر جرئت انجام کاري را نداري بتمرگ در خانهات.» بلافاصله خيلي از اصلاحطلبان و حاميان دولت اين شوخي مديري را خطاب به دولت و جواد ظريف در بحث برجام تلقي کردند و در رسانهها و شبکههاي اجتماعي مديري را به شدت مورد حمله قرار دادند؛ اتفاقي که تازگي ندارد و مديري پيش از اين بارها با جو و حاشيههاي رسانهاي پيرامون کارهايش مواجه شده و به خوبي هم آنها را مديريت کرده بود. در اين مورد هم چه به صورت مکتوب و چه در تماس تلفني در ويژهبرنامه شب يلداي شبکه يک سعي کرد سوءتفاهمهاي پيش آمده را برطرف کند، اما ظاهراً اين داستان هنوز تمام نشده است.
در تازهترين مورد از موضعگيريهاي تند ميتوان به يادداشت احمد طالبينژاد، منتقد و نويسنده سينمايي و نيز موضعگيري شتابزده صادق زيباکلام اشاره کرد.
زيباکلام طي يادداشتي که پس از تکذيب مهران مديري رخ داد و از لحن آن ميتوان به عصبانيت نويسنده هنگام تقرير آن پي برد، آورده است: «همه ميدانيم که مديري جرئت نميکند به پاسبان سر کوچه يا پيشنماز محلهاش دير سلام کند. همه ميدانيم که ايشان جرئت نميکند به يک اصولگراي دسته سوم، چهارم، يا حتي دسته پنجم کوچکترين اسائه ادبي کند ولي اينکه ايشان به خودش اجازه ميدهد به دکتر محمدجواد ظريف اينگونه اهانت کند، نشان ميدهد که چقدر آدم فرصتطلبي است. چقدر نان به نرخ روزخور است و چقدر دارد سرمايهگذاري سياسي ميکند.»
از جمله کساني که پس از تکذيبيه مديري نيز عصبانيتش فروکش نکرده و دست به قلم برده احمد طالبينژاد، منتقد معروف سينماست. او با انتشار يادداشتي به انتقاد از مهران مديري پرداخته است.
طالبينژاد در بخشي از يادداشت خود نوشته «سياست و هنر هرگز آبشان توي يک جوي نرفته يا اگر رفته، به معجوني تلخ و گاه کشنده، تبديل شده است.»
جالب است که طالبينژاد منتقدي است که يکي از سياسيترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران با عنوان «قصهها» را جزو بهترين آثار تاريخ سينماي ايران ميداند و سال گذشته خواهان ارائه اين فيلم به اسکار هم شده بود و حالا او ميگويد که هنر و سياست آبشان در يک جوي نميرود!
اين نويسنده سينمايي در يادداشت خود مهران مديري را «شومن سفارشي» و زينتالمجالس برخي ميهمانيهاي سياسي لقب داده است، اما به اين تناقض اشاره نکرده که چرا از حمايت سرسختانه بسياري از هنرمندان از ليستهاي انتخاباتي برآشفته نشده است يا چرا ذبح اعتبار کارگردانهاي مطرحي چون مجيد مجيدي و احمدرضا درويش جلوي پاي سياستمداران در موسم انتخابات باعث دست به قلم شدن او نشده است. آيا در موارد مذکور سياست به هنر آلوده نشده؟! چرا وقتي فرضاً مهران مديري یک جناح سياسي را که شما تعصبي به آن نداريد، مينوازد و فايل سخنان او در فضاي مجازي دست به دست ميشود، نگران آلوده شدن سياست با هنر نميشويد؟!
ريشه اين تندرويهاي ژورناليستي را بايد در تعصبات سياسي و جناحي دانست. حملهکنندگان به مهران مديري که حتي حاضر نيستند حرف او را درباره اينکه سخنانش عليه شخص يا جناح سياسي خاصي نبوده، از او قبول کنند، چگونه دم از دموکراسي، اخلاق و آزادي بيان ميزنند؟ موضعگيريهاي اخير برخي چهرهها عليه يک هنرمند نشان ميدهد که بداخلاقيهاي اجتماعي به خصوص در فضاي مجازي متأسفانه از سوي نخبگاني که تمايلات پررنگ سياسي دارند ترويج ميشود و تا زمانيکه نگاه ملي به پديدههاي هنري و اجتماعي وجود نداشته باشد، متأسفانه اين بداخلاقيها هم ادامه دارد.
*جوان
قضيه از جايي شروع شد که چندي پيش در برنامه دورهمي که به موضوع جرئت اختصاص داشت، مديري در بخشي از مونولوگهايش شوخي با اين مضمون داشت که «اگر جرئت انجام کاري را نداري بتمرگ در خانهات.» بلافاصله خيلي از اصلاحطلبان و حاميان دولت اين شوخي مديري را خطاب به دولت و جواد ظريف در بحث برجام تلقي کردند و در رسانهها و شبکههاي اجتماعي مديري را به شدت مورد حمله قرار دادند؛ اتفاقي که تازگي ندارد و مديري پيش از اين بارها با جو و حاشيههاي رسانهاي پيرامون کارهايش مواجه شده و به خوبي هم آنها را مديريت کرده بود. در اين مورد هم چه به صورت مکتوب و چه در تماس تلفني در ويژهبرنامه شب يلداي شبکه يک سعي کرد سوءتفاهمهاي پيش آمده را برطرف کند، اما ظاهراً اين داستان هنوز تمام نشده است.
در تازهترين مورد از موضعگيريهاي تند ميتوان به يادداشت احمد طالبينژاد، منتقد و نويسنده سينمايي و نيز موضعگيري شتابزده صادق زيباکلام اشاره کرد.
زيباکلام طي يادداشتي که پس از تکذيب مهران مديري رخ داد و از لحن آن ميتوان به عصبانيت نويسنده هنگام تقرير آن پي برد، آورده است: «همه ميدانيم که مديري جرئت نميکند به پاسبان سر کوچه يا پيشنماز محلهاش دير سلام کند. همه ميدانيم که ايشان جرئت نميکند به يک اصولگراي دسته سوم، چهارم، يا حتي دسته پنجم کوچکترين اسائه ادبي کند ولي اينکه ايشان به خودش اجازه ميدهد به دکتر محمدجواد ظريف اينگونه اهانت کند، نشان ميدهد که چقدر آدم فرصتطلبي است. چقدر نان به نرخ روزخور است و چقدر دارد سرمايهگذاري سياسي ميکند.»
از جمله کساني که پس از تکذيبيه مديري نيز عصبانيتش فروکش نکرده و دست به قلم برده احمد طالبينژاد، منتقد معروف سينماست. او با انتشار يادداشتي به انتقاد از مهران مديري پرداخته است.
طالبينژاد در بخشي از يادداشت خود نوشته «سياست و هنر هرگز آبشان توي يک جوي نرفته يا اگر رفته، به معجوني تلخ و گاه کشنده، تبديل شده است.»
جالب است که طالبينژاد منتقدي است که يکي از سياسيترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران با عنوان «قصهها» را جزو بهترين آثار تاريخ سينماي ايران ميداند و سال گذشته خواهان ارائه اين فيلم به اسکار هم شده بود و حالا او ميگويد که هنر و سياست آبشان در يک جوي نميرود!
اين نويسنده سينمايي در يادداشت خود مهران مديري را «شومن سفارشي» و زينتالمجالس برخي ميهمانيهاي سياسي لقب داده است، اما به اين تناقض اشاره نکرده که چرا از حمايت سرسختانه بسياري از هنرمندان از ليستهاي انتخاباتي برآشفته نشده است يا چرا ذبح اعتبار کارگردانهاي مطرحي چون مجيد مجيدي و احمدرضا درويش جلوي پاي سياستمداران در موسم انتخابات باعث دست به قلم شدن او نشده است. آيا در موارد مذکور سياست به هنر آلوده نشده؟! چرا وقتي فرضاً مهران مديري یک جناح سياسي را که شما تعصبي به آن نداريد، مينوازد و فايل سخنان او در فضاي مجازي دست به دست ميشود، نگران آلوده شدن سياست با هنر نميشويد؟!
ريشه اين تندرويهاي ژورناليستي را بايد در تعصبات سياسي و جناحي دانست. حملهکنندگان به مهران مديري که حتي حاضر نيستند حرف او را درباره اينکه سخنانش عليه شخص يا جناح سياسي خاصي نبوده، از او قبول کنند، چگونه دم از دموکراسي، اخلاق و آزادي بيان ميزنند؟ موضعگيريهاي اخير برخي چهرهها عليه يک هنرمند نشان ميدهد که بداخلاقيهاي اجتماعي به خصوص در فضاي مجازي متأسفانه از سوي نخبگاني که تمايلات پررنگ سياسي دارند ترويج ميشود و تا زمانيکه نگاه ملي به پديدههاي هنري و اجتماعي وجود نداشته باشد، متأسفانه اين بداخلاقيها هم ادامه دارد.
*جوان