به بهانه میلاد مسیح:
به بهانه ولادت حضرت مسیح(ع) و آغاز سال جدید میلادی جا دارد یادی کنیم از شهدای ارامنه که فارغ و دین و مذهب برای حفظ ناموس و وطنشان در کنار دیگر رزمندگان جنگیدند و جانشان را فدا کردند.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ به بهانه ولادت حضرت مسیح(ع) و آغاز سال جدید میلادی جا دارد یادی کنیم از شهدای ارامنه که فارغ و دین و مذهب برای حفظ ناموس و وطنشان در کنار دیگر رزمندگان جنگیدند و جانشان را فدا کردند.
جوانانی از اقلیتهای مذهبی نیز در کنار مسلمان در جبهههای نبرد جنگیدند و در این جنگ کشته، جانباز، یا به اسارت گرفته شدند.
در ادیان مختلف، کشته شدن برای میهن و دین دارای منزلت والایی است و در دین مسیحیت، کسی را که در راه پاسداری باورهای مسیحیت جان میبازد شهید مینامند. واژه لاتین شهید مارتیر "Martyr" است که به صورت مارتیروس "Martiros" از زبان یونانی وارد زبان ارمنی شده و از گذشتههای دور در نام گذاری فرزندان پسر به کار رفته است.
در فرهنگهای ارمنی معانی دیگر این واژه عبارت اند از: سرباز خط مقدم، قهرمان، دلیر و بی باک و در مفاهیم دینی به معنی شهید و شاهد آمده و آن کسی است که برای دفاع از دین و ایمان قربانی میشود، کسی که برای آرمانی، جان خود را ایثار میکند.
در قبرستان ارمنیان تهران، قطعه ویژهای به شهیدان جنگ ایران و عراق اختصاص یافته است. در نیمهٔ آبان ۱۳۸۸ خورشیدی، با همکاری خلیفهگری ارامنه تهران وبنیاد شهید و امور ایثارگران بنای یادبودی نیز در این محل برپا شد.
مشارکت ارمنیان در جنگ ایران و عراق منحصر به جانبازی رزمندگان و ازخودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامی قشرها ارمنیان با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراکز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ به ندای وجدان به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبههها برخاستند. نوجوانان و جوانان ارمنی در سنگرهای مدارس تا بسیاری از خانوادهها و انجمنهای مختلف و صاحبان صنایع، همه در جمعآوری کمکهای نقدی و جنسی برای جبهههای جنگ مشارکت میکردند.
شورای خلیفه گری تهران و در رأس آن اسقف اعظم آرداک مانوکیان، خلیفه وقت جامعه ارمنی تهران و شمال ایران، با تلاش پیگیر برای جذب کمکهای مردمی و سازماندهی امور برای پیشگیری از اتلاف منابع تلاش شبانهروزی میکردند. در مرکز اصفهان نیز، اسقف اعظم «کُریون پاپیان»، خلیفه وقت و رئیس خلیفه گری ارمنیان حوزه اصفهان و جنوب ایران و در مرکز تبریز، کشیش ارشد، «باگرات مِلکونیان»، نایب خلیفه وقت ارمنیان کل آذربایجان، اقدامات مؤثری در جمعآوری کمکهای مردمی صورت دادند. با ادامه جنگ، شورای خلیفه گری تهران، با تشکیل ستادی ویژه، سازماندهی و اعزام گروههای صنعتگر ارمنی به مناطق جنگی را آغاز کرد. نُه گروه از حوزه خلیفه گری تهران، چند گروه از اراک و چندین گروه دیگر از حوزههای خلیفه گری اصفهان و تبریز به مناطق جنگی اعزام شدند.
این گروهها با استقرار در پشت جبهه به مرمت ماشینهای جنگی و راهسازی، ساخت و راهاندازی سردخانهها، بیمارستانهای صحرایی و کارهایی از این دست میپرداختند که هر گروه حدود یک تا دو ماه در منطقه فعالیت میکرد. اعزام گروههای صنعتگر ارمنی از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ خورشیدی ادامه یافت.
به طور کلی در هشت سال دفاع مقدس 74 شهید نظامی و غیر نظامی که پیکر 4 تن از آنها هنوز مفقود است و143 جانباز و آزاده تقدیم میهن و انقلاب اسلامی کرده اند.
خاطرات و زندگی نامه برخی شهدای ارامنه به شرح زیر است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
شهید "ویگن کاراپتیان"
تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و برای اعزام به خدمت، خود را به اداره نظام وظیفه معرفی کرد. پس از طی دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشکر ۲۱ حمزه در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. در همین زمان، وی پدرش را از دست داد. بعد از دو ماه در جبهه، ویگن کاراپتیان به هنگام دیدهبانی در منطقه شرهانی در ۶ فروردین ۱۳۶۶ خورشیدی بر اثر اصابت ترکش خمپاره و جراحت شدید، کشته میشود.
خواهر ویگن کاراپتیان درباره خصوصیات اخلاقی وی میگوید:
ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی میکرد دیگران را خوشحال کند. روزی که مطلع شدیم ویگن به شهادت رسیده است، روز بسیار سختی برای ما بود؛ دادن این خبر به مادری که به ویگن وابستگی شدیدی داشت، بسیار مشکل بود. هنور پس از گذشت ۲۸ سال از این واقعه، در خلوت خانه ساعتها با او سخن میگوید. مادرم با مشقت زیاد او را بزرگ کرده بود. به یاد ویگن با هزینه برادرانم ساختمان مخابرات در روستای ما بنا شد تا اهالی آنجا بتوانند از آن استفاده کنند.
شهید "زوریک مرادی"
شهید زوریک مرادی مسیحی (مرادیان) نخستین شهید نظامی ارمنی در دوران هشت سال دفاع مقدس است. وی تنها فرزند پسر خانوادهای بود که در هفتم تیر ماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود. در سالهای تحصیلی دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان» بااینکه به اتفاق والدین و چهار خواهر خویش در یک اتاق زندگی میکرد ولی همیشه شاگرد اول بود.
با شهادت «زوریک» کوچهای که وی در محله «حشمتیه» (سردارآباد) در آن ساکن بود، در سوگ فرو رفت. همسایگان مسلمان اطراف منزل خانواده مرادیان دسته دسته با گریه همدردی خود را اعلام میکردند. آنها، دو حجله نیز برای شهید مرادیان در سر کوچه قرار دادند. پیکر نخستین شهید نظامی ارمنی«زوریک مرادیان» پس از انجام مراسم مذهبی در 24 مهرماه 1359 در گورستان ارامنه در جاده خراسان در میان حزن و اندوه مردم به خاک سپرده شد.
شهید "ادیک نرسسیان"
در سال1339در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه «تونیان» گذراند و پس از پایان دوره متوسطه در دبیرستان «طوماسیان» در رشته ریاضی فیزیک، فارغالتحصیل شد.وی پس از شرکت در امتحانات کنکور سراسری همان سال، در دو رشته الکترونیک (دانشگاه شیراز) و برق (دانشگاه تهران) پذیرفته شد. با آغاز جنگ تحمیلی و تعطیلی دانشگاهها، پس از دو ترم تحصیل در دانشگاه، تصمیم به کار گرفته و به عنوان دبیر در مدرسه راهنمایی «سوقومونیان»، مشغول به کار گشت.
پس از پنج سال تدریس و بازگشایی دانشگاهها و اعلام سازمان آموزش عالی مبنی بر ادامه تحصیل دانشجویان، با وجود پافشاری والدین، وی خدمت مقدس سربازی را انتخاب کرد.او پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان «افسریه» به جبهه «سرپل ذهاب» قصرشیرین منتقل شد. در محل خدمت، معاون گروه خود بود. هنگام مرخصی پانزده روزه، مراسم نامزدی «ادیک» نیز برگزار شد.
روز اول ماه مهر بود که به منطقه عملیاتی برگشت. در روز پنجم مهر «ادیک» عزیزم پس از نزدیک هجده ماه خدمت به شهادت رسید و صبح هشتم مهر 1362 نیز پیکر او را آوردند. بعدازظهر همان روز نیز او را به خاک سپردیم»... «آیتالله العظمی خامنهای» با حضور خویش در منزل شهید، از خانواده ایشان دیدار داشته و خانواده شهید «ادیک نرسسیان» را مورد دلجویی و تفقد قرار دادهاند.
جوانانی از اقلیتهای مذهبی نیز در کنار مسلمان در جبهههای نبرد جنگیدند و در این جنگ کشته، جانباز، یا به اسارت گرفته شدند.
در ادیان مختلف، کشته شدن برای میهن و دین دارای منزلت والایی است و در دین مسیحیت، کسی را که در راه پاسداری باورهای مسیحیت جان میبازد شهید مینامند. واژه لاتین شهید مارتیر "Martyr" است که به صورت مارتیروس "Martiros" از زبان یونانی وارد زبان ارمنی شده و از گذشتههای دور در نام گذاری فرزندان پسر به کار رفته است.
در فرهنگهای ارمنی معانی دیگر این واژه عبارت اند از: سرباز خط مقدم، قهرمان، دلیر و بی باک و در مفاهیم دینی به معنی شهید و شاهد آمده و آن کسی است که برای دفاع از دین و ایمان قربانی میشود، کسی که برای آرمانی، جان خود را ایثار میکند.
در قبرستان ارمنیان تهران، قطعه ویژهای به شهیدان جنگ ایران و عراق اختصاص یافته است. در نیمهٔ آبان ۱۳۸۸ خورشیدی، با همکاری خلیفهگری ارامنه تهران وبنیاد شهید و امور ایثارگران بنای یادبودی نیز در این محل برپا شد.
مشارکت ارمنیان در جنگ ایران و عراق منحصر به جانبازی رزمندگان و ازخودگذشتگی جوانان ارمنی نبوده است. تقریباً تمامی قشرها ارمنیان با استقبال از فراخوان شوراهای خلیفه گری در مراکز تهران، تبریز و اصفهان و پاسخ به ندای وجدان به پشتیبانی از عملیات خطوط مقدم جبههها برخاستند. نوجوانان و جوانان ارمنی در سنگرهای مدارس تا بسیاری از خانوادهها و انجمنهای مختلف و صاحبان صنایع، همه در جمعآوری کمکهای نقدی و جنسی برای جبهههای جنگ مشارکت میکردند.
شورای خلیفه گری تهران و در رأس آن اسقف اعظم آرداک مانوکیان، خلیفه وقت جامعه ارمنی تهران و شمال ایران، با تلاش پیگیر برای جذب کمکهای مردمی و سازماندهی امور برای پیشگیری از اتلاف منابع تلاش شبانهروزی میکردند. در مرکز اصفهان نیز، اسقف اعظم «کُریون پاپیان»، خلیفه وقت و رئیس خلیفه گری ارمنیان حوزه اصفهان و جنوب ایران و در مرکز تبریز، کشیش ارشد، «باگرات مِلکونیان»، نایب خلیفه وقت ارمنیان کل آذربایجان، اقدامات مؤثری در جمعآوری کمکهای مردمی صورت دادند. با ادامه جنگ، شورای خلیفه گری تهران، با تشکیل ستادی ویژه، سازماندهی و اعزام گروههای صنعتگر ارمنی به مناطق جنگی را آغاز کرد. نُه گروه از حوزه خلیفه گری تهران، چند گروه از اراک و چندین گروه دیگر از حوزههای خلیفه گری اصفهان و تبریز به مناطق جنگی اعزام شدند.
این گروهها با استقرار در پشت جبهه به مرمت ماشینهای جنگی و راهسازی، ساخت و راهاندازی سردخانهها، بیمارستانهای صحرایی و کارهایی از این دست میپرداختند که هر گروه حدود یک تا دو ماه در منطقه فعالیت میکرد. اعزام گروههای صنعتگر ارمنی از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ خورشیدی ادامه یافت.
به طور کلی در هشت سال دفاع مقدس 74 شهید نظامی و غیر نظامی که پیکر 4 تن از آنها هنوز مفقود است و143 جانباز و آزاده تقدیم میهن و انقلاب اسلامی کرده اند.
خاطرات و زندگی نامه برخی شهدای ارامنه به شرح زیر است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
شهید "ویگن کاراپتیان"
تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و برای اعزام به خدمت، خود را به اداره نظام وظیفه معرفی کرد. پس از طی دوره آموزشی در پادگان لویزان به لشکر ۲۱ حمزه در دهلران و سپس موسیان منتقل شد. در همین زمان، وی پدرش را از دست داد. بعد از دو ماه در جبهه، ویگن کاراپتیان به هنگام دیدهبانی در منطقه شرهانی در ۶ فروردین ۱۳۶۶ خورشیدی بر اثر اصابت ترکش خمپاره و جراحت شدید، کشته میشود.
خواهر ویگن کاراپتیان درباره خصوصیات اخلاقی وی میگوید:
ویگن پسر شاد و بسیار مهربانی بود و همیشه سعی میکرد دیگران را خوشحال کند. روزی که مطلع شدیم ویگن به شهادت رسیده است، روز بسیار سختی برای ما بود؛ دادن این خبر به مادری که به ویگن وابستگی شدیدی داشت، بسیار مشکل بود. هنور پس از گذشت ۲۸ سال از این واقعه، در خلوت خانه ساعتها با او سخن میگوید. مادرم با مشقت زیاد او را بزرگ کرده بود. به یاد ویگن با هزینه برادرانم ساختمان مخابرات در روستای ما بنا شد تا اهالی آنجا بتوانند از آن استفاده کنند.
شهید "زوریک مرادی"
شهید زوریک مرادی مسیحی (مرادیان) نخستین شهید نظامی ارمنی در دوران هشت سال دفاع مقدس است. وی تنها فرزند پسر خانوادهای بود که در هفتم تیر ماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود. در سالهای تحصیلی دوران ابتدایی در دبستان «ساهاکیان» بااینکه به اتفاق والدین و چهار خواهر خویش در یک اتاق زندگی میکرد ولی همیشه شاگرد اول بود.
با شهادت «زوریک» کوچهای که وی در محله «حشمتیه» (سردارآباد) در آن ساکن بود، در سوگ فرو رفت. همسایگان مسلمان اطراف منزل خانواده مرادیان دسته دسته با گریه همدردی خود را اعلام میکردند. آنها، دو حجله نیز برای شهید مرادیان در سر کوچه قرار دادند. پیکر نخستین شهید نظامی ارمنی«زوریک مرادیان» پس از انجام مراسم مذهبی در 24 مهرماه 1359 در گورستان ارامنه در جاده خراسان در میان حزن و اندوه مردم به خاک سپرده شد.
شهید "ادیک نرسسیان"
در سال1339در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه «تونیان» گذراند و پس از پایان دوره متوسطه در دبیرستان «طوماسیان» در رشته ریاضی فیزیک، فارغالتحصیل شد.وی پس از شرکت در امتحانات کنکور سراسری همان سال، در دو رشته الکترونیک (دانشگاه شیراز) و برق (دانشگاه تهران) پذیرفته شد. با آغاز جنگ تحمیلی و تعطیلی دانشگاهها، پس از دو ترم تحصیل در دانشگاه، تصمیم به کار گرفته و به عنوان دبیر در مدرسه راهنمایی «سوقومونیان»، مشغول به کار گشت.
پس از پنج سال تدریس و بازگشایی دانشگاهها و اعلام سازمان آموزش عالی مبنی بر ادامه تحصیل دانشجویان، با وجود پافشاری والدین، وی خدمت مقدس سربازی را انتخاب کرد.او پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان «افسریه» به جبهه «سرپل ذهاب» قصرشیرین منتقل شد. در محل خدمت، معاون گروه خود بود. هنگام مرخصی پانزده روزه، مراسم نامزدی «ادیک» نیز برگزار شد.
روز اول ماه مهر بود که به منطقه عملیاتی برگشت. در روز پنجم مهر «ادیک» عزیزم پس از نزدیک هجده ماه خدمت به شهادت رسید و صبح هشتم مهر 1362 نیز پیکر او را آوردند. بعدازظهر همان روز نیز او را به خاک سپردیم»... «آیتالله العظمی خامنهای» با حضور خویش در منزل شهید، از خانواده ایشان دیدار داشته و خانواده شهید «ادیک نرسسیان» را مورد دلجویی و تفقد قرار دادهاند.