ایشان به من گفتند: وقتی که رفتی قاهره خواهی فهمید که قاهره شیعهتر از تهران است! من تعجب کردم گفتم چرا؟ فرمودند می روی و می بینی! وقتی که رفتم مصر، در قاهره و الازهر، در خیابانها و بازار و سیده زینب و... از پایین ترین سطح اجتماع در بازار تا بالاترین سطحش در الازهر، واقعا احساس می کردم که این مملکت شیعه است.
شهدای ایران: همه
اعمالی که از ما سر می زند می تواند متصف به یکی از دو عنوان "صدق" یا
"تظاهر" باشد! شناخت عمل صادقانه از عمل متظاهرانه البته کار ساده ای
نخواهد بود، اما ممتنع هم نیست. معمولاً منشاء صدق رسوخ است، یعنی اگر صفتی
در ما راسخ شود عمل بر وفق آن نیز صادقانه خواهد بود، البته هر صداقتی
منشأش رسوخ نیست. دو عنوان فوق الذکر در تقریب و وحدت می تواند تطبیق شود.
من در پی نفی صدق از اعمال وحدوی نیستم اما می خواهم ترازی را برای آن
پیشنهاد بدهم. ترازی که چندی پیش از میان ما رخت بربست و ما ماندیم و باری
بس گران!
گفتگوی
پیش رو را در خدمت حجت الاسلام و المسلمین سید جلال میرآقایی، مشاور امور
بین الملل سازمان فرهنگ و ارتباطات و فعال تقریبی، یار دیرین آیت الله واعظ
زاده خراسانی هستیم.
آشنایی شما با مرحوم آقای واعظ زاده از چه زمانی بوده است؟
در
سال 1369 مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به فرمان مقام معظم رهبری و با
مدیریت آقای واعظ زاده در جمهوری اسلامی ایران شروع به کار کرد. آقای واعظ
زاده ساختمانی در تهران گرفتند و شروع به کار کردند؛ اولین اقدامشان اجاره
ساختمانی در قم بود و اولین هدفشان هم شروع بحث تقریب مذاهب در قم و از
حوزه و فضلای قم بود. ما با یک جمع ده نفری از طلاب، برای اولین بار ایشان
را زیارت کردیم. ایشان در ارتباط با کار و فعالیتشان توضیح دادند، دوستان و
رفقا هم خودشان را معرفی کردند. و بعد از آن جلسه، همکاری ما با مجمع آغاز
شد و ازآن سال تا سال 1380 که ایشان در مجمع بودند، من درخدمت آیت الله
واعظ زاده بودم.
هر
کسی توانایی شخصیتی و وجودی این را ندارد که وارد وادی وحدت و تقریب بشود،
امتیازات آقای واعظ زاده که منشاء ورود ایشان به وادی تقریب بود را
بفرمایید؟
اولین
ویژگی، ویژگی علمی ایشان بود. مرحوم واعظ زاده واقعاً فردی مسلط در زمینه
فقه، حدیث، تفسیر و علوم قران بودند. ایشان در دانشگاه فردوسی مشهد
بهعنوان استاد تمام علوم قرآنی بودند و مخصوصاً روی متون احادیث شیعه و
سنی بسیار وارد بودند. ایشان یک امتیاز دیگر داشتند و آن شاگردی مرحوم
آیتالله بروجردی بود. ایشان تمام افکارش را از آیت الله بروجردی گرفته
بود؛ مرحوم آیت الله بروجردی جهانی فکر می کرد. ما تفکر دینیمان در
چهارچوب مذهب خودمان هست؛ مثلا یک سنی، به سنی گری فکر می کند یا یک شیعه،
به شیعه گری فکر میکند و همه چیز را از این زاویه میبیند، اما یک نفر
درعین پایبندی به مذهب و اعتقاد به حقانیت مذهب خودش، همیشه چشم انداز
نگاهش همه دنیای اسلام است؛ مرحوم آیت الله بروجردی بلندنظر بود و اینگونه
می دید و هر فتوا و حرکتی انجام می داد محاسبه می کرد که بازتابش در جهان
اسلام چه خواهد بود و چه عکسالعملی از دنیای اسلام بر می انگیزد، آنوقت
فتوا میدادند. مرحوم آیت الله واعظ زاده هم همینگونه فکر می کرد، سرنوشت
ایران، تشیع و حوزه قم را جدای از امت اسلام نمیدید و در همان چهارچوب
مینگریست. وسعت دید ایشان باعث میشد مسائل را در گستره ای عظیم ببیند.
وقتی که بحثهای تقریب مذاهب یا برادری شیعه و سنی میکرد به این عنوان
نگاه نمیکرد که چون مصلحت اقتضا میکند، سخن از برادری بگوییم! واقعاً این
را من با همه وجودم در آیتالله واعظ زاده احساس کردم. آیتالله واعظ زاده
این عاطفه اخوت و برادری را در تک تک یک میلیارد مسلمان می افکند و همه را
تحت چتر این اخوت می دید. این جوهره وجودی آیتالله واعظ زاده بود که
واقعاً وقتی قرآن میفرماید انما المومنون اخوه، ایشان واقعاً باور داشتند بعلاوه از نظر علمی و فقهی و کلامی به اینجا رسیده بودند.
یک فرصت مطالعاتی شش ماهه یا یک ساله از طرف دانشگاه فردوسی در اختیار ایشان گذاشته میشود، ایشان
در فرصت مطالعاتی به طور فشرده به سوریه و ترکیه و لبنان و تونس و مغرب و
الجزایر و مصر سفر میکند، هم فضای عمومی علما و مؤسسات دینی آنها را
میبیند و هم فضای عمومی جامعه کوچه و بازار آنها را میبیند. عشق و محبت
به اهل بیت و همه آحاد مسلمانها اعم از شیعه و سنی را با همه وجودش دیده و
درک کرده بوده و تحت تأثیر خیلی از بدگوییهای عوامانه قرار نمیگرفت.
ویژگی
شخصیتی انسان نمیتواند منفک از رشته علمی او باشد. مرحوم آیتالله واعظ
زاده خراسانی اولاً انسانی بود که نسبت به حدیث و متون حدیثی تسلط خوبی
داشت و در تدوین جامعالاحادیث شیعه هم نقش داشتند.
ایشان در تمام عمرشان مأنوس با قرآن بودند و دو دوره یا یک دوره و نیم کل
قرآن را تفسیر گفته بودند، ولی متأسفانه ضبط نشده است کسی هم ثبت نکرده
است. اطلاعات تاریخی ایشان هم خوب بود.
دلیل ورود آقای واعظ زاده در مبحث وحدت چه بوده است؟
ایشان
دین و تشیع اهل بیت را اینطوری میفهمید. آقای واعظزاده از جوانی و اول
تحصیلشان و از آن موقعی که وارد تفسیر تخصصی و درس خارج می شود و شاگرد
آیت الله بروجردی بوده اند به دنبال این بحث بوده اند و تا آخر عمرشان هم
همین بود. امت واحده را اصل اساسی می دانستند
و می فرمودند اختلافات جزئی را باید کنار بگذاریم. اگر شما این عاطفه قلبی
را نسبت به همه مسلمانهای دنیا داشته باشید آنوقت رابطه تان برادرانه می
شود. آقای واعظ زاده این عاطفه قلبی را داشت. ایشان را همه قبول
داشتند و می دانستند که نگاه اول ایشان نسبت به همه امت اسلامی نگاه برادری
بود، وحدت هم نتیجه همین عاطفه برادری است.
تعامل آقای مرحوم واعظ زاده با علمای اهل سنت چگونه بود و چگونه برخورد می کردند؟
آن
مکتب اهل بیتی که او می شناخت و خوب هم می شناخت، در دفاع از آن غیور بود و
اینطوری نبودکه بخواهد کوتاه بیاید، در دفاع از آن غیور بود، اما این غیرت
مندی به معنای پرخاشگری نبود بلکه به این معنا بود که ایشان وقتی میخواست
دفاع کند مستدل و منطقی با ذکر آیات قرآن و احادیث رسول الله بحث می
کردند. کتاب رسالتان بین الشیخین، نامههای بین ایشان و بن باز آل شیخ که
مفتی سعودی و متعصب است. ایشان یک نامه ای به مفتی سعودی نوشت و مفتی سعودی
هم جواب ایشان را داده است.
ایشان
در همایش های مختلف شرکت می کرد با علمای اهل سنت برادرانه می نشست و بحث
می کرد البته همایش ها خیلی جای بحث عمیق علمی نیست، لیکن مهم همین رابطه و
عاطفه است و آنها با یکدیگر خیلی محترمانه برخورد می کردند. حدود بیست سال
پیش ما رفتیم سوریه و شب اربعین در حرم حضرت زینب بودیم و آقای سید حسن
نصرالله آنجا سخنرانی داشت. سید حسن از نظر
سنی با آقای واعظ زاده بیش از سی سال فاصله دارند و کوچکتر هستند، جای
فرزند آقای واعظ زاده است، آقای واعظ زاده هم پیرمردی بودند. آقای واعظ
زاده با همه تواضعی که داشت، حاضر نبود خودش را کوچک این و آن بکند، اما من
دیدم که جلوی آن جمعیت عظیم بلند شد و خم شد و دست سید حسن را بوسید و به
من گفت: نگاه کن اینها زحمت می کشند و خون دل می خوردند و سختی می کشند و
همه چیزشان را برای اسلام و دین و مقاوت و امت اسلامی گذاشتند، فلذا
متواضعانه دست سید حسن را بوسید.
ایشان به لحاظ سلیقه ی وحدوی با برخی علمای شیعه فاصله داشتند، تعامل ایشان با بزرگان و علمای شیعی چگونه بود؟
نسبت
به آنها خیلی احترام داشت. می فرمود همه مطالبی که من می دانم، این آقایان
بیشتر از من از مرحوم آیت الله بروجردی شنیدند و آنها هم کاملا همراه
هستند هر چند ممکن است فعال در این زمینه نباشند، ولی همراهند و دوستی و
رفت و آمد داشتند. مرحوم آیت الله واعظزاده وقتی قم می آمد خدمت این
آقایان می رفتند ولیکن برخی ممکن است نظر مخالف هم داشتند. آنها هم اگر
مخالفت داشتند، آقای واعظ زاده نسبت به آنها بسیار احترام داشت و می گفت
فهمشان این است. مثلا در مورد یکی از آقایان می فرمود ایشان فرمایشش این
است که اصلا تشیع با برائت شروع شده و برائت مقدم است، میفرمود: او
اینطوری می بیند ولیکن بهرحال این عقیده اوست. آیت الله واعظ زاده که
میتوانست اهل سنت، حتی وهابیت را تحمل کند، قطعاً علمای خودمان را بیشتر
احترام میگذاشت.
آقای
واعظ زاده آدم اهل گذشتی بود. حریتی در افکارش داشت و می فرمود من یک سری
فکرهایی دارم که باید اینها را بگویم و اگر کسانی هم نسبت به او کملطفی می
کردند آقای واعظ زاده اهل گذشت بود. یعنی اگر امروز یک مسئلهای اتفاق می
افتاد ایشان فردا یادش می رفت، یعنی هیچ کینه ای از کسی به دل نمی گرفتند و
زود یادش می رفت.
خاطرات
سال
76 خواستم برای اولین بار به مصر بروم روز قبلش رفتم خدمت آقای واعظ زاده
گفتم: اگر توصیه و رهنمودی دارید بفرمایید. ایشان به من گفتند: وقتی
که رفتی قاهره خواهی فهمید که قاهره شیعهتر از تهران است! من تعجب کردم
گفتم چرا؟ فرمودند می روی و می بینی! وقتی که رفتم مصر، در قاهره و الازهر،
در خیابانها و بازار و سیده زینب و... از پایین ترین سطح اجتماع در بازار
تا بالاترین سطحش در الازهر، واقعا احساس می کردم که این مملکت شیعه است.
وقتی رفتم در بازار دیدم یک مغازه کبابی پشت شیشه مغازه اش روی یک مقوا با
خط درشت نوشته: کل الکباب و اقرء الفاتحه لروح الحسین، این یک مورد از
فرهنگ کف جامعه قاهره بود!
الازهر
فقط دانشگاه دینی نیست الازهر مهندسی و پزشکی و... هم دارد. دانشکده پزشکی
الازهر دو تا بیمارستان آموزشی یکی برای آقایان و یکی برای خانمها دارد.
اسم بیمارستان مردانهاش مستشفی الحسین است و بیمارستان زنانهاش الزهرا
است. در مصر از رادیو گزارشی شنیدم که در
مورد اهل بیت و فاطمه زهرا صحبت می کرد، طوری بود که فکر کردم رادیوی عربی
جمهوری اسلامی ایران صحبت می کند. آقای واعظ زاده همه اینها را بیش از ما
دیده بودند و همه امت اسلام را عاشق اهل بیت و با هم برادر می دیدند.
آقای
واعظ زاده بسیار نسبت به انقلاب و رهبری بسیار غیور بود و بسیار آدم مسلطی
بود در گفتار هم خطیب توانایی بودند. در بحثهای رودرویی و مصاحبه ها بسیار
آدم مسلطی بودند. یک وقتی چهار نفر از مطبوعاتی ها و اصحاب رسانه خیلی
گردن کلفت و قهار ترکیه، ایران آمدند و مصاحبه هایی با شخصیتها داشتند. پیش
آقای واعظزاده آمدند و فکر می کردند آقای واعظزاده یک پیرمردِ روحانی
است، چون آقای واعظ زاده سیاستمدار و فعال سیاسی نبود، یک شخصیت علمی و
فرهنگی بود. آنها می خواستند یک کلمه از آقای
واعظ زاده در مذمت برخی اعمال جهادی فلسطینی ها بگیرند، آنقدر کلام را
پیچاندند برای اینکه آقای واعظ زاده یک سخنی بگوید که آنها بتوانند از آن
سوءاستفاده ای بکنند و به ضرر مقاومت فلسطین و به نفع اسرائیل باشد،
بالاخره حریف نشدند و آنقدر ایشان در ابتدا با اینها قوی وارد شده بود که
ماها واقعا دهانمان باز مانده بود. کارشناسان وزارت ارشاد هم گفتند
ما تاحالا با شخصیتهای مختلف سیاسی گفتگو داشتیم، اما هیچ مصاحبه ای
چالشی تر از این نبود و در مصاحبهها هیچ شخصیتی توانمندتر از آقای واعظ
زاده در گفتار نبود و اینها نتوانستند حریف ایشان بشوند.
با مرحوم آقای واعظ زاده هر سفر خارجی که می رفتیم ایرانیان را جمع می کردند و تأکیدش روی حدیث ثقلین
بود و به اینکه ما باید واقعا پایبند باشیم. می گفت آنچه را که ما در عالم
اسلام باید تحقق ببخشیم مضمون این حدیث هست. مرحوم آقای بروجردی هم باورش
همین بوده که بحث غدیر بحث درستی است و رسول الله فرمودند، اما حالا اینکه
طرف مقابل معتقد باشد در صدر اسلام حق با علی بود یا با ابوبکر، این مسئله
ای است که به تاریخ پیوسته و ما الان نمیتوانیم اصلاحش کنیم و نمی توانیم
تاریخ گذشته را تغییر بدهیم آنچه را که ما می
توانیم موثر باشیم از حالا به بعد است. ما باید به برادران اهل سنت خودمان
این مسئله را تفهیم کنیم که پیامبر فرمودند کتاب الله و عترتی، پیامبر
حدیث و سخن ائمه را اعتبار بخشیده اند. شما که پیرو رسول الله هستید در
مورد گذشته و تاریخ هر چه می خواهید عقیده داشته باشید، ولی امروز شما به
احادیث ائمه عمل و توجه کنید. آقای واعظ زاده تلاش در این زمینه داشت، برای اینکه این بُعد تشیع و این بُعد مکتب اهل بیت را تجلی ببخشد.
*رجانیوز