کاش زمانی که روزنامه جمهوری اسلامی به صداوسیما اعتراض کرد که چرا پای شجریان به تلویزیون باز شده، نامهای خطاب به استاد مینوشتند و جانب او را میگرفتند.
شهدای ایران: کاش آقای هاشمی سالها پیش، زمانی که در اوج قدرت بودند، نیم نگاهی به استاد شجریان میانداختند؛ نه حالا که استاد در بستر بیماری به سر میبرد.
پس از این که خبر هدیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به محمدرضا شجریان و همسرش، منتشر شد واکنشهای متفاوتی نسبت به این خبر رخ داد.
امید حسینی در روزهایی که وبلاگ نویسی مد بود، یکی از پرطرفدارترین صفحات را داشت. وبلاگ او با نام آهستان یکی از صفحات روزآمد رسانهها به شمار می رفت. حسینی هم با ظهور رسانه های نوین، شبکه های اجتماعی و کانال های تلگرامی، نقل مکان کرده و در کانال تلگرام مطالب خود را منتشر میکند. تسلط و حافظه خوب او در حوزه مسائل فرهنگی و تاریخی و نوع بعضاً متفاوت موضع گیریهایش که عدم وابستگی به جریانات مرسوم و قطبهای معروف را به رخ میکشد، بر جذابیت مطالبش افزوده و البته که منتقدانی در میان هواداران جریانات مرسوم دارد.
حالا او در آهستان، واکنشی به هدیه آیتالله هاشمی رفسنجانی و رویکرد او در قبال محمدرضا شجریان در سالهای گذشته داشته است.
حسینی در بخشی از مطلب خود نوشته: «در خبرها خواندیم که آقای هاشمی رفسنجانی، دو حلقه انگشتری زنانه و مردانه را به استاد شجریان و همسرش، هدیه کرده است. خبر خوبی است اما چرا اینقدر دیر؟ کاش آقای هاشمی سالها پیش، زمانی که در اوج قدرت بودند، نیم نگاهی به استاد شجریان میانداختند؛ نه حالا که استاد در بستر بیماری به سر میبرد. آن روزها که دوستان آقای هاشمی در روزنامه جمهوری اسلامی به صداوسیما اعتراض میکردند که چرا پای شجریان را به تلویزیون باز کرده و از او برای مراسم تحویل سال دعوت کرده است؟ کاش آقای هاشمی همان روزها هم نامهای خطاب به استاد مینوشتند و جانب او را میگرفتند؟»
حسینی ادامه داده است: «و یا آن روز که شجریان از صداوسیما کناره گیری کرد، کاش آقای هاشمی احساس تکلیف میکرد و به آقای لاریجانی میگفت که احترام هنرمندی چون شجریان را نگه دارد. من ماندهام در همه آن سالها که صدای شجریان از تلویزیون پخش نشد، چرا هاشمی پیغامی برای استاد ننوشت و از جایگاه بی بدیل او در عالم هنر چیزی نگفت؟ ناسلامتی آن روزها هنوز رییس جمهور بود. چرا مثل حالا نگفت که «استاد شجریان شخصیت هنری نامدار در کشور هستند که عاشقان زیادی دارند» چرا ننوشت که شجریان «آثاری آفریده که هیچ وقت فراموش نمیشوند».»
او در بخشی از مطلب خود پرسیده: «آیا آن روزها شجریان مهم نبود یا اینکه هاشمی اصلا در حال و هوای این موضوعات نبود؟ سکوت آن روزهای هاشمی را چطور می توان توجیه کرد؟ فراموش نکنیم آن سالها آقای هاشمی، امیرکبیر ایران بود و محبوب صداوسیما. مثل حالا نبود که منتقد تلویزیون باشد!».
او در پست دیگری در کانال تلگرامی خود تصویری از یک مطلب روزنامه جمهوری_اسلامی منتشر کرده که در آن نسبت به حضور شجریان در برنامه نوروزی تلویزیون در فروردین 73 اعتراض شده بود و او رویکرد سابق این روزنامه را در برابر مواضع امروز آنها در برابر شجریان به انتقاد نشسته است.
بخشی از متن مطلب روزنامه جمهوری اسلامی در سالی که محمدرضا شجریان در نوروزش به تلویزیون رفت به این شرح بوده است: «آنچه مایه تاسف شدید شد، اقدامی بود که شبکه اول تلویزیون با آوردن یکی از خوانندگان به روی صحنه و اختصاص قسمت قابل توجهی از وقت به او، آنهم در آستانه سال تحویل به عمل آورد! مجریان تلویزیون، با تبلیغات گسترده ای که در فضیلت لحظه سال تحویل نمودند، در واقع برای سال تحویل قداستی در اذهان عمومی مردم دست و پا کردند که لازم بود در آستانه تحویل سال، کسی را به روی صحنه می آوردند که وقتی مردم او را می بینند، آنچه به ذهن ها راه می یابد، با همان تبلیغات متناسب باشد. متاسفانه آنچه انجام شد، خلاف این انتظار و خلاف ظرافت های فن تبلیغ بود و مایه تاسف بسیار شد! در اینجا ضرورتی نمی بینیم که وارد جزئیات مربوط به شخص مصاحبه شونده و اظهارات او بشویم، ولی اشاره به این نکته را لازم میدانیم که دست اندرکاران تلویزیون قطعا میدانند که مردم مومن کشور ما، برای چهره هایی از قبیل این مصاحبه شونده، قداستی قائل نیستند و بسیاری از بینندگان تلویزیون در همان لحظات قبل از تحویل سال با ملاحظه این اقدام نابجای شبکه اول، افسوس خوردند....»
حسینی بعد از بازخوانی بخشی از مطلب روزنامه جمهوری اسلامی در اعتراض به حضور استاد شجریان در برنامه نوروزی نوشته است: «در نظر داشته باشید که مسیح_مهاجری و دوستانشان در همه این 30 - 40 سال، چه افرادی را با همین ادبیات اهانت آمیز، رنجانده و در مقابل مقدسات و نظام و خانواده شهدا قرار دادهاند، اما حالا در چرخشی عجیب، حامی استاد شدهاند!»
چند سالی است که شجریان دیگر در اندازه و به قواره و شأن شجریان سابق و اصیل در رسانهها طرح نمیشود. هر از گاهی یک مقام سیاسی یا یک رسانه به سراغ او رفته، تلاش داشته تا به حاشیههای فعال شده در پیرامون او از سال 88 به بعد بپردازد. او را جناحی شده قضاوت میکنند و به همین دلیل تکثر شخصیتهای سیاسی و امنیتی اطراف او و نام او به شدت مشهود است. شجریان و اظهارنظرها و مصاحبههای هر چند معدود اما پر تنشاش دست آویزی برای بازیگران قدرت شد که یا با تقدیس و سر دست گرفتن برخی مواضع او و یا با تکفیر او و مواضعاش جدالهای دوگانه را ادامه دهند. و البته که مواضع به حق، دقیق و منصفانه درباره او، هواداران و مخالفانش آنطور که باید برجسته و شنیده نشده است. نا گفته پیداست که بخشی از این ماجرای تلخ به دلیل ورود بی محابای خودِ محمدرضا شجریان به عالم سیاست و بازی های سیاسی رقم خورد و تا هنوز ادامه دارد.
پس از این که خبر هدیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به محمدرضا شجریان و همسرش، منتشر شد واکنشهای متفاوتی نسبت به این خبر رخ داد.
امید حسینی در روزهایی که وبلاگ نویسی مد بود، یکی از پرطرفدارترین صفحات را داشت. وبلاگ او با نام آهستان یکی از صفحات روزآمد رسانهها به شمار می رفت. حسینی هم با ظهور رسانه های نوین، شبکه های اجتماعی و کانال های تلگرامی، نقل مکان کرده و در کانال تلگرام مطالب خود را منتشر میکند. تسلط و حافظه خوب او در حوزه مسائل فرهنگی و تاریخی و نوع بعضاً متفاوت موضع گیریهایش که عدم وابستگی به جریانات مرسوم و قطبهای معروف را به رخ میکشد، بر جذابیت مطالبش افزوده و البته که منتقدانی در میان هواداران جریانات مرسوم دارد.
حالا او در آهستان، واکنشی به هدیه آیتالله هاشمی رفسنجانی و رویکرد او در قبال محمدرضا شجریان در سالهای گذشته داشته است.
حسینی در بخشی از مطلب خود نوشته: «در خبرها خواندیم که آقای هاشمی رفسنجانی، دو حلقه انگشتری زنانه و مردانه را به استاد شجریان و همسرش، هدیه کرده است. خبر خوبی است اما چرا اینقدر دیر؟ کاش آقای هاشمی سالها پیش، زمانی که در اوج قدرت بودند، نیم نگاهی به استاد شجریان میانداختند؛ نه حالا که استاد در بستر بیماری به سر میبرد. آن روزها که دوستان آقای هاشمی در روزنامه جمهوری اسلامی به صداوسیما اعتراض میکردند که چرا پای شجریان را به تلویزیون باز کرده و از او برای مراسم تحویل سال دعوت کرده است؟ کاش آقای هاشمی همان روزها هم نامهای خطاب به استاد مینوشتند و جانب او را میگرفتند؟»
حسینی ادامه داده است: «و یا آن روز که شجریان از صداوسیما کناره گیری کرد، کاش آقای هاشمی احساس تکلیف میکرد و به آقای لاریجانی میگفت که احترام هنرمندی چون شجریان را نگه دارد. من ماندهام در همه آن سالها که صدای شجریان از تلویزیون پخش نشد، چرا هاشمی پیغامی برای استاد ننوشت و از جایگاه بی بدیل او در عالم هنر چیزی نگفت؟ ناسلامتی آن روزها هنوز رییس جمهور بود. چرا مثل حالا نگفت که «استاد شجریان شخصیت هنری نامدار در کشور هستند که عاشقان زیادی دارند» چرا ننوشت که شجریان «آثاری آفریده که هیچ وقت فراموش نمیشوند».»
او در بخشی از مطلب خود پرسیده: «آیا آن روزها شجریان مهم نبود یا اینکه هاشمی اصلا در حال و هوای این موضوعات نبود؟ سکوت آن روزهای هاشمی را چطور می توان توجیه کرد؟ فراموش نکنیم آن سالها آقای هاشمی، امیرکبیر ایران بود و محبوب صداوسیما. مثل حالا نبود که منتقد تلویزیون باشد!».
او در پست دیگری در کانال تلگرامی خود تصویری از یک مطلب روزنامه جمهوری_اسلامی منتشر کرده که در آن نسبت به حضور شجریان در برنامه نوروزی تلویزیون در فروردین 73 اعتراض شده بود و او رویکرد سابق این روزنامه را در برابر مواضع امروز آنها در برابر شجریان به انتقاد نشسته است.
بخشی از متن مطلب روزنامه جمهوری اسلامی در سالی که محمدرضا شجریان در نوروزش به تلویزیون رفت به این شرح بوده است: «آنچه مایه تاسف شدید شد، اقدامی بود که شبکه اول تلویزیون با آوردن یکی از خوانندگان به روی صحنه و اختصاص قسمت قابل توجهی از وقت به او، آنهم در آستانه سال تحویل به عمل آورد! مجریان تلویزیون، با تبلیغات گسترده ای که در فضیلت لحظه سال تحویل نمودند، در واقع برای سال تحویل قداستی در اذهان عمومی مردم دست و پا کردند که لازم بود در آستانه تحویل سال، کسی را به روی صحنه می آوردند که وقتی مردم او را می بینند، آنچه به ذهن ها راه می یابد، با همان تبلیغات متناسب باشد. متاسفانه آنچه انجام شد، خلاف این انتظار و خلاف ظرافت های فن تبلیغ بود و مایه تاسف بسیار شد! در اینجا ضرورتی نمی بینیم که وارد جزئیات مربوط به شخص مصاحبه شونده و اظهارات او بشویم، ولی اشاره به این نکته را لازم میدانیم که دست اندرکاران تلویزیون قطعا میدانند که مردم مومن کشور ما، برای چهره هایی از قبیل این مصاحبه شونده، قداستی قائل نیستند و بسیاری از بینندگان تلویزیون در همان لحظات قبل از تحویل سال با ملاحظه این اقدام نابجای شبکه اول، افسوس خوردند....»
حسینی بعد از بازخوانی بخشی از مطلب روزنامه جمهوری اسلامی در اعتراض به حضور استاد شجریان در برنامه نوروزی نوشته است: «در نظر داشته باشید که مسیح_مهاجری و دوستانشان در همه این 30 - 40 سال، چه افرادی را با همین ادبیات اهانت آمیز، رنجانده و در مقابل مقدسات و نظام و خانواده شهدا قرار دادهاند، اما حالا در چرخشی عجیب، حامی استاد شدهاند!»
چند سالی است که شجریان دیگر در اندازه و به قواره و شأن شجریان سابق و اصیل در رسانهها طرح نمیشود. هر از گاهی یک مقام سیاسی یا یک رسانه به سراغ او رفته، تلاش داشته تا به حاشیههای فعال شده در پیرامون او از سال 88 به بعد بپردازد. او را جناحی شده قضاوت میکنند و به همین دلیل تکثر شخصیتهای سیاسی و امنیتی اطراف او و نام او به شدت مشهود است. شجریان و اظهارنظرها و مصاحبههای هر چند معدود اما پر تنشاش دست آویزی برای بازیگران قدرت شد که یا با تقدیس و سر دست گرفتن برخی مواضع او و یا با تکفیر او و مواضعاش جدالهای دوگانه را ادامه دهند. و البته که مواضع به حق، دقیق و منصفانه درباره او، هواداران و مخالفانش آنطور که باید برجسته و شنیده نشده است. نا گفته پیداست که بخشی از این ماجرای تلخ به دلیل ورود بی محابای خودِ محمدرضا شجریان به عالم سیاست و بازی های سیاسی رقم خورد و تا هنوز ادامه دارد.
امید حسینی
*آهستان
اما امروز خود حاج آقا خاطره برای یکی از حامیان و همنشینان گمراهان این فرقه شیطانی و همسر کشف حجاب کرده اش جفت انگشتری میفرستد و لب به ستایش او میگشاید!!!!!!!