وی به شکل زیرکانهای بسیاری از خطوط قرمز سینمای ایران را در میان خوابآلودگی وزارت ارشاد، دور زده است ...
شهدای ایران: «سلام بمبئی» تازهترین اثر قربان محمدپور ازهمان لحظهای که کلید خورد سرو صدای زیادی به پا کرد . فیلمی که قرار بود در هند و با حضور بازیگران مطرح هندی ساخته شود! حتی خبر از بازی «آیشواریا رای باچان» بازیگر زن معروف هندوستان در این فیلم نیز شنیده میشد که بعدها منتفی شد. با این حال این فیلم با بازی محمدرضا گلزار به عنوان سوپر استار سینمای ایران و همچنین حضور بنیامین بهادری همراه با همسر جدیدش شایلی محمودی توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. تمام این مسائل دست به دست هم داد تا سلام بمبئی رکورد فروش اولین روز اکران در سال 95 را به خود اختصاص دهد.
علی (محمدرضا گلزار) دکتر جوانی است که پس از سالها همکلاسی قدیمیاش احمد (بنیامین بهادری) را میبیند. احمد ، علی را از موضوعی مهم با خبر میکند و این دو سریعا راهی هندوستان میشوند.ادامهی فیلم با فلش بکی به ده سال قبل روایت میشود. علی و احمد در هندوستان دانشجوی پزشکی هستند.کاریشما(دیا میرزا) دختر هندی متمولی است که همکلاسی این دو پسر ایرانی می باشد. در یک روز آفتابی که اتومبیل کروک کاریشما پنچر میشود علی مثل قهرمانهای فیلمفارسی به کمکش میشتابد و عشق بین این دو به همین سادگی شکل میگیرد! هرچند عشق آسان نمود اول ولی در ادامهی داستان سرو کلهی نامزد سابق کاریشما پیدا میشود و موانعی را بر سر راه عشق علی و کاریشما قرار میدهد و ...!
«سلام بمبئی» بسان دیگر آثار محمدپور یک کار تجاری و شدیدا پاپکورنی با فیلمنامهای بسیار ضعیف است. شکل گیری عشق در نهایت سادگی آن هم با ایدهی دم دستی! دختری با ماشین پنجر شده و پسری که یهو ظاهر میشود و چرخ را تعویض میکند، چندان پیچیده نیست ، تازگی هم ندارد. ضعف فیلمنامه انجا نمایان تر میشود که همین دختر چند روز بعد برای اینکه تن به ازدواج با نامزد اجباریاش ندهد خود کشی میکند و روزی دیگر پس از صحبتهای علی که با یک دیوان حافظ به ملاقاتش رفته متحول شده و دوباره شاد و خندان بر سر راه او ظاهر شده و وی را به دانشگاه میرساند! بخش زیادی از فیلم به گشت و گذار علی و کاریشما لب ساحل ، در خیابان و در حال ابراز علاقه میگذرد تا تماشاگر بفهمد که این دو عاشق هم شدهاند. حضور بنیامین بهادری و همسرش در این فیلم نیز زائد است و به نظر میرسد صرفا جنبهی تبلیغاتی داشته و برای جلب مخاطب به زور به داستان فیلم چپانده شده اند!! نقش نامزد کاریشما (سوراج) نیز کاملا کلیشهای است. او همیشه با بادیگاردهایش اینور و آنور میرود،یک سیگار برگ گوشهی لبش است بسیار پولدار است،نفوذ زیادی دارد و شدیدا برای تماشاگر دههی 90 سینمای ایران غیر قابل باور به نظر می رسد!هیچ منطقی پشت رفتار سوراج وجود ندارد. شخصیت سوراج شبیه بدمنهای کاملا سیاه دهههای پیشین سینمای هند است. البته به همان میزان که سوراج سیاه است علی شخصیتی سفید را داراست که برای رسیدن به کاریشما همچون عشاق فیلمهای هندی شدیدا کتک میخورد. البته همانطور که ذکر شد منظور از سینمای هند آثار دهههای گذشته هندوستان است چرا که در سالهای اخیر بالیوود آثار ارزشمندی را به سینمای جهان معرفی کرده است و اگر انتقادی است به الگوبرداری کارگردان دههی 90 سینمای ایران از آثار اغراق آمیز سینمای هند در دهههای گذشته است! در کل سلام بمبئی فیلم هندی ایرانیزه شدهای است که به کمک تصاویر کارت پستالی از بمبئی ، صحنههای رقص و آواز ، ماشینهای آخرین مدل و به لطف ستارگان سینمای هند و ایران، تا به اکنون و در غیاب نقدهای جدی خوب فروخته است!
نکتهی بسیار مهم در خصوص «سلام بمبئی» این است که محمدپور با ساخت فیلمش در هند ، علاوه بر بهرهگیری از جذابیتهای بصری و همچنین بهره بردن از بازیگران هندی ،به شکل زیرکانهای بسیاری از خطوط قرمز سینمای ایران را در میان خوابآلودگی ارشاد، دور زده است. در حالی که در داخل ایران فیلمسازان با محدودیتهای نمایش صحنههای جنسی و عشق ورزی در تلاشند تا صحنههای غیر مستقیمی را در فیلم بگنجانند اما کارگردان سلام بمبئی با استفاده از ترفند تغییر لوکیشن و ساخت فیلم در کشوری خارج از ایران دیالوگی کاملا آشکار از آوردن دختری هندی توسط پسری ایرانی به خانهاش برای عشق ورزی!! در فیلم گنجانده است.هرچند قصهی این فیلم را میتوان در یک خط خلاصه کرد اما کارگردان تمام تلاشش را کرده تا با آواز ، موسیقی و حتی رقص هندی ، داستان یک خطی فیلمش را نزدیک به دو ساعت کش بیاورد! در سلام بمبئی علاوه بر رقص هندی ، بوسه ، دست زدن به نامحرم (حتی بین کاریشما و علی) را نیز شاهدیم. ناگفته نماند که ارتباط علی و کاریشما به عنوان دوست دختر و دوست پسر تا لحظهی عقد ادامه مییابد و این مسئله در دیالوگی از فیلم نیز آشکارا بیان میشود!نکتهی قابل تامل آنکه کارگردان سعی کرده با تاکید بر نماز خواندن علی از سوی مادرش یا نمایش صحنهی عقد علی و کاریشما از علی چهرهای اصطلاحا با اعتقاد!! و پایبند به شرع معرفی کند و دینداری را تا سطح عقد برای شرعی شدن رابطهی جنسی پایین بیاورد! و البته ازین طریق از تندی محتوای اروتیک فیلم نیز کاسته و راحتتر مجوز دریافت نماید.
هرچند انجام کار مشترک با سینمای دیگر کشورها بالاخص سینمای پیشرفته و موفق هندوستان میتواند در جهت بهبود کیفیت و جهانی شدن صنعت سینمای ایران موثر واقع شود ، اما استفاده از این امکان برای دور زدن خطوط قرمز سینمای ایران و ساخت فیلمی بی کیفیت از لحاظ محتوا و در عین حال مبتذل نه تنها باعث پیشرفت سینمای ایران نخواهد شد بلکه راه را برای به نمایش در اوردن صحنههای اروتیک و بازگشت سینمای ایران به عصر فیلمفارسی باز خواهد کرد!
*بسیج
علی (محمدرضا گلزار) دکتر جوانی است که پس از سالها همکلاسی قدیمیاش احمد (بنیامین بهادری) را میبیند. احمد ، علی را از موضوعی مهم با خبر میکند و این دو سریعا راهی هندوستان میشوند.ادامهی فیلم با فلش بکی به ده سال قبل روایت میشود. علی و احمد در هندوستان دانشجوی پزشکی هستند.کاریشما(دیا میرزا) دختر هندی متمولی است که همکلاسی این دو پسر ایرانی می باشد. در یک روز آفتابی که اتومبیل کروک کاریشما پنچر میشود علی مثل قهرمانهای فیلمفارسی به کمکش میشتابد و عشق بین این دو به همین سادگی شکل میگیرد! هرچند عشق آسان نمود اول ولی در ادامهی داستان سرو کلهی نامزد سابق کاریشما پیدا میشود و موانعی را بر سر راه عشق علی و کاریشما قرار میدهد و ...!
«سلام بمبئی» بسان دیگر آثار محمدپور یک کار تجاری و شدیدا پاپکورنی با فیلمنامهای بسیار ضعیف است. شکل گیری عشق در نهایت سادگی آن هم با ایدهی دم دستی! دختری با ماشین پنجر شده و پسری که یهو ظاهر میشود و چرخ را تعویض میکند، چندان پیچیده نیست ، تازگی هم ندارد. ضعف فیلمنامه انجا نمایان تر میشود که همین دختر چند روز بعد برای اینکه تن به ازدواج با نامزد اجباریاش ندهد خود کشی میکند و روزی دیگر پس از صحبتهای علی که با یک دیوان حافظ به ملاقاتش رفته متحول شده و دوباره شاد و خندان بر سر راه او ظاهر شده و وی را به دانشگاه میرساند! بخش زیادی از فیلم به گشت و گذار علی و کاریشما لب ساحل ، در خیابان و در حال ابراز علاقه میگذرد تا تماشاگر بفهمد که این دو عاشق هم شدهاند. حضور بنیامین بهادری و همسرش در این فیلم نیز زائد است و به نظر میرسد صرفا جنبهی تبلیغاتی داشته و برای جلب مخاطب به زور به داستان فیلم چپانده شده اند!! نقش نامزد کاریشما (سوراج) نیز کاملا کلیشهای است. او همیشه با بادیگاردهایش اینور و آنور میرود،یک سیگار برگ گوشهی لبش است بسیار پولدار است،نفوذ زیادی دارد و شدیدا برای تماشاگر دههی 90 سینمای ایران غیر قابل باور به نظر می رسد!هیچ منطقی پشت رفتار سوراج وجود ندارد. شخصیت سوراج شبیه بدمنهای کاملا سیاه دهههای پیشین سینمای هند است. البته به همان میزان که سوراج سیاه است علی شخصیتی سفید را داراست که برای رسیدن به کاریشما همچون عشاق فیلمهای هندی شدیدا کتک میخورد. البته همانطور که ذکر شد منظور از سینمای هند آثار دهههای گذشته هندوستان است چرا که در سالهای اخیر بالیوود آثار ارزشمندی را به سینمای جهان معرفی کرده است و اگر انتقادی است به الگوبرداری کارگردان دههی 90 سینمای ایران از آثار اغراق آمیز سینمای هند در دهههای گذشته است! در کل سلام بمبئی فیلم هندی ایرانیزه شدهای است که به کمک تصاویر کارت پستالی از بمبئی ، صحنههای رقص و آواز ، ماشینهای آخرین مدل و به لطف ستارگان سینمای هند و ایران، تا به اکنون و در غیاب نقدهای جدی خوب فروخته است!
نکتهی بسیار مهم در خصوص «سلام بمبئی» این است که محمدپور با ساخت فیلمش در هند ، علاوه بر بهرهگیری از جذابیتهای بصری و همچنین بهره بردن از بازیگران هندی ،به شکل زیرکانهای بسیاری از خطوط قرمز سینمای ایران را در میان خوابآلودگی ارشاد، دور زده است. در حالی که در داخل ایران فیلمسازان با محدودیتهای نمایش صحنههای جنسی و عشق ورزی در تلاشند تا صحنههای غیر مستقیمی را در فیلم بگنجانند اما کارگردان سلام بمبئی با استفاده از ترفند تغییر لوکیشن و ساخت فیلم در کشوری خارج از ایران دیالوگی کاملا آشکار از آوردن دختری هندی توسط پسری ایرانی به خانهاش برای عشق ورزی!! در فیلم گنجانده است.هرچند قصهی این فیلم را میتوان در یک خط خلاصه کرد اما کارگردان تمام تلاشش را کرده تا با آواز ، موسیقی و حتی رقص هندی ، داستان یک خطی فیلمش را نزدیک به دو ساعت کش بیاورد! در سلام بمبئی علاوه بر رقص هندی ، بوسه ، دست زدن به نامحرم (حتی بین کاریشما و علی) را نیز شاهدیم. ناگفته نماند که ارتباط علی و کاریشما به عنوان دوست دختر و دوست پسر تا لحظهی عقد ادامه مییابد و این مسئله در دیالوگی از فیلم نیز آشکارا بیان میشود!نکتهی قابل تامل آنکه کارگردان سعی کرده با تاکید بر نماز خواندن علی از سوی مادرش یا نمایش صحنهی عقد علی و کاریشما از علی چهرهای اصطلاحا با اعتقاد!! و پایبند به شرع معرفی کند و دینداری را تا سطح عقد برای شرعی شدن رابطهی جنسی پایین بیاورد! و البته ازین طریق از تندی محتوای اروتیک فیلم نیز کاسته و راحتتر مجوز دریافت نماید.
هرچند انجام کار مشترک با سینمای دیگر کشورها بالاخص سینمای پیشرفته و موفق هندوستان میتواند در جهت بهبود کیفیت و جهانی شدن صنعت سینمای ایران موثر واقع شود ، اما استفاده از این امکان برای دور زدن خطوط قرمز سینمای ایران و ساخت فیلمی بی کیفیت از لحاظ محتوا و در عین حال مبتذل نه تنها باعث پیشرفت سینمای ایران نخواهد شد بلکه راه را برای به نمایش در اوردن صحنههای اروتیک و بازگشت سینمای ایران به عصر فیلمفارسی باز خواهد کرد!
*بسیج