با وجود اتمام جنگ، بازگشت پیکر شهدای گمنام دفاع مقدس، اتفاقی است که هرچند وقت یکبار در ایران تکرار میشود.
شهدای ایران:نشریه آمریکایی «فارین افرز» با انتشار تصویری از مراسم تشیع جنازه سردار شهید «حسین همدانی» - که در حین انجام مأموریتهای مستشاری به نیروهای سوری در حومه شهر حلب بهدست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید- در مقالهای به طور مبسوط به شرح عملیات کربلای چهار در دفاع مقدس پرداخته و واکنش بیسابقه مردم ایران را سالها بعد در تشیع پیکرهای شهدای گمنام این عملیات به تصویر کشیده است.
در ماه«مه» سال 2015، « کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران» از کشف و بازگشت قریبالوقوع پیکر 270 شهید گمنام در مناطق جنوبی عراق؛ ابوفولوس، فاو و مجنون خبر داد. اگرچه پیکر برخی از این شهدا قابل شناسایی نبود ولی 175 تن از اجساد شناسایی شده، پیکر شهدای غواصی بود که با دستان بسته طی عملیات «کربلای چهار» (سال 1986) به شهادت رسیده بودند.
احترام ویژه ایرانیان برای گمنامان
با وجود اتمام جنگ، بازگشت پیکر شهدای گمنام دفاع مقدس، اتفاقی است که هرچند وقت یکبار در ایران تکرار میشود. بنا به گزارش «کمیته بینالمللی صلیب سرخ»، دهها هزار از خانوادههای ایرانی و عراقی هنوز نمیدانند که چه بر سر فرزندان گمنامشان آمده است. در ایران، سربازان گمنام، جایگاه ویژه و مهمی در متن جنگ ایران و عراق پیدا کردهاند، جنگی که از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد میشود. حتی برای این افراد ، لغت خاصی ساخته شده: «شهدای گمنام» عنوانی که آنها را از دیگر کشته شدههای جنگ[شهدا] متمایز می کند و از آنها حتی با احترام بیشتری یاد میشود؛ آنجا که در شعر ایرانی سروده شده: «گمنام بودن فقط برای آنانی دردناک است که در پی ناماند؛ گمنامان، بزرگترین ایثارگرانند.»
با اینحال، کشف پیکر غواصان هنوز هم اتفاقی غیرمعمول به شمار میرود؛ در وهله نخست، آنچه وجود داشت، پیکرهای بی جراحت این افراد بود؛ ولی چیزی که برای مردم ایران تکاندهنده بود، شنیدن افشاگری مخوف سردار«سیدمحمد باقرزاده» بود که اعلام کرد: «این غواصان در حالی زندهبهگور شدهاند که دستانشان از پشت بسته شده بود. این جنایتها، مشابه جنایت سبعانهای است که امروزه به دست تکفیریها انجام میشود.» سردار باقرزاده با لحنی تحقیرآمیز از تکفیریهایی نام برد که شیعیان را میکشند و دیگر اقلیتها را به بهانه ارتداد به قتل میرسانند.
تجلیل یکپارچه ایرانیان از غواصان
داستان مربوط به غواصان سریعاً در شبکه های اجتماعی ایران منتشر شد؛ صفحه اینستاگرام «آیتالله علی خامنهای» رهبر عالی ایران پوستری نمادین از غواصان را در زیر آب نمایش داد که به سوی نور در حرکتاند و در گوشهای از این پوستر به خط طلائی نوشته شده بود: «دریا دلان، آنها که خطوط دشمن را درهم شکستند». در پی واکنش گسترده مردم، چهرههای هنری و بازیگران، به یکباره نویسندگان و مورخان جنگ که قبلاً بیسر و صدا به کاوش آثار جنگ پرداخته بودند، با خیل عظیم مخاطبان عمومی نگران و دلسوز روبهرو شدند.
«علیرضا کمری» یکی از این نویسندگان بود. وی به عنوان مسوول واحد پژوهش«مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادبیات پایداری» در این باره گفت: « شهدای گمنام مصداق روایتی از جنگ بزرگتریاند که ما شیعیان از واقعه کربلا به یاد داریم؛ نبرد نیکی با بیعدالتیها. کربلا جایی است که امام حسین (ع) و یارانش به دست یزید به شهادت رسیدند؛ بسیاری از این شهیدان حتی قبری ندارند و پیکرهای آنها برای همیشه گم شده است؛ نبرد سربازان ایرانی در جنگ عراق تداوم همان تصویر نبرد امام حسین (ع) در برابر استبداد است.»
استقبال بیسابقه مردم از کاروان حامل غواصان
شهدای غواص که در ذهن مردم ایران این روزها با نام «شهدایی با دستانبسته» تداعی میشوند، یادآور قربانیان بیگناه خشونتی غیرانسانیاند که در سالهای جنگ بر ایران تحمیل شده بود. ازدحام میلیونی مردم برای تشییع جنازه پیکرهای این شهدا در میدان بهارستان تهران، در بعد از ظهر گرم یک روز تابستانی، بیسابقه بود، مردم به طور خودجوش در این مراسم حضور یافته بودند. حاضران در اندوهی شریک شدند که شاید به ظاهر زودگذر بود، اما تأثیری عمیق بر آنها داشت. تابوتهایی که نه فقط حامل پیکر غواصان بود، بلکه یادآور تلخی جنگ بودند. ایرانیانی که توانسته بودند از مواهب زمان صلح لذت ببرند، مجبور شدند از خود بپرسند که چقدر به شهدای جنگ مدیون هستند. جنگ ایران و عراق با این فرضیه صدام حسین دیکتاتور عراق، صورت گرفت که این جنگ میتواند ایران را از درون ضعیف کرده و در ادامه انقلاب سال 57، به انزوای دیپلماتیک آن در سطح بینالملل بیانجامد. ایالاتمتحده و دیگر قدرتهای عرب به خاطر احساس خطر از سوی ایران، طی این جنگ، اطلاعات نظامی، منابع مالی و تجهیزات نظامی خود را با دولت عراق به اشتراک گذاشتند. تنها حامی عرب ایران «حافظ اسد» - پدر «بشار اسد»- رییسجمهور سوریه بود.
با وجود گذر سالهای متمادی از این جنگ، بسیاری از ایرانیان، هنوز هم درباره جنگ صحبت میکنند. نبرد امام حسین (ع) در کربلا برای آنها به عنوان اسطورهای از رستگاری دینی در متن واقعیت تلخ جنگ است. آنها از این جنگ به عنوان «دفاع مقدس» یا «ادبیات پایداری» یاد میکنند و شهدا را سمبل فداکاری میدانند. این فداکاری به هر حال به عنوان پاشنه آشیل استراتژیک عمل می کند.
دو ماه پس از تشیع پیکرهای شهدای غواص در بهارستان، در نشست خیران مدرسهساز، دکتر «علی جوانشیر» از آذربایجان غربی، هزینه ساخت مدرسهای با نام «شهدای غواص» در یکی از مناطق محروم - روستای «صیداویه» از توابع شهرستان آبادان واقع در مناطق جنگ زده و مرزی استان خوزستان - را تقبل کرد. وی در این باره گفت: «ماهها بود که در این اندیشه بودم، چه اسمی را برای این مدرسه انتخاب خواهم کرد، با آمدن پیکرهای شهدای غواص، پاسخ سؤال خود را یافتم.»
دیگر مقامات دولتی و مدیران سازمانهای غیردولتی از این اقدام تجلیل کردند. در این مراسم دکتر جوانشیر با بوسه بر قطعهای از کفن یکی از غواصان که به تازگی به خاک سپرده شده بود، با چشمانی پر از اشک گفت: «آنها در وضعیت بدی به شهادت رسیدند و حال ما به برکت آنها به آسودگی در اینجا جمع شدهایم؛ ما باید این قضیه را هرگز فراموش نکنیم و این تمامی کاری است که از دست ما بر میآید.»
ترجمه و تلخیص: سیروس ذوالفقاری
*صبح نو
در ماه«مه» سال 2015، « کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ایران» از کشف و بازگشت قریبالوقوع پیکر 270 شهید گمنام در مناطق جنوبی عراق؛ ابوفولوس، فاو و مجنون خبر داد. اگرچه پیکر برخی از این شهدا قابل شناسایی نبود ولی 175 تن از اجساد شناسایی شده، پیکر شهدای غواصی بود که با دستان بسته طی عملیات «کربلای چهار» (سال 1986) به شهادت رسیده بودند.
احترام ویژه ایرانیان برای گمنامان
با وجود اتمام جنگ، بازگشت پیکر شهدای گمنام دفاع مقدس، اتفاقی است که هرچند وقت یکبار در ایران تکرار میشود. بنا به گزارش «کمیته بینالمللی صلیب سرخ»، دهها هزار از خانوادههای ایرانی و عراقی هنوز نمیدانند که چه بر سر فرزندان گمنامشان آمده است. در ایران، سربازان گمنام، جایگاه ویژه و مهمی در متن جنگ ایران و عراق پیدا کردهاند، جنگی که از آن با عنوان «دفاع مقدس» یاد میشود. حتی برای این افراد ، لغت خاصی ساخته شده: «شهدای گمنام» عنوانی که آنها را از دیگر کشته شدههای جنگ[شهدا] متمایز می کند و از آنها حتی با احترام بیشتری یاد میشود؛ آنجا که در شعر ایرانی سروده شده: «گمنام بودن فقط برای آنانی دردناک است که در پی ناماند؛ گمنامان، بزرگترین ایثارگرانند.»
با اینحال، کشف پیکر غواصان هنوز هم اتفاقی غیرمعمول به شمار میرود؛ در وهله نخست، آنچه وجود داشت، پیکرهای بی جراحت این افراد بود؛ ولی چیزی که برای مردم ایران تکاندهنده بود، شنیدن افشاگری مخوف سردار«سیدمحمد باقرزاده» بود که اعلام کرد: «این غواصان در حالی زندهبهگور شدهاند که دستانشان از پشت بسته شده بود. این جنایتها، مشابه جنایت سبعانهای است که امروزه به دست تکفیریها انجام میشود.» سردار باقرزاده با لحنی تحقیرآمیز از تکفیریهایی نام برد که شیعیان را میکشند و دیگر اقلیتها را به بهانه ارتداد به قتل میرسانند.
تجلیل یکپارچه ایرانیان از غواصان
داستان مربوط به غواصان سریعاً در شبکه های اجتماعی ایران منتشر شد؛ صفحه اینستاگرام «آیتالله علی خامنهای» رهبر عالی ایران پوستری نمادین از غواصان را در زیر آب نمایش داد که به سوی نور در حرکتاند و در گوشهای از این پوستر به خط طلائی نوشته شده بود: «دریا دلان، آنها که خطوط دشمن را درهم شکستند». در پی واکنش گسترده مردم، چهرههای هنری و بازیگران، به یکباره نویسندگان و مورخان جنگ که قبلاً بیسر و صدا به کاوش آثار جنگ پرداخته بودند، با خیل عظیم مخاطبان عمومی نگران و دلسوز روبهرو شدند.
«علیرضا کمری» یکی از این نویسندگان بود. وی به عنوان مسوول واحد پژوهش«مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادبیات پایداری» در این باره گفت: « شهدای گمنام مصداق روایتی از جنگ بزرگتریاند که ما شیعیان از واقعه کربلا به یاد داریم؛ نبرد نیکی با بیعدالتیها. کربلا جایی است که امام حسین (ع) و یارانش به دست یزید به شهادت رسیدند؛ بسیاری از این شهیدان حتی قبری ندارند و پیکرهای آنها برای همیشه گم شده است؛ نبرد سربازان ایرانی در جنگ عراق تداوم همان تصویر نبرد امام حسین (ع) در برابر استبداد است.»
استقبال بیسابقه مردم از کاروان حامل غواصان
شهدای غواص که در ذهن مردم ایران این روزها با نام «شهدایی با دستانبسته» تداعی میشوند، یادآور قربانیان بیگناه خشونتی غیرانسانیاند که در سالهای جنگ بر ایران تحمیل شده بود. ازدحام میلیونی مردم برای تشییع جنازه پیکرهای این شهدا در میدان بهارستان تهران، در بعد از ظهر گرم یک روز تابستانی، بیسابقه بود، مردم به طور خودجوش در این مراسم حضور یافته بودند. حاضران در اندوهی شریک شدند که شاید به ظاهر زودگذر بود، اما تأثیری عمیق بر آنها داشت. تابوتهایی که نه فقط حامل پیکر غواصان بود، بلکه یادآور تلخی جنگ بودند. ایرانیانی که توانسته بودند از مواهب زمان صلح لذت ببرند، مجبور شدند از خود بپرسند که چقدر به شهدای جنگ مدیون هستند. جنگ ایران و عراق با این فرضیه صدام حسین دیکتاتور عراق، صورت گرفت که این جنگ میتواند ایران را از درون ضعیف کرده و در ادامه انقلاب سال 57، به انزوای دیپلماتیک آن در سطح بینالملل بیانجامد. ایالاتمتحده و دیگر قدرتهای عرب به خاطر احساس خطر از سوی ایران، طی این جنگ، اطلاعات نظامی، منابع مالی و تجهیزات نظامی خود را با دولت عراق به اشتراک گذاشتند. تنها حامی عرب ایران «حافظ اسد» - پدر «بشار اسد»- رییسجمهور سوریه بود.
با وجود گذر سالهای متمادی از این جنگ، بسیاری از ایرانیان، هنوز هم درباره جنگ صحبت میکنند. نبرد امام حسین (ع) در کربلا برای آنها به عنوان اسطورهای از رستگاری دینی در متن واقعیت تلخ جنگ است. آنها از این جنگ به عنوان «دفاع مقدس» یا «ادبیات پایداری» یاد میکنند و شهدا را سمبل فداکاری میدانند. این فداکاری به هر حال به عنوان پاشنه آشیل استراتژیک عمل می کند.
دو ماه پس از تشیع پیکرهای شهدای غواص در بهارستان، در نشست خیران مدرسهساز، دکتر «علی جوانشیر» از آذربایجان غربی، هزینه ساخت مدرسهای با نام «شهدای غواص» در یکی از مناطق محروم - روستای «صیداویه» از توابع شهرستان آبادان واقع در مناطق جنگ زده و مرزی استان خوزستان - را تقبل کرد. وی در این باره گفت: «ماهها بود که در این اندیشه بودم، چه اسمی را برای این مدرسه انتخاب خواهم کرد، با آمدن پیکرهای شهدای غواص، پاسخ سؤال خود را یافتم.»
دیگر مقامات دولتی و مدیران سازمانهای غیردولتی از این اقدام تجلیل کردند. در این مراسم دکتر جوانشیر با بوسه بر قطعهای از کفن یکی از غواصان که به تازگی به خاک سپرده شده بود، با چشمانی پر از اشک گفت: «آنها در وضعیت بدی به شهادت رسیدند و حال ما به برکت آنها به آسودگی در اینجا جمع شدهایم؛ ما باید این قضیه را هرگز فراموش نکنیم و این تمامی کاری است که از دست ما بر میآید.»
ترجمه و تلخیص: سیروس ذوالفقاری
*صبح نو