در پروژهای که یک شرکت خصوصی ایرانی سرمایه گذارش بوده و نام سینمای ایران را یدک میکشد، فرهنگ و ارزشهای ایرانی اسلامی در اقلیت قرار دارد و به نوعی ترویج فرهنگ هند در آن دیده می شود.
به گزارش شهدای ایران، پارسال اخباری به گوش میرسید که نشان دهنده کلید خوردن نخستین طرح مشترک بین سینمای هند و ایران بود.
قربان محمد پور، کارگردانی که برای سینمای تجاری فیلمنامه می نویسد و فیلم می سازد، اما معمولاً به عنوان کارگردان؛ فیلم هایش فروش متوسطی دارد، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشت و محمدرضا گلزار نخستین بازیگری بود که برای بازی در این فیلم با او قرار داد بسته شد.
برای نقش مقابل گلزار نام های زیادی به میان آمد که در نهایت دیا میرزا، دختر شایسته آسیا و اقیانوسیه در سال2000 برای این نقش انتخاب شد.
در همان زمان در مصاحبه ای که با محمد پور داشتیم گفت: رقص و آواز دو مقوله تفکیک ناپذیر از سینمای هند است و به همین دلیل ما از بنیامین بهادری و خواننده هندی استفاده می کنیم تا با خواندن ترانه ها و اجرای کلیپ هایی نبود رقص در فیلم را جبران کنند.
پس از پایان فیلمبرداری «سلام بمبئی» در هند و ایران و حضور تعدادی از مسئولان سینمایی در پشت صحنه این فیلم؛ خبرهای مختلفی از احتمال اعمال ممیزی های فراوانی که به فیلم وارد خواهد شد به گوش می رسید.
اما همچنان عوامل می گفتند تمام خط قرمز ها را رعایت کرده ایم و فیلم مطابق با ارزش های ایرانی اسلامی است.
«سلام بمبئی» پس اعمال اصلاحیه ها و کش و قوس های فراوان از 11آذر به اکران عمومی در آمد و اتفاقاً با فروش بیش از نیم میلیارد تومان در روز اول اکران، افتتاحیه خیلی خوبی داشت.
فیلم سینمایی «سلام بمبئی» با وجود داشتن نویسنده، کارگردان و تهیه کننده ایرانی بیشتر یک فیلم بالیوودی درجه دو یا سه است.
این فیلم قصه دو دانشجوی پزشکی ایرانی (محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری) را روایت می کند که برای تحصیل به هند می روند و یکی از این دانشجو ها (محمدرضا گلزار) عاشق دختر هندی(دیا میرزا) می شود و.... این اتفاق پیکره فیلم را تشکیل می دهد. عشقی که چون سایر فیلم های هندی پر از درام است و در دلش درگیری ها و اکشن های فراوانی به وجود می آید.
اما اینجا چند سؤال مطرح میشود؛ چرا باید در پروژهای که یک شرکت خصوصی ایرانی سرمایه گذارش بوده و نام سینمای ایران را یدک میکشد، فرهنگ و ارزشهای ایرانی اسلامی در اقلیت قرار داشته باشد؟
چرا باید پس از ساخته شدن و نمایش فیلم های ساختارمند و با محتوایی چون«نفس» و «سیانور» که همین امسال به نمایش در آمد و کمترین سینما برای نمایش به آن اختصاص داده شد و برای سینمای ایران افتخار آفرید؛ فیلمی چون «سلام بمبئی» با قصه ای تکراری، بازی هایی سطحی و با داشتن صحنه های عاشقانه و آوازهایی که بسیاری از مراجع تقلید آن را حرام می دانند بیشتر سینما ها را به خود اختصاص دهد؟
مگر سینماگر ایرانی باید معیارها و ارزشها را تنها برای فروش بیشتر زیر پا بگذارد و هزاران سؤال دیگر.
در «سلام بمبئی» به جز چند صحنه که رگه هایی از فرهنگ ایرانی دیده می شود، رنگ و بویی از سنت ها و اخلاق ایرانی اسلامی وجود ندارد و این فیلم نمی تواند آن گونه که باید و شایدگوشه ای از فرهنگ غنی ما را به جهانیان نشان دهد در صورتی که می توانست با قصه ای متفاوت تر و جذاب تر، ساختار منسجم تر و دیدگاه و فکر دغدغه مندتر از سوی سازمان سینمایی و عوامل فیلم، دستاوردی خوب برای معرفی سبکی جدید از سینمای ایران در جهان باشد.
*زنان خبر
قربان محمد پور، کارگردانی که برای سینمای تجاری فیلمنامه می نویسد و فیلم می سازد، اما معمولاً به عنوان کارگردان؛ فیلم هایش فروش متوسطی دارد، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشت و محمدرضا گلزار نخستین بازیگری بود که برای بازی در این فیلم با او قرار داد بسته شد.
برای نقش مقابل گلزار نام های زیادی به میان آمد که در نهایت دیا میرزا، دختر شایسته آسیا و اقیانوسیه در سال2000 برای این نقش انتخاب شد.
در همان زمان در مصاحبه ای که با محمد پور داشتیم گفت: رقص و آواز دو مقوله تفکیک ناپذیر از سینمای هند است و به همین دلیل ما از بنیامین بهادری و خواننده هندی استفاده می کنیم تا با خواندن ترانه ها و اجرای کلیپ هایی نبود رقص در فیلم را جبران کنند.
پس از پایان فیلمبرداری «سلام بمبئی» در هند و ایران و حضور تعدادی از مسئولان سینمایی در پشت صحنه این فیلم؛ خبرهای مختلفی از احتمال اعمال ممیزی های فراوانی که به فیلم وارد خواهد شد به گوش می رسید.
اما همچنان عوامل می گفتند تمام خط قرمز ها را رعایت کرده ایم و فیلم مطابق با ارزش های ایرانی اسلامی است.
«سلام بمبئی» پس اعمال اصلاحیه ها و کش و قوس های فراوان از 11آذر به اکران عمومی در آمد و اتفاقاً با فروش بیش از نیم میلیارد تومان در روز اول اکران، افتتاحیه خیلی خوبی داشت.
فیلم سینمایی «سلام بمبئی» با وجود داشتن نویسنده، کارگردان و تهیه کننده ایرانی بیشتر یک فیلم بالیوودی درجه دو یا سه است.
این فیلم قصه دو دانشجوی پزشکی ایرانی (محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری) را روایت می کند که برای تحصیل به هند می روند و یکی از این دانشجو ها (محمدرضا گلزار) عاشق دختر هندی(دیا میرزا) می شود و.... این اتفاق پیکره فیلم را تشکیل می دهد. عشقی که چون سایر فیلم های هندی پر از درام است و در دلش درگیری ها و اکشن های فراوانی به وجود می آید.
اما اینجا چند سؤال مطرح میشود؛ چرا باید در پروژهای که یک شرکت خصوصی ایرانی سرمایه گذارش بوده و نام سینمای ایران را یدک میکشد، فرهنگ و ارزشهای ایرانی اسلامی در اقلیت قرار داشته باشد؟
چرا باید پس از ساخته شدن و نمایش فیلم های ساختارمند و با محتوایی چون«نفس» و «سیانور» که همین امسال به نمایش در آمد و کمترین سینما برای نمایش به آن اختصاص داده شد و برای سینمای ایران افتخار آفرید؛ فیلمی چون «سلام بمبئی» با قصه ای تکراری، بازی هایی سطحی و با داشتن صحنه های عاشقانه و آوازهایی که بسیاری از مراجع تقلید آن را حرام می دانند بیشتر سینما ها را به خود اختصاص دهد؟
مگر سینماگر ایرانی باید معیارها و ارزشها را تنها برای فروش بیشتر زیر پا بگذارد و هزاران سؤال دیگر.
در «سلام بمبئی» به جز چند صحنه که رگه هایی از فرهنگ ایرانی دیده می شود، رنگ و بویی از سنت ها و اخلاق ایرانی اسلامی وجود ندارد و این فیلم نمی تواند آن گونه که باید و شایدگوشه ای از فرهنگ غنی ما را به جهانیان نشان دهد در صورتی که می توانست با قصه ای متفاوت تر و جذاب تر، ساختار منسجم تر و دیدگاه و فکر دغدغه مندتر از سوی سازمان سینمایی و عوامل فیلم، دستاوردی خوب برای معرفی سبکی جدید از سینمای ایران در جهان باشد.
*زنان خبر