شهدای ایران shohadayeiran.com

در حالی عضویت مددزاده در گروهک منافقین علنی شده است که رسانه های مدافع وی که نظام را متهم به ظلم به یک دانشجو می کردند در برابر اعلام این خبر سکوت کرده اند.
دانشجوی بیگناهی که سر از اردوگاه منافقین درآورد
به گزارش شهدای ایران؛ طی روزهای گذشته، خبر سخنرانی شبنم مدد زاده در نشست منافقین از برخی رسانه ها منتشر شد؛ شبنم مدد زاده مهری بر ادعای باطل برخی از رسانه های زنجیره ای مبنی بر محکومیت یک بی گناه است.

اواخر سال 92 بود که یکی از زندانیان امنیتی که در اوین بود آزاد شد؛ به دنبال آزاد سازی او تمامی رسانه های بیگانه و معاند با نظام جمهوری اسلامی با مظلوم نمایی به دفاع از وی پرداختند و 5 سال حبس او را دوران مقاومت او در برابر ظلم حکومت عنوان کردند.

شبنم مدد زاده 25 ساله که از 5 سال پیش به عنوان یک دانشجوی مسأله دار باز داشت شده بود با اعترافات خود به زندان رفت.

 

شبنم مدد زاده که بود؟

شبنم مددزاده یکی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم در سال 84 در رشته کامپیوتر بود که در ابتدای ورودش به دانشگاه جذب انجمن منحله 49 شد و در ترم اول خود عضو شورای این انجمن شد که به نوبه خود برای یک ورودی کم تر اتفاق می افتاد که مسئولیتی را در این انجمن بر عهده بگیرد.

در اواخر ترم اول تحصیلی خود در زمستان 86 با افزایش سرما، دانشجویان خوابگاه های این دانشگاه تحصنی را ترتیب دادند که با جریان سازی انجمن منحله 49 این تحصن در رسانه های بیگانه و معاند با عنوان یک تحصن سیاسی درج شد و تمامی تصاویر دانشجویان از سوی شبنم مدد زاده به سایت های معاند مخابره می شد.

در ادامه اغتشاشات و فعالیت های سیاسی دانشجویان در دانشگاه تربیت معلم در خرداد ماه سال 87 دومین تحصن این دانشگاه رقم خورد و تعدادی از دانشجویان به خاطر وعده غذایی ماکارونی دست به تحصن زدند که در ابتدا تعداد آنها 20 نفر بود؛ در ادامه با مطرح شدن مباحث صنفی و جذب تعدا کثیری از دانشجویان تحصن اسپاگتی در دانشگاه تربیت معلم کلید خورد و بیانیه های مختلف سیاسی با موضوعات آزادی از حجاب، نقض حقوق بشر و نارضایتی از نظام به نام متحصنین و از سوی شبنم مددزاده و دیگر دوستان وی به سایت های معاند مخابره می شد.

 

اعتصاب غذای یک هفته ای برخی از دانشجویان، اوضاع آنها را در شرایط بحرانی قرار داد؛ اغتشاشات به تمامی دانشگاه های کشور گسترش یافت و در ادامه یک وضعیت نا مناسب در دانشگاه ها به وجود آمد.

آنچه که مهم بود بیانیه ها و شب نامه های این تحصن از سوی افرادی خارج از دانشگاه و غالبا گروهک های منافقین و پژاک از کانال شبنم مدد زاده و ناصح فریدی به دانشگاه مخابره و در دانشگاه توزیع می شد.

در ادامه نا آرامی ها در دانشگاه تربیت معلم توهین های گسترده ای به مقدسات دین اسلام شد؛ مصاحبه های گسترده شبنم مددزاده با صدای آمریکا و بی بی سی، این رسانه های معاند را دایه عزیز تر از مادر نشان می داد.

به‌طوری که وی در یکی از مصاحبه‌ها با صدای آمریکا می‌گوید: « نیروهای نظامی، کل محوطه‌ی دانشگاه را محاصره کرده‌اند ». یا این‌که «‌چندین اتوبوس پر از نیروهای انتظامی در حال آماده شدن برای حمله به دانشگاه است».

وی به‌دلیل این‌که دانشجوی رشته‌ی کامپیوتر بود، با کمک لپ‌تاپ شخصی، علاوه بر ویرایش عکس‌ها و فیلم‌ها برای ارسال به رسانه‌های خارجی، در ساختن کلیپ‌های مختلف از تحصن، و همچنین تهیه‌ی نشریه و خبرنامه‌ی روزانه‌ی تحصن نیز فعال بود.

 

اما در این بین، مسأله‌ای که بیشتر جلب توجه می‌کرد، مانور کم‌سابقه‌ی تلویزیون منافقین روی تحصن تربیت معلم بود. به‌طوری که تلویزیون منافقین هر شب در گزارش‌های خبری خود، تصاویر تقریباً زنده‌ای ( تنها با چند ساعت تأخیر) از تحصن دانشگاه تربیت معلم پخش می‌کرد.

توهین به مقدسات به جایی رسید که برخی از سر کرده های متحصنین به خود اجازه دادند تا مصادیق شرم آوری را برای لباس روحانیت در جمع دانشجویان عنوان کنند.

با عقب افتادن امتحانات این اغتشاش به پایان رسید اما رسانه های بیگانه توانسته بودند از این اب گل آلود با کمک شبنم مددزاده ماهی مورد نظر خود را بگیرند.

با شروع سال تحصیلی جدید از ابتدای مهر سال 87 و منحل شدن انجمن 49 در دانشگاه تربیت معلم، فعالیت های زیرزمینی این انجمن با محوریت شبنم مددزاده و چند تن دیگر آغاز شد و نتایج آن شب نامه ها و بیانیه هایی بود که در دانشگاه توزیع می شد.

بیانیه هایی با محوریت نبود آزادی بیان، عدم لزوم رعایت حجاب، تشکیل دفتر مارکسیت ها در دانشگاه، اجازه فعالیت به سوسیالیست ها، نبود دفتر فمنیست در دانشگاه و ... که روزانه صدها بیانیه که از سوی منافقین نوشته شده بودند از کانال شبنم مددزاده در دانشگاه توزیع می شد.

در تاریخ اول اسفند 87 که دیگر ارتباط شبنم مددزاده با گروهک های ضد نطام برای همه مشخص شده بود، این شخص به همراه برادر اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق دستگیر، و روانه‌ی زندان شد.

 

علی‌رضا جمشیدی سخنگوی قوه‌ی قضائیه در 13 اسفند در نشستی مطبوعاتی در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران، اتهام مددزاده را همکاری با سازمان مجاهدین اعلام کرد.

ناصح فریدی، دانشجوی دستگیر شده در اغتشاشات تهران و جاسوس سازمان منافقین در جریان بازجویی اعتراف به ارتباط سازمانی با دانشجوی دستگیر شده، شبنم مدد‌زاده، کرد و اخبار و اطلاعات دانشگاه تربیت معلم را توسط عکس‌، فیلم و ... از طریق حضور وی در دانشگاه به شبکه‌های ماهواره‌ای بیگانه‌، رادیو فردا و سایت‌های منافقین و معاند نظام، و شبکه‌ی آزادی ارسال می‌کرده است.

پس از دستگیری شبنم مددزاده دانشجوی دانشگاه تربیت معلم و عضو شورای انجمن منحل شده‌ی 49 تربیت معلم، فرصتی برای سایت‌های ضدانقلاب فراهم آمد تا با انتشار اخبار کذب و گاهی متناقض، هجمه‌های سنگین خبری را برای ایجاد اغتشاش در دانشگاه علیه نهادهای داخل کشور انجام دهند.

همزمان با رسانه‌های بیگانه، برخی از همفکران وی در دانشگاه با عنوان دفاع مددزاده، از همان روزهای اولیه‌ی دستگیری وی، جوسازی‌های شدید خود را شروع کردند.

این افراد با انتشار عکس‌ها، اخبار و مقالات مختلف، به تاخت و تازهای خود علیه نیروهای ارزشی ادامه می‌دادند و از انتشار هرگونه خبر درست درباره‌ی شبنم مددزاده جلوگیری می‌کردند.

 

18 اسفند یعنی هجده روز پس از دستگیری مددزاده بود که برخی از دانشجویان همفکر با شبنم مدد زاده مادر وی را به دانشگاه آوردند و تجمعی نیز به همین مناسبت شکل دادند.

در این رابطه وبلاگ انجمن منحل شده‌ی 49 تربیت معلم با خبری تحت عنوان « تجمع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران در اعتراض به ادامه‌ی بازداشت شبنم مددزاده » در 18 اسفند 1387 می‌نویسد « ظهر امروز و همزمان با حضور مادر شبنم مددزاده دانشجوی بازداشت‌شده‌ی دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشجویان این دانشگاه تجمع اعتراض‌آمیز برگزار کردند.

این وبلاگ می افزاید: در این تجمع که با حضور بیش از 300 نفر از دانشجویان برگزار شد، دانشجویان با سر دادن شعارهای "‌یار دبستانی " ، " دانشجوی زندانی آزاد باید گردد" و " مدعی عدالت، خجالت خجالت " ، خواستار آزادی هر چه سریع‌تر این دانشجو شدند.

این وبلاگ نوشت:  مادر این دانشجو در حالی‌که در وضعیت روحی بسیار بدی به‌سر می‌برد، به‌سختی می‌توانست منظور خود را بیان کند. سخنان وی که توسط تعدادی از دانشجویان آذری‌زبان ترجمه می‌شد، بیانگر نگرانی از وضعیت دخترش بود.

این وبلاگ افزود: او با بیان این‌که 18 روز است از فرزندش بی‌خبر است، و هیچ نهاد مسؤولی پاسخگوی این مسأله نیست، مسؤولین را تهدید به خودسوزی کرد. این تجمع 300 نفری که از محوطه‌ی دانشگاه آغاز شده بود، به‌مدت 1 ساعت و تا ساختمان حراست دانشگاه ادامه یافت.

سه روز بعد از دستگیری مددزاده، اولین واکنش به دستگیری وی، بیانیه‌ی کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت بود که علاوه بر محکوم نمودن دستگیری مددزاده، وی به عنوان « دبیر سیاسی انجمن اسلامی تربیت معلم، و عضو هیأت رئیسه‌ی شورای تحکیم تهران » معرفی شده است ( خبرنامه‌ی امیرکبیر - 3 اسفند 1387 )

سایت کمیته‌ی گزارشگران حقوق بشر، وی را این‌گونه معرفی می‌کند:

« شبنم مددزاده عضو شورای مرکزی انجمن تربیت معلم که از نخستین روز اسفند ماه سال 1387 بازداشت، و به زندان اوین منتقل شد. وقتی فرزاد برادر وی برای پیگیری وضعیت وی مراجعه . . . » ( اردیبهشت 1388 )

سایت رادیو دویچه‌وله آلمان طی خبری در تاریخ 4 / 6 / 2009 وی را این‌گونه معرفی می‌کند: « شبنم مددزاده از فعالان دانشجویی تربیت معلم است که شرکت فعالی در سازمان‌دهی، تحصن، و اعتصاب غذای 12 روزه‌ی بیش از 120 تن از دانشجویان در خرداد ماه سال 1387 داشت ».

بر خلاف آنچه که همفکران وی در دانشگاه و در بنگاه‌های خبری مطرح می‌کردند، دستگیری وی به این اتهام برای نخستین بار نبوده است.

مددزاده پس از پایان دوره‌ی پیش‌دانشگاهی، هنگامی که قصد داشت کشور را به مقصد پادگان اشرف ترک کند، در مرزهای غربی کشور دستگیر، و پس از طی مراحل قانونی، و اخذ تعهد، آزاد شده است.

همچنین سه نفر از افراد درجه‌ی یک خانواده‌ی وی عضو سازمان منافقین، و مستقر در پادگان اشرف (مقر سازمان مجاهدین) هستند. پسر عموی وی نیز به همین جرم در زندان رجایی‌شهر کرج به حبس 10 ساله محکوم شده است.

این در حالی است که در درگیری های اردوگاه اشرف دو تن از خواهران شبنم مدد زاده به نام های مهدیه و عالم و برادران وی با نام های علی اکبر و فرشید کشته شدند.

 

همان‌گونه که گذشت، سردسته‌های انجمن منحل شده‌ی 49 در دانشگاه برای سرپوش گذاشتن به اتهامات مطرح شده، دستگیری وی را تنها به‌خاطر پیگیری مسائل صنفی دانشجویان می‌کنند، و حتی در جاهایی دستگیری وی را تنها به‌دلیل نوشتن یک مقاله عنوان می‌کردند! در گفت‌وگو با رسانه‌ها و سایت‌های معارض و ضدانقلاب، اظهارات جالب و متفاوتی را مطرح می‌کنند.

یکی از دانشجویان عضو 49 که تلاش‌های زیادی برای سوءاستفاده از دستگیری مددزاده انجام داده است، در گفت‌وگو با رادیو دویچه‌وله درباره‌ی علت دستگیری مددزاده می‌گوید: از اواسط بهمن‌ماه، انجمن اسلامی دانشجویان تربیت معلم دست به یک‌سری اعتراضات صنفی زد که با جمع کردن امضاء برای تغییر دادن برنامه‌ی غذایی دانشجویان، و نحوه‌ی عملکرد وزارت اطلاعات شروع شد. این برنامه با وجود نرمی و قانونی بودنش، موجب نگرانی مسؤولان دانشگاه شد. روز سی‌ام بهمن‌ماه جمع‌آوری امضاء را شروع کردیم، و روز اول اسفند ماه شبنم مددزاده را بازداشت کردند.

به‌نظر این دانشجو این‌که به فعالان دانشجویی همچون شبنم مددزاده اتهام‌هایی چون محاربه و همکاری با مجاهدین را می‌زنند، روشی نسبتاً جدید است.

وی می‌گوید: فضا، فضای انتخابات است، و بر همه این مسأله روشن و واضح است که تأثیر دفتر تحکیم وحدت در انتخابات، تأثیری شایان ذکر است. ( سایت کمیته‌ی گزارشگران حقوق بشر – 15 خرداد 1388 )مسأله‌ی جمع‌آوری امضاء چه بود؟

در اواخر بهمن طیف افراطی انجمن منحل شده‌ی 49 در خوابگاه خواهران با محوریت شبنم مدد زاده با مراجعه به اتاق‌های دانشجویان در خوابگاه، و با اعلام این‌که قصد دارند با جمع‌آوری امضاء از مسؤولین دانشگاه، بخواهند صبحانه را همراه شام توزیع کنند؛ اما پس از جمع‌آوری امضاء، با تعویض سربرگ نامه‌ها قصد داشتند آن‌را برای سازمان ملل و شخص بان‌کی‌مون بفرستند. که با لو رفتن طرح، این توطئه ناکام ماند.

قرار بود این طومار نه با عنوان تغییر برنامه‌ی غذایی، بلکه با عنوان " طومار امضای درخواست دانشجویان تربیت معلم برای حذف نام منافقین از لیست گروه‌های تروریستی " ارسال شود.

محمد اولیایی‌فرد که به‌عنوان وکیل شبنم مددزاده معرفی شده است، در گفت‌وگو با رادیو فردا، درباره‌ی آخرین وضعیت پرونده‌ی موکلش در پاسخ به سؤال " اتهام محاربه به چه دلیل به خانم شبنم مددزاده نسبت داده شده است؟ " اظهارات جالبی را مطرح می‌کند: یکی از بستگان خانم مددزاده که در خارج از کشور به‌سر می‌برند، بچه‌ی کوچک خود را نزد خانم شبنم مددزاده گذاشته بوده، و خانم مددزاده و آقای فرزاد مددزاده از این بچه نگهداری می‌کرده‌اند! والدین بچه نتوانسته‌اند او را با خودشان ببرند. طبیعی بوده است که آنها برای جویا شدن از حال کودک‌شان ،‌از خارج کشور زنگ بزنند، و پیگیر وضعیت کودک‌شان باشند که نزد این افراد نگهداری می‌شده.

متأسفانه این ارتباط را که یک ارتباط کاملاً خانوادگی بوده ،‌ به‌عنوان ارتباط با بیگانگان نسبت داده، و اتهام محاربه زده‌اند. من در دفاعیاتم به‌طور واضح و مشخص نوشتم که هر انسانی بود، به‌هر حال این مسأله برایش پیش می‌آمد‌، حتی اگر ریاست دادگاه هم بود. بنابراین اصلاً بحث محاربه نیست. ضمن این‌که محاربه در قالب ماده‌ی 186 قانون مجازات اسلامی نمی‌گنجد!

اولیائی‌فرد در مقاطع مختلف، اظهارات ضد و نقیضی را مطرح می‌کند. اما با پیگیری حرف‌های سربسته‌ی وی، به نکات جالبی می‌رسیم:

به‌نظر می‌رسد این اظهارات اولیائی‌فرد اشاره به دو نفر از منافقین به‌نام‌های " نقاش‌کار " و " سهیلی " در کشور نروژ باشد. که این افراد قصد داشتند از طریق دبیر سابق انجمن منحل شده‌ی 49 ( که در زمان تحصن و اغتشاش خرداد ماه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بود ) با مددزاده ارتباط برقرار کنند.

آخر ماجرا در همان روزهای اول لو رفت

در حالی که از همان روزهای اولیه‌ی دستگیری مددزاده شدیدترین جوسازی‌های خبری جهت بی‌گناه جلوه دادن وی شروع شده بود، سازمان منافقین با انتشار بیانیه‌ای که روی خبرنامه‌ی امیرکبیر قرار گرفت، با بیان این‌که از اعضای این سازمان در تهران دستگیر شده است، دستگیری وی را محکوم نمود. اما این بیانیه در همان ساعات اولیه‌ی انتشار، از روی خبرنامه‌ی امیرکبیر حذف گردید.

از همان روزهای اول، سازمان منافقین ( مجاهدین ) از دستگیری شبنم مددزاده کاملاً خرسند بود. به‌طوری که یکی از منافقین خوشحالی خود را نتوانسته بود نگه دارد، و طی مقاله‌ای ضمن اشاره به دستگیری مددزاده می‌نویسد: قبلاً ‌ دستگیری و اعدام‌ها در شهرهای مرزی ایران بود، اما الان توجه کنید دستگیری مددزاده در سیستان یا کردستان نبوده ،‌ بلکه در تهران است. و این نشانگر این است که ما تا تهران نفوذ کردیم و در تهران نیز نیرو داریم!

 

آنچه که گذشت شرحی از اقدامات جوان ترین زندانی امنیتی در اوین بود که روزی به خاطر فعالیت های ضد نظام در دانشگاه ها، روزی به خاطر زندانی شدن و روزی هم به خاطر آزادی اش به خوراک خبری رسانه های معاند تبدیل شده است؛ رسانه هایی که یک بار به هنگام دستگیری وی، یک بار هنگام دادگاه های او و یک بار به مناسبت آزادی اش از وی چهره معصومانه ساختند.

آنچه که مهم است ارتباطات گسترده او در تمام مقاطع تحصیلی با منافقین و همچنین نقش اصلی در ایجاد اغتشاش در دانشگاه ها نکاتی است که این رسانه ها بر اساس نقسه های خود آنها را کتمان می کردند و گاهی حتی منکر این ارتباطات می شدند.

این روزها با سخنرانی مدد زاده پشت تریبون منافقین، گره سال های گذشته گشوده می شود؛ رسانه هایی که ادعا می کردند مدد زاده یک دانشجوی معصوم و مظلوم است، بعد از خروج وی از ایران و پیوستن به هم کیشان خود در پاریس ساکت بودند و امروز هم ساکت ماندند.

این رسانه ها اشاره ای به سابقه هوچی گری و اتهام زنی به نظام جمهوری اسلامی در سال های گذشته نکردند که چگونه یک فعال دانشجویی سر از کمپ منافقین در پاریس درآورده است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار