چندینبار قصد کرده بود به ایران بیاید و امام را ببیند، اما شروع جنگ و حمایت شوروی از عراق، دست و پای انقلابیِ بزرگِ آمریکای لاتین را بسته است. سفر به ایران به معنی مخالفت با جهتگیریهای بلوک شرق است؛ و نماد عدم تعهد در غرب، متعهد است به این جهتگیریها!»
به گزار ش شهدای ایران، شرق در بخشی از گزارش خود از رابطه فیدل کاسترو با سران عالی نظام جمهوری اسلامی به ماجرای دست دادن او با آیتالله خامنهای اشاره کرده است.
در این مطلب آمده است؛
اجلاس سران عدم تعهد در سال ٦٥ فرصتي شد تا آيتالله خامنهاي كه آن زمان رياستجمهوري را به عهده داشتند، در زيمبابوه با كاسترو ملاقات كنند. همان سفري كه روایت آن در كتابي با عنوان «از هراره تا تهران» منتشر شد.
در بخشي از اين كتاب به ملاقات مقام معظم رهبري و فيدل كاسترو پرداخته شده و آمده است: «کاسترو با یونیفورم مرتب نظامی، درجهها و دکمههای طلایی به سمتِ آقای خامنهای میآید. درمقابلِ اتاق ملاقات، به همدیگر میرسند. کاسترو میخواهد دست بدهد، اما با تعجب میبیند که آقای خامنهای به جای دست راست، دست چپ را جلو آوردهاند. کاسترو با دست چپ دست میدهد و در حالیکه هنوز دست آقای خامنهای را در دست دارد، سؤال میکند: علت اینکه شما با دست چپ دست دادید چیست؟ آقای خامنهای دست راستشان را کمی بالا میآورند، به آن نگاه میکنند و میگویند: این از ضایعات انقلاب است! کاسترو که متوجه ماجرا شده، دست چپ آقای خامنهای را به نشانه محبت فشار میدهد و با افتخاری همراه با شرم میگوید: این ضایعات تاریخی و جاودانه است».
كتاب «از هراره تا تهران» نيز در ادامه روايتي كه از نخستين ديدار مقام معظم رهبري و كاسترو دارد، ميآورد: «در نظر کاسترو، آقای خامنهای با همه رؤسایجمهور دیگر فرق میکند. او رنگ و بوی مردی را دارد که بدون کودتا و بدون رابطه با شوروی، آمریکا را در خاورمیانه زمین زد؛ رنگ و بوی امام را. کاسترو مبهوت امام خمینی است و این «سید»، با این لباس و با این ادبیات، برایش یادآور همان مرد است. چندینبار قصد کرده بود به ایران بیاید و امام را ببیند، اما شروع جنگ و حمایت شوروی از عراق، دست و پای انقلابیِ بزرگِ آمریکای لاتین را بسته است. سفر به ایران به معنی مخالفت با جهتگیریهای بلوک شرق است؛ و نماد عدم تعهد در غرب، متعهد است به این جهتگیریها!»
در این مطلب آمده است؛
اجلاس سران عدم تعهد در سال ٦٥ فرصتي شد تا آيتالله خامنهاي كه آن زمان رياستجمهوري را به عهده داشتند، در زيمبابوه با كاسترو ملاقات كنند. همان سفري كه روایت آن در كتابي با عنوان «از هراره تا تهران» منتشر شد.
در بخشي از اين كتاب به ملاقات مقام معظم رهبري و فيدل كاسترو پرداخته شده و آمده است: «کاسترو با یونیفورم مرتب نظامی، درجهها و دکمههای طلایی به سمتِ آقای خامنهای میآید. درمقابلِ اتاق ملاقات، به همدیگر میرسند. کاسترو میخواهد دست بدهد، اما با تعجب میبیند که آقای خامنهای به جای دست راست، دست چپ را جلو آوردهاند. کاسترو با دست چپ دست میدهد و در حالیکه هنوز دست آقای خامنهای را در دست دارد، سؤال میکند: علت اینکه شما با دست چپ دست دادید چیست؟ آقای خامنهای دست راستشان را کمی بالا میآورند، به آن نگاه میکنند و میگویند: این از ضایعات انقلاب است! کاسترو که متوجه ماجرا شده، دست چپ آقای خامنهای را به نشانه محبت فشار میدهد و با افتخاری همراه با شرم میگوید: این ضایعات تاریخی و جاودانه است».
كتاب «از هراره تا تهران» نيز در ادامه روايتي كه از نخستين ديدار مقام معظم رهبري و كاسترو دارد، ميآورد: «در نظر کاسترو، آقای خامنهای با همه رؤسایجمهور دیگر فرق میکند. او رنگ و بوی مردی را دارد که بدون کودتا و بدون رابطه با شوروی، آمریکا را در خاورمیانه زمین زد؛ رنگ و بوی امام را. کاسترو مبهوت امام خمینی است و این «سید»، با این لباس و با این ادبیات، برایش یادآور همان مرد است. چندینبار قصد کرده بود به ایران بیاید و امام را ببیند، اما شروع جنگ و حمایت شوروی از عراق، دست و پای انقلابیِ بزرگِ آمریکای لاتین را بسته است. سفر به ایران به معنی مخالفت با جهتگیریهای بلوک شرق است؛ و نماد عدم تعهد در غرب، متعهد است به این جهتگیریها!»