بىشک کاسترو از نمادهاى روزگار تلخ جهان دوقطبى است. کاسترو را باید در اتمسفر خاص خود تفسیر کرد و با هویت به جاى مانده از روزگارش شناخت.
به گزارش شهدای ایران ، حجت الاسلام سیدحسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود با اشاره به خبر درگذشت فیدل کاسترو نوشت:
کاسترو درگذشت.
سال ١٣٨٠ بود که کاسترو سفرى به تهران داشت و براى اداى احترام به امام ، به حرم ایشان آمد. بعد از حضور در حرم به ساختمان کنارى آمد و یک ساعتى صحبت کردیم. موقع رفتن از او دعوت کردم که به دیدن بیت امام در جماران بیاید. بلافاصله پذیرفت و بسیار استقبال کرد.
هنگام رفتن ، من را به کوبا دعوت کرد و بر خلاف عرف رایج خیلى هم اصرار کرد. قالیچه اى را در کاغذ کادو به رسم هدیه به او تقدیم کردیم، کاغذ کادو، نقش یک ببر را در خود داشت. بلافاصله گفت : هوشى مینه رهبر ویتنام مىگفت آمریکا ببر کاغذى است، مثل همین ببر کاغذى. فردا عصر به جماران آمد. بر خلاف روز قبل که کت و شلوار سورمهاى پوشیده بود، لباس نظامى به تن داشت. یک ساعت هم در جماران بود. نسبت به امام احترام و ارادت بسیارى داشت. موقع رفتن به من گفت من پیرم و دارم مىمیرم قبل از اینکه بمیرم به کوبا بیا.
اواخر همان سال به کوبا رفتم. دو روز آنجا بودم. در این مدت پنج بار ایشان را دیدم. یک راهپیمایى ملى داشتند که علیه آمریکا بود و همراه او در آن شرکت کردیم (عکس بالا) و بعد از راهپیمایى به دفترش رفتم و تا یکى دو ساعتى از طریق تلویزیون تصاویر راهپیمایى را تماشا کردیم، خوش سخن بود و از هر درى حرف مىزد و معلوم بود که پر مطالعه است.
آخرالامر هم بر خلاف سنت خودش که به هیچ سفارتخانهاى نمىرفت، شام را به سفارت ایران در کوبا آمد. احترام به امام در همه حرکات و سکناتش مشهود بود. کاسترو را بسیار آدم با شخصیتى یافتم. کمبود شخصیت نداشت. در راه رفتن به راهپیمایى سوار بر یک ماشین جیپ روباز شدیم. از کنار مغازهها و مردم بىتفاوت عبور مىکردیم. به قدرت خود و مردمش باور داشت. اصلاً احساس نمىکردم از آمریکا و تهدیدهایش مىترسد. به باورهایش اعتقاد داشت.
در صحبت طولانى از اسلام پرسید و بعد از اینکه ما به کلیساى شهر هاوانا رفتیم و من در آنجا از خدا و نیاز انسانها به خدا سخن گفتم، در اولین دیدارمان گفت ما با کاتولیکها مخالفیم چون آنها طرفدار سرمایهداراناند و با دین مشکل نداریم. در سراسر کوبا عکسى از او بر دیوارها نبود.
در آشفته بازار فروپاشى بلوک شرق ، کاسترو بود که با استراتژى خود، از جمله توجه به توریزم و با اتکا به توانایىهاى ملى، کوبا را از فروپاشى مصون داشت. بىشک کاسترو از نمادهاى روزگار تلخ جهان دوقطبى است. کاسترو را باید در اتمسفر خاص خود تفسیر کرد و با هویت به جاى مانده از روزگارش شناخت.
*خبرآنلاین
کاسترو درگذشت.
سال ١٣٨٠ بود که کاسترو سفرى به تهران داشت و براى اداى احترام به امام ، به حرم ایشان آمد. بعد از حضور در حرم به ساختمان کنارى آمد و یک ساعتى صحبت کردیم. موقع رفتن از او دعوت کردم که به دیدن بیت امام در جماران بیاید. بلافاصله پذیرفت و بسیار استقبال کرد.
هنگام رفتن ، من را به کوبا دعوت کرد و بر خلاف عرف رایج خیلى هم اصرار کرد. قالیچه اى را در کاغذ کادو به رسم هدیه به او تقدیم کردیم، کاغذ کادو، نقش یک ببر را در خود داشت. بلافاصله گفت : هوشى مینه رهبر ویتنام مىگفت آمریکا ببر کاغذى است، مثل همین ببر کاغذى. فردا عصر به جماران آمد. بر خلاف روز قبل که کت و شلوار سورمهاى پوشیده بود، لباس نظامى به تن داشت. یک ساعت هم در جماران بود. نسبت به امام احترام و ارادت بسیارى داشت. موقع رفتن به من گفت من پیرم و دارم مىمیرم قبل از اینکه بمیرم به کوبا بیا.
اواخر همان سال به کوبا رفتم. دو روز آنجا بودم. در این مدت پنج بار ایشان را دیدم. یک راهپیمایى ملى داشتند که علیه آمریکا بود و همراه او در آن شرکت کردیم (عکس بالا) و بعد از راهپیمایى به دفترش رفتم و تا یکى دو ساعتى از طریق تلویزیون تصاویر راهپیمایى را تماشا کردیم، خوش سخن بود و از هر درى حرف مىزد و معلوم بود که پر مطالعه است.
آخرالامر هم بر خلاف سنت خودش که به هیچ سفارتخانهاى نمىرفت، شام را به سفارت ایران در کوبا آمد. احترام به امام در همه حرکات و سکناتش مشهود بود. کاسترو را بسیار آدم با شخصیتى یافتم. کمبود شخصیت نداشت. در راه رفتن به راهپیمایى سوار بر یک ماشین جیپ روباز شدیم. از کنار مغازهها و مردم بىتفاوت عبور مىکردیم. به قدرت خود و مردمش باور داشت. اصلاً احساس نمىکردم از آمریکا و تهدیدهایش مىترسد. به باورهایش اعتقاد داشت.
در صحبت طولانى از اسلام پرسید و بعد از اینکه ما به کلیساى شهر هاوانا رفتیم و من در آنجا از خدا و نیاز انسانها به خدا سخن گفتم، در اولین دیدارمان گفت ما با کاتولیکها مخالفیم چون آنها طرفدار سرمایهداراناند و با دین مشکل نداریم. در سراسر کوبا عکسى از او بر دیوارها نبود.
در آشفته بازار فروپاشى بلوک شرق ، کاسترو بود که با استراتژى خود، از جمله توجه به توریزم و با اتکا به توانایىهاى ملى، کوبا را از فروپاشى مصون داشت. بىشک کاسترو از نمادهاى روزگار تلخ جهان دوقطبى است. کاسترو را باید در اتمسفر خاص خود تفسیر کرد و با هویت به جاى مانده از روزگارش شناخت.
*خبرآنلاین