افسر سابق پلیس آگاهی که در جنایتی هولناک پسرجوان افغان را کشته بود با رأی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایران، راز این جنایت که 24 آذر پارسال رخ داد زمانی فاش شد که دو مرد جوان در حال انتقال جسدی با موتورسیکلت بودند که ناگهان جسد به کف خیابان افتاد.رهگذران هم که شاهد این صحنه بودند بلافاصله دو موتورسوار را دستگیر کرده و موضوع را به پلیس خبر دادند.
عامل جنایت که در بازجوییها خود را افسر آگاهی معرفی کرد در اظهاراتش گفت: پسرجوان –مقتول-را برای اجاره آپارتمان به خانهام برده بودم که ناگهان باهم درگیر شدیم. در حالی که هر دو بیهوش شده بودیم دقایقی بعد با صدای زنگ تلفن همراهم به هوش آمدم و گمان کردم او نیز بیهوش شده است به همین خاطر از خانه بیرون رفتم تا اینکه هفت روز بعد یکی از همسایهها در تماس تلفنی گفت که در داخل آپارتمان بوی تعفن میآید که من هم گفتم احتمالاً پرنده یا گربهای داخل ساختمان مرده و این بو به خاطر آن است. بعد هم خود را به خانه رسانده و جسد را بستهبندی کردم. پس از آن تلفنی با دوستم تماس گرفتم و از او کمک خواستم. البته او نمیدانست جسدی حمل میکنیم به همین خاطر سوار بر موتورسیکلت به راه افتادیم تا خود را به بیابانهای اطراف شهر برسانیم اما در بین راه ناگهان کیسه پلاستیک پاره شد و مردم با دیدن جسد ما را دستگیر کردند.
متهم به قتل در جلسه دادگاه نیز گفت مقتول را با دستانش خفه کرده است اما هرگز به انگیزه قتلش اشارهای نکرد که تنها ابهام موجود در این پرونده نیز همین است. پس از پایان جلسه محاکمه قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم، عامل جنایت را به قصاص –اعدام- محکوم کردند اما همدستش بیگناه شناخته شد.
عامل جنایت که در بازجوییها خود را افسر آگاهی معرفی کرد در اظهاراتش گفت: پسرجوان –مقتول-را برای اجاره آپارتمان به خانهام برده بودم که ناگهان باهم درگیر شدیم. در حالی که هر دو بیهوش شده بودیم دقایقی بعد با صدای زنگ تلفن همراهم به هوش آمدم و گمان کردم او نیز بیهوش شده است به همین خاطر از خانه بیرون رفتم تا اینکه هفت روز بعد یکی از همسایهها در تماس تلفنی گفت که در داخل آپارتمان بوی تعفن میآید که من هم گفتم احتمالاً پرنده یا گربهای داخل ساختمان مرده و این بو به خاطر آن است. بعد هم خود را به خانه رسانده و جسد را بستهبندی کردم. پس از آن تلفنی با دوستم تماس گرفتم و از او کمک خواستم. البته او نمیدانست جسدی حمل میکنیم به همین خاطر سوار بر موتورسیکلت به راه افتادیم تا خود را به بیابانهای اطراف شهر برسانیم اما در بین راه ناگهان کیسه پلاستیک پاره شد و مردم با دیدن جسد ما را دستگیر کردند.
متهم به قتل در جلسه دادگاه نیز گفت مقتول را با دستانش خفه کرده است اما هرگز به انگیزه قتلش اشارهای نکرد که تنها ابهام موجود در این پرونده نیز همین است. پس از پایان جلسه محاکمه قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم، عامل جنایت را به قصاص –اعدام- محکوم کردند اما همدستش بیگناه شناخته شد.