تدفین شهدای گمنام در دانشگاه مولود انقلاب، صحنه تظاهر لفظی به پاسداشت شهدا و در عین حال بیتوجهی عامدانه و آگاهانه عملی مسئولین ارشد دانشگاه شد. تدفین پیکر شهدایی که باید پیکرشان در دل خاک همچون نگینی پرافتخار و آرمانشان در ذهن و دل انسان چون اعتقادی راسخ باشد، به «کار ساده»ای تعبیر شد که از کارهای روزمره دانشگاه کمارزشتر است و «نباید مانع کارهای روتین دانشگاه شود».
به گزارش شهدای ایران به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی؛ طبق پیگیریهای بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس، قرار بود 7 آذرماه پیکر مطهر دو شهید گمنام در یکی از دانشکدههای این دانشگاه تشییع و تدفین شود که به گفته مسئولان بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس به دلیل مخالفتهای مسئولان دانشگاه بر سر مکان تدفین این شهدا این اقدام انجام نخواهد شد.
به همین دلیل بسیج دانشجویی دانشگاه در اعتراض و انتقاد به عملکرد مسئولین دانشگاه بیانیه ای را صادر کرد.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دست رد دانشگاه تربیت مدرس بر سینه شهید گمنام
ملت شریف ایران!
دانشگاه تربیت مدرس برخاسته از انقلاب شکوهمند اسلامی به عنوان یک دانشگاه پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع، گسترش مرزهای دانش و فناوری با مرجعیت علمی و هویت اسلامی و انقلابی با اهداف ذیل برای مدت نامحدود تأسیس شد.
1-تربیت اعضای هیأت علمی و محققان مؤمن و متعهد به انقلاب اسلامی در رشتههای علمی مورد نیاز دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی کشور به منظور ارتقای کیفیت علمی و آموزشی و پژوهشی و کمک به گسترش تحصیلات عالی و تحول اساسی در آن.
2-مشارکت در توسعه و تقویت نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و افزایش سهم تولیدات علمی و توسعه علوم انسانی با تأکید بر مبانی اسلامی و نیازهای ملی و فناوریهای نوین و کاربردی کردن دستاوردهای علمی و پژوهشی از طریق تعامل پویا و سازنده با مراکز علمی، منطقه ای و بینالمللی.
3-تلاش در جهت تحقق فرهنگ اسلامی از طریق تقویت و تعمیق بینش دینی و گسترش فضایل اخلاقی و افزایش مشارکتهای اجتماعی و اشاعه روحیه ایثار و امید به آینده بر پایه تعالیم قرآن، مکتب اهل بیت (ع) و ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی.
اما آتش افسوس آنجایی زبانه میکشد که در دانشگاهی که عنوان «مولود انقلاب اسلامی» را یدک میکشد، نه تنها در راستای این اهداف حرکت نمیکند، بلکه به مرکزی برای دامن زدن به هنجارشکنیها تبدیل میشود. مرور برخی از اتفاقات روی داده در این دانشگاه، عمق فاجعه مدیریتی دانشگاه مولود انقلاب را بیشتر نمایان میکند:
1-سنگاندازی و مانعتراشی در برگزاری مراسم و برنامههای ارزشی و انقلابی
2-حضور هتاکان به دین در دانشگاه و ایراد سخنرانی یکطرفه با اهداف شوم سیاسی در راستای تحریف عاشورا و معاملهگر نشان دادن سالار شهیدان امام حسین (ع)
3-بیتوجهی معنادار به مناسبتهای ملی و مذهبی از جمله روز پیروزی انقلاب اسلامی توسط مسئولین دانشگاه مولود انقلاب
4-عقب گرد در مسیر تقریبا تمامی اهداف مندرج در اساسنامه و برنامه راهبردی دانشگاه
5-بیتوجهی، سختگیری و حتی توهین به دانشجویان در زمینه تحصیلی و مالی، آن هم با وجود وضع امروز دانشجویان در بحران بیکاری و تامین معیشت. دانشجویانی که فلسفه وجودی دانشگاه و مسئولان آن هستند و در نبود آنان مشخص نیست مسئولین دانشگاه از کدام جایگاه میتوانستند به دانشجو توهین کنند.
«بیکفایتی» کمترین واژه برای توصیف چنین رفتارهایی است و آنچه مرور شد صرفا یادآوری مشتی از خروارها بیکفایتی مدیریتی است.
اما شاه بیت غزل بیکفایتی جریان حاکم بر این دانشگاه در موضوع تدفین شهدای گمنام بود. موضوع تدفین شهدای گمنام در دانشگاه مولود انقلاب، صحنه تظاهر لفظی به پاسداشت شهدا و در عین حال بیتوجهی عامدانه و آگاهانه عملی مسئولین ارشد دانشگاه شد. تدفین پیکر شهدایی که باید پیکرشان در دل خاک همچون نگینی پرافتخار و آرمانشان در ذهن و دل انسان چون اعتقادی راسخ باشد، به «کار ساده»ای تعبیر شد که از کارهای روزمره دانشگاه کمارزشتر است و «نباید مانع کارهای روتین دانشگاه شود».
چگونه است که برای اکران یک مستند ساده با موضوع «نفوذ»، مسئولین دانشگاه شب هنگام و در خارج از ساعت اداری برای برخورد با آن تشکیل جلسه اظطراری میدهند اما برای تدفین شهدای گمنام حتی یک جلسه این چنینی تشکیل نمیشود؟ به راستی مسئولین ارشد دانشگاه مشغول پرداختن به کدام امور حیاتی بودند که هیچ وقتی برای رسیدگی به این موضوع نداشتند؟
بیشک آنچه هر انسان آزادهای را به واکنش وا میدارد، نه صرفا دفن نشدن پیکر شهدا در خاک، بلکه دفن شدن آرمان های آنها در ذهن و دل مسئولینی است که به برکت ایثار همین شهدا در جایگاههای مختلف مدیریتی حکومت اسلامی حضور دارند.
در پایان ضمن تسریع در فرآیند تدفین پیکر مطهر شهدای گمنام در دانشگاه تربیت مدرس می طلبد برخورد لازم با این مدیران بی کفایت صورت گیرد.
رونوشت به:
دفتر مقام معظم رهبری(مدظله)
شورای عالی انقلاب فرهنگی
دفتر نمایندگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
دفتر ریاست جمهوری
نشریات و جراید
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس
26 آبان 1395 هجری شمسی
16 صفر 1438 هجری قمری
به همین دلیل بسیج دانشجویی دانشگاه در اعتراض و انتقاد به عملکرد مسئولین دانشگاه بیانیه ای را صادر کرد.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دست رد دانشگاه تربیت مدرس بر سینه شهید گمنام
ملت شریف ایران!
دانشگاه تربیت مدرس برخاسته از انقلاب شکوهمند اسلامی به عنوان یک دانشگاه پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع، گسترش مرزهای دانش و فناوری با مرجعیت علمی و هویت اسلامی و انقلابی با اهداف ذیل برای مدت نامحدود تأسیس شد.
1-تربیت اعضای هیأت علمی و محققان مؤمن و متعهد به انقلاب اسلامی در رشتههای علمی مورد نیاز دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و تحقیقاتی کشور به منظور ارتقای کیفیت علمی و آموزشی و پژوهشی و کمک به گسترش تحصیلات عالی و تحول اساسی در آن.
2-مشارکت در توسعه و تقویت نهضت تولید علم و جنبش نرمافزاری و افزایش سهم تولیدات علمی و توسعه علوم انسانی با تأکید بر مبانی اسلامی و نیازهای ملی و فناوریهای نوین و کاربردی کردن دستاوردهای علمی و پژوهشی از طریق تعامل پویا و سازنده با مراکز علمی، منطقه ای و بینالمللی.
3-تلاش در جهت تحقق فرهنگ اسلامی از طریق تقویت و تعمیق بینش دینی و گسترش فضایل اخلاقی و افزایش مشارکتهای اجتماعی و اشاعه روحیه ایثار و امید به آینده بر پایه تعالیم قرآن، مکتب اهل بیت (ع) و ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی.
اما آتش افسوس آنجایی زبانه میکشد که در دانشگاهی که عنوان «مولود انقلاب اسلامی» را یدک میکشد، نه تنها در راستای این اهداف حرکت نمیکند، بلکه به مرکزی برای دامن زدن به هنجارشکنیها تبدیل میشود. مرور برخی از اتفاقات روی داده در این دانشگاه، عمق فاجعه مدیریتی دانشگاه مولود انقلاب را بیشتر نمایان میکند:
1-سنگاندازی و مانعتراشی در برگزاری مراسم و برنامههای ارزشی و انقلابی
2-حضور هتاکان به دین در دانشگاه و ایراد سخنرانی یکطرفه با اهداف شوم سیاسی در راستای تحریف عاشورا و معاملهگر نشان دادن سالار شهیدان امام حسین (ع)
3-بیتوجهی معنادار به مناسبتهای ملی و مذهبی از جمله روز پیروزی انقلاب اسلامی توسط مسئولین دانشگاه مولود انقلاب
4-عقب گرد در مسیر تقریبا تمامی اهداف مندرج در اساسنامه و برنامه راهبردی دانشگاه
5-بیتوجهی، سختگیری و حتی توهین به دانشجویان در زمینه تحصیلی و مالی، آن هم با وجود وضع امروز دانشجویان در بحران بیکاری و تامین معیشت. دانشجویانی که فلسفه وجودی دانشگاه و مسئولان آن هستند و در نبود آنان مشخص نیست مسئولین دانشگاه از کدام جایگاه میتوانستند به دانشجو توهین کنند.
«بیکفایتی» کمترین واژه برای توصیف چنین رفتارهایی است و آنچه مرور شد صرفا یادآوری مشتی از خروارها بیکفایتی مدیریتی است.
اما شاه بیت غزل بیکفایتی جریان حاکم بر این دانشگاه در موضوع تدفین شهدای گمنام بود. موضوع تدفین شهدای گمنام در دانشگاه مولود انقلاب، صحنه تظاهر لفظی به پاسداشت شهدا و در عین حال بیتوجهی عامدانه و آگاهانه عملی مسئولین ارشد دانشگاه شد. تدفین پیکر شهدایی که باید پیکرشان در دل خاک همچون نگینی پرافتخار و آرمانشان در ذهن و دل انسان چون اعتقادی راسخ باشد، به «کار ساده»ای تعبیر شد که از کارهای روزمره دانشگاه کمارزشتر است و «نباید مانع کارهای روتین دانشگاه شود».
چگونه است که برای اکران یک مستند ساده با موضوع «نفوذ»، مسئولین دانشگاه شب هنگام و در خارج از ساعت اداری برای برخورد با آن تشکیل جلسه اظطراری میدهند اما برای تدفین شهدای گمنام حتی یک جلسه این چنینی تشکیل نمیشود؟ به راستی مسئولین ارشد دانشگاه مشغول پرداختن به کدام امور حیاتی بودند که هیچ وقتی برای رسیدگی به این موضوع نداشتند؟
بیشک آنچه هر انسان آزادهای را به واکنش وا میدارد، نه صرفا دفن نشدن پیکر شهدا در خاک، بلکه دفن شدن آرمان های آنها در ذهن و دل مسئولینی است که به برکت ایثار همین شهدا در جایگاههای مختلف مدیریتی حکومت اسلامی حضور دارند.
در پایان ضمن تسریع در فرآیند تدفین پیکر مطهر شهدای گمنام در دانشگاه تربیت مدرس می طلبد برخورد لازم با این مدیران بی کفایت صورت گیرد.
رونوشت به:
دفتر مقام معظم رهبری(مدظله)
شورای عالی انقلاب فرهنگی
دفتر نمایندگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
دفتر ریاست جمهوری
نشریات و جراید
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس
26 آبان 1395 هجری شمسی
16 صفر 1438 هجری قمری