این روزها در گوشه کنار کشورمان و حتی از کشورهای دیگر دوستداران امام حسین(ع) با پای جان خود را به کربلا رسانده تا دعای اربعین را در کنار بارگاهش زمزمه کنند.
شهدای ایران: این روزها در گوشه کنار کشورمان و حتی از کشورهای دیگر دوستداران امام حسین(ع) با پای جان خود را به کربلا رسانده تا دعای اربعین را در کنار بارگاهش زمزمه کنند.
به گزارش تسنیم، به روز بیستم ماه صفر که نزدیک میشویم ول وله بستن بار سفر در گوش شهر پیچیده میشود، انگار همه منتظر آمدن اربعین هستند و سخن از سفر و بستن بار و توشه است.
این روزها یاد روزهای پیادهروی، زمزمه طلبیده شدن و رفتن و جاماندن، خاطرات آب و آه و تاب و قافله سالار، زمزمه اجتماعی عظیم و حرارت قلوب، زمزمه خون و آتش، دود و ترسی که در دلها راه ندارد، زمزمه کودک سه ساله و زخمهای تازیانه، زمزه مشکی پر آب و لبهای تشنه، زمزمه حنجره تیر خورده و دستهای بریده زنده میشود.
آری این روزها روزهای سفر است. سفری که خیل زیادی از انسانها را به سوی یک هدف میکشاند، هدفی که بیش از هزار و 400 سال بعد از جابر نه تنها کمرنگ نشده است بلکه هر ساله بر حرارت آن افزوده میشود.
میگویند جابر ابن عبدالله انصاری چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش برای زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) به کربلا سفر کرد و او نخستین زائری بود که در اربعین به کربلا سفر کرد و امروز با گذشت این همه سال هنوز جابرانی از نسل او در گوشه گوشه این سرزمین هستند که آرزویشان سفر به کربلا در اربعین با پای پیاده است. امروز عشق به حسین زن، مرد، کودک، نوجوان نمیشناسد، در کشوری که من زندگی میکنم جابرهای زیادی از گوشه گوشه این خاک برای رسیدن به اربعین حسینی دل را به جاده عشق زدند و امروز با زائرانی که امام حسین پاسبورت آنها را امضا کرد همراه میشویم.
شب و روز پشت دار قالی است تا هر چه زودتر بتواند قالی را تمام کند در چهرهاش بیتابی زیادی دیده میشود. شبها وقتی همه خوابند، با صدایی آرام در تاریکی شب با اندک سوی چراغ تا میتواند تلاش میکند تا قبل از رفتن قالی را تمام کند. در دلش غوغایی است انگار که عازم سفر است سفری معنوی و پر باری که سالهاست انتظارش را کشیده نمیدانم احساسش را چگونه وصف کنم.گوی و میدان را به خوش سپردم تا از خود و دل تنگیش برایم بگوید.
آمنه شیدایی قالیباف هستم. سالهاست دوست داشتم برای زیارت امام حسین (ع) کربلا بروم، اما با وجود فرزندان و درآمد کم همسرم هیچگاه نتوانستم آرزویم را بر لب جاری کنم. سال گذشته بود که از بانوان همسایه شنیدم کارگاها قالی بافی در محله ما دایر شده و بانوان قالیبافی در طول روز به آنجا مراجعه میکنند و با عشق و ارادت به ائمه قالی میبافند تا این قالیهای دستباف برای کمک به بازسازی عتبات عالیات و صحن حضرت فاطمه زهرا (س) هزینه شود.
وقتی این را از بانوان همسایه شنیدم دست از پا نمیشناختم و دوان دوان به سمت کارگاه رفتم، روزی یک بار برای بافتن قالی به آنجا میرفتم، ساعتها در کنار دار قالی با خدا و ائمه سخن میگفتم و اشک میریختم. همان سال بود که تعدادی از بانوان برای پخت و پز نان محلی به کاظمین در ایام اربعین اعزام شدند.
وقتی این را شنیدم دلم شکست و همیشه آروز داشتم کاش به جای آنها بودم. روزها پشت سر هم سپری میشد و تنها امیدم کارگاه قالیبافی عتبات عالیات بود، هر کجا که زائری قرار بود عازم کربلا شود از او میخواستم برای راهی شدنم دعا کند.
دو ماه پیش در حالی که پشت دار قالی کارگاه نشسته بودم و با زمزمه دوستانم زیارت عاشورا را تمام کردیم، ناگهان خانمی وارد شد و سراسیمه گفت کسی از شما پختن نان محلی را یاد دارد؟ همه نگاه هم میکردیم، انگار مانده بودیم در پاسخ این بانوی ناشناس چه بگوییم شاید میخواهد که برایش نان بپزیم هر کدام در ذهن خود تصوری داشتیم که ناگهان مادر زینب، همسایه کوچه پشتیمان با صدای بلند گفت، بله مادر زهرا نان پختنش حرف ندارد، نانهای او در محله تک است.
و من مادر زهرا بودم و آن زن به من نگاه کرد و گفت: دوست داری برای ایام اربعین کربلا برویم و برای زائران نان محلی پخت و پز کنی؟ منکه با شنیدن نام کربلا اشک شوق از چشمانم جاری شده بود فریاد زدم یا اباعبدالله قربانت برم آقا جان امسال مرا میهمان خود کردی.
گفتم از خدام هست اما باید از پدر زهرا اجازه بگیرم. قرار شد فردا جواب را بدهم، از همان لحظه تا شب که پدر زهرا از سر کار به خانه میآمد استرس تمام جانم را فرا گرفته بود آیا او رضایت میدهد، یا نه؟
خدایا خودت مرا دعوت کردی نگذار ناامید شوم. وای چقدر ساعتها امروز دیر سپری میشوند. ساعت 8 شب است و هنوز من چشم به درم تا پدر زهرا وارد خانه شود.
ساعت 9 شده بود بلاخره پدر زهرا وارد خانه شد من که رنگ به رخساره نداشتم رفتم به استقبالش انگار از چشمانم فهمیده بود قرار است خبری به او بدهم. خسته بود با دیدن من با تجعب گفت آمنه امشب مهربان شدی خورشید از کدوم طرف در آمده؟ زهرا دخترم خندید و گفت، بابا اجازه بده مامان بره کربلا میخواهد بره اونجا برای زائرا نان بپزه ...
پدر زهرا با شنیدن این سخن تعجب کرد و گفت شوخی نکن دخترم مگر میشود مادرت یک زن تنها برود کربلا نان بپزد؟ من که دست از پا نمیشناختم ماجرا را برایش تعریف کردم او که خودش هم دلش هوایی شده بود اجازه داد تا به همراه بانوان دیگر برای پخت وپز نان در ایام اربعین به کاظمین بروم و اینگونه بود که امام حسین مرا حاجت روا کرد.
ساعت به وقت عاشقی
عقربههای ساعت 14.25 دقیقه را نشان میدهد، اینجا امامزادگان باقریه است مکانی که قرار است از اینجا تعدادی از زائران برای شرکت در مراسم اربعین حسینی عازم کربلا شوند. عجب حال و هوایی! بوی سپند امامزاده را پر کرده است یکی پشت پنجرههای فولادین امامزادگان دخیل بسته و با خدا راز و نیاز میکند. دیگری فرزندش را در آغوش گرفته تا برای لحظات آخر با او خداحافظی کند. هر کس با دلی پر از امید به اینجا آمده تا به زائران التماس دعا بگوید.
حال و هوای عجیبی است در این میان بانویی که بر روی دستانش به صورت چهار دست و پا خود را جابه جا میکرد نظرم را به خود جلب کرد جلو رفتم تا علت حضورش را در این مراسم جویا شوم.
من زائر حرم امام حسین هستم اما چون پای رفتن ندارم امروز آمدهام تا با زائران التماس دعا بگویم و از آنها بخواهم تا سلام مرا به اربابم برسانند. اینگونه راه رفتن برایش عادت شده بود دو دستش در داخل کفش بود و به کمک پاها و دستانش راه میرفت، اما با وجود سختی راه باز هم خود را به زائران رسانده بود نمیدانم شاید از همین جا زیارت او قبول باشد. به درستی که امام حسین جواب سلام دادنت را به اجابت میرساند.
شفای فرزند نذر هر ساله پدر
مرد میانسال دیگری در بین جمعیت در حالی که شال سیاهی بر روی شانههایش انداخته بود نظرم را به خود جلب کرد قبل از اینکه سوالی از او بپرسم گفت من زائر کربلای امام حسین هستم مدت 3 سال است که هر سال در ایام اربعین برای زیارت عازم میشوم برای خودم زیارت نمیکنم من برای مادر پیر و فرزند مریضم جزو زائران اربعین میشوم و نذر کردم تا هنگامی که شفای فرزند مریضم را از امام حسین(ع) نگرفتم هر سال اربعین با پای پیاده عازم شوم.
زائری دیگر در حالی که آخرین خداحافظی را با همسر و فرزندانش دارد از زیارت به نیابت دختر معلول همسایه میگوید، زائری دیگر به نیابت شهدا سفر میکند.
نمیدانم دیگر زائران هر کدام با چه عشق و علاقهای پا به رفتن داشتند، اما انگار هرکدام از آنها نه تنها برای خود بلکه برای دیگر اعضای خانواده به قصد زیارت میروند.
رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات خراسان جنوبی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال 15 موکب از خراسان جنوبی در کاظمین برپا میشود و هر موکب ظرفیت اسکان 20 هزار زائر را روزانه دارد.
موسی جوینده با بیان اینکه امسال هم مانند سالهای گذشته کاروانهای پیاده برای زیارت حرم امام حسین(ع) و شرکت در راهپیمایی بزرگ اربعین حسینی از استان خراسان جنوبی عازم کربلا شدند، افزود: سال گذشته برای نخستین بار اقدام به برپایی موکب در مسیر بازگشت زائران از کربلا به کاظمین کردیم که مورد استقبال زائران اربعین حسینی قرار گرفت.
مدیرکل حج وزیارت خراسان جنوبی نیز در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: 8 هزار و 200 نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند و ثبت نام تا 25 آبان در این سایت ادامه دارد.
ابوالفضل نوفرستی با بیان اینکه امسال موکبی در مرز چزابه به نام شهدای منای خراسان جنوبی بر پا شده است، افزود: از زائران اربعین خراسان جنوبی تقاضا داریم ضمن بازدید از نمایشگاه شهدای منای موکب خراسان جنوبی در مرز چزابه از غذا وامکانات بهرهمند شوند.
اعزام تیم پزشکی خراسان جنوبی به کاظمین
رئیس بسیج جامعه پزشکی خراسان جنوبی از اعزام تیم پزشکی استان به کاظمین خبر داد و اظهار داشت: این تیم پزشکی که روزهای گذشته برای خدمت رسانی به کاظمین اعزام سدند تا 5 آذرماه به زائران خدمت رسانی میکنند.
فخر افزود: این تیم پزشکی که از دانشگاه علوم پزشکی شهرستان بیرجند است شامل 7 پزشک عمومی و متخصص، 8 پرستار، 4 مهندس بهداشت و 6 تکنسین دارو هستند که این تیمها تا 5 آذرماه در دو موکب در کاظمین به زائران حسینی خدمات بهداشتی درمانی رایگان ارائه میدهند.
نانوایان نهبندانی برای زائران اربعین نان محلی پخت میکنند
رئیس ستاد عتبات عالیات شهرستان نهبندان هم از اعزام نانوایان نهبندانی برای خدمت به زائران خبر داد و اظهار داشت: نانوایان نهبندانی به کاظمین اعزام شدند تا برای زائران اربعین نان محلی پخت وپز کنند.
بخشی با بیان اینکه این کاروان 13 نفره شامل نانوایان شهرستان نهبندان است که به همراه 6 تن آرد به کاظمین اعزام شده تا ارادت خود را به سرور وسالار شهیدان با پخت نان برای زائران اربعین نشان دهند.
حضور اکیپ شهرداری بیرجند در کاظمین
معاون خدمات شهری شهرداری بیرجند نیز در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال نیروهای خدماتی، نظافت موکبهای مستقر در اطراف حرمین کاظمین و صحنهای حریمن شریفین را به مدت 20 روز بر عهده دارند.
حسن خانزاد با بیان اینکه 15 سطل زباله در اطراف حرم نصب میشود، افزود: مقرر شد 3 دستگاه خودرو در کاظمین برای جمع آوری زباله با نیروهای خدماتی شهرداری بیرجند همکاری داشته باشند و تعداد یک دستگاه وانت به همراه 80 عدد کپسول آتش نشانی برای جلوگیری از حریق احتمالی و یک دستگاه موتور برق برای خدمات دهی به زائران حسینی در کاظمین مستقر باشد.
اسکان زائران پاکستانی در خراسان جنوبی
مدیرکل اوقاف وامور خیریه خراسان جنوبی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال در شهرستانهای بیرجند، نهبندان، سربیشه، قاین وخضری به زائران کشور پاکستان اسکان داده میشود.
حجت الاسلام اولمسلمین گرایلی افزود: در مکانهای در نظر گرفته شده به زائران پاکستانی پذیرایی سبکی ارائه میشود و امسال تعدادی طلبه که به زبان اردو مسلط هستند به مکانهای اسکان زائران پاکستانی اعزام میشوند.
ای کاش بتوانیم معنوایاتی که در ماههای محرم صفر به دست آوردیم و در این سفر توشه راه کسب کردیم تا سال دیگر برای خود باقی بگذاریم.
امسال هم زائرت نبودم آقا اما از دور سلام
به گزارش تسنیم، به روز بیستم ماه صفر که نزدیک میشویم ول وله بستن بار سفر در گوش شهر پیچیده میشود، انگار همه منتظر آمدن اربعین هستند و سخن از سفر و بستن بار و توشه است.
این روزها یاد روزهای پیادهروی، زمزمه طلبیده شدن و رفتن و جاماندن، خاطرات آب و آه و تاب و قافله سالار، زمزمه اجتماعی عظیم و حرارت قلوب، زمزمه خون و آتش، دود و ترسی که در دلها راه ندارد، زمزمه کودک سه ساله و زخمهای تازیانه، زمزه مشکی پر آب و لبهای تشنه، زمزمه حنجره تیر خورده و دستهای بریده زنده میشود.
آری این روزها روزهای سفر است. سفری که خیل زیادی از انسانها را به سوی یک هدف میکشاند، هدفی که بیش از هزار و 400 سال بعد از جابر نه تنها کمرنگ نشده است بلکه هر ساله بر حرارت آن افزوده میشود.
میگویند جابر ابن عبدالله انصاری چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش برای زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) به کربلا سفر کرد و او نخستین زائری بود که در اربعین به کربلا سفر کرد و امروز با گذشت این همه سال هنوز جابرانی از نسل او در گوشه گوشه این سرزمین هستند که آرزویشان سفر به کربلا در اربعین با پای پیاده است. امروز عشق به حسین زن، مرد، کودک، نوجوان نمیشناسد، در کشوری که من زندگی میکنم جابرهای زیادی از گوشه گوشه این خاک برای رسیدن به اربعین حسینی دل را به جاده عشق زدند و امروز با زائرانی که امام حسین پاسبورت آنها را امضا کرد همراه میشویم.
شب و روز پشت دار قالی است تا هر چه زودتر بتواند قالی را تمام کند در چهرهاش بیتابی زیادی دیده میشود. شبها وقتی همه خوابند، با صدایی آرام در تاریکی شب با اندک سوی چراغ تا میتواند تلاش میکند تا قبل از رفتن قالی را تمام کند. در دلش غوغایی است انگار که عازم سفر است سفری معنوی و پر باری که سالهاست انتظارش را کشیده نمیدانم احساسش را چگونه وصف کنم.گوی و میدان را به خوش سپردم تا از خود و دل تنگیش برایم بگوید.
آمنه شیدایی قالیباف هستم. سالهاست دوست داشتم برای زیارت امام حسین (ع) کربلا بروم، اما با وجود فرزندان و درآمد کم همسرم هیچگاه نتوانستم آرزویم را بر لب جاری کنم. سال گذشته بود که از بانوان همسایه شنیدم کارگاها قالی بافی در محله ما دایر شده و بانوان قالیبافی در طول روز به آنجا مراجعه میکنند و با عشق و ارادت به ائمه قالی میبافند تا این قالیهای دستباف برای کمک به بازسازی عتبات عالیات و صحن حضرت فاطمه زهرا (س) هزینه شود.
وقتی این را از بانوان همسایه شنیدم دست از پا نمیشناختم و دوان دوان به سمت کارگاه رفتم، روزی یک بار برای بافتن قالی به آنجا میرفتم، ساعتها در کنار دار قالی با خدا و ائمه سخن میگفتم و اشک میریختم. همان سال بود که تعدادی از بانوان برای پخت و پز نان محلی به کاظمین در ایام اربعین اعزام شدند.
وقتی این را شنیدم دلم شکست و همیشه آروز داشتم کاش به جای آنها بودم. روزها پشت سر هم سپری میشد و تنها امیدم کارگاه قالیبافی عتبات عالیات بود، هر کجا که زائری قرار بود عازم کربلا شود از او میخواستم برای راهی شدنم دعا کند.
دو ماه پیش در حالی که پشت دار قالی کارگاه نشسته بودم و با زمزمه دوستانم زیارت عاشورا را تمام کردیم، ناگهان خانمی وارد شد و سراسیمه گفت کسی از شما پختن نان محلی را یاد دارد؟ همه نگاه هم میکردیم، انگار مانده بودیم در پاسخ این بانوی ناشناس چه بگوییم شاید میخواهد که برایش نان بپزیم هر کدام در ذهن خود تصوری داشتیم که ناگهان مادر زینب، همسایه کوچه پشتیمان با صدای بلند گفت، بله مادر زهرا نان پختنش حرف ندارد، نانهای او در محله تک است.
و من مادر زهرا بودم و آن زن به من نگاه کرد و گفت: دوست داری برای ایام اربعین کربلا برویم و برای زائران نان محلی پخت و پز کنی؟ منکه با شنیدن نام کربلا اشک شوق از چشمانم جاری شده بود فریاد زدم یا اباعبدالله قربانت برم آقا جان امسال مرا میهمان خود کردی.
گفتم از خدام هست اما باید از پدر زهرا اجازه بگیرم. قرار شد فردا جواب را بدهم، از همان لحظه تا شب که پدر زهرا از سر کار به خانه میآمد استرس تمام جانم را فرا گرفته بود آیا او رضایت میدهد، یا نه؟
خدایا خودت مرا دعوت کردی نگذار ناامید شوم. وای چقدر ساعتها امروز دیر سپری میشوند. ساعت 8 شب است و هنوز من چشم به درم تا پدر زهرا وارد خانه شود.
ساعت 9 شده بود بلاخره پدر زهرا وارد خانه شد من که رنگ به رخساره نداشتم رفتم به استقبالش انگار از چشمانم فهمیده بود قرار است خبری به او بدهم. خسته بود با دیدن من با تجعب گفت آمنه امشب مهربان شدی خورشید از کدوم طرف در آمده؟ زهرا دخترم خندید و گفت، بابا اجازه بده مامان بره کربلا میخواهد بره اونجا برای زائرا نان بپزه ...
پدر زهرا با شنیدن این سخن تعجب کرد و گفت شوخی نکن دخترم مگر میشود مادرت یک زن تنها برود کربلا نان بپزد؟ من که دست از پا نمیشناختم ماجرا را برایش تعریف کردم او که خودش هم دلش هوایی شده بود اجازه داد تا به همراه بانوان دیگر برای پخت وپز نان در ایام اربعین به کاظمین بروم و اینگونه بود که امام حسین مرا حاجت روا کرد.
ساعت به وقت عاشقی
عقربههای ساعت 14.25 دقیقه را نشان میدهد، اینجا امامزادگان باقریه است مکانی که قرار است از اینجا تعدادی از زائران برای شرکت در مراسم اربعین حسینی عازم کربلا شوند. عجب حال و هوایی! بوی سپند امامزاده را پر کرده است یکی پشت پنجرههای فولادین امامزادگان دخیل بسته و با خدا راز و نیاز میکند. دیگری فرزندش را در آغوش گرفته تا برای لحظات آخر با او خداحافظی کند. هر کس با دلی پر از امید به اینجا آمده تا به زائران التماس دعا بگوید.
حال و هوای عجیبی است در این میان بانویی که بر روی دستانش به صورت چهار دست و پا خود را جابه جا میکرد نظرم را به خود جلب کرد جلو رفتم تا علت حضورش را در این مراسم جویا شوم.
من زائر حرم امام حسین هستم اما چون پای رفتن ندارم امروز آمدهام تا با زائران التماس دعا بگویم و از آنها بخواهم تا سلام مرا به اربابم برسانند. اینگونه راه رفتن برایش عادت شده بود دو دستش در داخل کفش بود و به کمک پاها و دستانش راه میرفت، اما با وجود سختی راه باز هم خود را به زائران رسانده بود نمیدانم شاید از همین جا زیارت او قبول باشد. به درستی که امام حسین جواب سلام دادنت را به اجابت میرساند.
شفای فرزند نذر هر ساله پدر
مرد میانسال دیگری در بین جمعیت در حالی که شال سیاهی بر روی شانههایش انداخته بود نظرم را به خود جلب کرد قبل از اینکه سوالی از او بپرسم گفت من زائر کربلای امام حسین هستم مدت 3 سال است که هر سال در ایام اربعین برای زیارت عازم میشوم برای خودم زیارت نمیکنم من برای مادر پیر و فرزند مریضم جزو زائران اربعین میشوم و نذر کردم تا هنگامی که شفای فرزند مریضم را از امام حسین(ع) نگرفتم هر سال اربعین با پای پیاده عازم شوم.
زائری دیگر در حالی که آخرین خداحافظی را با همسر و فرزندانش دارد از زیارت به نیابت دختر معلول همسایه میگوید، زائری دیگر به نیابت شهدا سفر میکند.
نمیدانم دیگر زائران هر کدام با چه عشق و علاقهای پا به رفتن داشتند، اما انگار هرکدام از آنها نه تنها برای خود بلکه برای دیگر اعضای خانواده به قصد زیارت میروند.
رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات خراسان جنوبی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال 15 موکب از خراسان جنوبی در کاظمین برپا میشود و هر موکب ظرفیت اسکان 20 هزار زائر را روزانه دارد.
موسی جوینده با بیان اینکه امسال هم مانند سالهای گذشته کاروانهای پیاده برای زیارت حرم امام حسین(ع) و شرکت در راهپیمایی بزرگ اربعین حسینی از استان خراسان جنوبی عازم کربلا شدند، افزود: سال گذشته برای نخستین بار اقدام به برپایی موکب در مسیر بازگشت زائران از کربلا به کاظمین کردیم که مورد استقبال زائران اربعین حسینی قرار گرفت.
مدیرکل حج وزیارت خراسان جنوبی نیز در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: 8 هزار و 200 نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند و ثبت نام تا 25 آبان در این سایت ادامه دارد.
ابوالفضل نوفرستی با بیان اینکه امسال موکبی در مرز چزابه به نام شهدای منای خراسان جنوبی بر پا شده است، افزود: از زائران اربعین خراسان جنوبی تقاضا داریم ضمن بازدید از نمایشگاه شهدای منای موکب خراسان جنوبی در مرز چزابه از غذا وامکانات بهرهمند شوند.
اعزام تیم پزشکی خراسان جنوبی به کاظمین
رئیس بسیج جامعه پزشکی خراسان جنوبی از اعزام تیم پزشکی استان به کاظمین خبر داد و اظهار داشت: این تیم پزشکی که روزهای گذشته برای خدمت رسانی به کاظمین اعزام سدند تا 5 آذرماه به زائران خدمت رسانی میکنند.
فخر افزود: این تیم پزشکی که از دانشگاه علوم پزشکی شهرستان بیرجند است شامل 7 پزشک عمومی و متخصص، 8 پرستار، 4 مهندس بهداشت و 6 تکنسین دارو هستند که این تیمها تا 5 آذرماه در دو موکب در کاظمین به زائران حسینی خدمات بهداشتی درمانی رایگان ارائه میدهند.
نانوایان نهبندانی برای زائران اربعین نان محلی پخت میکنند
رئیس ستاد عتبات عالیات شهرستان نهبندان هم از اعزام نانوایان نهبندانی برای خدمت به زائران خبر داد و اظهار داشت: نانوایان نهبندانی به کاظمین اعزام شدند تا برای زائران اربعین نان محلی پخت وپز کنند.
بخشی با بیان اینکه این کاروان 13 نفره شامل نانوایان شهرستان نهبندان است که به همراه 6 تن آرد به کاظمین اعزام شده تا ارادت خود را به سرور وسالار شهیدان با پخت نان برای زائران اربعین نشان دهند.
حضور اکیپ شهرداری بیرجند در کاظمین
معاون خدمات شهری شهرداری بیرجند نیز در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال نیروهای خدماتی، نظافت موکبهای مستقر در اطراف حرمین کاظمین و صحنهای حریمن شریفین را به مدت 20 روز بر عهده دارند.
حسن خانزاد با بیان اینکه 15 سطل زباله در اطراف حرم نصب میشود، افزود: مقرر شد 3 دستگاه خودرو در کاظمین برای جمع آوری زباله با نیروهای خدماتی شهرداری بیرجند همکاری داشته باشند و تعداد یک دستگاه وانت به همراه 80 عدد کپسول آتش نشانی برای جلوگیری از حریق احتمالی و یک دستگاه موتور برق برای خدمات دهی به زائران حسینی در کاظمین مستقر باشد.
اسکان زائران پاکستانی در خراسان جنوبی
مدیرکل اوقاف وامور خیریه خراسان جنوبی در گفتوگو با تسنیم اظهار داشت: امسال در شهرستانهای بیرجند، نهبندان، سربیشه، قاین وخضری به زائران کشور پاکستان اسکان داده میشود.
حجت الاسلام اولمسلمین گرایلی افزود: در مکانهای در نظر گرفته شده به زائران پاکستانی پذیرایی سبکی ارائه میشود و امسال تعدادی طلبه که به زبان اردو مسلط هستند به مکانهای اسکان زائران پاکستانی اعزام میشوند.
ای کاش بتوانیم معنوایاتی که در ماههای محرم صفر به دست آوردیم و در این سفر توشه راه کسب کردیم تا سال دیگر برای خود باقی بگذاریم.
امسال هم زائرت نبودم آقا اما از دور سلام