به گزارش شهدای ایران، سطرهای بالا بخشی از مباحثی بود که شامگاه گذشته در برنامه ثریا پخش شد، این برنامه، این هفته با حضور دکتر شهریار زرشناس، پژوهشگر و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و ابوالقاسم طالبی، کارگردان سینما و تلویزیون به روی آنتن شبکه یک سیما رفت و به تبیین ابعاد نفوذ فرهنگی در طراحی همه جانبه آمریکا، غرب و عوامل داخلی آنها برای استحاله انقلاب اسلامی پرداخت. همچنین در این برنامه برنامه ریزی برای نفوذ در نخبگان و خواص تصمیمساز جامعه نیز مورد کنکاش قرار گرفت.
از القای ناامیدی تا انفعال مدیریت فرهنگی کشور
شهریار زرشناس، پژوهشگر و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد نظام جهانی بیکار ننشست چراکه از جانب ایران احساس خطر میکردند البته این ماجرا فقط به ایران مربوط نمیشود و اگر در هرجای دیگر از دنیا باشند سعی میکنند این جریان را کنترل کنند و اگر از طریق فشارهای نظامی و اقتصادی نتوانستند کاری کنند، روی به برنامه ریزیهای بلندمدت فرهنگی میآورند؛ این حرکت عینا در ایران طراحی شد و شما از ماههای آغازین بعد از انقلاب میبینید که هرچه که جلوتر میآییم فعالیتهای فرهنگی سازمان یافتهتر و پیچیده تر میشود که این حرکت در هر دهه یک مشخصه دارد بطور مثال در دهه شصت به دنبال القای این بودند که انقلابها نتیجه نمیدهند و منجر به خشونت میشوند لذا کتابها و داستانهای زیادی نوشته شد و وزارت ارشاد آن زمان هم واقعا با این گروه روشنفکر همراهی کرد و به آنها میدان داد و از دل این وزارت ارشاد آدم هایی ظهور کردند که به این نوع نگاه تجدید نظر طلبانه اعتقاد داشتند.
او در ادامه خاطرنشان کرد: از سال 67 به بعد فعالیت این جریان بیش از گذشته شد بنابراین رهبر انقلاب بحث تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ نرم را مطرح کردند. وظیفه وزارت ارشاد و وزارت علوم و نهادهای فرهنگی این است که عرصه فرهنگی کشور را به گونهای مدیریت کنند که جناح انقلابی و مومن قدرت تحرک بیشتری داشته باشد و دست مسلط را دارا باشد در عین حال ما نمیگوییم خفقان ایجاد کنند اما باید صحنه به گونهای مدیریت شود که توازن قوا به نفع نیروهای انقلابی باشد و این کاری است که همه نظام های سیاسی انجام میدهند و هیچ نظامی سیاسی نیست که عرصه فرهنگی خودش را به دست دشمن و جریان براندازی که میخواهد تیشه به ریشه بنیادهای هویتی آن جامعه بزند، بسپارد؛ هیچ نظامی اکثریت منابع خودش را به معاندینش نمیدهد و اگر هم به معاندان چیزی میدهند کنترل شده و محدود است که در ازای آن از نیروهای خودی حمایت گسترده میکنند اما ما هرگز از وزارت ارشاد و علوم چنین حمایتی را از نیروهای خودی ندیدهایم.
زرشناس تاکید کرد: از شورایعالی انقلاب فرهنگی ندیدم که یکبار برنامه ریزی مدون و نقشه کلان فرهنگی کشور را ترسیم کند و موقعیت نیروهای خودی را توضیح بدهند؛ این برنامه ریزی در وزارت علوم و وزارت ارشاد هم نبود اما به کارگردانهای روشنفکر و نویسندگان ضد انقلاب فضا میدادند که مطرح بشوند و وقتی هم که مردم اعتراض میکردند وزارت ارشاد همسو با نیروهای ضد انقلابی میشد و از آنها حمایت میکرد.
می خواهند به جای «یتیم خانه ایران» فیلم «دختر و پسری» بسازم!
در این میان مجری برنامه خطاب به طالبی گفت: چرا موضوعاتی مانند فیلم «یتیم خانه ایران» اینقدر مظلوم مانده است؟ یک چنین حادثهای که 9 میلیون نفر یک کشور قتل عام میشوند و به نوعی یک هلوکاست واقعی صورت میگیرد اما این موضوع اصلا در کتابها و جامعه ما اصلا گفته نشده است؛ بنده که اهل رسانه هستم چنین موضوعی را دو سال است که متوجه شدهام. آیا این طبیعی است که سوژههایی به این بکری اینگونه روی زمین بماند؟
ابوالقاسم طالبی، کارگردان فیلم «یتیم خانه ایران» پاسخ داد: تا آنجایی که من اطلاع دارم نفوذ در عرصه فرهنگی اتفاق افتاده است؛ بنده 5 سال روی این فیلم وقت گذاشتم و اگر در این 5 سال پنج تا فیلم «دختر پسری» میساختم هم به لحاظ مالی به من توجه میشد و اگر یک مقدار جشنوارهای بود در دنیا مطرح میشدم و از هر نظر برای من راحت بود و بنده اینقدر هم تحت فشار قرار نمیگرفتم.
کارگردان قلاده های طلا افزود: من از جوانانی که اندیشههای انقلابی دارند گلایه دارم که فیلم بنده را شما و خانوادههای شما ببینند و شما باید برای خانوادتان توضیح بدهید که چنین اتفاقی افتاده است. صد سال پیش نیمی از مردم ایران در اثر توطئه کشته میشوند اما خواص شما نمیدانند حتی اگر لیسانس، فوق لیسانس و دکترای تاریخ بگیرید از این ماجرا خبر دار نمیشوید و این به معنای نفوذ است و نشانگر این است که جذابیتها برای خانوادههای ما تغییر پیدا کرده است.
کارگردان سریال «به کجا چنین شتابان» تصریح کرد: سینمای جمهوری اسلامی یکی از برگهای برنده است که اگر مدیران فرهنگی مورد نفوذ قرار نگرفته باشند میتوانند به خوبی از این سینما استفاده کنند.
طالبی گفت: اگر فیلمهایی با این موضوع بسازیم جریان روشنفکری میگوید که این فیلم سفارشی است البته از نظر اینها اگر سفارش BBC باشد خیلی خوب است؛ یک دلار در دنیا خرج نمیشود مگر با حساب و کتاب یعنی اگر جشنواره برپا میکنند براساس سیاستها و مقاصد خودشان است چراکه طریقه حکومت داری این است اما آنها کارگردان ما را انتخاب میکنند و میگویند به دلاوریهای مردم و جوانانت نبپرداز چراکه این موضوعات شعاری و حکومتی است اما در عوض بیا به موضوع خیانت بپرداز تا جوانان شما نسبت به ناموسشان رگ غیرت نشان ندهند.
او تاکید کرد: اگر در فیلمها کمی احکام اسلام را مسخره کنند و آدم بد فیلم هم انگشتر عقیق به دست داشته باشد بیشتر فیلم به فروش میرسد؛ قبل از انقلاب آدم بدهای فیلم رقاص ها و عرقخورها بودند اما الان آدم بدها پدران و مادران غیرتی و نمازخوان هستند، خانوادههایی بد هستند که سهمیه شهدا دارند اما در حقیقت اینگونه نیست و اینقدر تبلیغات کردند که این ناهنجاریها ایجاد شد.
ناتوی فرهنگی و چند مثال
زرشناس هم به این بحث وارد شد و گفت: درست یکسال بعد از تشکیل ناتو که یک پیمان دفاعی است شاخه ناتوی فرهنگی نیز تشکیل میشود و این ناتوی فرهنگی عظیمترین شاخه ناتو بعد از شاخه نظامی آن هست و انبوهی از تشکلها را دارد و صدها نشریه دارند و غیره. این ناتوی فرهنگی یک لشگر نویسنده داشتند که به آنها سفارش میدادند و این سفارشها به چندین زبان برای کشور هدف ترجمه میشدند و این کاملا به معنای نفوذ است.
این استاد دانشگاه افزود: ما در ایران اسیر طیفی از ترجمههای تئوریسینهای ناتوی فرهنگی و طیفی از روشنفکرهای ایرانی هستیم که در زمین آنها بازی میکنند.
زرشناس ادامه داد: ما از اواسط دهه شصت با این وضعیت نفوذ روبه رو بودهایم و بخشی از مدیران ما در دهه 60 فریب خوردند و وزارت ارشاد و وزارت علوم ما را به سمتی بردند که با دشمن همراهی کند.
شهریار زرشناس با نشان دادن کتابهایی که به برنامه ثریا آورده بود اظهار داشت: اگر ویترینهای کتاب فروشی ما را نگاه بکنید خواهید دید که اکثر کتابها ترجمه نویسندگان کتابهای ناتوی فرهنگی است و یا شروعی بر آثار اینهاست، آنوقت این کتابها هم تولید میشود و هم در بازار کتاب ما عرضه میشود و هم در دانشگاههای ما تدریس میشود! و این به معنای کامل نفوذ است.
او گفت: یک کتابی است به نام "دانش سیاسی" که نویسنده آن حسین بشیری است؛ حسین بشیری یک روشنفکر مارکسیستی است که در دهه 1960 تمایلات نئومارکسیستی داشت بعد به خارج از کشور رفت و در دولت اصلاحات به کشور برگشت و او را به شدت تحویل گرفتند و در وزات کشور آن زمان بسیار متنفذ شد و در دانشگاههای آن زمان تدریس کرد که خیلی از استراتژیستهای به اصطلاح اصلاحطلب کنونی شاگرد این شخص هستند یعنی این آدم نقش بسیار موثری در استحاله بخش زیادی از نیروهای انقلابی کشور ما داشته است؛ کتابهای این شخص از منابع کنکور کارشناسی ارشد است و در دانشگاهها تدریس میشود.
زرشناس گفت: نویسنده کتاب فوق یکی از تئوریسینهای فتنه 88 است که سال 86 ایران را ترک کرد و همین الان در یکی از اندیشکدههای ایالات متحده مشغول کار است و آثارش بارها در کشور ما تجدید چاپ شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: شخص دیگری هست به نام محمدعلی همایون کاتوزیان که یکی دیگر از معلمان نئولیبرالیزم ایرانی است؛ آثار این شخص بعد از انقلاب به وفور در بازار نشر کتاب کشور ترجمه و نشر شد که جوهر حرفش این است که ایران یک فرهنگ استبدادی دارد و تئوری اصلیاش استبداد ایرانی است که این تئوری را از یک جامعه شناس فرانسوی قرن هجدهمی بنام مونتسکیو گرفته است که مونتسکیو معتقد بود شرق زادگاه استبداد است و غرب زادگاه آزادی! و نگاهی تحقیر آمیز به شرق داشت.
زرشناس تصریح کرد: محمدعلی همایون کاتوزیان یک مدل از تاریخ معاصر ایران ارائه داده است و نتیجه گرفته برای اینکه از این استبداد رها بشویم باید هویت ایرانی را کنار بگذاریم و مدل مشروظه لیبرالی انگلیس را بپذیریم. این شخص ولایت فقیه را یکی از نمایندگان استبداد ایرانی میداند که بعد از انقلاب 57 بازتولید شده است و این کتاب، کتابی است که در دانشگاه ما تدریس میشود؛ من نمیدانم وزارت علوم چه جوابی دارد؟! از دانشجویی که این کتابها را میخواند انتظار دارید انقلابی و آرمانگرا بماند؟! انتظار بیجایی است.
مجری برنامه در بخش دیگری مبحث را به سمت اقتصاد هدایت کرد و گفت: بنظرم حاصل تمام این بیعدالتیهایی که در حوزه اقتصادی هم میبینیم همین تفکر نئولیبرال است و اینکه یک مدیر حقوق نجومی میگیرد از چنین اندیشهای برخاسته است.
فتنه بعدی، فساد اقتصادی مدیران
طالبی در پاسخ گفت: تفکر انقلابی ساده زیستانه بود و در این تفکر واقعا به مردم خدمت میکردند اما این روشنفکران گفتند که چنین تفکری خوب نیست و شاگردان این افراد مدیران این جامعه شدند و مدیران این جامعه از دست هم میدزدند و اگر بخواهیم بدانیم که فتنه بعدی چیست باید بگوییم که فساد اقتصادی مدیران است؛ این اندیشه نئولیبرال پایگاههای فسادی ایجاد کرده است که هیولاهای پول آشام منابع و ثروت جامعه را میمکد و بعد که جامعه فقیر شد میگویند باید انقلاب را رها کنید.
این کارگردان اظهار داشت: بنده در «به کجا چنین شتابان» ویژه خواری ها را نشان دادم، یازده شکایت داشتم و اگر هنرمندی بخواهد برای عدالت کار کند دچار مکافات شدیدی میشود.