مادر 3 معلول قمی این روزها و در هیاهوی در آمدهای ده ها میلیونی برخی مدیران دولتی، با در آمدی که شاید بیان نکردنش بهتر باشد، روزهای تلخ و تاریکی را سپری می کند.
به گزارش شهدای ایران، بغض کردن، خجالت کشیدن و بیان گوشهای از زندگی شخصیاش که همانند زندگی تمام افراد جامعه بازگو کردنش مشکل است، موجب میشد که در حین مصاحبه بارها بگویم باور کنید حضور ما در خانه شما فقط و فقط برای همدردی است و اینکه مشکل شما مشکل همه ما است.
فرزندانش باوجود معلولیت و عدم توانایی بهمحض ورودمان متوجه میشوند، بهسختی دستهایشان را بلند میکنند اما در کنارشان علیاکبر 5 ساله تنها ما را نگاه میکند، خوب برایش دیدن آدمهای غریبه که بیشتر در خیابان و بیرون از خانه آنها را میبیند، تازگی دارد.
خانم توران غلامی در مدت یکساعتی که مهمانخانهاش بودیم از رنجها و سختیهای زندگیاش برایمان گفت و اینکه چقدر در این کشور 80 میلیونی تنها است و چقدر امثال من و منها بیخیال دنبال زندگی روزمرهای خودمان هستیم و غافل از اینکه ....
بهتنهایی سرپرستی 3 فرزند معلول را دارم
توران غلامی، مادر 4 فرزند هستم، سه فرزند پسرم به نامهای مهدی 23 ساله، فرزند دومم حسین 19 ساله و علیاکبر 5 ساله از بیماری مرموزی رنج میبرند و تنها دخترم 13 سال سن دارد که شکر خدا سالم است.
بیماری علیاکبر همانند برادرانش است اما با قرض گرفتن و خرید دارو وضعیت بیماریاش بهتر شده و میتواند بنشیند و بهوسیله گفتاردرمانی قادر به صحبت کردن است.
23 سال است که کارم مراجعه به پزشکان شده است، 10 سال بهصورت مداوم مهدی پسر بزرگم را نزد پزشکان بردم اما متأسفانه پزشکان جواب درستی نمیدهند و از این وضعیت خسته شدم البته به دلیل ناتوانی مالی از ادامه درمان صرفنظر کردم.
فرزندانم قادر به حرکت نیستند
مهدی و حسین قادر به حرکت نیستند و برای آنها پوشاک استفاده میکنم، 21 سال همراه شوهرم بچهها را نگهداری کردیم اما حدود 6 ماه است که از شوهرم جدا شدم و سرپرستی بچهها بر عهده من است، خودم هم خانهدار هستم و درآمدی ندارم، بهزور و با هزار دردسر کرایهخانه را پرداخت میکنم اما بااینحال عقب افتادن کرایهخانهام در ماههای اخیر موجب شده بارها صاحبخانهام اثاثیههایم را بیرون بیندازد.
بهزیستی ماهانه 50 هزار تومان پرداخت میکند
سازمان بهزیستی در دو سال اخیر ماهیانه 50 هزار تومان پرداخت میکند البته در مقطعی 3 سال پیش، ماهیانه 20 هزار تومان به مهدی و حسین پرداخت میکرد، مهدی را 3 سال آسایشگاه بردم که در ماه 20 روزبه خانه میآوردم اما به دلیل اینکه هزینههای رفتوآمد، از آسایشگاه صرفنظر کردم.
حسین را 15 روز به آسایشگاه میبرم و 15 روز دیگر در منزل نگهداری میکنم، متأسفانه بهزیستی تنها ماهی 50 هزار تومان کمک میکند و بیش از 1 سال و نیم است که به ما سر نزده است.
سازمان بهزیستی در 7 سال گذشته تنها 4 کارتن پوشاک به ما داده است
سازمان بهزیستی در طول 7 سال تنها 4 کارتن پوشاک ایزی لایف برای بچهها فرستاده درصورتیکه در یک ماه دو کارتن ایزی لایف نیاز دارند، بچههای من زیر نظر بهزیستی هستند اما هیچ کمکی نمیکنند و در طی این مدت فقط یک فرش کهنه، بخاری، ویلچر و تشک دادهاند.
با پیشنهاد دوستان و همسایگان خودم را به کمیته امداد معرفی کردم و در سه ماه اخیر ماهی 60 هزار تومان کمک میکند که واقعاً ناچیز است.
تنها سرپناهم را به خاطر بدهی فروختیم
هزینه نگهداری فرزندانم بیش از یکمیلیون تومان در ماه است به همین خاطر مجبور شدیم خانه خودمان را بفروشیم تا قرضها و بدهیهایمان را پرداخت کنیم، الآن در منزل اجارهای زندگی میکنیم، یک اتاق کوچک تبدیل به دنیای 2 فرزندانم شده است و باید بگویم نگهداری از فرزندانم از عهدهام خارج است اما مهر مادری اجازه نمیدهد لحظهای از کمک به فرزندانم غافل شوم.
فرزندانم تابستان در حیاط و زمستان در آشپزخانه حمام میکنند، حمام خانه ما نیم متر در نیم متر است و به دلیل کمبود فضا و مشکل معلولیت فرزندانم مجبور هستم تابستانها آنها را در حیاط منزل و زمستانها داخل آشپزخانه بشویم که به دلیل وزن بچهها و کمردردی که دارم، رنج و سختی زیادی را متحمل میشوم.
اجازه ملاقات با دکتر سلیقه را به من نمیدهند
بارها خواستهام که با دکتر سلیقه مدیرکل بهزیستی استان قم دیدار کنم اما این اجازه را به من ندادهاند و نمیدانم باید به دنبال کمک از کدام نهاد باشم، ماهیانه 250 هزار تومان اجاره پرداخت میکنم و هر بار با عقب افتادن آن باید منتظر تماسهای پیدرپی صاحبخانه برای تخلیه خانه باشم.
وقتیکه خانم غلامی صحبتهایش به اینجا میرسد به او میگویم: به نظر من مسئولان استانی قطعاً به دنبال حل مشکلات محرومان هستند اما شاید از این موضوع اطلاع ندارند.
در پایان از ما خواهش دارد که مسئولان استان را در جریان وضعیت بد زندگیاش قرار دهیم و پیگیر کمک به فرزندان معلولش باشیم.
بههرحال در جمهوری اسلامی ایران فارغ از مسئولان که وظیفهای خود را رسیدگی به محرومان میدادند، هستند دستان مهرورزی که میتوانند در این ماه عزیز ثواب دوچندان برده و گوشهای از مشکلات این خانواده محترم را برطرف کنند که انشا الله این قدم خیر را بر خواهند داشت.
*قم فردا
فرزندانش باوجود معلولیت و عدم توانایی بهمحض ورودمان متوجه میشوند، بهسختی دستهایشان را بلند میکنند اما در کنارشان علیاکبر 5 ساله تنها ما را نگاه میکند، خوب برایش دیدن آدمهای غریبه که بیشتر در خیابان و بیرون از خانه آنها را میبیند، تازگی دارد.
خانم توران غلامی در مدت یکساعتی که مهمانخانهاش بودیم از رنجها و سختیهای زندگیاش برایمان گفت و اینکه چقدر در این کشور 80 میلیونی تنها است و چقدر امثال من و منها بیخیال دنبال زندگی روزمرهای خودمان هستیم و غافل از اینکه ....
بهتنهایی سرپرستی 3 فرزند معلول را دارم
توران غلامی، مادر 4 فرزند هستم، سه فرزند پسرم به نامهای مهدی 23 ساله، فرزند دومم حسین 19 ساله و علیاکبر 5 ساله از بیماری مرموزی رنج میبرند و تنها دخترم 13 سال سن دارد که شکر خدا سالم است.
بیماری علیاکبر همانند برادرانش است اما با قرض گرفتن و خرید دارو وضعیت بیماریاش بهتر شده و میتواند بنشیند و بهوسیله گفتاردرمانی قادر به صحبت کردن است.
23 سال است که کارم مراجعه به پزشکان شده است، 10 سال بهصورت مداوم مهدی پسر بزرگم را نزد پزشکان بردم اما متأسفانه پزشکان جواب درستی نمیدهند و از این وضعیت خسته شدم البته به دلیل ناتوانی مالی از ادامه درمان صرفنظر کردم.
فرزندانم قادر به حرکت نیستند
مهدی و حسین قادر به حرکت نیستند و برای آنها پوشاک استفاده میکنم، 21 سال همراه شوهرم بچهها را نگهداری کردیم اما حدود 6 ماه است که از شوهرم جدا شدم و سرپرستی بچهها بر عهده من است، خودم هم خانهدار هستم و درآمدی ندارم، بهزور و با هزار دردسر کرایهخانه را پرداخت میکنم اما بااینحال عقب افتادن کرایهخانهام در ماههای اخیر موجب شده بارها صاحبخانهام اثاثیههایم را بیرون بیندازد.
بهزیستی ماهانه 50 هزار تومان پرداخت میکند
سازمان بهزیستی در دو سال اخیر ماهیانه 50 هزار تومان پرداخت میکند البته در مقطعی 3 سال پیش، ماهیانه 20 هزار تومان به مهدی و حسین پرداخت میکرد، مهدی را 3 سال آسایشگاه بردم که در ماه 20 روزبه خانه میآوردم اما به دلیل اینکه هزینههای رفتوآمد، از آسایشگاه صرفنظر کردم.
حسین را 15 روز به آسایشگاه میبرم و 15 روز دیگر در منزل نگهداری میکنم، متأسفانه بهزیستی تنها ماهی 50 هزار تومان کمک میکند و بیش از 1 سال و نیم است که به ما سر نزده است.
سازمان بهزیستی در 7 سال گذشته تنها 4 کارتن پوشاک به ما داده است
سازمان بهزیستی در طول 7 سال تنها 4 کارتن پوشاک ایزی لایف برای بچهها فرستاده درصورتیکه در یک ماه دو کارتن ایزی لایف نیاز دارند، بچههای من زیر نظر بهزیستی هستند اما هیچ کمکی نمیکنند و در طی این مدت فقط یک فرش کهنه، بخاری، ویلچر و تشک دادهاند.
با پیشنهاد دوستان و همسایگان خودم را به کمیته امداد معرفی کردم و در سه ماه اخیر ماهی 60 هزار تومان کمک میکند که واقعاً ناچیز است.
تنها سرپناهم را به خاطر بدهی فروختیم
هزینه نگهداری فرزندانم بیش از یکمیلیون تومان در ماه است به همین خاطر مجبور شدیم خانه خودمان را بفروشیم تا قرضها و بدهیهایمان را پرداخت کنیم، الآن در منزل اجارهای زندگی میکنیم، یک اتاق کوچک تبدیل به دنیای 2 فرزندانم شده است و باید بگویم نگهداری از فرزندانم از عهدهام خارج است اما مهر مادری اجازه نمیدهد لحظهای از کمک به فرزندانم غافل شوم.
فرزندانم تابستان در حیاط و زمستان در آشپزخانه حمام میکنند، حمام خانه ما نیم متر در نیم متر است و به دلیل کمبود فضا و مشکل معلولیت فرزندانم مجبور هستم تابستانها آنها را در حیاط منزل و زمستانها داخل آشپزخانه بشویم که به دلیل وزن بچهها و کمردردی که دارم، رنج و سختی زیادی را متحمل میشوم.
اجازه ملاقات با دکتر سلیقه را به من نمیدهند
بارها خواستهام که با دکتر سلیقه مدیرکل بهزیستی استان قم دیدار کنم اما این اجازه را به من ندادهاند و نمیدانم باید به دنبال کمک از کدام نهاد باشم، ماهیانه 250 هزار تومان اجاره پرداخت میکنم و هر بار با عقب افتادن آن باید منتظر تماسهای پیدرپی صاحبخانه برای تخلیه خانه باشم.
وقتیکه خانم غلامی صحبتهایش به اینجا میرسد به او میگویم: به نظر من مسئولان استانی قطعاً به دنبال حل مشکلات محرومان هستند اما شاید از این موضوع اطلاع ندارند.
در پایان از ما خواهش دارد که مسئولان استان را در جریان وضعیت بد زندگیاش قرار دهیم و پیگیر کمک به فرزندان معلولش باشیم.
بههرحال در جمهوری اسلامی ایران فارغ از مسئولان که وظیفهای خود را رسیدگی به محرومان میدادند، هستند دستان مهرورزی که میتوانند در این ماه عزیز ثواب دوچندان برده و گوشهای از مشکلات این خانواده محترم را برطرف کنند که انشا الله این قدم خیر را بر خواهند داشت.
*قم فردا