شهدای ایران shohadayeiran.com

فقط به دنبال شریک و همدمی در زندگی بودم و هیچ قصد و نیت سوئی نداشتم، اما با ترفندها و حیله گری های دختری رو به رو شدم که مرا به روز سیاه نشاند و ...
شهدای ایران:مرد 35ساله در حالی که دستانش را روی صورتش گذاشته بود تا قطرات اشک جاری شده از چشمانش را پنهان کند، به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: هیچ وقت فکر نمی کردم که به این راحتی طعمه دختر 20ساله ای شوم که به قصد اخاذی، با من ارتباط برقرار کرده بود. من و همسرم مدت ها قبل از یکدیگر جدا شده بودیم. من در منزل پدرم زندگی می کردم، با وجود این، باز هم خیلی تنها بودم و بیشتر اوقات خودم را پای رایانه می گذراندم تا این که از طریق اینترنت با خانمی آشنا شدم که خودش را مجرد و دانشجو معرفی می کرد. آشنایی ما تا جایی پیش رفت که من از شرایط زندگی و مشکلاتم برای سهیلا سخن می گفتم. او هم با احترام و ادب حرف هایم را می شنید و با من ابراز همدردی می کرد. هم صحبتی با سهیلا و آرامشی که در گفتارش وجود داشت، مرا وادار کرد با قرار ملاقات های حضوری او را بیشتر بشناسم تا بتوانم برای انتخاب شریک زندگی ام تصمیم درستی بگیرم.
در این میان، یک روز او را به شرکتم دعوت کردم تا از نزدیک محل کارم را ببیند و با آنجا آشنا شود. در آن روز من از سهیلا خواستم که به عنوان همسرم در زندگی ام قرار بگیرد و مرا از تنهایی نجات دهد اما سهیلا حرفم را قطع کرد و گفت: من خانواده آبرومندی دارم و نمی خواهم فعلا از این رابطه چیزی بفهمند، باید مدتی صبر کنی تا من کم کم موضوع را با خانواده ام در میان بگذارم. من هم قبول کردم تا او در فرصت مناسب ماجرای آشنایی و خواستگاری را بازگو کند. این در حالی بود که من، پدر و مادرم را از انتخاب همسر مورد علاقه ام مطلع کرده بودم.یک ماهی از آشنایی ما می گذشت که سهیلا از من مبلغ دو میلیون تومان به عنوان قرض طلب کرد و مدعی شد که به خاطر برقراری رابطه اش با من، نتوانسته از واحدهای درسی اش نمره قبولی بگیرد و باید آن واحدهای درسی را دوباره انتخاب کند. ضمن این که نمی خواست پدر و مادرش متوجه این موضوع شوند. از این رو، من مبلغ مذکور را به حسابش واریز کردم. این شروع سوءاستفاده های سهیلا بود و او هر بار به بهانه های مختلف مرا سرکیسه می کرد و مبالغ میلیونی از من می گرفت. من هم به خاطر اعتمادی که به او داشتم در طول این یک سال آشنایی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که دچار گناهی شوم و از این رابطه سوءاستفاده کنم.روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که سهیلا عمل جراحی زیبایی صورتش را مطرح کرد و گفت به خاطر بزرگی بینی اش دچار افسردگی شده است و قصد دارد قبل از مراسم خواستگاری به جراح زیبایی مراجعه کند، من هم که نمی خواستم او را برنجانم، بلافاصله از پزشک جراح زیبایی وقت گرفتم و او را به مطب بردم، مبلغ هفت میلیون تومان هزینه عمل بینی او را پرداختم ولی بعد از این ماجرا بود که رفتارهای سهیلا به کلی تغییر کرد، دیگر پاسخ تلفن هایم را نمی داد و به من توهین می کرد. او سر ناسازگاری گذاشته بود و مرا مردی بی عرضه می خواند. تا این که یک روز بعد از مراجعه به شرکت متوجه شدم که خانواده سهیلا از من به جرم اغفال دخترشان شکایت کرده اند. با دیدن این شکایت، مات و مبهوت ماندم و حیرت زده به کلانتری مراجعه کردم. اینجا بود که فهمیدم کلاهبرداری و اخاذی از طریق ارتباط اینترنتی، شگرد سهیلا و خانواده اش است و آن ها طعمه های خود را توسط دخترشان و از طریق آشنایی در فضای مجازی به دام می اندازند.
حالا با خودم می اندیشم که چگونه برای یک زندگی خیالی همه دارایی و سرمایه ام را به پای او ریختم ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

*خراسان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار