قبل از انقلاب، خانم معلمی داشتند که با سر برهنه در کلاس درس حاضر می شد. حسین چند مرتبه به وی تذکر داد که با این وضع وارد کلاس نشود و حجابش را رعایت کند، ولی معلم...
به گزارش شهدای ایران، شهید حسین جمال ليواني فرزند رمضانعلی در سال 1340 در روستای «لیوان شرقی» از توابع بخش نوکنده شهرستان بندرگز استان گلستان متولد شد. وی ضمن سپری کردن دوران ابتدایی و راهنمایی، قدم به دبیرستان نهاد. در بهار جوانی که سرشار از نشاط بود بذر ایمان را در درونش می پروراند. بعد از گذراندن دبیرستان و گرفتن دیپلم اقتصاد به خدمت مقدس سربازی رفت. پس از آن وارد حوزه علمیه شد و در شمار سربازان امام زمان(عج) درآمد.
شهید در جریان جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل شتافت. وی در عملیات بدر با مسئولیت تک تیرانداز ضد صدامیان جهاد کرد و سرانجام در تاریخ 21/12/63 در شرق دجله با اصابت ترکش به فیض شهادت نایل آمد. پیکر در جوار امامزاده «حبیب» نوکنده میعادگاه عاشقان است.
* خانم معلم! حجابت را رعایت کن
برادر شهید نقل می کند: در دوران ابتدایی قبل از انقلاب، خانم معلمی داشتند که با سر برهنه در کلاس درس حاضر می شد. حسین چند مرتبه به وی تذکر داد که با این وضع وارد کلاس نشود و حجابش را رعایت کند، ولی معلم به گفتة وی اهمیت نداد و به کار خود ادامه می داد. حسین نیز خسته نشده، به مدیر مدرسه مسئله را متذکر شد. مدیر در جواب وی گفت: ماکه نمی توانیم به خاطر شما مدرسه را تعطیل کنیم. از آن به بعد ، شهید در کلاس حاضر نمی شد و خارج از کلاس به درس ها گوش می داد و به این صورت آن پایة تحصیلی را گذراند.
* قسمتی از وصیت نامه شهید
پدر و مادر عزیزم! درست است که شما برای من زحمت زیادی کشیده اید، اما وقتی که اسلام در خطر است جان ناقابل من چه ارزش دارد و درخت اسلام خون می خواهد تا در تاریخ زنده بماند. بلکه اگر صد فرزند هم داشتید می بایستی در راه اسلام فدا کنید و ناراحت نشوید.
از این که دو برادر عزیزم حسن و یحیی در جبهه هستند، آنها به سهم خودشان فداکاری و ایثار می کنند و من باید به سهم خود جانبازی نمایم.
مادر و پدر گرامی! باز سفارش می کنم هرگز ناراحت نباشید هر چند که چندین ماه است شما را زیارت نکردم، اما دلتان می خواست فرزند خود حسین را ببینید، ولی چاره این بود از این جهت به بزرگواری خودتان مرا عفو کنید.
مادرجان! شما هم مثل مادران شهدای دیگر بردبار و حلیم باشید. مادرجان! و عزیزانی که کلام مرا می شنوید به یاد آورید فرزندانی که جسد مطهرشان گمنام است و شماها باید به مادران این عزیزان تسلیت بگویید و خداوند هرگز اجر شما را ضایع نخواهد کرد.
مادرجان! انسان ها همه فانی هستند چه بهتر که در راه خدا کشته شوند، چون که شهید همیشه زنده است و در نزد خدا روزی می خورد و این را یقین بدانید اگر چه فرزندتان را به سختی بزرگ کرده اید، ولی مفتخر باشید که فرزندتان را در راه اسلام و امام داده اید.
پدران و مادران! امروز مسئله، حیات اسلام است. اگر خدای نخواسته اسلام شکست بخورد همه مسئول هستیم و در نزد خداوند تبارک و تعالی باید جواب بگوئیم.
شهید در جریان جنگ تحمیلی به جبهه های حق علیه باطل شتافت. وی در عملیات بدر با مسئولیت تک تیرانداز ضد صدامیان جهاد کرد و سرانجام در تاریخ 21/12/63 در شرق دجله با اصابت ترکش به فیض شهادت نایل آمد. پیکر در جوار امامزاده «حبیب» نوکنده میعادگاه عاشقان است.
* خانم معلم! حجابت را رعایت کن
برادر شهید نقل می کند: در دوران ابتدایی قبل از انقلاب، خانم معلمی داشتند که با سر برهنه در کلاس درس حاضر می شد. حسین چند مرتبه به وی تذکر داد که با این وضع وارد کلاس نشود و حجابش را رعایت کند، ولی معلم به گفتة وی اهمیت نداد و به کار خود ادامه می داد. حسین نیز خسته نشده، به مدیر مدرسه مسئله را متذکر شد. مدیر در جواب وی گفت: ماکه نمی توانیم به خاطر شما مدرسه را تعطیل کنیم. از آن به بعد ، شهید در کلاس حاضر نمی شد و خارج از کلاس به درس ها گوش می داد و به این صورت آن پایة تحصیلی را گذراند.
* قسمتی از وصیت نامه شهید
پدر و مادر عزیزم! درست است که شما برای من زحمت زیادی کشیده اید، اما وقتی که اسلام در خطر است جان ناقابل من چه ارزش دارد و درخت اسلام خون می خواهد تا در تاریخ زنده بماند. بلکه اگر صد فرزند هم داشتید می بایستی در راه اسلام فدا کنید و ناراحت نشوید.
از این که دو برادر عزیزم حسن و یحیی در جبهه هستند، آنها به سهم خودشان فداکاری و ایثار می کنند و من باید به سهم خود جانبازی نمایم.
مادر و پدر گرامی! باز سفارش می کنم هرگز ناراحت نباشید هر چند که چندین ماه است شما را زیارت نکردم، اما دلتان می خواست فرزند خود حسین را ببینید، ولی چاره این بود از این جهت به بزرگواری خودتان مرا عفو کنید.
مادرجان! شما هم مثل مادران شهدای دیگر بردبار و حلیم باشید. مادرجان! و عزیزانی که کلام مرا می شنوید به یاد آورید فرزندانی که جسد مطهرشان گمنام است و شماها باید به مادران این عزیزان تسلیت بگویید و خداوند هرگز اجر شما را ضایع نخواهد کرد.
مادرجان! انسان ها همه فانی هستند چه بهتر که در راه خدا کشته شوند، چون که شهید همیشه زنده است و در نزد خدا روزی می خورد و این را یقین بدانید اگر چه فرزندتان را به سختی بزرگ کرده اید، ولی مفتخر باشید که فرزندتان را در راه اسلام و امام داده اید.
پدران و مادران! امروز مسئله، حیات اسلام است. اگر خدای نخواسته اسلام شکست بخورد همه مسئول هستیم و در نزد خداوند تبارک و تعالی باید جواب بگوئیم.
* کنگره شهدای روحانی استان گلستان