در این گالری چه می گذرد؟
هنجارشکنی از عاشقانههای همسر شهید، تشویق دختران به بیحیایی و اعتراض زنان به زندگی اجباری بخشی از آثار زنان عکاس است که در گالری شیرین به نمایش درآمد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، وقتی که عکاسان زن برای گرفتن تصاویری به جاهای مختلفی که حریم زنان محسوب میشود، مراجعه میکنند، این حریم به صورت نامحسوس شکسته میشود و گاهی صحنههایی از زندگی برخی از دریچه دوربین به نظاره در میآید که در شرایط عادی اگر یک عکاس مرد بخواهد از این صحنه عکس بگیرد، نمیتواند وارد این حریم شود.
نمایشگاه «26 عکاس زن» که طی 12 روز در گالری شیرین برگزار شده بود، نمایشگر عکسهایی است که عکاسان زن به نوعی وارد حریمهای خصوصی دیگر زنان جامعه شدهاند؛ از زندان زنان، افراد تراجنسی تا تشویق دختران به بیحیایی و اعتراض زنان به زندگی اجباری.
یکی از مجموعهها در این نمایشگاه، عکسهایی از «باران جعفری» است؛ وی در بیانیه آثار خود آورده است «به نظر من برای اینکه فمنیسم باشیم، باید فمنیسم نباشیم اگر قرار است زن و مرد تفاوت نکنند، دستهبندی و نامگذاری آنها را جداتر میکند. من بیآنکه در دستهبندی آرام و قرار بگیرم بر این باورم که دختر ایرانی برای شکستن لب گزیدنها و چشم نازک کردنهای جامعه باید قویتر، جسورتر و دیوانهتر باشد. این مجموعه عکس تمرین این رهایی است.»
در این مجموعه دختران را به بیحیایی تشویق میکنند و عنوان آزادی و رهایی را روی آن میگذارند. همان طوری که در این تصاویر دیده میشود، این دختر در خانهای که اثری از خانواده نیست، زندگی میکند؛ هر آنگونه میخواهد میپوشد و حتی از لبه پنجره اتاق پای خود را فراتر گذاشته است.
در بخش دیگر این نمایشگاه عکس، اثری از زندگی همسر شهید دیده میشود که در آن به نوعی زنان عفیفه طور دیگری نشان داده شدهاند.
حتی اصغر فرهادی به این بخش از نمایشگاه بیانیهای نوشته، که گویا برگرفته از فیلم هیوای رسول ملاقلیپور است؛ «دیدن عکسهای این مجموعه حس و حال خواندن داستان کوتاهی را در من ایجاد کرد. داستان کوتاهی درباره حسرت یک رابطه از دست رفته عاشقانه. بیآنکه خاطرهاش کمرنگ، محو و غبارآلود باشد. مردی که دیگر نیست و جای خالی او پر است از خاطره ... و جنگی که دیگر نیست و دردها و تلخیهایش باقی است. مرد همه جا در گوشه و کنار است، قابها پُرند از احساس حسرت. حسرت آنکه کاش خودش در قاب بود و نه یادش».
اثر «هلیا رضایی»
«هلیا رضایی» این تصاویر را در سال 1394 گرفته است. این عکسها بدون توجه به عفاف و حجاب همسر شهید، فضای نابهنجاری از عاشقانههای وی را به نمایش گذاشته؛ در حالی که در عالم واقعیت همسران شهدا را به عنوان زنانی عفیفه میشناسیم و شایسته بود که عکاس این توانایی را داشت تا در این تصویر عفاف این بانوان را به تصویر بکشد.
در بخش دیگری از این نمایشگاه تصاویری از دریچه دوربین عکاسی مریم سعیدپور به ثبت رسیده است که در بیانیه میخوانیم «امروز این عکسها را از سوی یک فرد ناشناس دریافت کردم. انگار عکاسی را گمارده بودند تا از لحظات پس از آزادیام از زندان از من عکس بگیرند هر چه است آن عکسها نشان از فاجعهای باور نکردنی در زندگیام دارد.»
اثر «مریم سعیدپور»
در جای دیگر از این آثار زندگی اجباری به تصویر کشیده شده است. زهرا خرمی در این باره نوشته است «هنوز در جای جای این جهان با پیشرفتهای بسیاری که در زمینههای مختلف و حضور زنان در عرصههای مختلف صورت گرفته، ما با طرز فکری مبنی بر اینکه مرد مالک و اختیاردار زن (همسر) خود است، مواجه هستیم. بدون شک در این نوع طرز تفکر زنان قربانی خودخواهی همسرانشان میشوند و این خودخواهی ریشه در فرهنگ غلطی دارد که مدتهاست مورد نقد قرار گرفته است ولی این بار نگاه عکاس به زن است؛ زنی محبوس در تاریکی، لباس عروسیاش از تور، توری با حفرههای بزرگ که غیرت مرد تاب این حفرهها را ندارد؛ مهرش مهری سنگین به اندازه تعداد روزهای زندگیاش؛ همان زندگی اجباری».
در این اثر پنجره آبی رنگ که نمادی از هنر اسلامی است دیده میشود؛ در واقع خرمی خواسته در این اثر محصور و محبوس کردن زنان در قوانین اسلامی را نشان دهد.
«سمیه جعفری» یکی دیگر از عکاسانی است که عکسهایش در این نمایشگاه دیده میشود در بیانیه عکسها آمده است «نگاههایی که حافظه تصویریشان به چنین نوع و لباسی عادت ندارد، که غرابت پیرسینگ و آویزهای آویخته از دست و پایش به چشمشان تازگی دارد انگار اما او عادت کرده است. معلوم نیست اگر با نگاههایشان بر مرزهای حریمش تاخته میشود پیدا نیست اگر قضاوتی از باریکه راه نگاه به او میگذرد اما هر چه هست به او میفهمانند که بیگانه است، آنقدر که بار این نگاهها را روی باقی بارهایش ببندد و ترک دیار و عادت کند. عادت چشمها را نمیدانم به کجا میانجامد. میدانم چون اینکه همانند دیگران نیستند در این شهر بسیارند.»
اثر «سمیه جعفری»
از دیگر عکسهای این نمایشگاه آثاری از مریم رحمانیان است که به افراد تراجنسی پرداخته است.
او در این باره میگوید «اگر چه در ایران افراد تراجنسی از حمایتهای قانونی بهرهمند میباشند ولی تحت آزار و اذیت شدید اجتماعی قرار میگیرند و به واسطه عدم دسترسی به شرایط اقتصادی یکسان اغلب درگیر مشکلات مالی میباشند. اغلب افراد تراجنسی حتی زمانی که کار و درآمد مشخصی ندارند به واسطه ترد شدن از خانواده مجبور به ترک خانه و کاشانه خود میباشند. این پروژه ثبت و لحظهنگاری زندگی مهسا و اهورا میباشد. دنبال کردن این دو نفر و آشنا شدن با مشکلات آنها در جامعه من را بر آن داشت تا جامعه را با این حقیقت آشنا کنم که افراد تراجنسی علیرغم تمام پیچیدگیهای روحی و تغییراتی که طی میکنند افرادی عادی مانند تمامی افراد جامعه هستند و بهتر است ما این مسیر را برای آنها دشوار نکنیم.»
علاوه بر این عکسهایی که دیده شد، تصاویر دیگری روی دیوار گالری شیرین به نمایش درآمده بود که تعدادی از این عکاسان معمولا به دنبال کارها و سوژههای ضد ایرانی هستند.
نمایشگاه «26 عکاس زن» که طی 12 روز در گالری شیرین برگزار شده بود، نمایشگر عکسهایی است که عکاسان زن به نوعی وارد حریمهای خصوصی دیگر زنان جامعه شدهاند؛ از زندان زنان، افراد تراجنسی تا تشویق دختران به بیحیایی و اعتراض زنان به زندگی اجباری.
یکی از مجموعهها در این نمایشگاه، عکسهایی از «باران جعفری» است؛ وی در بیانیه آثار خود آورده است «به نظر من برای اینکه فمنیسم باشیم، باید فمنیسم نباشیم اگر قرار است زن و مرد تفاوت نکنند، دستهبندی و نامگذاری آنها را جداتر میکند. من بیآنکه در دستهبندی آرام و قرار بگیرم بر این باورم که دختر ایرانی برای شکستن لب گزیدنها و چشم نازک کردنهای جامعه باید قویتر، جسورتر و دیوانهتر باشد. این مجموعه عکس تمرین این رهایی است.»
در این مجموعه دختران را به بیحیایی تشویق میکنند و عنوان آزادی و رهایی را روی آن میگذارند. همان طوری که در این تصاویر دیده میشود، این دختر در خانهای که اثری از خانواده نیست، زندگی میکند؛ هر آنگونه میخواهد میپوشد و حتی از لبه پنجره اتاق پای خود را فراتر گذاشته است.
در بخش دیگر این نمایشگاه عکس، اثری از زندگی همسر شهید دیده میشود که در آن به نوعی زنان عفیفه طور دیگری نشان داده شدهاند.
حتی اصغر فرهادی به این بخش از نمایشگاه بیانیهای نوشته، که گویا برگرفته از فیلم هیوای رسول ملاقلیپور است؛ «دیدن عکسهای این مجموعه حس و حال خواندن داستان کوتاهی را در من ایجاد کرد. داستان کوتاهی درباره حسرت یک رابطه از دست رفته عاشقانه. بیآنکه خاطرهاش کمرنگ، محو و غبارآلود باشد. مردی که دیگر نیست و جای خالی او پر است از خاطره ... و جنگی که دیگر نیست و دردها و تلخیهایش باقی است. مرد همه جا در گوشه و کنار است، قابها پُرند از احساس حسرت. حسرت آنکه کاش خودش در قاب بود و نه یادش».
اثر «هلیا رضایی»
«هلیا رضایی» این تصاویر را در سال 1394 گرفته است. این عکسها بدون توجه به عفاف و حجاب همسر شهید، فضای نابهنجاری از عاشقانههای وی را به نمایش گذاشته؛ در حالی که در عالم واقعیت همسران شهدا را به عنوان زنانی عفیفه میشناسیم و شایسته بود که عکاس این توانایی را داشت تا در این تصویر عفاف این بانوان را به تصویر بکشد.
در بخش دیگری از این نمایشگاه تصاویری از دریچه دوربین عکاسی مریم سعیدپور به ثبت رسیده است که در بیانیه میخوانیم «امروز این عکسها را از سوی یک فرد ناشناس دریافت کردم. انگار عکاسی را گمارده بودند تا از لحظات پس از آزادیام از زندان از من عکس بگیرند هر چه است آن عکسها نشان از فاجعهای باور نکردنی در زندگیام دارد.»
اثر «مریم سعیدپور»
در جای دیگر از این آثار زندگی اجباری به تصویر کشیده شده است. زهرا خرمی در این باره نوشته است «هنوز در جای جای این جهان با پیشرفتهای بسیاری که در زمینههای مختلف و حضور زنان در عرصههای مختلف صورت گرفته، ما با طرز فکری مبنی بر اینکه مرد مالک و اختیاردار زن (همسر) خود است، مواجه هستیم. بدون شک در این نوع طرز تفکر زنان قربانی خودخواهی همسرانشان میشوند و این خودخواهی ریشه در فرهنگ غلطی دارد که مدتهاست مورد نقد قرار گرفته است ولی این بار نگاه عکاس به زن است؛ زنی محبوس در تاریکی، لباس عروسیاش از تور، توری با حفرههای بزرگ که غیرت مرد تاب این حفرهها را ندارد؛ مهرش مهری سنگین به اندازه تعداد روزهای زندگیاش؛ همان زندگی اجباری».
در این اثر پنجره آبی رنگ که نمادی از هنر اسلامی است دیده میشود؛ در واقع خرمی خواسته در این اثر محصور و محبوس کردن زنان در قوانین اسلامی را نشان دهد.
«سمیه جعفری» یکی دیگر از عکاسانی است که عکسهایش در این نمایشگاه دیده میشود در بیانیه عکسها آمده است «نگاههایی که حافظه تصویریشان به چنین نوع و لباسی عادت ندارد، که غرابت پیرسینگ و آویزهای آویخته از دست و پایش به چشمشان تازگی دارد انگار اما او عادت کرده است. معلوم نیست اگر با نگاههایشان بر مرزهای حریمش تاخته میشود پیدا نیست اگر قضاوتی از باریکه راه نگاه به او میگذرد اما هر چه هست به او میفهمانند که بیگانه است، آنقدر که بار این نگاهها را روی باقی بارهایش ببندد و ترک دیار و عادت کند. عادت چشمها را نمیدانم به کجا میانجامد. میدانم چون اینکه همانند دیگران نیستند در این شهر بسیارند.»
اثر «سمیه جعفری»
از دیگر عکسهای این نمایشگاه آثاری از مریم رحمانیان است که به افراد تراجنسی پرداخته است.
او در این باره میگوید «اگر چه در ایران افراد تراجنسی از حمایتهای قانونی بهرهمند میباشند ولی تحت آزار و اذیت شدید اجتماعی قرار میگیرند و به واسطه عدم دسترسی به شرایط اقتصادی یکسان اغلب درگیر مشکلات مالی میباشند. اغلب افراد تراجنسی حتی زمانی که کار و درآمد مشخصی ندارند به واسطه ترد شدن از خانواده مجبور به ترک خانه و کاشانه خود میباشند. این پروژه ثبت و لحظهنگاری زندگی مهسا و اهورا میباشد. دنبال کردن این دو نفر و آشنا شدن با مشکلات آنها در جامعه من را بر آن داشت تا جامعه را با این حقیقت آشنا کنم که افراد تراجنسی علیرغم تمام پیچیدگیهای روحی و تغییراتی که طی میکنند افرادی عادی مانند تمامی افراد جامعه هستند و بهتر است ما این مسیر را برای آنها دشوار نکنیم.»
علاوه بر این عکسهایی که دیده شد، تصاویر دیگری روی دیوار گالری شیرین به نمایش درآمده بود که تعدادی از این عکاسان معمولا به دنبال کارها و سوژههای ضد ایرانی هستند.