بهنود که به اذعان خودش دارای پدری سلطنتطلب و شاهدوست بود، چند روز پیش به مناسبت سالروز تولد «محمدرضا پهلوی» با انتشار تصاویری در صفحه توییترش، ارادتش به خاندان پهلوی را ابراز کرد.
وی در صفحه شخصیاش با حالت دلتنگی و افسوس نوشت: "امروز چهارم آبان است. اگر انقلاب نشده بود وی قدیمیترین پادشاه زمین بود. در زمان ما در این روز در تمام کشور جشن و طاق نصرت برپا میشد …”
این کارشناس ارشد «بیبیسی فارسی» که در سالهای اخیر یکی از عوامل گزینش خبرنگار در رسانههای فارسیزبان بیگانه بخصوص بخش فارسی بیبیسی، «صدای آمریکا» و «رادیو فردا» بوده است، فعالیت مطبوعاتی خود را قبل از انقلاب و در سال ۱۳۴۲آغاز کرده و در روزنامههایی نظیر آیندگان و تهران مصور به عنوان نویسنده و سردبیر حضور داشته است.
«مسعود بهنود» پیش از انقلاب توانسته بود نظر «امیرعباس هویدا» نخستوزیر رژیم پهلوی را به خود جلب کرده و وفاداریاش را به شاه ثابت نماید، به طوری که بنا به نوشتهی «فرج سرکوهی»، بهنود تنها گویندهی رادیویی بود که حق داشت بدون نوشته و بازبینی برنامهی «راه شب» رادیو را اجرا کند و در تلویزیون دولتی نیز برنامهساز و مفسر سیاسی مورد اعتماد بود و سازِش با قدرت را عوامل ضروری برای حضور مدام در رسانهها میدید.
بهنود پس از انقلاب تغییر رنگ داد و بهسبب شرایط، خود را فردی مخالف رژیم سابق و طرفدار طیف خاصی از نیروهای انقلابی نشان داد و برای اینکه وجهه منفی خود را تطهیر کند، در چند روزنامه و نشریه مشغول به نوشتن شد و حتی در یک فیلم سینمایی هم بازی کرد.
او که بر اساس خاطراتش از کودکی با رادیو بیبیسی آشنا شده و اخبار بیبیسی در منزلشان جنبه فصلالخطاب را داشت، از اوایل دهه ۷۰ شمسی ارتباطش با رادیو بیبیسی و شخص «صادق صبا» آغاز نمود و از آن زمان ارتباطش با محافل خارجی بیشتر شد.
«مسعود بهنود» که از نیمه دوم دهه ۷۰ شمسی بر حجم فعالیتهای ساختارشکنانه خود افزوده بود، به اتهام فرافکنی و تشویش اذهان عمومی و همچنین توهین به مقامات نظام توسط دستگاه قضا مجرم شناخته و جمعا به تحمل ۲۳ ماه زندان محکوم شد.
هنوز شش ماه از محکومیت وی نگذشته بود که با قرار وثیقه چهل هزار دلاری آزاد شد و در تاریخ اول ژوئن سال ۲۰۰۲میلادی هنگامی که در تور سخنرانی اروپایی مشغول فعالیت بود، قوه قضائیه اعلام نمود که دستور دستگیری او یکبار دیگر صادر شده است و به موجب این دستور بهنود باید برای گذراندن ۱۶ ماه دیگر از مدت باقیماندهی محکومیتش به ایران بازگردد، اما او دیگر به ایران برنگشت و به انگلیس گریخت و از آن پس رسماً به استخدام رسانههای وابسته به دشمنان ایران بخصوص بیبیسی درآمد.
نزدیکی به سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی
هر چند ابعاد نزدیکی بهنود به ساواک و جریانهای خوفناک امنیتی طاغوت از مبهمات تاریخ معاصر کشورمان است اما ذکر این نکته حائز اهمیت است که وی به کرّات از نزدیکی بسیار زیاد خود و در عالیترین سطوح با سران رژیم طاغوت و اطلاع از نقشههای جنایتکارانهی آنان خبر داده است و با چنین گافهایی است که چهرهی واقعی بهنود به مرور نمایان میشود. وی در مصاحبهای میگوید: "روز ۱۶ شهریور سال ۵۷ است. یعنی شب ۱۷ شهریور. من میدانستم فردا چه خبر میشود. شب قبلش با آقای مهندس بازرگان رفته بودم به خانهی آقای انتظام و خبر داشتم. به هر حال کنجکاویهای شخصی من و کار حرفهای که میکردم من را همهی این جاها حضور میداد. میدانستم که امشب شب آخر است. به همین جهت نشستم و خیلی فکر کردم که چه کار کنم؟”. حال مشخص نیست بهنود چگونه یک شب قبل از جنایت معروف روز هفده شهریور، از کشتار رژیم در آن روز اطلاع داشته است؟ جالب آن که امیرانتظام در خاطرات خود میگوید بازرگان را روز هفده شهریور در خیابان دیده است نه روز یا روزهای قبلش و هیچ نقلی هم از این دروغ بهنود به میان نمیآورد!
حمایت از منافقین از ابتدای انقلاب
بهنود از همان روزهای آغاز انقلاب دست به جعل گستردهای زد به گونهای که سعی میکرد به انحای مختلف انقلاب ایران را مرهون خدمات مجاهدین خلق(منافقین) نشان دهد. تا آن جا که با نزدیک نشان دادن خود به سران انقلاب و کسانی چون شهید بهشتی از هر فرصتی برای ساخته و پرداخته کردن و جا انداختن خدمات! منافقین در پیروزی انقلاب استفاده میکرد. حتی در بدیهیاتی چون کیفیت ورود امام راحل به ایران وی مدعی می شود که راننده ماشین حامل امام، محسن رفیق دوست بوده و دو نفر از اعضای منافقین که بعدها اعدام شدند در روی سقف بلیزر نشسته و از امام در مسیر فرودگاه تا میدان آزادی محافظت میکردند و کیست که نداند آن فردی که روی سقف ماشین حامل امام نشسته و از رهبر فقید انقلاب محافظت میکرد محمدرضا طالقانی از قهرمانان ورزشی آن روز ایران و رئیس سالهای بعد فدراسیون کشتی ایران بود.
وی در تحریفی دیگر ساخت و تهیهی سرود «خمینی ای امام» را نیز به منافقین نسبت میدهد حال آن که این سرود ساختهی مرحوم «حمید سبزواری» بوده و منافقین هیچ دخل و تصرفی در آن نداشتند.
حضور فعال بهنود در رسانههای ضد انقلاب
همانطور که گفته شد، این شبه روشنفکر لندننشین، تاثیر بسزایی در شکلگیری و راه اندازی تلویزیون «بیبیسی فارسی» داشته و طی دههی گذشته برنامههای زیادی را به سفارش دولت انگلیس علیه جمهوری اسلامی ایران تولید کرده است. وی هر هفته در تلویزیون رسمی دولت انگلیس حاضر میشود و روزنامهها و مجلات داخلی ایران را مورد بررسی قرار میدهد.
«مسعود بهنود» همچنین در برنامه تلویزیونی پولتیک مدعی میشود که جمهوری اسلامی ایران اوایل انقلاب دادگاه صحرایی در خصوص سانسورهای اتفاق افتاده برپا کرده و به جرم سانسور افراد را اعدام میکرد!
حمایتهای صریح مسعود بهنود از فتنهگران ۸۸
بهنود در جریان فتنهی سال ۱۳۸۸ مستقیما به هنجارها، رسوم، اعتقادات و باورهای ایرانیان تاخت و با اقدامات ناصواب خود در برپایی نشستها و تجمعات ضدایرانی و همسو با منافع صهیونیستها خوش خدمتیاش را به اربابان غربیاش اثبات کرد.
وی با عضویت در اتاق فکر لندن و همکاری با «عبدالعلی بازرگان»، «عبدالکریم سروش»، «اکبر گنجی»، «محسن کدیور» و «عطاءا… مهاجرانی» عملا به جریان برانداز در ایران پیوند خورد و سعی کردند تا افرادی را در ایران برای شورش و برهم زدن نظم عمومی در ایران آماده کنند.
این کارمند «بیبیسی فارسی» همچنین ادعاهای بیاساس فتنهگران را در همین مطلب تبلیغ کرد و در یادداشت «سبز میمانم» در تاریخ ۲۶ دی ماه ۸۸ فتنه گران را تشویق به آشوب کرد و در مطلب «بر سر قرار سبز» در ۱۲ آبان ۸۹ با روحیه دادن به فراریان فتنهگر مثل علینژاد برای آنها تبلیغ کرده است.
ضد انقلاب و حامی تروریسم
«مسعود بهنود» که پس از تشکیل هستهی رسانهای سیاسی در سوئیس و راه اندازی گروه گویا و سایتهای مختلف آن با بقیهی همکاران، درصدد ایجاد تلویزیون با همکاری «فرح کریمی» بر میآید و با همکاری کریمی جهت متقاعد کردن پارلمان هلند، جهت راهاندازی یک تلویزیون ضد نظام جمهوری اسلامی نیز تلاش فراوان کرد تا ابتدا سایت «روز آنلاین» را راه اندازی و در صورت موفقیت آن، نظر پارلمان هلند نیز جلب شود.
وی در مطالبی که با عناوین «ادعای منفعت گرایی نظام و بیتوجهی به مسلمانان» در تاریخ ۱۸مهر۸۶، القای توهم بحرانی بودن وضعیت کشور در مطلب ۶ آبان ۸۶، شبیهنمایی اقدامات فاشیستها با اقدامات نظام در مطلب «سالگرد کتاب سوزان» در ۲۲ اردیبهشت ۸۷، شبیهنمایی وضعیت کشور با دورهی رضاخان در مطلب «احمدینژاد و سید ضیا»، حمایت از بهاییت به عنوان یک جنبش در گفتوگو با رادیو زمانه در تاریخ ۱۱ خرداد ۸۷، اصالت دادن به محافل غربی در مطلب «تا تعصب هست» در تاریخ ۱۲ مرداد ۸۵، نفی نیروهای ارزشگرا و حمایت از عناصر مسئلهدار در تاریخ ۲۲ مرداد ۸۵ و همچنین دعوت به اقدام عملی علیه نظام در مطلب اول شهریور۸۷، نوشته، عملا ضدیت خود با نظام جمهوری اسلامی را ثابت کرده است.
بهنود همان کسی است که با «عبدالمالک ریگی» به گفتوگو مینشیند و با او گل میگوید گل میشنود!
منابع:
۱- کتاب «نیمه پنهان: سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست»، جلد اول
۲- خبرگزاری فارس
۳- وبسایت مشرقنیوز