شهدای ایران: روزنامه «جامجم» در یادداشتی به قلم مدیرمسئول نوشت:
سومین و آخرین مناظره بین دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در حالی در لاس وگاس برگزار شد که نه تنها مبین رشد و تعالی دموکراسی آمریکایی نبود که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، شاخصی از افول اخلاق انتخاباتی و پیری زودرس دموکراسی آمریکاست.
شاید الکسی دوتوکویل، جورج واشنگتن، جفرسون و مدیسون هرگز تصور نمیکردند انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا که شاخص اصلی مدل نظام سیاسی مبتنی بر تفکیک قوا و سبک دموکراسی آمریکایی محسوب میشود به این مرحله از تنزل برسد که خروجی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات افرادی چون ترامپ و هیلاری باشند که 44 درصد مردم آمریکا در نظرسنجیها بصراحت اعلام کنند از ترامپ متنفرند و 41درصد هم از هیلاری کلینتون ابراز تنفر کنند. به کارگیری انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی برای بیآبرو ساختن رقیب و توسل به ادبیات سخیف همه و همه دست به دست هم دادهاند تا نخبگان و مردم عادی آمریکا اعتراف کنند در این دوره از انتخابات ناگزیر به انتخاب بین بد و بدتر هستند. نظام سیاسی آمریکا در دهه 70 قرن بیستم تجربه واترگیت یعنی رسوایی انتخاباتی نیکسون را که استعفای وی را در پی داشت، پشت سر گذاشت و در سال 2000شاهد پیروزی بوش پسر بر الگور آن هم با آرای الکترال بود که همان زمان شائبه دستکاری و تقلب را در بین طرفداران الگور درپی داشت چون آرای مردمی الگور بیشتر از بوش بود، ولی بوش به علت کسب آرای الکترال ایالت فلوریدا که برادرش جب بوش فرماندار آن ایالت بود به کاخ سفید راه یافت. در همان سال مصاحبهای با پروفسور رمضانی استاد برجسته ایرانی مقیم آمریکا داشتم که در تحلیل این رویداد انتخاباتی و تلاطمهای آن گفت جامعه آمریکا دچار شکاف شده و این چالش عمیقترخواهد شد. اکنون با گذشت 15 سال و با توجه به افشاگریهای ترامپ و هیلاری در سه مناظرهای که داشتند،بخوبی میتوان دریافت نه تنها شکاف بین جامعه آمریکا بیشتر شده که این کشور با چالشهای متعدد اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان است که اگر به این کاستیها چالش سیاست خارجی را نیز اضافه کنیم، در آن صورت میتوان نتیجه گرفت با چنین روندی علاوه بر تنزل اخلاقی انتخابات، جایگاه آمریکا در نظام بینالملل نیز روبه افول نهاده است و این واقعیتی است که بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران در داخل و خارج آمریکا به آن اذعان دارند. در آسیبشناسی چنین پدیدهای در ساختار سیاسی آمریکا متغیرهای متعددی دخیل هستند، اما در این مورد خاص یعنی افول اخلاق انتخاباتی میتوان به نظر فرید زکریا، تحلیلگر آمریکایی در کتاب آینده آزادی اشاره کرد؛ آنجا که مینویسد: احزاب سیاسی آمریکا امروزه سازمانهایی هستند ظاهرفریب، آنها دیگر آن نقش تاریخیشان را در فرآیند انتخاباتی آمریکا در مقام گزینشگر و حَکَم نهایی ایفا نمیکنند در واقع تحت سیطره نظرسنجیها و انتخابات اولیه احزاب به ظرفهایی خالی تبدیل شدهاند که باید با سلیقه لحظهای افکار عمومی پر شوند. با این تحلیل فرید زکریا میتوان نتیجه گرفت چرا حاصل گزینش نهایی احزاب جمهوریخواه و دموکرات ترامپ و هیلاری هستند؛ چهرههایی که شهروندان آمریکایی را بر سر دو راهی انتخاب بین بد و بدتر قرار دادهاند.
مراد عنادی
سومین و آخرین مناظره بین دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در حالی در لاس وگاس برگزار شد که نه تنها مبین رشد و تعالی دموکراسی آمریکایی نبود که به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، شاخصی از افول اخلاق انتخاباتی و پیری زودرس دموکراسی آمریکاست.
شاید الکسی دوتوکویل، جورج واشنگتن، جفرسون و مدیسون هرگز تصور نمیکردند انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا که شاخص اصلی مدل نظام سیاسی مبتنی بر تفکیک قوا و سبک دموکراسی آمریکایی محسوب میشود به این مرحله از تنزل برسد که خروجی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات افرادی چون ترامپ و هیلاری باشند که 44 درصد مردم آمریکا در نظرسنجیها بصراحت اعلام کنند از ترامپ متنفرند و 41درصد هم از هیلاری کلینتون ابراز تنفر کنند. به کارگیری انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی برای بیآبرو ساختن رقیب و توسل به ادبیات سخیف همه و همه دست به دست هم دادهاند تا نخبگان و مردم عادی آمریکا اعتراف کنند در این دوره از انتخابات ناگزیر به انتخاب بین بد و بدتر هستند. نظام سیاسی آمریکا در دهه 70 قرن بیستم تجربه واترگیت یعنی رسوایی انتخاباتی نیکسون را که استعفای وی را در پی داشت، پشت سر گذاشت و در سال 2000شاهد پیروزی بوش پسر بر الگور آن هم با آرای الکترال بود که همان زمان شائبه دستکاری و تقلب را در بین طرفداران الگور درپی داشت چون آرای مردمی الگور بیشتر از بوش بود، ولی بوش به علت کسب آرای الکترال ایالت فلوریدا که برادرش جب بوش فرماندار آن ایالت بود به کاخ سفید راه یافت. در همان سال مصاحبهای با پروفسور رمضانی استاد برجسته ایرانی مقیم آمریکا داشتم که در تحلیل این رویداد انتخاباتی و تلاطمهای آن گفت جامعه آمریکا دچار شکاف شده و این چالش عمیقترخواهد شد. اکنون با گذشت 15 سال و با توجه به افشاگریهای ترامپ و هیلاری در سه مناظرهای که داشتند،بخوبی میتوان دریافت نه تنها شکاف بین جامعه آمریکا بیشتر شده که این کشور با چالشهای متعدد اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان است که اگر به این کاستیها چالش سیاست خارجی را نیز اضافه کنیم، در آن صورت میتوان نتیجه گرفت با چنین روندی علاوه بر تنزل اخلاقی انتخابات، جایگاه آمریکا در نظام بینالملل نیز روبه افول نهاده است و این واقعیتی است که بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران در داخل و خارج آمریکا به آن اذعان دارند. در آسیبشناسی چنین پدیدهای در ساختار سیاسی آمریکا متغیرهای متعددی دخیل هستند، اما در این مورد خاص یعنی افول اخلاق انتخاباتی میتوان به نظر فرید زکریا، تحلیلگر آمریکایی در کتاب آینده آزادی اشاره کرد؛ آنجا که مینویسد: احزاب سیاسی آمریکا امروزه سازمانهایی هستند ظاهرفریب، آنها دیگر آن نقش تاریخیشان را در فرآیند انتخاباتی آمریکا در مقام گزینشگر و حَکَم نهایی ایفا نمیکنند در واقع تحت سیطره نظرسنجیها و انتخابات اولیه احزاب به ظرفهایی خالی تبدیل شدهاند که باید با سلیقه لحظهای افکار عمومی پر شوند. با این تحلیل فرید زکریا میتوان نتیجه گرفت چرا حاصل گزینش نهایی احزاب جمهوریخواه و دموکرات ترامپ و هیلاری هستند؛ چهرههایی که شهروندان آمریکایی را بر سر دو راهی انتخاب بین بد و بدتر قرار دادهاند.
مراد عنادی