آخر شب به خانه آمدم و تلفنی با رفسنجان برای ازدواج محسن با دوشیزه اعظم هاشمی، باپدرش علی آقا هاشمی صحبت کردم. قرار شد که عفت به رفسنجان برود و اعظم را بیاورد تا قبل ازمحرم عقد خوانده شود. از این ازدواج راضی هستم. اعظم دختر خوبی است. با محسن هم تلفنی صحبت شد. او خیلی عجله دارد و حق هم با اوست. میگفت که چون آقای [حسینعلی]منتظریسفارش کردهاند، ازدواج میکند.
به گزارش شهدای ایران،آقای هاشمی در خاطره روز 18 مهر سال 1361 می نویسد؛
صبح زود به دندانپزشکی رفتم. ساعت هشت به مجلس رسیدم. آقای [محمد]یزدی جلسه راشروع کرده بود. طرح وزارت اطلاعات مطرح بود که تمام نشد. به دفتر رفتم، کارهای اداری راانجام دادم و گزارشها را خواندم. جو تبلیغاتی دنیای عرب و غرب این است که ایران را جنگطلب و افراطی معرفی کنند. کشورهای غربی که میخواهند به صدام کمک کنند، با همینموضعگیریها نقش ایفا میکنند.
ظهر شرکت سازنده خانههای پیش ساخته برای مذاکره درباره خانههایی که برای مجلسمیسازد، آمده بود. در کنار مجلس قدیم شورا در زمینهایی که رژیم گذشته برای خانه نمایندگاندر نظر گرفته بود، مشغول ساختن خانه برای نمایندگان هستیم. از لحاظ رفاه و امنیت لازم است.
آقای مصطفی تبریزی نماینده بجنورد آمد و راجع به فشار بر افرادی که در گذشته تمایلی بهگروه امت و... داشتند، گله داشت و از خطر راست گرایان میگفت و درباره تحقیق در خصوصوضع مالکیت زمین در تاریخ ایران مشورت کرد.
گروهی از مسئولان سواد آموزی خراسان عصر آمدند و راجع به طرح جدید آقای[محسن]قرائتی نماینده امام در نهضت سواد آموزی اعتراض داشتند. این طرح براساس مقاطعهاست؛ یعنی در مقابل هر بیسوادی که باسواد شود مبلغی به جای حقوق منظم به معلم داده میشود.
اول شب در شورای مرکزی حزب جمهوری[اسلامی] شرکت کردم. بحث درباره جایگاهروزنامه حزب بود که تحت اشراف کدام واحد حزب باشد: تبلیغات، هیئت اجرایی، شورایمرکزی یا مستقل. بحث پخته شد اما تمام نشد.
آخر شب به خانه آمدم و تلفنی با رفسنجان برای ازدواج محسن با دوشیزه اعظم هاشمی، باپدرش علی آقا هاشمی صحبت کردم. قرار شد که عفت به رفسنجان برود و اعظم را بیاورد تا قبل ازمحرم عقد خوانده شود. از این ازدواج راضی هستم. اعظم دختر خوبی است. با محسن هم تلفنی صحبت شد. او خیلی عجله دارد و حق هم با اوست. میگفت که چون آقای [حسینعلی]منتظریسفارش کردهاند، ازدواج میکند.
صبح زود به دندانپزشکی رفتم. ساعت هشت به مجلس رسیدم. آقای [محمد]یزدی جلسه راشروع کرده بود. طرح وزارت اطلاعات مطرح بود که تمام نشد. به دفتر رفتم، کارهای اداری راانجام دادم و گزارشها را خواندم. جو تبلیغاتی دنیای عرب و غرب این است که ایران را جنگطلب و افراطی معرفی کنند. کشورهای غربی که میخواهند به صدام کمک کنند، با همینموضعگیریها نقش ایفا میکنند.
ظهر شرکت سازنده خانههای پیش ساخته برای مذاکره درباره خانههایی که برای مجلسمیسازد، آمده بود. در کنار مجلس قدیم شورا در زمینهایی که رژیم گذشته برای خانه نمایندگاندر نظر گرفته بود، مشغول ساختن خانه برای نمایندگان هستیم. از لحاظ رفاه و امنیت لازم است.
آقای مصطفی تبریزی نماینده بجنورد آمد و راجع به فشار بر افرادی که در گذشته تمایلی بهگروه امت و... داشتند، گله داشت و از خطر راست گرایان میگفت و درباره تحقیق در خصوصوضع مالکیت زمین در تاریخ ایران مشورت کرد.
گروهی از مسئولان سواد آموزی خراسان عصر آمدند و راجع به طرح جدید آقای[محسن]قرائتی نماینده امام در نهضت سواد آموزی اعتراض داشتند. این طرح براساس مقاطعهاست؛ یعنی در مقابل هر بیسوادی که باسواد شود مبلغی به جای حقوق منظم به معلم داده میشود.
اول شب در شورای مرکزی حزب جمهوری[اسلامی] شرکت کردم. بحث درباره جایگاهروزنامه حزب بود که تحت اشراف کدام واحد حزب باشد: تبلیغات، هیئت اجرایی، شورایمرکزی یا مستقل. بحث پخته شد اما تمام نشد.
آخر شب به خانه آمدم و تلفنی با رفسنجان برای ازدواج محسن با دوشیزه اعظم هاشمی، باپدرش علی آقا هاشمی صحبت کردم. قرار شد که عفت به رفسنجان برود و اعظم را بیاورد تا قبل ازمحرم عقد خوانده شود. از این ازدواج راضی هستم. اعظم دختر خوبی است. با محسن هم تلفنی صحبت شد. او خیلی عجله دارد و حق هم با اوست. میگفت که چون آقای [حسینعلی]منتظریسفارش کردهاند، ازدواج میکند.