مشاور رئیس ستادکل نیروهای مسلح با تاکید براینکه نباید بگوییم بخش نظامی که باید آماده باشد، تعطیل شود، گفت: شمشیر تیز مسلمین و جمهوری اسلامی امروز زیر گلوی اسرائیل و صهیونیستها قرار دارد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، دفاع مقدس درس شهامت و ایستادگی است. مردانی که در آن روزگار تنها با اتکا به خداوند و فرمان رهبر خود پا به عرصه جهاد و شهادت نهادند و اسطورهایی بزرگ برای نسل های بعدی شدند. وقتی صدام حسین دیکتاتور سابق عراق با اشاره مستکبران حمله ای تمام عیار را علیه ایران تدارک دید هرگز تصور نمیکرد با چنین استقامتی مواجه شود.
ایستادگی رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی چون گوهری گرانبها همواره باید ملاک نسل امروز در مقابله با دشمنان باشد و با درس از این ایستادگی صحنه ها را درک و اقدام کند.
هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا به سراغ سردار مرتضی قربانی فرمانده لشگر ویژه ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رفتیم تا در خصوص جنگ تحمیلی و ابعاد آن با وی به گفتگو بنشینیم.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
با توجه به اینکه در هفته دفاع مقدس قرار داریم به نظر شما تجارب و دستاوردهایی که هشت سال دفاع مقدس برای ما داشت چیست و چرا امام (ره) از همان ابتدای جنگ، جنگ را نعمت الهی خواند؟ این جمله حضرت امام (ره) چه تاثیری در اتفاقات جنگ داشت؟
اسلام و مسلمانان یک چارچوب و قواعدی دارند که هم خدا در قرآن برای آنها مقرر کرده و هم به دست پیامبران عظیم الشان این مقررات و دستورالعمل و آیات الهی تفسیر شده است. ما به عنوان مسلمان ابتدا باید اصول دین را اعتقادی بپذیریم. امامت یکی از اصول دین است و عدالت یکی از ارکان مهم جامعه محسوب می شود؛ وقتی عدالت نباشد گوشه ای از کار لنگ است.
در همه مقاطع امامت و ولایت باید در راس امور مسلمین باشد؛ امامتی که یا معصوم باشد و یا نایب معصوم باشد. در کنار اصول دین، فروع دین نیز وجود دارد. در فروع دین جهاد، نماز، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. در فروع دین وقتی می گویم نماز، جهاد را هم داریم. اگر کسی مسلمان شد و پذیرفت که بخواهد خدا را اطاعت کند باید جهاد کند. خدا در قران آیات متعددی برای جهاد و دفاع آورده است. مسلمین باید از خود دفاع کنند و پشتوانه این دفاع آیات متعدد قرآن است که از پشتیبانی و یاری خدا خبر داده است.
پایگاه های کشورهای آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهای ۱+۵ که امروز مقابل ما مینشینند و مذاکره می کنند، تا قبل از انقلاب در ایران بود و از نفت و منافع ما سهم داشتند؛ وقتی انقلاب پیروز شد این پایگاه از بین رفت، لذا دست به اقداماتی زدند.
ما وقتی انقلاب کردیم دشمن درصدد این برآمد تا منافعی را که در زمان شاه داشت، حفظ کند. از این جهت شروع به درست کردن غائله کردند. این غائله ها بطور مداوم با شکست مواجه میشد تا اینکه در نهایت «کودتای نقاب» را طراحی کردند. دشمنان اوایل سال ۵۹ جلسه ای را در اردن برگزار کردند و در آن جلسه تصمیم می گیرند که دو اقدام را انجام دهند؛ یکی کودتا که در شش ماه اول ۵۹ کودتا کنند و حاکمیت را به دست آورند و دیگری نیز اینکه در همان جلسه تصمیم می گیرند اگر کودتا موفق نشد، حمله نظامی را شروع کنند. پیشقراول حمله را هم صدام افلق و خودفروخته قرار میدهند.
بنده در دستگیری عوامل کودتا نقش داشتم و در یک شب حدود ۵۰ یا ۶۰ نفر را دستگیر کردیم. وقتی پای میز محاکمه آمدند در جیب همه آنها پاسپورت های آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل بود. اینها با پشتیبانی کامل قدرت ها برای کودتا آمده بودند. پیاده نظام کودتا در اصفهان مستقر بود و سر نخ آنها در اصفهان به دست ما افتاد و کادرهایشان را دستگیر کردیم. کشف کودتا یک معجزه الهی بود و در نطفه خفه شد و شکست خورد.
بنابراین اقدام نخست برای سرنگونی انقلاب با الطاف آشکار و پنهان الهی با شکست مواجه شد و مطابق صحبت شما حالا نوبت اقدام دوم یعنی حمله صدام بود. این اقدام در چه شرایطی به وقوع پیوست؟
صدام تصور می کرد ایران آمادگی ندارد و می تواند در عرض یک هفته تا تهران بیاید. اینکه امام (ره) می فرمایند جنگ یک نعمت الهی است یعنی نعمتی الهی است که خداوند در قلب مردم قرار داد تا بیایند و در کنار نیروهای مسلح ایستاده و بجنگند
کودتای نقاب شکست خورد و صدام برنامه ریزی کرد و تمام یگان ها، لشگرها و آدم هایش را بسیج کرد. در چنین شرایطی جمعیتی حدود ۵۰ تیپ و لشگر به ارتش عراق اضافه شد و شروع به مانور آموزشی و تمرین در بین النهرین کردند. در داخل کشورمان، برخی عوامل کودتا زندانی شدند و برخی هم فرار کردند. برخی از آنها هم آن طرف مرز توسط مدافعان نظام اسلامی به درک واصل شدند؛ مثل «عزیز مرادی» که یک سرهنگ بود و یکی از محورهای جنوب کودتا را نمایندگی می کرد به دست سربازان گمنام امام زمان (عج) به درک واصل شد.
صدام قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و تمام کسانی که پشت سر کودتا قرار داشتند پشت سر صدام قرار گرفتند. صدام متکبرانه مصاحبه ای می کند و به مصاحبه کننده می گوید من پاسخ سوال آخر شما را در تهران خواهم داد. صدام در مرز شلمچه ایستاد و با دست به خرمشهر اشاره کرد و گفت «هذا محمره» این شهر محمره است. منطقه اهواز و خوزستان را نیز عربستان نامید و دستور داد برای همه مردم این مناطق شناسنامه صادر کنند تا به محض تصرف تحت حاکمیت عراق قرار بگیرند.
صدام تصور می کرد ایران آمادگی ندارد و می تواند در عرض یک هفته تا تهران بیاید. اینکه امام (ره) می فرمایند جنگ یک نعمت الهی است یعنی نعمتی الهی است که خداوند در قلب مردم قرار داد تا بیایند و در کنار نیروهای مسلح بایستند و بجنگند. نعمت الهی این بود که مستشاران ارتشی ما، آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی بودند و حالا بیرون ریخته شده بودند.
وقتی طبل جنگ زده شد مردها بروز کردند و افراد متدینی که در ارتش بودند، جلو آمده و کار را در دست گرفتند؛ این یکی دیگر از نعمت های جنگ است. وقتی صدام در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله کرد امام (ره) همان شب بیانیه دادند و فرمودند ما ۲۰ میلیون سرباز داریم و ۲۰ سال می جنگیم و تا آخرین قطره خون خواهیم جنگید؛ میجنگیم تا فتنه نباشد. خداوند نعمت شناسایی قهرمانان دینی و ملی ما را در جنگ به ما داد و آنها جلودار شدند و دشمنی را که با تمام توان دریایی، هوایی و زمینی آمده بود، در مرز متوقف کردند.
بسیج و سپاه نیز به کمک ارتش آمدند و در هر نقطهای که عراقیها با مردم و بسیج روبرو شدند، متوقف شدند. در جنگ خرمشهر مردم و نیروهای داوطلب واقعاً حماسه آفریدند. اتحاد، برادری و دوستی که بین مردم، ارتش، بسیج و سپاه به وجود آمده بود، باعث شد ۳۴ روز ارتش عراق زمینگیر شود. نعمت حضور مردم، روحانیون، ائمه جمعه اهواز، آبادان و خرمشهر، نعمتی بود که در آن دوران بروز کرد. این نعمت اولیهای بود که خدا به ما داد و حماسه آفرینان و شهادتطلبان به میدان آمدند.
سردار به فتح خرمشهر اشاره کردید. برخی به ضرورت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر انتقاد دارند؛ به نظر شما دلیل طرح این مباحث چیست و پس از فتح خرمشهر، ما با ادامه جنگ چه چیزی را به دست آوردیم؟
ببینید، چه دلیلی داشت که دشمن حمله کند و خرمشهر را از ما بگیرد؟ دشمن با چه دلیلی صد کیلومتر به داخل خاک ما آمده بود؟ حمله صدام و قدرتها به جمهوری اسلامی برای براندازی نظام بود.
* بنابراین امکان توقف جنگ وجود نداشت؟
در هر مقطعی از جنگ ما با یک سلاح و نیروی جدید در ارتش عراق مواجه میشدیم. ما از ۱۳ کشور اسیر گرفتیم
به هیچ وجه امکان تاخیر در تنبیه متجاوز وجود نداشت. در هر مقطعی از جنگ ما با یک سلاح و نیروی جدید در ارتش عراق مواجه میشدیم. ما از ۱۳ کشور اسیر گرفتیم. آیا اینها برای تفریح به جنگ آمده بودند؟ یک میلیون کشتهای که عراق در جنگ مقابل ما داده است، برای تفریح بوده است؟ دشمن تا اهواز آمده بود تا اینکه نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند. صدام میگوید من در تهران میخواهم با خبرنگاران مصاحبه کنم و نام استان خوزستان ما را عوض کرده و عربستان نامگذاری می کند. انگیزه آنها مشخصاست که صرفاً براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.
در این شرایط ما دشمن را بیرون کردیم و دو هزار روستای ما هم تخریب شده بود. چهار میلیون نفر از مردم ما در آن زمان آواره شده بودند. در این شرایط ما به مرز رسیده و خاک خود را پس گرفته بودیم. کسانی که در آن زمان حرف از آتشبس میزدند، منافقین، نهضت آزادی، عوامل ضد انقلاب و ساواکیها بودند. وقتی صدام بخشی از مرز را گرفت، اینها از آتشبس حرف زدند و میخواستند صدام را در آن مکان تثبیت کنند تا تجدید قوا کرده و دوباره حمله کند. امام خمینی (ره) در این شرایط فرمودند: «جنگ جنگ تا پیروزی» و آتشبس معنا ندارد. باید متجاوز را تنبیه کنیم.
به نظر شما چرا رویکرد «زمین بدهیم و زمان بگیریم» در آن مقطع توسط بنیصدر و مشاورانش مطرح شد؟
بنیصدر در جبهه غرب و شرق بود و میگفت ما باید زمین بدهیم و زمان بگیریم. این مسئله و کار نظامی اصلاً معنا ندارد. ما باید لحظات را ثانیهای رصد کنیم. این یک مبارزه بود و ما پیوسته برای دفاع از سرزمین خود اقدام میکردیم. بنیصدر هم با آنهایی که حرف از آتشبس میزدند، همپیمان بود و قصد داشت کشور و نظام را ساقط کند. ولی امام (ره) فرمودند که جنگ جنگ تا پیروزی و تا زمانی که متجاوز تنبیه نکرده و خسارت خود را نگیریم، جنگ ادامه خواهد داشت.
منافقین چه نقشی در پیشبرد و اهداف صدام داشتند؟
بنیصدر و منافقین با هم بودند و آثار منافقین در عربستان، اردن، ترکیه، اسرائیل، عراق و فرانسه هویدا میشود. اینکه یک گروهی علیه نظام کشورشان در زمان جنگ اقدام کنند، معنی ندارد. در جنگ بین چین و ژاپن مائو رهبر انقلابیون موقع جنگ گفت ما با نظام و ارتش چین جنگ نداریم، صلح کرد و گفت فعلا دشمن خارجی آمده و ما باید دولت خود را یاری کنیم، اما در اینطرف بنیصدر که فرمانده کل قوا و رئیسجمهور بود، با صدام و غربیها همدست شد. منافقین هم این کار را کردند تا اینکه منجر به درگیریهای خیابانی و ترورها توسط منافقین شد.
مقابله با ضد انقلاب، جاسوس و منافقین یک جنگ بزرگ و تمام عیار بود و در این جبهه منافقین شکست خوردند و ما پیروز شدیم
ما در جنگ، منافقینی را بازداشت کردیم که سلاح و تجهیزات شهدا را در خرمشهر و آبادان سرقت میکردند و میبردند. منافقین صرفاً آمده بودند تا این کار را انجام دهند. منافقین در زمان جنگ تعداد زیادی خمپاره و نارنجک و سلاح شهدا را به تهران میآورند تا نظام را ساقط کنند. صدام منافقین را افسار کرده بود و افسار آنها دست صدام و غربیها بود و قصد از بین بردن نظام جمهوری اسلامی را داشتند. دائم با تبلیغات دروغ اعلام مبارزه و براندازی میکردند و تعدادی جوان ساده لوح را فریب داده و به کشتن دادند و خانواده آنها را داغدار کردند.
منافقین با صدام پیمان بستند و به عنوان ستون پنجم و جاسوس فعالیت خود را آغاز کردند. در زمان جنگ، ما که فرمانده لشگر و تیپ بودیم، حواسمان جمع بود که منافقین و ضد انقلاب نفوذ نکنند. با وجود اینکه حواسمان جمع بود و نیروها را به طور دقیق چک میکردیم، اما تلفن ما شنود میشد و یا منافقین از بغداد و یا فرانسه زنگ میزدند تا اطلاعات نیروها و مکان ما را بگیرند که البته ما تمام اینها را فریب دادیم. ما ماهوارهها، آواکسها، منافقین، ضد انقلاب و جاسوسها را با تدابیری که ارتش و سپاه داشتند، فریب دادیم و ناکام گذاشتیم؛ حتی از اهداف منحرفشان کردیم.
مقابله با ضد انقلاب، جاسوس و منافقین یک جنگ بزرگ و تمام عیار بود و در این جبهه منافقین شکست خوردند و ما پیروز شدیم. آمار تجهیزاتی که در اختیار عراق قرار داده میشد، نشان میدهد که ارتش عراق پنج بار منهدم و تشکیل شده است. این نعمت بزرگی است که یک کشور به تنهایی در مقابل تمام دنیا میایستد و یک میلیون تلفات به آنها وارد میکند. در یک سال اول جنگ ما بالاترین و بهترین آموزش نظامی را دیدیم. شما امروز طراح نظامی بالاتر از ایرانی نمیتوانید پیدا کنید. ما حدود دو هزار عملیات انجام دادهایم و هشت سال مقابل ابرقدرتها ایستادیم. اینها نعمت است. ما وقتی میخواستیم از اصفهان به جنوب برویم، نارنجک هم نداشتیم و حتی نمیدانستیم خمپاره چیست!؟
اما در ادامه کسانی مثل شهید حسن طهرانیمقدم که در محاصره آبادان پیش ما بود، بعد از عملیات فتح المبین روح و روان خود را برای تجهیز سپاه به موشک های دوربرد گذاشتند؛ الان موشکهای با برد بالای ۱۵۰۰ کیلومتر از کجا به دست آمده است؟ آیا این نعمت نیست؟ موشک ضد ناو، زمین به زمین، بالستیک و تمام توانمندیها، نتیجه و ثمره جنگ است. باید وضعیت فعلی خود را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم.
برخی امروز از تعطیلی صنایع نظامی و سرمایهگذاری در اقتصاد برای پیشرفت صحبت میکنند و آلمان و ژاپن را نیز برای این مسئله مثال میآورند. نظر شما در این باره چیست؟
ما حزبالله، انصارالله، سپاه بدر و نیروهای متدین را داریم که در سوریه، یمن و عراق تربیت شدهاند. اینها ثمره جنگ است
امروز ما بالای ۳۵ مورد خودکفایی در ایران داریم که یکی از آنها نظامی است. ما باید شکرگزار خدا باشیم و نباید بگوییم بخش نظامی که باید آماده باشد، تعطیل شود. اگر الان به ما حمله کنند، چه کسی میخواهد دفاع کند؟ اگر نیروهای مسلح، مجهز و آماده نباشند، چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ این توان دفاعی که الان در اختیار مردم عراق، سوریه و یمن قرار گرفته، نعمت کمی است؟ به جای اینکه موشکها و توپها به مردم ما زده شود، الان با سلاح و کمک ما در این مناطق با استکبار میجنگندند. اینها نعمت است و دشمنان اسلام را در خانه خودشان باید منهدم و نابود کنیم.
ما حزبالله، انصارالله، سپاه بدر و نیروهای متدین را داریم که در سوریه، یمن و عراق تربیت شدهاند. اینها ثمره دفاع مقدس است.
چرا دشمن حمایت ما از حزبالله را هدف قرار داده و اساسا پیشروی جبهه مقاومت به نظر شما منوط به چه عواملی است؟
هدف غرب این بود که سوریه را فتح کرده و حزبالله را سرکوب کند و بعد به سراغ ایران بیاید، اما حزبالله در دو عملیات در دهان آنها زد و اسرائیل را شکست داد. بعد از آن در سوریه حضور پیدا کرد. اقدامات مستشاری ما آنقدر تأثیرگذار بوده که غربیها را سر جای خودشان نشانده است. آنها به دنبال این بودند که جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما چون ما جبهه مقاومت را در سوریه، عراق، یمن و غزه تشکیل دادهایم، مسئله برعکس شده است؛ یعنی شمشیر تیز مسلمین و جمهوری اسلامی زیر گلوی اسرائیل و صهیونیستها قرار دارد.
امروز هم سوریه، عراق، لبنان و یمن هم باید شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر دهند تا مجدداً زیر بار ظلم نروند.
سردار در مورد پایان جنگ حرف و حدیث زیاد است و عمده این مباحث به بعد از سقوط فاو بازمیگردد. به نظر شما چه اتفاقاتی افتاد که منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد؟
جنگ یکسری معادلات سیاسی و یکسری معادلات نظامی دارد. دشمن مدام در حال کار کردن بود و پنج بار ارتش عراق را بازسازی کرد و ۴۰۰ میلیارد دلار به آن کمک کرد. این دشمن میگذارد فاو دست ما باشد؟ ۵۰ درصد امکانات ما غنائمی بود که از عراقیها گرفته بودیم. در فاو، ما برای ۷۰ هزار گلوله مشکل داشتیم که آن را مرحوم حافظ اسد به ما داد. اگر آن گلولهها نمیآمد، بخشی از جبهه ما ناقص میشد و تلفات بیشتری میدادیم و اصلا فاو در مرحله تهاجم تثبیت نمیشد. کمبود امکانات و مهمات بسیار بود.
اقدامات مستشاری ما آنقدر تأثیرگذار بوده که غربیها را سر جای خودشان نشانده است. شمشیر تیز مسلمین و جمهوری اسلامی زیر گلوی اسرائیل و صهیونیستها قرار دارد
وقتی سلاح و تجهیزات ما فرسوده شده و لوله توپهای ما در حال ترکیدن است، باید جایگزین آن موجود باشد. کدام کشور به ما سلاح و مهمات میداد؟ حتی سیم خاردار و مین هم به ما نمیدادند. این وضعیت را با تحلیل سیاسی نمیتوان تشریح کرد. بیانصافی است که ما بخواهیم با تحلیل سیاسی، کسی را محکوم کنیم. تمام عزیزان در جنگ زحمت کشیدند از حضرت امام (ره) تا فرماندهان ارتش، سپاه و مردم، همه با تدابیر خود، این جبهه را حفظ کردند. خدا با شهدا محشورشان کند.
ارتش با معادله نظامی میگفت سه ماه اول جنگ، مهمات تمام میشود. ما چند ماه پس از آن جنگیدیم؟ فرماندهان ارتش به لحاظ معادلات نظامی درست میگفتند. من و احمد کاظمی در محاصره بودیم و چیزی نداشتیم و روزی یک گلوله میزدیم اما دشمن ۵۰۰ گلوله جواب می داد، اما گلولههای ما به هدف میخورد و این خواست خدا بود. فرماندهان عراقی وقتی اسیر میشدند، میگفتند، آتش شما، آتش خداست و وقتی میآید، ما را از بین میبرد. به نظر من اینهایی که تحلیل میکنند و بر علیه حق حرف میزنند، اجر خودشان را ضایع می کنند، نباید این کار را انجام دهند؛ این کار خلاف اخلاق است.
جنگ و هشت سال دفاع مقدس، الگوی معرفتی ما است. تمام دنیا یکطرف ایستاد و نظام مظلوم جمهوری اسلامی یکطرف؛ در حالی که تنها ما خدا را داشتیم. حالا امروز سر کرسی، مقام و قدرت دعوا میکنند. بر سر کار برای خدا دعوا کنید و نه برای پست و مقام. اگر وحدت و برادری ما به زمان جنگ بازگردد، ظرف شش ماه تا یک سال مسائل اقتصادی ما حل خواهد شد. باید اقتصاد مقاومتی که امام خامنه ای میفرمایند عملاً اجرا شود تا این امر محقق شود و در مورد این مسئله آحاد ملت باید همچون زمان جنگ با اتحاد و همدلی مجری فرمان امام خامنه ای باشند. باید دست از پارتیبازی و آقازادهبازی برداریم. فرماندهان در زمان جنگ وقتی بیرون غذا میخوردند، پول آن را از جیب میدادند، نه از بیت المال و در آن صورت خدا آنها را یاری میکرد.
به نظر شما چرا امام (ره) قطعنامه ۵۹۸ را جام زهر عنوان کردند؟
امام (ره) میخواست صدام را آنچنان تنبیه کند که درس قدرتمندانهتری به جهان اسلام بدهد. امام (ره) میخواست ما کربلا و قدس را هم آزاد کنیم.
به اهداف مقدس خودشان در زمان حیات نورانیشان نرسیدند ولی امروز مردم با رهبر عزیز ما و رزمندگان اسلام به یاری مظلومان جهان شتافته و کربلا، نجف و سامرا و کاظمین دست مسلمین است.
انشاءالله در آینده نزدیک به حول و قوه الهی قدس شریف، مکه معظمه و مدینه منوره هم فتح خواهد شد و رزمندگان اسلام و مسئولان نظام اسلامی آن جام زهر را به کام دشمنان اسلام خواهند ریخت.
ایستادگی رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی چون گوهری گرانبها همواره باید ملاک نسل امروز در مقابله با دشمنان باشد و با درس از این ایستادگی صحنه ها را درک و اقدام کند.
هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا به سراغ سردار مرتضی قربانی فرمانده لشگر ویژه ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و مشاور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رفتیم تا در خصوص جنگ تحمیلی و ابعاد آن با وی به گفتگو بنشینیم.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
با توجه به اینکه در هفته دفاع مقدس قرار داریم به نظر شما تجارب و دستاوردهایی که هشت سال دفاع مقدس برای ما داشت چیست و چرا امام (ره) از همان ابتدای جنگ، جنگ را نعمت الهی خواند؟ این جمله حضرت امام (ره) چه تاثیری در اتفاقات جنگ داشت؟
اسلام و مسلمانان یک چارچوب و قواعدی دارند که هم خدا در قرآن برای آنها مقرر کرده و هم به دست پیامبران عظیم الشان این مقررات و دستورالعمل و آیات الهی تفسیر شده است. ما به عنوان مسلمان ابتدا باید اصول دین را اعتقادی بپذیریم. امامت یکی از اصول دین است و عدالت یکی از ارکان مهم جامعه محسوب می شود؛ وقتی عدالت نباشد گوشه ای از کار لنگ است.
در همه مقاطع امامت و ولایت باید در راس امور مسلمین باشد؛ امامتی که یا معصوم باشد و یا نایب معصوم باشد. در کنار اصول دین، فروع دین نیز وجود دارد. در فروع دین جهاد، نماز، امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. در فروع دین وقتی می گویم نماز، جهاد را هم داریم. اگر کسی مسلمان شد و پذیرفت که بخواهد خدا را اطاعت کند باید جهاد کند. خدا در قران آیات متعددی برای جهاد و دفاع آورده است. مسلمین باید از خود دفاع کنند و پشتوانه این دفاع آیات متعدد قرآن است که از پشتیبانی و یاری خدا خبر داده است.
پایگاه های کشورهای آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهای ۱+۵ که امروز مقابل ما مینشینند و مذاکره می کنند، تا قبل از انقلاب در ایران بود و از نفت و منافع ما سهم داشتند؛ وقتی انقلاب پیروز شد این پایگاه از بین رفت، لذا دست به اقداماتی زدند.
ما وقتی انقلاب کردیم دشمن درصدد این برآمد تا منافعی را که در زمان شاه داشت، حفظ کند. از این جهت شروع به درست کردن غائله کردند. این غائله ها بطور مداوم با شکست مواجه میشد تا اینکه در نهایت «کودتای نقاب» را طراحی کردند. دشمنان اوایل سال ۵۹ جلسه ای را در اردن برگزار کردند و در آن جلسه تصمیم می گیرند که دو اقدام را انجام دهند؛ یکی کودتا که در شش ماه اول ۵۹ کودتا کنند و حاکمیت را به دست آورند و دیگری نیز اینکه در همان جلسه تصمیم می گیرند اگر کودتا موفق نشد، حمله نظامی را شروع کنند. پیشقراول حمله را هم صدام افلق و خودفروخته قرار میدهند.
بنده در دستگیری عوامل کودتا نقش داشتم و در یک شب حدود ۵۰ یا ۶۰ نفر را دستگیر کردیم. وقتی پای میز محاکمه آمدند در جیب همه آنها پاسپورت های آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل بود. اینها با پشتیبانی کامل قدرت ها برای کودتا آمده بودند. پیاده نظام کودتا در اصفهان مستقر بود و سر نخ آنها در اصفهان به دست ما افتاد و کادرهایشان را دستگیر کردیم. کشف کودتا یک معجزه الهی بود و در نطفه خفه شد و شکست خورد.
بنابراین اقدام نخست برای سرنگونی انقلاب با الطاف آشکار و پنهان الهی با شکست مواجه شد و مطابق صحبت شما حالا نوبت اقدام دوم یعنی حمله صدام بود. این اقدام در چه شرایطی به وقوع پیوست؟
صدام تصور می کرد ایران آمادگی ندارد و می تواند در عرض یک هفته تا تهران بیاید. اینکه امام (ره) می فرمایند جنگ یک نعمت الهی است یعنی نعمتی الهی است که خداوند در قلب مردم قرار داد تا بیایند و در کنار نیروهای مسلح ایستاده و بجنگند
کودتای نقاب شکست خورد و صدام برنامه ریزی کرد و تمام یگان ها، لشگرها و آدم هایش را بسیج کرد. در چنین شرایطی جمعیتی حدود ۵۰ تیپ و لشگر به ارتش عراق اضافه شد و شروع به مانور آموزشی و تمرین در بین النهرین کردند. در داخل کشورمان، برخی عوامل کودتا زندانی شدند و برخی هم فرار کردند. برخی از آنها هم آن طرف مرز توسط مدافعان نظام اسلامی به درک واصل شدند؛ مثل «عزیز مرادی» که یک سرهنگ بود و یکی از محورهای جنوب کودتا را نمایندگی می کرد به دست سربازان گمنام امام زمان (عج) به درک واصل شد.
صدام قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد و تمام کسانی که پشت سر کودتا قرار داشتند پشت سر صدام قرار گرفتند. صدام متکبرانه مصاحبه ای می کند و به مصاحبه کننده می گوید من پاسخ سوال آخر شما را در تهران خواهم داد. صدام در مرز شلمچه ایستاد و با دست به خرمشهر اشاره کرد و گفت «هذا محمره» این شهر محمره است. منطقه اهواز و خوزستان را نیز عربستان نامید و دستور داد برای همه مردم این مناطق شناسنامه صادر کنند تا به محض تصرف تحت حاکمیت عراق قرار بگیرند.
صدام تصور می کرد ایران آمادگی ندارد و می تواند در عرض یک هفته تا تهران بیاید. اینکه امام (ره) می فرمایند جنگ یک نعمت الهی است یعنی نعمتی الهی است که خداوند در قلب مردم قرار داد تا بیایند و در کنار نیروهای مسلح بایستند و بجنگند. نعمت الهی این بود که مستشاران ارتشی ما، آمریکایی، اسرائیلی و انگلیسی بودند و حالا بیرون ریخته شده بودند.
وقتی طبل جنگ زده شد مردها بروز کردند و افراد متدینی که در ارتش بودند، جلو آمده و کار را در دست گرفتند؛ این یکی دیگر از نعمت های جنگ است. وقتی صدام در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله کرد امام (ره) همان شب بیانیه دادند و فرمودند ما ۲۰ میلیون سرباز داریم و ۲۰ سال می جنگیم و تا آخرین قطره خون خواهیم جنگید؛ میجنگیم تا فتنه نباشد. خداوند نعمت شناسایی قهرمانان دینی و ملی ما را در جنگ به ما داد و آنها جلودار شدند و دشمنی را که با تمام توان دریایی، هوایی و زمینی آمده بود، در مرز متوقف کردند.
بسیج و سپاه نیز به کمک ارتش آمدند و در هر نقطهای که عراقیها با مردم و بسیج روبرو شدند، متوقف شدند. در جنگ خرمشهر مردم و نیروهای داوطلب واقعاً حماسه آفریدند. اتحاد، برادری و دوستی که بین مردم، ارتش، بسیج و سپاه به وجود آمده بود، باعث شد ۳۴ روز ارتش عراق زمینگیر شود. نعمت حضور مردم، روحانیون، ائمه جمعه اهواز، آبادان و خرمشهر، نعمتی بود که در آن دوران بروز کرد. این نعمت اولیهای بود که خدا به ما داد و حماسه آفرینان و شهادتطلبان به میدان آمدند.
سردار به فتح خرمشهر اشاره کردید. برخی به ضرورت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر انتقاد دارند؛ به نظر شما دلیل طرح این مباحث چیست و پس از فتح خرمشهر، ما با ادامه جنگ چه چیزی را به دست آوردیم؟
ببینید، چه دلیلی داشت که دشمن حمله کند و خرمشهر را از ما بگیرد؟ دشمن با چه دلیلی صد کیلومتر به داخل خاک ما آمده بود؟ حمله صدام و قدرتها به جمهوری اسلامی برای براندازی نظام بود.
* بنابراین امکان توقف جنگ وجود نداشت؟
در هر مقطعی از جنگ ما با یک سلاح و نیروی جدید در ارتش عراق مواجه میشدیم. ما از ۱۳ کشور اسیر گرفتیم
به هیچ وجه امکان تاخیر در تنبیه متجاوز وجود نداشت. در هر مقطعی از جنگ ما با یک سلاح و نیروی جدید در ارتش عراق مواجه میشدیم. ما از ۱۳ کشور اسیر گرفتیم. آیا اینها برای تفریح به جنگ آمده بودند؟ یک میلیون کشتهای که عراق در جنگ مقابل ما داده است، برای تفریح بوده است؟ دشمن تا اهواز آمده بود تا اینکه نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند. صدام میگوید من در تهران میخواهم با خبرنگاران مصاحبه کنم و نام استان خوزستان ما را عوض کرده و عربستان نامگذاری می کند. انگیزه آنها مشخصاست که صرفاً براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.
در این شرایط ما دشمن را بیرون کردیم و دو هزار روستای ما هم تخریب شده بود. چهار میلیون نفر از مردم ما در آن زمان آواره شده بودند. در این شرایط ما به مرز رسیده و خاک خود را پس گرفته بودیم. کسانی که در آن زمان حرف از آتشبس میزدند، منافقین، نهضت آزادی، عوامل ضد انقلاب و ساواکیها بودند. وقتی صدام بخشی از مرز را گرفت، اینها از آتشبس حرف زدند و میخواستند صدام را در آن مکان تثبیت کنند تا تجدید قوا کرده و دوباره حمله کند. امام خمینی (ره) در این شرایط فرمودند: «جنگ جنگ تا پیروزی» و آتشبس معنا ندارد. باید متجاوز را تنبیه کنیم.
به نظر شما چرا رویکرد «زمین بدهیم و زمان بگیریم» در آن مقطع توسط بنیصدر و مشاورانش مطرح شد؟
بنیصدر در جبهه غرب و شرق بود و میگفت ما باید زمین بدهیم و زمان بگیریم. این مسئله و کار نظامی اصلاً معنا ندارد. ما باید لحظات را ثانیهای رصد کنیم. این یک مبارزه بود و ما پیوسته برای دفاع از سرزمین خود اقدام میکردیم. بنیصدر هم با آنهایی که حرف از آتشبس میزدند، همپیمان بود و قصد داشت کشور و نظام را ساقط کند. ولی امام (ره) فرمودند که جنگ جنگ تا پیروزی و تا زمانی که متجاوز تنبیه نکرده و خسارت خود را نگیریم، جنگ ادامه خواهد داشت.
منافقین چه نقشی در پیشبرد و اهداف صدام داشتند؟
بنیصدر و منافقین با هم بودند و آثار منافقین در عربستان، اردن، ترکیه، اسرائیل، عراق و فرانسه هویدا میشود. اینکه یک گروهی علیه نظام کشورشان در زمان جنگ اقدام کنند، معنی ندارد. در جنگ بین چین و ژاپن مائو رهبر انقلابیون موقع جنگ گفت ما با نظام و ارتش چین جنگ نداریم، صلح کرد و گفت فعلا دشمن خارجی آمده و ما باید دولت خود را یاری کنیم، اما در اینطرف بنیصدر که فرمانده کل قوا و رئیسجمهور بود، با صدام و غربیها همدست شد. منافقین هم این کار را کردند تا اینکه منجر به درگیریهای خیابانی و ترورها توسط منافقین شد.
مقابله با ضد انقلاب، جاسوس و منافقین یک جنگ بزرگ و تمام عیار بود و در این جبهه منافقین شکست خوردند و ما پیروز شدیم
ما در جنگ، منافقینی را بازداشت کردیم که سلاح و تجهیزات شهدا را در خرمشهر و آبادان سرقت میکردند و میبردند. منافقین صرفاً آمده بودند تا این کار را انجام دهند. منافقین در زمان جنگ تعداد زیادی خمپاره و نارنجک و سلاح شهدا را به تهران میآورند تا نظام را ساقط کنند. صدام منافقین را افسار کرده بود و افسار آنها دست صدام و غربیها بود و قصد از بین بردن نظام جمهوری اسلامی را داشتند. دائم با تبلیغات دروغ اعلام مبارزه و براندازی میکردند و تعدادی جوان ساده لوح را فریب داده و به کشتن دادند و خانواده آنها را داغدار کردند.
منافقین با صدام پیمان بستند و به عنوان ستون پنجم و جاسوس فعالیت خود را آغاز کردند. در زمان جنگ، ما که فرمانده لشگر و تیپ بودیم، حواسمان جمع بود که منافقین و ضد انقلاب نفوذ نکنند. با وجود اینکه حواسمان جمع بود و نیروها را به طور دقیق چک میکردیم، اما تلفن ما شنود میشد و یا منافقین از بغداد و یا فرانسه زنگ میزدند تا اطلاعات نیروها و مکان ما را بگیرند که البته ما تمام اینها را فریب دادیم. ما ماهوارهها، آواکسها، منافقین، ضد انقلاب و جاسوسها را با تدابیری که ارتش و سپاه داشتند، فریب دادیم و ناکام گذاشتیم؛ حتی از اهداف منحرفشان کردیم.
مقابله با ضد انقلاب، جاسوس و منافقین یک جنگ بزرگ و تمام عیار بود و در این جبهه منافقین شکست خوردند و ما پیروز شدیم. آمار تجهیزاتی که در اختیار عراق قرار داده میشد، نشان میدهد که ارتش عراق پنج بار منهدم و تشکیل شده است. این نعمت بزرگی است که یک کشور به تنهایی در مقابل تمام دنیا میایستد و یک میلیون تلفات به آنها وارد میکند. در یک سال اول جنگ ما بالاترین و بهترین آموزش نظامی را دیدیم. شما امروز طراح نظامی بالاتر از ایرانی نمیتوانید پیدا کنید. ما حدود دو هزار عملیات انجام دادهایم و هشت سال مقابل ابرقدرتها ایستادیم. اینها نعمت است. ما وقتی میخواستیم از اصفهان به جنوب برویم، نارنجک هم نداشتیم و حتی نمیدانستیم خمپاره چیست!؟
اما در ادامه کسانی مثل شهید حسن طهرانیمقدم که در محاصره آبادان پیش ما بود، بعد از عملیات فتح المبین روح و روان خود را برای تجهیز سپاه به موشک های دوربرد گذاشتند؛ الان موشکهای با برد بالای ۱۵۰۰ کیلومتر از کجا به دست آمده است؟ آیا این نعمت نیست؟ موشک ضد ناو، زمین به زمین، بالستیک و تمام توانمندیها، نتیجه و ثمره جنگ است. باید وضعیت فعلی خود را با قبل از انقلاب مقایسه کنیم.
برخی امروز از تعطیلی صنایع نظامی و سرمایهگذاری در اقتصاد برای پیشرفت صحبت میکنند و آلمان و ژاپن را نیز برای این مسئله مثال میآورند. نظر شما در این باره چیست؟
ما حزبالله، انصارالله، سپاه بدر و نیروهای متدین را داریم که در سوریه، یمن و عراق تربیت شدهاند. اینها ثمره جنگ است
امروز ما بالای ۳۵ مورد خودکفایی در ایران داریم که یکی از آنها نظامی است. ما باید شکرگزار خدا باشیم و نباید بگوییم بخش نظامی که باید آماده باشد، تعطیل شود. اگر الان به ما حمله کنند، چه کسی میخواهد دفاع کند؟ اگر نیروهای مسلح، مجهز و آماده نباشند، چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ این توان دفاعی که الان در اختیار مردم عراق، سوریه و یمن قرار گرفته، نعمت کمی است؟ به جای اینکه موشکها و توپها به مردم ما زده شود، الان با سلاح و کمک ما در این مناطق با استکبار میجنگندند. اینها نعمت است و دشمنان اسلام را در خانه خودشان باید منهدم و نابود کنیم.
ما حزبالله، انصارالله، سپاه بدر و نیروهای متدین را داریم که در سوریه، یمن و عراق تربیت شدهاند. اینها ثمره دفاع مقدس است.
چرا دشمن حمایت ما از حزبالله را هدف قرار داده و اساسا پیشروی جبهه مقاومت به نظر شما منوط به چه عواملی است؟
هدف غرب این بود که سوریه را فتح کرده و حزبالله را سرکوب کند و بعد به سراغ ایران بیاید، اما حزبالله در دو عملیات در دهان آنها زد و اسرائیل را شکست داد. بعد از آن در سوریه حضور پیدا کرد. اقدامات مستشاری ما آنقدر تأثیرگذار بوده که غربیها را سر جای خودشان نشانده است. آنها به دنبال این بودند که جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما چون ما جبهه مقاومت را در سوریه، عراق، یمن و غزه تشکیل دادهایم، مسئله برعکس شده است؛ یعنی شمشیر تیز مسلمین و جمهوری اسلامی زیر گلوی اسرائیل و صهیونیستها قرار دارد.
امروز هم سوریه، عراق، لبنان و یمن هم باید شعار جنگ جنگ تا پیروزی را سر دهند تا مجدداً زیر بار ظلم نروند.
سردار در مورد پایان جنگ حرف و حدیث زیاد است و عمده این مباحث به بعد از سقوط فاو بازمیگردد. به نظر شما چه اتفاقاتی افتاد که منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد؟
جنگ یکسری معادلات سیاسی و یکسری معادلات نظامی دارد. دشمن مدام در حال کار کردن بود و پنج بار ارتش عراق را بازسازی کرد و ۴۰۰ میلیارد دلار به آن کمک کرد. این دشمن میگذارد فاو دست ما باشد؟ ۵۰ درصد امکانات ما غنائمی بود که از عراقیها گرفته بودیم. در فاو، ما برای ۷۰ هزار گلوله مشکل داشتیم که آن را مرحوم حافظ اسد به ما داد. اگر آن گلولهها نمیآمد، بخشی از جبهه ما ناقص میشد و تلفات بیشتری میدادیم و اصلا فاو در مرحله تهاجم تثبیت نمیشد. کمبود امکانات و مهمات بسیار بود.
اقدامات مستشاری ما آنقدر تأثیرگذار بوده که غربیها را سر جای خودشان نشانده است. شمشیر تیز مسلمین و جمهوری اسلامی زیر گلوی اسرائیل و صهیونیستها قرار دارد
وقتی سلاح و تجهیزات ما فرسوده شده و لوله توپهای ما در حال ترکیدن است، باید جایگزین آن موجود باشد. کدام کشور به ما سلاح و مهمات میداد؟ حتی سیم خاردار و مین هم به ما نمیدادند. این وضعیت را با تحلیل سیاسی نمیتوان تشریح کرد. بیانصافی است که ما بخواهیم با تحلیل سیاسی، کسی را محکوم کنیم. تمام عزیزان در جنگ زحمت کشیدند از حضرت امام (ره) تا فرماندهان ارتش، سپاه و مردم، همه با تدابیر خود، این جبهه را حفظ کردند. خدا با شهدا محشورشان کند.
ارتش با معادله نظامی میگفت سه ماه اول جنگ، مهمات تمام میشود. ما چند ماه پس از آن جنگیدیم؟ فرماندهان ارتش به لحاظ معادلات نظامی درست میگفتند. من و احمد کاظمی در محاصره بودیم و چیزی نداشتیم و روزی یک گلوله میزدیم اما دشمن ۵۰۰ گلوله جواب می داد، اما گلولههای ما به هدف میخورد و این خواست خدا بود. فرماندهان عراقی وقتی اسیر میشدند، میگفتند، آتش شما، آتش خداست و وقتی میآید، ما را از بین میبرد. به نظر من اینهایی که تحلیل میکنند و بر علیه حق حرف میزنند، اجر خودشان را ضایع می کنند، نباید این کار را انجام دهند؛ این کار خلاف اخلاق است.
جنگ و هشت سال دفاع مقدس، الگوی معرفتی ما است. تمام دنیا یکطرف ایستاد و نظام مظلوم جمهوری اسلامی یکطرف؛ در حالی که تنها ما خدا را داشتیم. حالا امروز سر کرسی، مقام و قدرت دعوا میکنند. بر سر کار برای خدا دعوا کنید و نه برای پست و مقام. اگر وحدت و برادری ما به زمان جنگ بازگردد، ظرف شش ماه تا یک سال مسائل اقتصادی ما حل خواهد شد. باید اقتصاد مقاومتی که امام خامنه ای میفرمایند عملاً اجرا شود تا این امر محقق شود و در مورد این مسئله آحاد ملت باید همچون زمان جنگ با اتحاد و همدلی مجری فرمان امام خامنه ای باشند. باید دست از پارتیبازی و آقازادهبازی برداریم. فرماندهان در زمان جنگ وقتی بیرون غذا میخوردند، پول آن را از جیب میدادند، نه از بیت المال و در آن صورت خدا آنها را یاری میکرد.
به نظر شما چرا امام (ره) قطعنامه ۵۹۸ را جام زهر عنوان کردند؟
امام (ره) میخواست صدام را آنچنان تنبیه کند که درس قدرتمندانهتری به جهان اسلام بدهد. امام (ره) میخواست ما کربلا و قدس را هم آزاد کنیم.
به اهداف مقدس خودشان در زمان حیات نورانیشان نرسیدند ولی امروز مردم با رهبر عزیز ما و رزمندگان اسلام به یاری مظلومان جهان شتافته و کربلا، نجف و سامرا و کاظمین دست مسلمین است.
انشاءالله در آینده نزدیک به حول و قوه الهی قدس شریف، مکه معظمه و مدینه منوره هم فتح خواهد شد و رزمندگان اسلام و مسئولان نظام اسلامی آن جام زهر را به کام دشمنان اسلام خواهند ریخت.