شهید محمدعلی کرامتی از شهدای برجسته شهرستان ماسال است که تنها 2 روز پس از ازدواج راهی جبهه های جنگ شد و به مقام شهادت رسید.
شهدای ایران: محمد علی کرامتی سال ۱۳۴۱ در روستای شیخ نشین شاندرمن متولد شد.
شغل پدر، جمع آوری هیزم از جنگل و فروش آن بود. در این کار مادر هم به پدر کمک می کرد. مشقات این کار، محمد علی را که تنها کلاس پنجم ابتدایی بود، مجبور به ترک تحصیل و کمک به پدر و مادر کرد. او در همین شرایط وسیله ای شبیه فرغان (به زبان محلی گردال) درست کرد که کار حمل چوب را بسیار آسان تر می کرد.
پدر محمدعلی سال ۱۳۵۳ در نیروی دریایی رشت شغل آشپزی را بر عهده گرفت و این شغل جدید، باعث شد تا مسئولیت پسر در خانواده بیش از گذشته شود. محمدعلی با دستگاه تیلر کشاورزی همسایهها، شبانه روز مشغول شخم زدن مزارع بود.
مردم نقل می کنند که سال ۱۳۵۷ بیشتر همسایهها از آب رودخانه برای نوشیدن استفاده می کردند. محمدعلی با دیدن این وضع دست به کار شد و بدون اینکه حتی تقاضایی از سوی اهالی از او شود، چاه آبی به عمق حدودا۴ الی ۵ متر حفر کرد. او حتی برای این کار دستمزدی نگرفت. کار برای خدا را بیشتر می پسندید. جالب آن که این چاه هنوز هم فعال است و از آبش برای نوشیدن توسط اهالی استفاده می شود.
محمدعلی هم اهل ورزش بود و هم به روش های گوناگون بچه های محل را به ورزش کردن ترغیب می کرد. برای بچّه های محلّه تور والیبال می بافت و توپ والیبال و فوتبال خریده بود.
اخلاق خوب و مهربانانه این شهید شاندرمنی هنوز هم در ذهن مردم آن منطقه به یادگار مانده است.
سرانجام محمدعلی در سال ۱۳۶۱ برای گذراندن دوران سربازی راهی جبهه شد.
دورهی آموزشی را در ارومیه گذراند و سپس روانهی پیرانشهر شد. پس از آن و در مدت ۱۸ماه خدمت سربازی فقط چند روزی مرخصی آمد و بقیه روزها را در جبهه ماند.
در همین دوران سربازی ازدواج کرد و پس از مراسم عقد، در حالی که تنها ۲ روز در کنار همسرش مانده بود به پیرانشهر برگشت.
خبر شهادت تازه داماد پس از یک هفته به گوش تازه عروس رسید تا رشادت ها و صبرهای مردم ماسال و شاندرمن در هشت دفاع مقدس برای اسلام و میهن، در تاریخ ثبت شود.
این شهید بزرگوار ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۶۳ به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای دهستان شیخ نشین به خاک سپرده شد.
شغل پدر، جمع آوری هیزم از جنگل و فروش آن بود. در این کار مادر هم به پدر کمک می کرد. مشقات این کار، محمد علی را که تنها کلاس پنجم ابتدایی بود، مجبور به ترک تحصیل و کمک به پدر و مادر کرد. او در همین شرایط وسیله ای شبیه فرغان (به زبان محلی گردال) درست کرد که کار حمل چوب را بسیار آسان تر می کرد.
پدر محمدعلی سال ۱۳۵۳ در نیروی دریایی رشت شغل آشپزی را بر عهده گرفت و این شغل جدید، باعث شد تا مسئولیت پسر در خانواده بیش از گذشته شود. محمدعلی با دستگاه تیلر کشاورزی همسایهها، شبانه روز مشغول شخم زدن مزارع بود.
مردم نقل می کنند که سال ۱۳۵۷ بیشتر همسایهها از آب رودخانه برای نوشیدن استفاده می کردند. محمدعلی با دیدن این وضع دست به کار شد و بدون اینکه حتی تقاضایی از سوی اهالی از او شود، چاه آبی به عمق حدودا۴ الی ۵ متر حفر کرد. او حتی برای این کار دستمزدی نگرفت. کار برای خدا را بیشتر می پسندید. جالب آن که این چاه هنوز هم فعال است و از آبش برای نوشیدن توسط اهالی استفاده می شود.
محمدعلی هم اهل ورزش بود و هم به روش های گوناگون بچه های محل را به ورزش کردن ترغیب می کرد. برای بچّه های محلّه تور والیبال می بافت و توپ والیبال و فوتبال خریده بود.
اخلاق خوب و مهربانانه این شهید شاندرمنی هنوز هم در ذهن مردم آن منطقه به یادگار مانده است.
سرانجام محمدعلی در سال ۱۳۶۱ برای گذراندن دوران سربازی راهی جبهه شد.
دورهی آموزشی را در ارومیه گذراند و سپس روانهی پیرانشهر شد. پس از آن و در مدت ۱۸ماه خدمت سربازی فقط چند روزی مرخصی آمد و بقیه روزها را در جبهه ماند.
در همین دوران سربازی ازدواج کرد و پس از مراسم عقد، در حالی که تنها ۲ روز در کنار همسرش مانده بود به پیرانشهر برگشت.
خبر شهادت تازه داماد پس از یک هفته به گوش تازه عروس رسید تا رشادت ها و صبرهای مردم ماسال و شاندرمن در هشت دفاع مقدس برای اسلام و میهن، در تاریخ ثبت شود.
این شهید بزرگوار ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۶۳ به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای دهستان شیخ نشین به خاک سپرده شد.