عبدالرضا قاسمی گفت: شهدایی در گلزار شهدای آبادان به خام سپرده شدند که نام و نشان داشتند اما چون شرایط نگهداری پیکر آنها وجود نداشت، به صورت گمنام به خاک سپرده شدند.
به گزارش شهدای ایران،عبدالرضا قاسمی در گفتگو با رهیاب درباره نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی میگوید: بعد از اینکه خرمشهر سقوط کرد و جادههای اهواز آبادان و اهواز ماهشهر به دست دشمن اشغال شد، آبادان محاصره شد و جاده خسروآباد تنها راه دسترسی به آبادان بود.
وی میافزاید: هدف دشمن تسخیر آبادان بود با همین هدف وارد منطقه ذوالفقاری شد اما مردم آبادان نخستین دژهای مقاومت در شهر بودند و دشمن را به عقب راندند تا راه برای حضور نیروهای نظامی ایران باز شود. اگر آبادان سقوط میکرد شرایط جنگ تحمیلی تغییر پیدا میکرد و مردم با سلاح محدودی که داشتند دفاع را آغاز کردند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان میکند: امام خمینی(ره) نیز عنایت ویژهای به مردم آبادان داشتند و این عنایت به دلیل موقعیت استراتژیک آبادان و البته شخصیت آیت الله جمی بود که نگذاشت سنگر نماز جمعه در جنگ تحمیلی خالی شود و همیشه این فریضه اجتماعی سیاسی را گرامی میداشت. امام چون برای موضوع آبادان اهمیت قائل بودند، تلفن همه را جواب میدادند و یک بار حسن هاشمی که جزو فرماندههان هم نبود، آخرین وضعیت آبادان را تلفنی برای امام خمینی(ره) تشریح کرد.
جنگ تحمیلی آبادان
شیرینترین خاطره، سخت ترین لحظه؟
وی درباره یکی از خاطرات شیرین آن دوران عنوان میکند: قبله آبادان به سمت اروند است و برای همین موقعی که بعثیها آبادان را محاصره کردند من قبله را برعکس کردم چون ذهنیت ما درگیر مکان عراقیها بود. دوستانم به شوخی میگویند فقط این دو رکعت نماز را خداوند قبول میکند.
قاسمی بیان میکند: کمتر شهری وجود دارد که در زمان جنگ شهدای خود را شبانه به خاک می سپرد و در مزار شهدای آبادان 178 شهید گمنام داریم که در تصور همه شناسایی نشده اند اما در بحبوحه جنگ که لباس رزم نبود و مردم با لباس عادی مقاومت میکردند نمیتوانستیم پیکر این شهدا را جایی نگه داریم و برای همین بی نام و نشان آنها را به خاک می سپردیم.
وی میگوید: خانواده شهید علی عیسی زاده اصرار کردند که پیکر وی را در روز روشن به خاک بسپاریم. موقع برگزاری مراسم خاکسپاری عراق شروع به بمباران کرد و آنقدر آتش سنگین شد که ما 45 دقیقه در قبرهای کنده شده و خالی پنهان شدیم و وقتی از شدت بمباران خاک بلند شد، شهید را به خاک سپردیم.
این رزمنده دوران جنگ تحمیلی درباره سختترین لحظات محاصره آبادان میافزاید: همه لحظات آبادان سخت بود اما فرمایشات امام خمینی(ره) روح تازه ای به مردم میداد. شهیده شهربانو عبدالهی را وقتی آوردند خاک کنند ما فکر کردیم وسیلهای در دستان این خانم است اما همسر آن خانم میگفت که این فرزند دو ساله من است که از بس شهیده عبدالهی این بچه را سفت گرفته بود تا آسیبی به او نرسد، نمی شد آنها را از هم جدا کرد و با همین حالت آنها را دفن کردند. در آبادان 4 قبر دو نفره داریم که مادر و فرزند و یا خواهر و برادر با هم در یک قبر دفن هستند.
جنگ تحمیلی آبادان
جوان امروز و جوان دیروز؟
وی درباره تفاوت و شباهت جوانان امروزی با جوانان دوران دفاع مقدس عنوان میکند: شک ندارم که جوانان امروزی هم با مهیا شدن شرایط در صحنه حاضر می شوند هرچند با ناملایماتی رو به رو هستیم اما غالب جوانان ما در محافل مختلف نشان دادند که قدرت و ایمان لازم را دارند تا در صحنه ها حاضر شوند. ما در برخی برنامهها جوانانی می بینیم که پرشورتر از جوانان آن دوران هستند.
قاسمی عنوان میکند: در آن دوران جنگی بر ما غالب شد و در فضای جنگ قرار گرفتیم و شاید تا یک مدتی از صدای گلوله و توپ ترس داشتیم اما جوانان فعلی این گونه نیستند.
و حرف آخر؟
وی میگوید: مردم مظلوم ما در دوران دفاع مقدس به زور مهاجرت کردند و بعضی ها را ما خودمان از شهر بیرون کردیم تا جنگ تلفات کمتری داشته باشد، این مردم دوران سختی در جنگ و مهاجرت داشتند و بعد از قطعنامه هم وقتی به محل زندگی خود بازگشتند با زندگی سختی مواجه شدند و انتظارم این است که مسئولان توجه کنند و به نظرم شهرهای درگیر جنگ پیشانی افتخار جمهوری اسلامی هستند. مردم خواستههای حداقلی دارند و امیدوارم این خواستهها توسط مسئولان برآورده شود.
وی میافزاید: هدف دشمن تسخیر آبادان بود با همین هدف وارد منطقه ذوالفقاری شد اما مردم آبادان نخستین دژهای مقاومت در شهر بودند و دشمن را به عقب راندند تا راه برای حضور نیروهای نظامی ایران باز شود. اگر آبادان سقوط میکرد شرایط جنگ تحمیلی تغییر پیدا میکرد و مردم با سلاح محدودی که داشتند دفاع را آغاز کردند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان میکند: امام خمینی(ره) نیز عنایت ویژهای به مردم آبادان داشتند و این عنایت به دلیل موقعیت استراتژیک آبادان و البته شخصیت آیت الله جمی بود که نگذاشت سنگر نماز جمعه در جنگ تحمیلی خالی شود و همیشه این فریضه اجتماعی سیاسی را گرامی میداشت. امام چون برای موضوع آبادان اهمیت قائل بودند، تلفن همه را جواب میدادند و یک بار حسن هاشمی که جزو فرماندههان هم نبود، آخرین وضعیت آبادان را تلفنی برای امام خمینی(ره) تشریح کرد.
جنگ تحمیلی آبادان
شیرینترین خاطره، سخت ترین لحظه؟
وی درباره یکی از خاطرات شیرین آن دوران عنوان میکند: قبله آبادان به سمت اروند است و برای همین موقعی که بعثیها آبادان را محاصره کردند من قبله را برعکس کردم چون ذهنیت ما درگیر مکان عراقیها بود. دوستانم به شوخی میگویند فقط این دو رکعت نماز را خداوند قبول میکند.
قاسمی بیان میکند: کمتر شهری وجود دارد که در زمان جنگ شهدای خود را شبانه به خاک می سپرد و در مزار شهدای آبادان 178 شهید گمنام داریم که در تصور همه شناسایی نشده اند اما در بحبوحه جنگ که لباس رزم نبود و مردم با لباس عادی مقاومت میکردند نمیتوانستیم پیکر این شهدا را جایی نگه داریم و برای همین بی نام و نشان آنها را به خاک می سپردیم.
وی میگوید: خانواده شهید علی عیسی زاده اصرار کردند که پیکر وی را در روز روشن به خاک بسپاریم. موقع برگزاری مراسم خاکسپاری عراق شروع به بمباران کرد و آنقدر آتش سنگین شد که ما 45 دقیقه در قبرهای کنده شده و خالی پنهان شدیم و وقتی از شدت بمباران خاک بلند شد، شهید را به خاک سپردیم.
این رزمنده دوران جنگ تحمیلی درباره سختترین لحظات محاصره آبادان میافزاید: همه لحظات آبادان سخت بود اما فرمایشات امام خمینی(ره) روح تازه ای به مردم میداد. شهیده شهربانو عبدالهی را وقتی آوردند خاک کنند ما فکر کردیم وسیلهای در دستان این خانم است اما همسر آن خانم میگفت که این فرزند دو ساله من است که از بس شهیده عبدالهی این بچه را سفت گرفته بود تا آسیبی به او نرسد، نمی شد آنها را از هم جدا کرد و با همین حالت آنها را دفن کردند. در آبادان 4 قبر دو نفره داریم که مادر و فرزند و یا خواهر و برادر با هم در یک قبر دفن هستند.
جنگ تحمیلی آبادان
جوان امروز و جوان دیروز؟
وی درباره تفاوت و شباهت جوانان امروزی با جوانان دوران دفاع مقدس عنوان میکند: شک ندارم که جوانان امروزی هم با مهیا شدن شرایط در صحنه حاضر می شوند هرچند با ناملایماتی رو به رو هستیم اما غالب جوانان ما در محافل مختلف نشان دادند که قدرت و ایمان لازم را دارند تا در صحنه ها حاضر شوند. ما در برخی برنامهها جوانانی می بینیم که پرشورتر از جوانان آن دوران هستند.
قاسمی عنوان میکند: در آن دوران جنگی بر ما غالب شد و در فضای جنگ قرار گرفتیم و شاید تا یک مدتی از صدای گلوله و توپ ترس داشتیم اما جوانان فعلی این گونه نیستند.
و حرف آخر؟
وی میگوید: مردم مظلوم ما در دوران دفاع مقدس به زور مهاجرت کردند و بعضی ها را ما خودمان از شهر بیرون کردیم تا جنگ تلفات کمتری داشته باشد، این مردم دوران سختی در جنگ و مهاجرت داشتند و بعد از قطعنامه هم وقتی به محل زندگی خود بازگشتند با زندگی سختی مواجه شدند و انتظارم این است که مسئولان توجه کنند و به نظرم شهرهای درگیر جنگ پیشانی افتخار جمهوری اسلامی هستند. مردم خواستههای حداقلی دارند و امیدوارم این خواستهها توسط مسئولان برآورده شود.