شهدای ایران:سخت است اگر حاجی را با سلام و صلوات روانه کنی و روی دستها برگردد.امروز به حقیقت دیگری هم پی بردیم. یکی از مهم ترین گزینه های روی میز ما همین حسینیه امام خمینی(ره) است.
حجتالاسلام محمدصادق اخوان، معاون فرهنگی اسبق اداره کل تبلیغات اسلامی استان تهران و از مسئولان قوه قضاییه و معاون مرکز شوراهای حل اختلاف کشور بود که در حج تمتع سال گذشته بهعنوان روحانی کاروان شرکت کرد و پیکرش در آخرین سری از کاروان شهدای منا وارد کشور شد. منصوره اخوان دختر این شهید منا پس از دیدار خانوادههای شهدای منا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دل نوشتهای را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. متن این دل نوشته بدین شرح است:
سخت است اگر حاجی را با سلاموصلوات روانه کنی و روی دستها برگردد. اما اینکه چرا باید این اتفاق صورت گیرد هم سخت است. و از آن سختتر اینکه تصور کنی اتفاق افتاد امت رحمه للعالمین سکوت کرده است.
در سال گذشته ما خانواده قربانیان منا این سه مرحله سختی را باپوست و گوشت و استخوانمان لمس کردیم.
اینکه چرا باید در سرزمین امن الهی آب را ببندند. راه را ببندند. مجروح را مداوا نکنند. حاجی را مفقود کنند و در آخر بعد از چند ماه پیکر را تحویل دهند. آنهم پیکری که مغز و قلبش را از او گرفتهاند.
مسئله فقط یک ازدحام در یک خیابان نیست. اینکه علت این ازدحام چه بوده است نیز جای تحقیق دارد. ولی از آن مهمتر رفتار میوههای این شجره ملعونه طواغیت با ضیوف الرحمان است. رفتار آنان چه در قامت نیروهای امنیتی و چه امدادرسانی، رفتار کوردلانه و خشونتبار است. آنها آشکارا مؤمنان خدا را رها میکنند تا آهستهآهسته جان دهند. روایات شاهدان عینی خود مؤید این کوردلی است.
«اولاً به کسی اجازه نمیداند که از هیچ صحنهای عکس بگیرد؛ یعنی اگر شما میخواستید عکس بگیرید، دوربین و تلفن همراه را بلافاصله میگرفتند ... بسیاری از حجاج در اثر تشنگی جان دادند. سعودیها مقابل اجساد میخندیدند نکته دردناک دیگر که من شاهد بودم این بود که اگر اغراق نکنم به ازای هر جنازه روی زمین شاید سه نیروی سعودی آنجا ایستاده بود. میخندیدند، باهم راه میرفتند، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند و انگار که این بدنهای روی زمین افتاده انسان نیستند، دریغ از یکلحظه کمک»
این فقط یک روایت شاهدان عینی از بعد از وقوع فاجعه منا است. و اگر پای در و دل خانواده حاجیان قربانی که باگذشت 4 ماه هنوز چشمانتظار اثری از حاجیشان بودند مینشستید ابعاد رقتبارتری آشکار میشد.
چرا در عصر ارتباطات و رسانههای اجتماعی این فضاحت آشکار نشد؟ چرا باید دول دیگر سکوت کنند یا حتی از سعودی به خاطر مدیریت صحیح(!) حج تشکر کنند؟ چرا غیر از ایران اسلامی صدای اعتراضی به گوش نرسید.
همه این چراها در پول نفت سعودی خلاصهشده است علاوه بر حقالسکوت جهانیان، هزینه لشکرکشیهای مستقیم و جنگهای نیابتی برای به آشوب کشیدن منطقه شده است. سعودیها همه را خریدهاند و هرکسی یک قیمتی دارد. از حقوق بشر سازمان ملل تا اصحاب فکر و قلم کشورهای قربانی منا.
حامیان سعودی هم بازوی دیگر این سکوت جهانی هستند. آنها که قدرت رسانههای بزرگ جهانی را در دست دارند با دروازهبانی خبر یا اجازه پخش خبر را نمیدهند یا سعی میکند با تفسیر و به حاشیه راندن ماجرا مقصر اصلی را پنهان کنند. صهیونیسم جهانی به سرکردگی آمریکا به سرسپردگی آل سعود احتیاج دارد و اگر برفرض نزدیک به محال بپذیریم که این حادثه غیر عمد بوده است، قرار نیست بیکفایتی مزدورشان در جهان اسلام مشخص شود. که اگر مشخص شود آتشبازیهای آن در بسیاری از نقاط منطقه زیر سؤال خواهد رفت.
هیچ تردیدی نیست که رژیم در این حد بیکفایت و بیعرضه توان چند سال جنگ مستقیم و نیابتی را ندارد و اگر تاکنون دوام آورده است قطعاً باید در حمایتهای پشت پرده آن را جستجو کرد.
قطعاً با مشخص شدن بیکفایتی آل سعود پدر من از آخرین حج خود بازنخواهد گشت. اما درسی که رهبرم در پیام حج و در بیاناتشان در دیدارمان با ایشان داد متوجه شدم درصحنه نگهداشتن فاجعه منا برای رسوایی اسلام آمریکایی مجری حج است. رهبرم به ما گفتند که مصیبت از دست دادن پدر که بالاخره برای هر بشری اتفاق میافتد را اگر کنار بگذاریم، این بیرحمی مسلماننمایان وهابی و بیشرمی حامیانشان در سکوت رسانهای و پولپرستی برخی روشنفکران جهان اسلامی در فراموشی این جنایت مصیبت بزرگتری است.
اینکه ما باید برای اعتلای اسلام دست در دست هم دهیم و این منافقان و مسلمان نمایان را که در سعی در تخریب چهره اسلام دارند را رسواسازیم، وظیفه اصلی و در حقیقت احقاق حق خودمان است. ما در قبال تمام مسلمانان ناآگاه مظلومی که دل به تبلیغات مسموم سعودی بسته است و با اشتیاق به سفر حج میروند مسئولیت داریم. ما در قبال تمامی کودکان یمنی و سوری که به خاطر این سکوت حق زندگیشان رفته است، مسئولیت داریم. ما در قبال مردم بحرین و شهدای بحرین که با پولهای سعودی به آنان ظلم میشود مسئولیت داریم.
ما مسئولیت داریم تا با دیگر مسلمانان آگاه جهان دست در دست هم دهیم و اسلام آمریکایی را آنگونه که هست رسوا کنیم. و در حقیقت با این مقصود است که آن داغ سنگین در دل ما سرد میشود. به قول حضرت امام «انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.»
امروز به حقیقت دیگری هم پی بردیم. یکی از مهمترین گزینههای روی میز ما همین حسینیه امام خمینی است. چه بسیار طواغیت و یاران شیطان که در این حسینیه سیلی خوردند. امروز همانند سخنرانی رهبر در نوشهر، آنکه امت اسلام را در حج تحقیر کرد سیلی خورد و صدای این سیلی انشاءالله در آینده به گوش همه جهانیان خواهد رسید.
*مجله مهر
خبرنگار از من پرسید چه حرفی با آقا داری. فکر کردم و گفتم: مهمترین و ارزشمندترین میراثی که از پدرم برای من رسیده است سربازی آقاست و افتخار میکنم.
حجتالاسلام محمدصادق اخوان، معاون فرهنگی اسبق اداره کل تبلیغات اسلامی استان تهران و از مسئولان قوه قضاییه و معاون مرکز شوراهای حل اختلاف کشور بود که در حج تمتع سال گذشته بهعنوان روحانی کاروان شرکت کرد و پیکرش در آخرین سری از کاروان شهدای منا وارد کشور شد. منصوره اخوان دختر این شهید منا پس از دیدار خانوادههای شهدای منا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دل نوشتهای را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است. متن این دل نوشته بدین شرح است:
سخت است اگر حاجی را با سلاموصلوات روانه کنی و روی دستها برگردد. اما اینکه چرا باید این اتفاق صورت گیرد هم سخت است. و از آن سختتر اینکه تصور کنی اتفاق افتاد امت رحمه للعالمین سکوت کرده است.
در سال گذشته ما خانواده قربانیان منا این سه مرحله سختی را باپوست و گوشت و استخوانمان لمس کردیم.
اینکه چرا باید در سرزمین امن الهی آب را ببندند. راه را ببندند. مجروح را مداوا نکنند. حاجی را مفقود کنند و در آخر بعد از چند ماه پیکر را تحویل دهند. آنهم پیکری که مغز و قلبش را از او گرفتهاند.
مسئله فقط یک ازدحام در یک خیابان نیست. اینکه علت این ازدحام چه بوده است نیز جای تحقیق دارد. ولی از آن مهمتر رفتار میوههای این شجره ملعونه طواغیت با ضیوف الرحمان است. رفتار آنان چه در قامت نیروهای امنیتی و چه امدادرسانی، رفتار کوردلانه و خشونتبار است. آنها آشکارا مؤمنان خدا را رها میکنند تا آهستهآهسته جان دهند. روایات شاهدان عینی خود مؤید این کوردلی است.
«اولاً به کسی اجازه نمیداند که از هیچ صحنهای عکس بگیرد؛ یعنی اگر شما میخواستید عکس بگیرید، دوربین و تلفن همراه را بلافاصله میگرفتند ... بسیاری از حجاج در اثر تشنگی جان دادند. سعودیها مقابل اجساد میخندیدند نکته دردناک دیگر که من شاهد بودم این بود که اگر اغراق نکنم به ازای هر جنازه روی زمین شاید سه نیروی سعودی آنجا ایستاده بود. میخندیدند، باهم راه میرفتند، شوخی میکردند و سیگار میکشیدند و انگار که این بدنهای روی زمین افتاده انسان نیستند، دریغ از یکلحظه کمک»
این فقط یک روایت شاهدان عینی از بعد از وقوع فاجعه منا است. و اگر پای در و دل خانواده حاجیان قربانی که باگذشت 4 ماه هنوز چشمانتظار اثری از حاجیشان بودند مینشستید ابعاد رقتبارتری آشکار میشد.
چرا در عصر ارتباطات و رسانههای اجتماعی این فضاحت آشکار نشد؟ چرا باید دول دیگر سکوت کنند یا حتی از سعودی به خاطر مدیریت صحیح(!) حج تشکر کنند؟ چرا غیر از ایران اسلامی صدای اعتراضی به گوش نرسید.
همه این چراها در پول نفت سعودی خلاصهشده است علاوه بر حقالسکوت جهانیان، هزینه لشکرکشیهای مستقیم و جنگهای نیابتی برای به آشوب کشیدن منطقه شده است. سعودیها همه را خریدهاند و هرکسی یک قیمتی دارد. از حقوق بشر سازمان ملل تا اصحاب فکر و قلم کشورهای قربانی منا.
حامیان سعودی هم بازوی دیگر این سکوت جهانی هستند. آنها که قدرت رسانههای بزرگ جهانی را در دست دارند با دروازهبانی خبر یا اجازه پخش خبر را نمیدهند یا سعی میکند با تفسیر و به حاشیه راندن ماجرا مقصر اصلی را پنهان کنند. صهیونیسم جهانی به سرکردگی آمریکا به سرسپردگی آل سعود احتیاج دارد و اگر برفرض نزدیک به محال بپذیریم که این حادثه غیر عمد بوده است، قرار نیست بیکفایتی مزدورشان در جهان اسلام مشخص شود. که اگر مشخص شود آتشبازیهای آن در بسیاری از نقاط منطقه زیر سؤال خواهد رفت.
هیچ تردیدی نیست که رژیم در این حد بیکفایت و بیعرضه توان چند سال جنگ مستقیم و نیابتی را ندارد و اگر تاکنون دوام آورده است قطعاً باید در حمایتهای پشت پرده آن را جستجو کرد.
قطعاً با مشخص شدن بیکفایتی آل سعود پدر من از آخرین حج خود بازنخواهد گشت. اما درسی که رهبرم در پیام حج و در بیاناتشان در دیدارمان با ایشان داد متوجه شدم درصحنه نگهداشتن فاجعه منا برای رسوایی اسلام آمریکایی مجری حج است. رهبرم به ما گفتند که مصیبت از دست دادن پدر که بالاخره برای هر بشری اتفاق میافتد را اگر کنار بگذاریم، این بیرحمی مسلماننمایان وهابی و بیشرمی حامیانشان در سکوت رسانهای و پولپرستی برخی روشنفکران جهان اسلامی در فراموشی این جنایت مصیبت بزرگتری است.
اینکه ما باید برای اعتلای اسلام دست در دست هم دهیم و این منافقان و مسلمان نمایان را که در سعی در تخریب چهره اسلام دارند را رسواسازیم، وظیفه اصلی و در حقیقت احقاق حق خودمان است. ما در قبال تمام مسلمانان ناآگاه مظلومی که دل به تبلیغات مسموم سعودی بسته است و با اشتیاق به سفر حج میروند مسئولیت داریم. ما در قبال تمامی کودکان یمنی و سوری که به خاطر این سکوت حق زندگیشان رفته است، مسئولیت داریم. ما در قبال مردم بحرین و شهدای بحرین که با پولهای سعودی به آنان ظلم میشود مسئولیت داریم.
ما مسئولیت داریم تا با دیگر مسلمانان آگاه جهان دست در دست هم دهیم و اسلام آمریکایی را آنگونه که هست رسوا کنیم. و در حقیقت با این مقصود است که آن داغ سنگین در دل ما سرد میشود. به قول حضرت امام «انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان، به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.»
امروز به حقیقت دیگری هم پی بردیم. یکی از مهمترین گزینههای روی میز ما همین حسینیه امام خمینی است. چه بسیار طواغیت و یاران شیطان که در این حسینیه سیلی خوردند. امروز همانند سخنرانی رهبر در نوشهر، آنکه امت اسلام را در حج تحقیر کرد سیلی خورد و صدای این سیلی انشاءالله در آینده به گوش همه جهانیان خواهد رسید.
*مجله مهر
خبرنگار از من پرسید چه حرفی با آقا داری. فکر کردم و گفتم: مهمترین و ارزشمندترین میراثی که از پدرم برای من رسیده است سربازی آقاست و افتخار میکنم.