شهدای ایران: «حسین قدیانی» در روزنامه «جوان» نوشت:
از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود مؤمن! مثل معروفی است! آقایان! مگر بهرغم عقل، شرع، پند بزرگان و نقد دلسوزان، پایتان را در یک کفش نکردید که به مذاکره با شیطان بزرگ میتوان خوشبین بود؟! و مگر روز امضای برجام، به من و ما طعنه نزدید که بفرمایید! این هم لغو همه تحریمها در همان روز اجرا؟! و مگر ناظر بر این فتحالفتوح(!) خرده بر مردم نگرفتید که چرا جشن ملی نیافریدند؟! و در سراسر کشور به نشانه شادی به خیابان نریختند؟! و مگر به اساتید دانشگاه خرده نگرفتید که چرا از در حمایت از برجام بلند نمیشوند؟! و مگر چند صباح بعد، خودتان نفرمودید که فلان بدعهدی امریکا، فقط ناقض روح برجام بوده؟! و مگر چند صباح بعدتر، اعتراف نکردید که بدعهدیهای مکرر یانکیها، علاوه بر روح، این بند و آن بند برجام را هم نقض کرده؟! و مگر چند ماه بعد، نگفتید که امریکا دارد دبه درمیآورد؟! و مگر چند ماه بعدتر، اذعان نکردید که از خلال برجام «تقریباً هیچ» سودی نصیب ایران نشده؟! و مگر همین چند روز پیش، بابت بیوفایی دشمن به قول و قرارهایش اظهار نداشتید که بیش از اینها از سران کاخ سفید توقع داشتیم؟! و مگر به جانکری زنگ نزدید که جان! کری یا داری صدای مرا میشنوی؟! و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟! و مگر جز این است که از روز امضای برجام، بسیار روز گذشته و از روز اجرای برجام، بسیار روز بیشتر، اما باز هم تحریمها سر جای خود باقی مانده؟! و مگر با وجود آفتاب تابان برجام(!) به فهرست تحریمهای قبلی، تحریمهای جدید اضافه نشد؟! و مگر با وجود برجامی که قرار بود شیطان را با آدم مهربان کند، 2 میلیارد دلار از اموال ایران توسط اعوان و انصار همین آقای اوباما بالاکشیده نشد؟! و مگر به جانکری ایمیل نزدید که «با ما به از این باش که با خلق جهانی»؟! و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟! و مگر نه آن است که شما خود را «مؤمن» میخوانید؟! پس گزیده شدن دوباره از سوراخ برجام چه صیغهای است؟! آیا زلزله برجام بس نبود که حالا با ما سخن از پسلرزه آن یعنی FATF میرانید؟! آقایان ! مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود! امریکا اگر قرار بود به وعدههایش عمل کند، منباب همان وعیدهای برجامی و همان که خودتان به ما گفتید، میبایست بعد از انجام تعهدات ما که همهاش را هم انجام دادیم، لغو میکرد بالمره تحریمها را! لغو کرد؟! لغو کرد یا با دبه FATF مترصد آن است که باز هم بگزد؟! آقایان! از یک سوراخ، اجازه ندهید دشمن دوباره شما را بگزد! بدعادت میشود، آن وقت همهاش میخواهد بگزد! برجام 2! FATF ثانی! «ما این بار قول مردانه میدهیم ارتباط بانکی شما با دنیا برقرار شود.
اگر وزارت بهداشت دولت اعتدال تضمین بدهد که تیغ جراحی را در قفسه سینه نیروهای مجروح ژنرال سلیمانی در جریان نبرد شام جا بگذارد!» و حالا FATF سادس! «یک بخش کوچک تحریم را مرد و مردانه قول میدهیم برداریم، به شرط آنکه قوه قضائیه جمهوری اسلامی، روزی پنج نفر از اصحاب سپاه قدس را بازداشت و البته چه بهتر که اعدام کند!» و باز حالا برجام شماره کوفت! «بانک زهرمار از نظر ما بلامانع است که با فلان بانک بینالمللی یک ارتباطکی داشته باشد اما به این شرط که هنگام عزاداری برای سید و سالار شهیدانتان، همان یزید سال 61 هجری قمری را بکوبید و با ما حتی با این فرض که یزید زمانه باشیم، کاری نداشته باشید!» و دوباره حالا FATF! یک سوراخ گشادتر از FATF! «ما قول میدهیم تحریم وزارت دفاع حذف شود، به این شرط که بنیصدر با رأی بالای نمایندگان مجلس بشود وزیر دفاع! و اصلاً جمهوری اسلامی یعنی چه؟! اگر میخواهید ارتباط بانک گودرز در ایران با بانک شقایق در سوئیس برقرار شود، راهش این است که به جای تجدید بیعت با آرمانهای آیتالله خمینی، با آرمانهای یکی از این چهار گزینه تجدید بیعت کنید، آنهم در مقام چی؟! آفرین! در مقام عمل! گزینه یک: ملک عبدالله! گزینه دو: محمد بن راشد آل مکتوم! گزینه 3: عبدالله شاه اردن! گزینه 4: همه موارد!» آقایان! مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود والا با سؤالات چهار گزینهای ابلیس روبهرو میشود! من اما در این متن، یک جمله را دو بار تکرار کردم لیکن بار سومی هم میخواهد؛ «و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟!»
آقایان! ضربالمثل «مؤمن از یک سوراخ ...» فقط مال شما مؤمنین نیست! مال ما مؤمنین هم هست! این ضربالمثل به ما میگوید که دیگر صلاح نیست با دستفرمان شما حرکت کنیم والا باز هم استقلال کشور گزیده میشود! یعنی در زمانهای که رئیسجمهور فیلیپین هم اوباما را آدم حساب نمیکند، یعنی در زمانهای که هیچ خبری از «ژنرال پترائوس» در منطقه نیست لیکن سردار سلیمانی دارد چون نگین میدرخشد، یعنی در زمانهای که خود دشمن کرار اعتراف کرده که «اگر بحث توافق را مطرح نمیکردیم، خودبهخود داشت رژیم تحریمها فرومیپاشید و از قضا برجام، جانی دگربار به تحریمها داد»، یعنی در زمانهای که محبوبترین فرد جهان عرب، سیدحسن نصرالله عزیز، مفتخر به سربازی تحت اوامر ولی امر مسلمین جهان است، یعنی در زمانهای که اوباما از کاخ سفید رفتنی است اما بشار اسد هنوز بیرق مقاومت در شام را بالا نگه داشته، یعنی در زمانهای که امریکا تاب حمله حتی به کشور از همه طرف ویران سوریه را هم ندارد، یعنی در زمانهای که مردم امریکا، کشتهشدگان دو جنگ عراق و سوریه را فیالواقع قربانیان جاهطلبی و شعبدهبازی سران کاخ سفید میدانند، یعنی در زمانهای که زیر پای شاه زپرتی سعودی هم فرش قرمز پهن میشود اما اوباما را عین آب خوردن تحقیر و مفتضح میکنند، یعنی در زمانهای که شعار «مرگ بر امریکا» به شعار تمامی احرار عالم بدل شده، یعنی در زمانهای که بزرگترین اجتماع بشری در تمام طول تاریخ، اربعین حضرت اباعبدالله است و یعنی در زمانهای که آزادگان جهان، از هر دین و آیینی دنبال یک منجی میگردند که آدم را و آدمیت را از شر این بطالین روسیاه نجات دهد، رئیسجمهور امریکا باید برای بانک ما تصمیم بگیرد که به کی پول بده و به کی پول نده؟! طیبالله آقایان! لیکن گزیده شدن از یک سوراخ برای بار دوم، یعنی تشکیک در ایمان آدمی! اگر شما مؤمن به کدخدا هستید و حفظ استقلال کشور اندک ارزشی برایتان ندارد، ایمان ما اما به خداوند منان است! چیست ریشه این «حب وطن» که حاجقاسم و شیربچههایش دارند، الا ایمان به خدا؟! خدا در قرآن فرموده «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه»! چیست ریشه این حرفهای یاوه که ما قدرت نظامی میخواهیم چه کار، الا ایمان به کدخدا؟! و چیست ریشه این نقشه شوم که سینهسپرکردگان جلوی توپ و تانک دشمن را با دست خودمان تحریم کنیم، الا ایمان به کدخدا؟! آقایان! از بس اصرار دارید که از یک سوراخ، دو بار گزیده شوید، بیم از آن دارم که ایمانتان هم مثل توافق کذا «حفره» داشته باشد!
با این همه، اگر بخواهید از پشت، خنجر به شیربچههای دلاور این مردم در سپاه قدس بزنید، ابتدا باید سینه ما را بدرید! اگر قاسم سلیمانی بیرون خاک کشور برای ما میجنگد، ما چرا درون خاک کشور برای او نجنگیم؟! اگر قاسم سلیمانی جلوی ورود گلوله اجنبی به سینه ما را میگیرد، چرا ما جلوی ورود خنجر اجنبیدوستان به پشت او را نگیریم؟! من برخلاف آن نایبرئیس بیپرنسیب مجلس، FATF را بهخوبی خواندهام! این چهار حرف انگلیسی، فیالواقع مخفف هیچ چیز نیست، الا آنکه استقلال کشور را تخفیف دهد! ما اما نخواهیم گذاشت! آقایان! همان «تقریباً هیچ» اول برای هفتپشت این کشور بس است! در آستانه مسلمیه، چقدر زود پشت سفیر حسین علیهالسلام را خالی کردید! کربلا درس چیست؟! درس تحریم کردن اصحاب آخرالزمانی امام عاشورا؟! این بود آن «درس مذاکره»ای که میگفتید؟! طیبالله! مذاکره با دشمن، نه با نیت لغو تحریم، بلکه با هدف مبارزه با دوست! مرحبا به این اسلام رحمانی! تحبیب دشمن و تحریم دوست! آفرین به این اعتدال! خوب شد تاریخ، دولتمردی شما را هم دید! ایضا شورای محترم نگهبان! آقای اوباما! نامزد انتخابات ریاست جمهوری ما نمیشوی؟! باور بفرما اینجا بهشت اپوزیسیون است! یعنی رسیدهایم به این لحن! لحن ضجههای آخرالزمانی! لحن جداییهای صاحبالزمانی! باید تن مسلم، جلیقه ضد گلوله بپوشانیم! و تن آدم! «سفینهالنجاه» کجاست؟! نوح کجاست؟! کجایی منتقم ثارالله؟! بیا و دست ما آدمندیدها را بگیر! در این دستتنهایی ماه، هنوز وقت تابیدن آفتاب تو نشده؟! عاشوراییان غریب افتادهاند! زمان در محاصره است! کاش میشد با همین «عاشورا» بیایی...
از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود مؤمن! مثل معروفی است! آقایان! مگر بهرغم عقل، شرع، پند بزرگان و نقد دلسوزان، پایتان را در یک کفش نکردید که به مذاکره با شیطان بزرگ میتوان خوشبین بود؟! و مگر روز امضای برجام، به من و ما طعنه نزدید که بفرمایید! این هم لغو همه تحریمها در همان روز اجرا؟! و مگر ناظر بر این فتحالفتوح(!) خرده بر مردم نگرفتید که چرا جشن ملی نیافریدند؟! و در سراسر کشور به نشانه شادی به خیابان نریختند؟! و مگر به اساتید دانشگاه خرده نگرفتید که چرا از در حمایت از برجام بلند نمیشوند؟! و مگر چند صباح بعد، خودتان نفرمودید که فلان بدعهدی امریکا، فقط ناقض روح برجام بوده؟! و مگر چند صباح بعدتر، اعتراف نکردید که بدعهدیهای مکرر یانکیها، علاوه بر روح، این بند و آن بند برجام را هم نقض کرده؟! و مگر چند ماه بعد، نگفتید که امریکا دارد دبه درمیآورد؟! و مگر چند ماه بعدتر، اذعان نکردید که از خلال برجام «تقریباً هیچ» سودی نصیب ایران نشده؟! و مگر همین چند روز پیش، بابت بیوفایی دشمن به قول و قرارهایش اظهار نداشتید که بیش از اینها از سران کاخ سفید توقع داشتیم؟! و مگر به جانکری زنگ نزدید که جان! کری یا داری صدای مرا میشنوی؟! و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟! و مگر جز این است که از روز امضای برجام، بسیار روز گذشته و از روز اجرای برجام، بسیار روز بیشتر، اما باز هم تحریمها سر جای خود باقی مانده؟! و مگر با وجود آفتاب تابان برجام(!) به فهرست تحریمهای قبلی، تحریمهای جدید اضافه نشد؟! و مگر با وجود برجامی که قرار بود شیطان را با آدم مهربان کند، 2 میلیارد دلار از اموال ایران توسط اعوان و انصار همین آقای اوباما بالاکشیده نشد؟! و مگر به جانکری ایمیل نزدید که «با ما به از این باش که با خلق جهانی»؟! و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟! و مگر نه آن است که شما خود را «مؤمن» میخوانید؟! پس گزیده شدن دوباره از سوراخ برجام چه صیغهای است؟! آیا زلزله برجام بس نبود که حالا با ما سخن از پسلرزه آن یعنی FATF میرانید؟! آقایان ! مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود! امریکا اگر قرار بود به وعدههایش عمل کند، منباب همان وعیدهای برجامی و همان که خودتان به ما گفتید، میبایست بعد از انجام تعهدات ما که همهاش را هم انجام دادیم، لغو میکرد بالمره تحریمها را! لغو کرد؟! لغو کرد یا با دبه FATF مترصد آن است که باز هم بگزد؟! آقایان! از یک سوراخ، اجازه ندهید دشمن دوباره شما را بگزد! بدعادت میشود، آن وقت همهاش میخواهد بگزد! برجام 2! FATF ثانی! «ما این بار قول مردانه میدهیم ارتباط بانکی شما با دنیا برقرار شود.
اگر وزارت بهداشت دولت اعتدال تضمین بدهد که تیغ جراحی را در قفسه سینه نیروهای مجروح ژنرال سلیمانی در جریان نبرد شام جا بگذارد!» و حالا FATF سادس! «یک بخش کوچک تحریم را مرد و مردانه قول میدهیم برداریم، به شرط آنکه قوه قضائیه جمهوری اسلامی، روزی پنج نفر از اصحاب سپاه قدس را بازداشت و البته چه بهتر که اعدام کند!» و باز حالا برجام شماره کوفت! «بانک زهرمار از نظر ما بلامانع است که با فلان بانک بینالمللی یک ارتباطکی داشته باشد اما به این شرط که هنگام عزاداری برای سید و سالار شهیدانتان، همان یزید سال 61 هجری قمری را بکوبید و با ما حتی با این فرض که یزید زمانه باشیم، کاری نداشته باشید!» و دوباره حالا FATF! یک سوراخ گشادتر از FATF! «ما قول میدهیم تحریم وزارت دفاع حذف شود، به این شرط که بنیصدر با رأی بالای نمایندگان مجلس بشود وزیر دفاع! و اصلاً جمهوری اسلامی یعنی چه؟! اگر میخواهید ارتباط بانک گودرز در ایران با بانک شقایق در سوئیس برقرار شود، راهش این است که به جای تجدید بیعت با آرمانهای آیتالله خمینی، با آرمانهای یکی از این چهار گزینه تجدید بیعت کنید، آنهم در مقام چی؟! آفرین! در مقام عمل! گزینه یک: ملک عبدالله! گزینه دو: محمد بن راشد آل مکتوم! گزینه 3: عبدالله شاه اردن! گزینه 4: همه موارد!» آقایان! مؤمن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود والا با سؤالات چهار گزینهای ابلیس روبهرو میشود! من اما در این متن، یک جمله را دو بار تکرار کردم لیکن بار سومی هم میخواهد؛ «و مگر مستند به این همه «مگر» با زبان بیزبانی دارید نمیگویید که حق با سید و سالار خراسانی ما بود که از همان اول گفته بودند به مذاکره با امریکا خوشبین نمیتوان بود؟!»
آقایان! ضربالمثل «مؤمن از یک سوراخ ...» فقط مال شما مؤمنین نیست! مال ما مؤمنین هم هست! این ضربالمثل به ما میگوید که دیگر صلاح نیست با دستفرمان شما حرکت کنیم والا باز هم استقلال کشور گزیده میشود! یعنی در زمانهای که رئیسجمهور فیلیپین هم اوباما را آدم حساب نمیکند، یعنی در زمانهای که هیچ خبری از «ژنرال پترائوس» در منطقه نیست لیکن سردار سلیمانی دارد چون نگین میدرخشد، یعنی در زمانهای که خود دشمن کرار اعتراف کرده که «اگر بحث توافق را مطرح نمیکردیم، خودبهخود داشت رژیم تحریمها فرومیپاشید و از قضا برجام، جانی دگربار به تحریمها داد»، یعنی در زمانهای که محبوبترین فرد جهان عرب، سیدحسن نصرالله عزیز، مفتخر به سربازی تحت اوامر ولی امر مسلمین جهان است، یعنی در زمانهای که اوباما از کاخ سفید رفتنی است اما بشار اسد هنوز بیرق مقاومت در شام را بالا نگه داشته، یعنی در زمانهای که امریکا تاب حمله حتی به کشور از همه طرف ویران سوریه را هم ندارد، یعنی در زمانهای که مردم امریکا، کشتهشدگان دو جنگ عراق و سوریه را فیالواقع قربانیان جاهطلبی و شعبدهبازی سران کاخ سفید میدانند، یعنی در زمانهای که زیر پای شاه زپرتی سعودی هم فرش قرمز پهن میشود اما اوباما را عین آب خوردن تحقیر و مفتضح میکنند، یعنی در زمانهای که شعار «مرگ بر امریکا» به شعار تمامی احرار عالم بدل شده، یعنی در زمانهای که بزرگترین اجتماع بشری در تمام طول تاریخ، اربعین حضرت اباعبدالله است و یعنی در زمانهای که آزادگان جهان، از هر دین و آیینی دنبال یک منجی میگردند که آدم را و آدمیت را از شر این بطالین روسیاه نجات دهد، رئیسجمهور امریکا باید برای بانک ما تصمیم بگیرد که به کی پول بده و به کی پول نده؟! طیبالله آقایان! لیکن گزیده شدن از یک سوراخ برای بار دوم، یعنی تشکیک در ایمان آدمی! اگر شما مؤمن به کدخدا هستید و حفظ استقلال کشور اندک ارزشی برایتان ندارد، ایمان ما اما به خداوند منان است! چیست ریشه این «حب وطن» که حاجقاسم و شیربچههایش دارند، الا ایمان به خدا؟! خدا در قرآن فرموده «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه»! چیست ریشه این حرفهای یاوه که ما قدرت نظامی میخواهیم چه کار، الا ایمان به کدخدا؟! و چیست ریشه این نقشه شوم که سینهسپرکردگان جلوی توپ و تانک دشمن را با دست خودمان تحریم کنیم، الا ایمان به کدخدا؟! آقایان! از بس اصرار دارید که از یک سوراخ، دو بار گزیده شوید، بیم از آن دارم که ایمانتان هم مثل توافق کذا «حفره» داشته باشد!
با این همه، اگر بخواهید از پشت، خنجر به شیربچههای دلاور این مردم در سپاه قدس بزنید، ابتدا باید سینه ما را بدرید! اگر قاسم سلیمانی بیرون خاک کشور برای ما میجنگد، ما چرا درون خاک کشور برای او نجنگیم؟! اگر قاسم سلیمانی جلوی ورود گلوله اجنبی به سینه ما را میگیرد، چرا ما جلوی ورود خنجر اجنبیدوستان به پشت او را نگیریم؟! من برخلاف آن نایبرئیس بیپرنسیب مجلس، FATF را بهخوبی خواندهام! این چهار حرف انگلیسی، فیالواقع مخفف هیچ چیز نیست، الا آنکه استقلال کشور را تخفیف دهد! ما اما نخواهیم گذاشت! آقایان! همان «تقریباً هیچ» اول برای هفتپشت این کشور بس است! در آستانه مسلمیه، چقدر زود پشت سفیر حسین علیهالسلام را خالی کردید! کربلا درس چیست؟! درس تحریم کردن اصحاب آخرالزمانی امام عاشورا؟! این بود آن «درس مذاکره»ای که میگفتید؟! طیبالله! مذاکره با دشمن، نه با نیت لغو تحریم، بلکه با هدف مبارزه با دوست! مرحبا به این اسلام رحمانی! تحبیب دشمن و تحریم دوست! آفرین به این اعتدال! خوب شد تاریخ، دولتمردی شما را هم دید! ایضا شورای محترم نگهبان! آقای اوباما! نامزد انتخابات ریاست جمهوری ما نمیشوی؟! باور بفرما اینجا بهشت اپوزیسیون است! یعنی رسیدهایم به این لحن! لحن ضجههای آخرالزمانی! لحن جداییهای صاحبالزمانی! باید تن مسلم، جلیقه ضد گلوله بپوشانیم! و تن آدم! «سفینهالنجاه» کجاست؟! نوح کجاست؟! کجایی منتقم ثارالله؟! بیا و دست ما آدمندیدها را بگیر! در این دستتنهایی ماه، هنوز وقت تابیدن آفتاب تو نشده؟! عاشوراییان غریب افتادهاند! زمان در محاصره است! کاش میشد با همین «عاشورا» بیایی...