امّا کم نبودند کسانیکه عکس این موضوع را در پیش گرفتند و کاخ عزت و منزلت انسانی و الهی خود را با خطاهای پیاپی خویش به ویرانه تبدیل کردند و با سرعت گرفتن در مسیر نزول در پیش گرفته، روز به روز خود را به جهنم نفرت در افکار عمومی نزدیکتر نمودند.
در دوران پس از انقلاب اسلامی کم نبودند کسانی که قدر نعمت رنگ و لعاب الهی و مردمی بودن خویش را ندانستند و با روی آوردن به آغوش بیگانگان و پشت کردن به ارزشهای ملت شریف ایران که همان اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی است، تمام افتخارات و عزتهای سابق خویش را لگد مال کردند.
محمدرضا شجریان که با پخش دعای ربنا با صدای وی از رسانه ملی، به محبوبیتی چندین برابر نسبت به گذشته در بین مردم دست یافته بود، متاسفانه در سالهای اخیر با مشاوره های غلط دوستان سیاسی قدرت طلب و زیاده خواهش و همچنین رونق گرفتن بازار عجب و غرور و هواهای نفسانی اش با این توهم که این عزت و افتخار تا ابد و تحت هر شرایطی متعلق به او خواهد بود، سیر نزولی نکبت باری را آغاز نموده تا جایی که این روزها مردم ایران از مشاهده تصاویر خواننده دعای روح بخش ربنا ، در آغوش زنان نامحرم و مزدوران بیگانه و مخالفان آرمانها و ارزشهای اسلامی حیرت زده شده اند.
به گزارش رسانه ها، در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، محمدرضا شجریان به عنوان خواننده ای مشهور، شکوه و شکایت برگرفته از توهمات دوستان سیاسی خود را به دامان بیگانگان برد و با مصاحبه های متعددی که با شبکه های بیگانه انجام داد، خود را کاملا در اردوگاه دشمنان تابلودار نظام جمهوری اسلامی قرار داد.
مصاحبه های شجریان با بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، سیانان، تلویزیون استرالیا و ... به خوبی نشان داد که شجریان هیچگونه اعتقادی به مبانی اصلی نظام جمهوری اسلامی که برآمده از خواست و اراده عمومی ملت ایران است ندارد، به گونه ای که در مصاحبه تیرماه سال ۱۳۸۸ با شبکه بی بی سی فارسی به نوعی مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاکیهای فراوانی را نثار شخص رییس جمهور قانونی مردم ایران کرد.
وی در مصاحبه دیگری با همان شبکه کشور بریتانیا این بار نه رییس جمهور بلکه مستقیما حضرت امام خمینی (ره) آن یار سفر کرده را در تیررس سخنان نسنجیده خود قرار داد و از این که صدایش بر تصاویر پیاده شدن امام راحل از هواپیما در سال ۱۳۵۷ از تلویزیون پخش میشود به شدت انتقاد کرد و اعلام کرد که من این آهنگ را برای ایشان نخواندهام!
با مروری بر سخنان شجریان با رسانه های ضدانقلاب و مخالف جمهوری اسلامی شاید بهتر بتوان به عمق تفکر ضدانقلابی این خواننده موسیقی سنتی پی برد.
شجریان در سال ۱۳۸۸، روز ۱۵ شهریور ساعت ۲۰ به وقت تهران در گفت وگوی مستقیم با شبکه تلویزیونی صدای آمریکا و در برنامه دو روز اول گفت: «واقعا این انتخابات نباید نتیجه اش به این شکل درمی آمد. من فکر نمی کنم اینها بعد از این بتوانند مملکت را اداره کنند، فقط می توانند کنترل کنند و کار دیگری نمیتوانند بکنند!»
شجریان در همین مصاحبه در پاسخ به سؤال یکی از بینندگان صدای آمریکا که از او پرسید آیا اگر در تهران هم بودید حاضر به انجام گفت وگو با صدای آمریکا می شدید، می گوید: «بله، اگر در تهران هم بودم این مصاحبه را می پذیرفتم.»
مجری برنامه رضا فرهودی هم با زیرکی تمام در لابه لای سؤالات هنری و موسیقی، مسایل سیاسی را نیز مطرح می کرد که به گفته کارشناسان، صدای آمریکا بهترین بهره برداری را از شجریان در راستای مقاصد ضد ایرانی خود برد.
مصاحبه شجریان با صدای آمریکا نشان داد که این خواننده که قرار است متعلق به همه مردم باشد اینک از یک طرف به عروسک خیمه شب بازی دشمنان نظام و انقلاب اسلامی مبدل شده و از طرف دیگر به تریبونی برای مقاصد اغتشاشگران بدل گردیده است.
اما این همه ماجرای شجریان نبود، بلکه او راه جدیدی را آغاز کرد که مصاحبه با بی بی سی، سیانان و شبکه تلویزیونی استرالیا به نوعی چهره پنهانی خود را به خوبی نشان داد.
مصاحبه شجریان با بی بی سی فارسی و در برنامه مستند «پژواک روزگار» لایه های انحرافی دیگری از افکار وی را برای همگان مشخص کرد.
وی که در پژواک روزگار با صادق صبا، عامل صهیونیستی در شبکه تلویزیونی استعمار پیر گفت وگو می کرد کاملا نشان داد که هیچگونه اعتقادی به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ایران که برآمده از خواست و اراده ملت بزرگ کشورمان است ندارد.
این مصاحبه که روز یکشنبه بیست وششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ از شبکه بی بی سی فارسی پخش شد شجریان را چهره ای ضدانقلاب و مخالف صد درصد نظام جمهوری اسلامی نشان داد.
شجریان در بخشی از اظهاراتش با بی بی سی فارسی گفت: «حقیقتش من از اولش هم انقلابی نبودم ولی دور و بر من همه اش افرادی بودند که گرایش سیاسی و چپی داشتند و مجبور بودم توی آن بچه ها باشم، چون اطراف من همه سیاسی حرف می زدند».
شجریان در اعتراض به پخش تصویر مبارک امام خمینی (ره) بر روی تصنیف «ایران ای سرای امید» به بیبیسی فارس میگوید: " آن آهنگ یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان میدهد اما دیدم که اینها روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان میدهند که دارد از پله های هواپیما پایین می آید، خوب، من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! و دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگهای من سوءاستفاده اینجوری میکنند."
شجریان در بیان گوشه دیگری از اعتقادات خود به حکومت اسلامی ایران در پاسخ به سؤال خبرنگار بی بی سی درباره دلایل اجرای اثر «بیداد» که در سال ۱۳۶۱ اجرا شده، میگوید: «بعد از چهار سال از به ثمر رسیدن انقلاب دیدم که قول هایی که داده شد کو؟ چرا دروغ گفتند و ... من هم خواندم یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد»
شجریان در ادامه همین مصاحبه در پاسخ به صادق صبا رییس بخش فارسی بی بی سی که از او میپرسد اصولا نگران نیستید که حکومت ایران بخواهد با شما برخورد کند یا شما را بازداشت کنند، میگوید: «نه، چه برخوردی بکنند؟ اصلا از زندان و بازداشت هراسی نیست!»
شجریان در همان مصاحبه مدعی میشود که در جامعه ایران یک خشم فرو خورده علیه جمهوری اسلامی وجود دارد و معقتد است که مردم و حکومت در برابر یکدیگر ایستاده اند.
با این حال اگر محمدرضا شجریان و مواضع سیاسی او تا قبل از این مصاحبه، انتقاد به دولت دهم محسوب می شد، اما اظهارات صریح و بی پرده او در مستند پژواک روزگار در بی بی سی فارسی به خوبی نشان داد که مشکل ایشان فقط روی کار آمدن دولت دکتر محمود احمدی نژاد نیست بلکه او از ابتدا نیز با اصل جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه مخالف بوده و در این مدت شاید فرصت اعلام مواضع صریح خود را نیافته است.
البته تناقض گویی های فراوانی هم در نظرات شجریان در این برنامه وجود دارد. محمدرضا شجریان در گفتوگو با بی بی سی توضیح می دهد که در زندگی اش هیچگاه گرایش سیاسی خاصی نداشته ولی میگوید که همیشه با خواسته های مردم برای آزادی و دموکراسی همسو بوده است، یعنی از یک طرف خود را خارج از چارچوبهای تعریف شده سیاسی به حساب می آورد و از طرف دیگر تندترین انتقادات خود را به رئیس جمهور و نظام جمهوری اسلامی بیان می کند.
محمدرضا شجریان با درآمیختن هنر موسیقی سنتی و آواز با سیاست آن هم از نوع اپوزیسیون خارج نشین ضد انقلاب به ریزش هواداران خود دامن زد، به گونه ای که گفته می شود خیل عظیمی از طرفداران خود را که عموما مردم مذهبی و متدینی بودند که بخاطر قرائت زیبای مناجات ربنا توسط وی، هوادارش شده بودند، با این مواضع ضد انقلابی و ضد دینی شجریان دست از حمایت او برداشتند و او را در ردیف سایر خواننده های لوس آنجلسی قرار دادند.
محمدرضا شجریان در روز یکشنبه بیست وسوم خرداد ۱۳۸۹ و به مناسبت سالگرد بیست و دوم خرداد سالگرد شکست فتنه گران از ملت ایران، این بار با شبکه تلویزیونی سیانان به گفت وگو پرداخت و در جلوی دوربین تلویزیون شیطان بزرگ گریه کرد و علیه جمهوری اسلامی ایران مواضع تندتری اتخاذ نمود.
شجریان به سیانان گفت: «در طول ۳۱ سال گذشته حتی یک هفته یا یک روز هم احساس شادی نکردم!»
وی با سیاه نمایی از وضعیت داخلی ایران مردم را اقشاری بدبخت و بیچاره ترسیم کرد که گرفتار رژیم دیکتاتوری شده اند.
شجریان به سیانان گفت: «من هر جای دنیا که میروم و میبینم که مردم
خوشحال و شاد هستند دوست دارم، ولی در کشور خودم وقتی می بینم یک زن بدون
پشتیبان در کنار خیابان مجبور به سیگارفروشی است ... من این صحنه ها را نمی
توانم ببینم.... (و اشک شجریان جاری میشود.)
شجریان در گفت وگو با سیانان،
هنر را ابزاری سیاسی علیه حکومتها و خصوصا جمهوری اسلامی ایران می داند و
می گوید: «هنر در ذات خود یک نوع اعتراض است، برای همین حکومتها، وقتی هنر
پا به عرصه تقابل می گذارد از آن وحشت دارند و میترسند!...»
دامنه مصاحبه های شجریان با رسانه های ضد انقلاب هر روز وسیعتر و گسترده تر می شد تا جایی که پای جناب شجریان حتی به شبکه اس.بی.اس استرالیا هم باز شد و این بار استاد آواز ایران پا را از سیاست هم فراتر نهاد و مستقیما دین ملت مسلمان ایران را نشانه گرفت و خواستار جدایی دین از سیاست شد. همان شعاری که سالهای سال است دشمنان بیرونی و برخی فریب خوردگان داخلی آن را تکرار می کنند.
شجریان در تلویزیون استرالیا گفت: «۳۰ سالی است که مذهب در سیاست وارد شده و حکومت را به دست گرفته و نتیجه بسیار بدی داشته است (!) و همه (!) به این باور رسیده اند که باید دین و مذهب از سیاست جدا شود...»
شجریان در پاسخ به سؤال خبرنگار شبکه تلویزیونی اس.بی.اس استرالیا درباره این که با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانه های سیاسی خود آیا قصد دارد با این کارها با جمهوری اسلامی دهن کجی کند، می گوید: «آنها راه خودشان را می روند و می گویند قوانین الهی است و قابل تعویض نیست ... آنها کار خودشان را می کنند و ما هم کار خودمان را می کنیم.»
دیدگاه ها و اظهارنظرهای محمدرضا شجریان علیه دین و مذهب و نظام جمهوری اسلامی و رییس جمهور قانونی در رسانه های ضدانقلاب، آنچنان با آب و تاب تمام پخش می شد که گویی شجریان هنر خود را مدیون غربیهاست. این در حالی است که که اگر زندگی شجریان از آغاز تاکنون را مرور کنیم خواهیم دید که در سالهای آغازین انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ او در یک منزل استیجاری در یکی از نقاط تهران زندگی می کرد. طبق گفته خودش در گفت وگو با بی بی سی فارسی، برنامه مستند پژواک روزگار - اما اینک او به عنوان یکی از مردان ثروتمند ایرانی محسوب می شود.
کارشناسان امور فرهنگی و هنری معتقدند که شجریان تمامی ثروتهای هنری و مادی و معنوی خود را مدیون انقلاب اسلامی است، چرا که با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ بساط بسیاری از خوانندگان کوچه بازاری و سنتی برچیده شده و در واقع میدان فعالیت به دست شجریان و یکی دو نفر دیگر افتاد و صدا و سیما نیز در معرفی او به مردم نقشی بسزا ایفا کرد.
محمد رضا شجریان بعد از لجن پراکنی ها و جنجال سازی های متعددی که علیه نظام جمهوری اسلامی به راه انداخته بود، وقتی شکست فتنه گران و حمایت قاطع و گسترده مردم ایران از ولایت و آرمانهای انقلاب اسلامی را مشاهده کرد، برای مدت کوتاهی دست از این نوع سیاه نمایی های کینه توزانه خود برداشت تا برخی از طرفداران سابق وی امیدوار شوند که او احتمالا قرار است تا بار دیگر به آغوش ملت ایران بازگردد و خیانتهای دوران نکبت بار چندین سال اخیر خویش را جبران نماید امّا وی بار دیگر سر از اردوگاه دشمن در آورد.
این خواننده حامی فتنه در حرکتی جدید در تحریریه شبکه بیبیسی فارسی حاضر شد و با تحریریه این شبکه عکس یادگاری گرفت.
وی بدون آن که دلیل حرکتش مشخص باشد در بیبیسی فارسی حضور پیدا کرد و با کارکنان این شبکه ضدایرانی به خوش و بش پرداخت که برخی کارکنان این شبکه عکسهای این دیدار را بر روی شبکههای اجتماعی منتشر کردند.
پناه فرهاد بهمن از گزارشگران این شبکه در عکسی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده درباره این حضور چنین نوشته است: امروز همه بچههای بیبیسی با شجریان عزیز عکس یادگاری گرفتند و او چه متواضع...(1)
شجریان در مصاحبه با صدای آمریکا گفت: به طور کلی نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز !!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند و باز هم نخواهند آمد.
به گزارش فارس، پایگاه
اطلاعرسانی جام نیوز نوشت: «بیژن فرهودی»، خبرنگار صدای آمریکا در تاریخ
30 مهر ماه (22 اکتبر) به سراغ «محمدرضا شجریان»، خواننده سنتی رفت.
فرهودی
با ذکر این مقدمه که «گزارش بازرس ویژه سازمان ملل آقای «احمد شهید» در
مورد وضعیت حقوق بشر در ایران نشان میدهد که حکومت ایران در دو سال اخیر
با هنرمندان چپ افتاده است»، نظر شجریان را در این باره جویا شد و شجریان
پاسخ داد: «به طور کلی این نظام و این حکومت ذاتا میخواهد همه چیز در
اختیارش باشد، این نظام میخواهد همه چیز را به طور صد درصد زیر سلطه خود
داشته باشد و اگر یک بخشی از حکومت نخواهد که با آنها باشد همه آن بخش زیر
سؤال میرود و میگویند که این مورد دارند و جلویش را میگیرند و اگر یک
نفر پایش را از گلیم خود درازتر کند ـ از نظر آنها ـ مشکلات زیادی سر راهش
قرار میدهند، اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز !!! همچنان که
در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدن،. باز هم نخواهند آمد، موسیقی هم
مانند خیلی از هنرها نمیتواند در خدمت اینها باشد.»
شجریان با این
اظهارات نشان داد که ابراز نارضایتی او از نظام 33 ساله جمهوری اسلامی،
بهانهای بیش نبوده و مشکل اصلی او با اساس اسلام به عنوان یک مکتب آسمانی
است.
شجریان با تصریح به «کنار نیامدن 1400 ساله با هنر» انگشت اتهام را به سمت اسلام میگیرد و پرده از درونیات خود بر میدارد.
گویا اسلامستیزی، یک بیماری واگیردار در جبهه مخالفان جمهوری اسلامی ایران است که به محض خروج از کشور عود میکند!
از کفریات گنجی و حقیقتجو و شیرین عبادی و سروش و ... بگیرید تا این اواخر که افاضات محمدرضا شجریان هم به آنها اضافه شد.(2)
(1)محمدرضا سرشار،4 آبان 1390
(2)وبلاگ رنگارنگ،4 آبان 1390