شهدای ایران: حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: رئیس قوه مجریه هفته گذشته آب پاکی را روی دست همگان ریخت: «دولت اگر کاری جز برجام نکرده بود، برای دستاورد ۳ سالهاش کافی بود»! وی در ادامه این جمله قصار، ضمن «نعمت» خواندن برجام و دستاوردهای بیشمارش(!) گفت: «اگر کفران نعمت کنیم، عذاب الهی نازل میشود»! طیبالله! طرفه حکایت اینجاست؛ از سویی خود اعوان و انصار دولت اعتدال راهبهراه اعتراف کرده و میکنند «برجام تقریبا هیچ دستاوردی برای ملت ایران نداشته» و «بنا به هر دلیل، نتوانسته در زمینه لغو همه تحریمها در همان روز اجرا موفق باشد»، از دیگر سو رئیس کابینه یازدهم مدعی میشود: «دولت اگر کاری جز برجام نکرده بود، برای دستاورد۳ سالهاش کافی بود»! یعنی اساسی طیبالله! جا دارد برویم گرانقیمتترین کتوشلوارمان را بپوشیم و خوشبوترین ادوکلنمان را بزنیم و یک کف مرتب نثار دولت اعتدال کنیم! صدالبته این جمله پرمغز «دولت اگر...» یک معنای مهم در خودش مستتر دارد و آن اینکه آهای ملت! لطفا از دولتمردان محترم یازدهم، نه کار بخواهید و نه خدمت و نه اقتصاد و نه معیشت! یعنی همینی هست که هست! و این درست که برجام، بنا به روایت خود این عزیزان، تقریبا هیچ سودی برای ملت ایران نداشته اما نداشته که نداشته! صرف اضافه شدن همین کلمه ۵ حرفی «برجام» به فرهنگ لغت، برای دستاورد دولت یازدهم کافی است! لیکن اینکه میگوید «کافی است» یعنی چه؟! توضیح میدهم! یعنی توی منتقد، بیجا میکنی از این دولت، بهبود اوضاع اقتصاد را تمنا میکنی! یعنی توی کارشناس، بیجا میکنی به کرسنت و قراردادهای جدید نفتی نقد وارد میکنی! یعنی همینی هست که هست! از نظر دولت محترم، همین یک قلم برجام برای ملت کافی است! دیگر کدام دستاورد؟! برجام دست کدخدا بر سر ما است و خیلی هم عالی! و نهتنها عالی، بلکه کافی! بس! تمام! آوردن برجام توسط دولت اعتدال برای ملت، یعنی اتمام رسالت خدمت! و منتهای منت! حالا اینکه بیکاری و رکود و ورشکستگی کارخانهها و نچرخیدن توأمان چرخ زندگی مردم و چرخ سانتریفیوژها هست؛ هست که هست! چرا مردم برجام را نمیبینند؟! حالا اینکه برجام در زمینه لغو همه تحریمها در همان روز اجرای توافق، موفق نبوده؛ نبوده که نبوده! خودش که بوده! برجام که هست! و از قضا، همین کافی است برای دستاورد دولت یازدهم! حقا که باید گفت طیبالله! نه معمولی، بلکه غلیظ! غلیظ طیبالله نگویی، خطر در کمین است! کدام خطر؟! خطر نزول عذاب الهی! یعنی کفران نعمت برجام، مسبب نزول عذاب الهی میشود! نزول عذاب الهی! وعدهای دیگر از آقای روحانی! من حالا برایم پرسشی بهوجود آمده: رئیس قوه مجریه دقیقا از طرف چه کسی وعده نزول عذاب الهی میدهد؟! خوب است اگر ایشان دستی در عوالم بالا دارند، به ما هم بگویند! و بر ما معلوم کنند که عاقبت، متکی به کدام تکیهگاه، وعده عذاب الهی میدهند؟! البته پرسش دیگری هم دارم! آیا این وعده عذاب الهی حکایت همان وعده اصلاح
۱۰۰ روزه اقتصاد کشور است؟! و حکایت همان وعده لغو همه تحریمها در همان روز اجرای برجام است؟! اگر هست که طیبالله! اگر هم نیست، باز طیبالله! دگر بار چند خط اول این یادداشت را مرور کنید! خلاصه میکنم برایتان حالا! بنا به فرموده آقای روحانی، ایضا بنا به فرموده شرکای ایشان در کابینه یازدهم، «دولت اگر کاری جز «تقریبا هیچ» نکرده بود، برای دستاورد ۳ سالهاش کافی بود!» چقدر خوب! ما چقدر خوشبختیم! و چند ماه دیگر لابد خواهند گفت که «دولت اگر کاری جز برجام «تقریبا هیچ» نکرده بود، برای دستاورد ۴ سالهاش کافی بود!» همالان پرسش دیگری در ذهنم مطرح شده! اگر برجام برای دولت یازدهم، کافی است به عنوان دستاورد، چرا آقایان نمیروند تعطیلات؟! والله ما اینقدر هم راضی به زحمت نیستیم! و دیگر اینقدر هم راضی به خدمت نیستیم! اینک اما نوبت برگرداندن ورق این نوشته است!
این ۳ سال و ۴ سال، وقت این دولت نیست که دارد مثل ابر میگذرد! نیک اگر بنگری «وقت و سرمایه این ملت» است! و «۴ سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی» که برایش خون سرخ و مطهر داده شده! چه میگویید آقایان؟! میخواهید «در حد اعتدال!» دولتمردی کنید، عیبی ندارد اما نه آنقدر که دودش برود در چشم وقت و سرمایه این مردم بیگناه! آیا چیست گناه این مردم که «تقریبا هیچ» برایشان کافی است؟! این شد تجدید میثاق با آرمانهای حضرت روحالله؟! این شد تجدید بیعت با شهیدان رجایی و باهنر؟! این شد پیمودن راه شهدا؟! این شد رسم دولتمردی؟! که منت «تقریبا هیچ» بگذاریم بر سر ملت؟! و همین را کافی بدانیم برای خدمت؟! در بزرگترین دروغ ممکن و وقتی که میبینند برجام در تنها هدفش یعنی لغو همه تحریمها در همان روز اجرای توافق، توفیقی جز «تقریبا هیچ» نداشته، مدعی میشوند «برجام سایه شوم جنگ را از سر کشور برداشت»! من به این کار ندارم که دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورش راحتتر میشود یا نه، بلکه حرفم این است: دروغ هر چه بزرگتر باشد، رفتن به جنگ بزرگتری با خداوند منان است! اگر «دروغگو دشمن خداست» آنکه دروغ را بزرگتر میگوید، بیشتر دشمن خداست! برجام که در تنها هدفش مانده، غلط زیادی و دروغ بزرگ است اگر مدعی میشوند توانسته سایه شوم جنگ را از سر کشور بردارد! از «احساس» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، گرد یتیمی بر چهره فرزند شهید مدافع حرم «تقی ارغوانی» برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «شرف» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، سردار قاسم سلیمانی بههمراه شیربچههایش در سپاه قدس برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «معرفت» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، رهبری حکیمانه و در عین حال دلیرانه و دشمنشکن امام خامنهای برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «طرف مذاکره خود آقایان» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم به اعتراف خود یانکیها، آمریکا اصلا و اساسا تاب و توان راهاندازی یک جنگ دیگر، آنهم با کشوری در قد و قامت ایران عزیز ما را ندارد که اگر داشت، یک لحظه در حمله تردید نمیکرد! از «استدلال و اقامه برهان» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم معالاسف برجام، چیزی بهمراتب بزرگتر از آنچه در حمله نظامی آمریکا علیه ایران نصیب کاخ سفید میکرد، ارزانی شیطان بزرگ کرده! و باید بنویسم متاسفانه برجام، آمریکا را به دستاوردهایی رسانده که عمرا در جنگ نصیبش میشد! با این حساب، آیا مضحک و شرمآور نیست که در بزرگترین و بدترین دروغ ممکن، برای برجام نقش بازدارنده از جنگ تراشیده میشود؟!
***
این چند جمله آخر را اما به تلویح بگذرانم و تمام! از یک طرف، شیربچههای دلاور همین مردم، در جبهه سخت، نفسگیر و آخرالزمانی شام، مشغول جنگ غریبانه و جهاد مظلومانه با یزیدیان زمانهاند، از طرف دیگر، بعضیها در بدنه همین دولت، پا روی گلوی این سرداران بیادعا و سربازان گمنام گذاشتهاند، بلکه «تحریم از ناحیه دوست» به «تحریم از ناحیه دشمن» هم اضافه شود! برای چنین امری اما گمانم هنوز واژهای آفریده نشده! خیانت، خباثت، وطنفروشی... نه! این عناوین هیچکدام دربرگیرنده معنای ماجرای مدنظر نیست! فقط این را میدانم که در هر کشوری برای چنین عناصر رذل و بیمایهای، نه دادگاه که فیالواقع «دادگاه صحرایی» برگزار میکنند! آقایان! اگر هر چه زودتر به اتمام این روند که خود حتما در جریان آن هستید مبادرت نکنید، لاجرم موضوع را با وضوح بیشتری با مردم در میان خواهیم گذاشت! دیگر قرار نیست فرزند وطن، در جبهه عجیب شام، هم از روبهرو تیر بخورد، هم از پشت خنجر! لطفا تیغ اسلام رحمانیتان را از حلقوم جگرگوشههای ملت بردارید! لطفا اندکی شرف! و کمی حیا!
۱۰۰ روزه اقتصاد کشور است؟! و حکایت همان وعده لغو همه تحریمها در همان روز اجرای برجام است؟! اگر هست که طیبالله! اگر هم نیست، باز طیبالله! دگر بار چند خط اول این یادداشت را مرور کنید! خلاصه میکنم برایتان حالا! بنا به فرموده آقای روحانی، ایضا بنا به فرموده شرکای ایشان در کابینه یازدهم، «دولت اگر کاری جز «تقریبا هیچ» نکرده بود، برای دستاورد ۳ سالهاش کافی بود!» چقدر خوب! ما چقدر خوشبختیم! و چند ماه دیگر لابد خواهند گفت که «دولت اگر کاری جز برجام «تقریبا هیچ» نکرده بود، برای دستاورد ۴ سالهاش کافی بود!» همالان پرسش دیگری در ذهنم مطرح شده! اگر برجام برای دولت یازدهم، کافی است به عنوان دستاورد، چرا آقایان نمیروند تعطیلات؟! والله ما اینقدر هم راضی به زحمت نیستیم! و دیگر اینقدر هم راضی به خدمت نیستیم! اینک اما نوبت برگرداندن ورق این نوشته است!
این ۳ سال و ۴ سال، وقت این دولت نیست که دارد مثل ابر میگذرد! نیک اگر بنگری «وقت و سرمایه این ملت» است! و «۴ سال از عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی» که برایش خون سرخ و مطهر داده شده! چه میگویید آقایان؟! میخواهید «در حد اعتدال!» دولتمردی کنید، عیبی ندارد اما نه آنقدر که دودش برود در چشم وقت و سرمایه این مردم بیگناه! آیا چیست گناه این مردم که «تقریبا هیچ» برایشان کافی است؟! این شد تجدید میثاق با آرمانهای حضرت روحالله؟! این شد تجدید بیعت با شهیدان رجایی و باهنر؟! این شد پیمودن راه شهدا؟! این شد رسم دولتمردی؟! که منت «تقریبا هیچ» بگذاریم بر سر ملت؟! و همین را کافی بدانیم برای خدمت؟! در بزرگترین دروغ ممکن و وقتی که میبینند برجام در تنها هدفش یعنی لغو همه تحریمها در همان روز اجرای توافق، توفیقی جز «تقریبا هیچ» نداشته، مدعی میشوند «برجام سایه شوم جنگ را از سر کشور برداشت»! من به این کار ندارم که دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورش راحتتر میشود یا نه، بلکه حرفم این است: دروغ هر چه بزرگتر باشد، رفتن به جنگ بزرگتری با خداوند منان است! اگر «دروغگو دشمن خداست» آنکه دروغ را بزرگتر میگوید، بیشتر دشمن خداست! برجام که در تنها هدفش مانده، غلط زیادی و دروغ بزرگ است اگر مدعی میشوند توانسته سایه شوم جنگ را از سر کشور بردارد! از «احساس» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، گرد یتیمی بر چهره فرزند شهید مدافع حرم «تقی ارغوانی» برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «شرف» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، سردار قاسم سلیمانی بههمراه شیربچههایش در سپاه قدس برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «معرفت» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم سایه شوم جنگ را از سر این کشور، رهبری حکیمانه و در عین حال دلیرانه و دشمنشکن امام خامنهای برداشته، نه یک توافق لنگ در هوا! از «طرف مذاکره خود آقایان» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم به اعتراف خود یانکیها، آمریکا اصلا و اساسا تاب و توان راهاندازی یک جنگ دیگر، آنهم با کشوری در قد و قامت ایران عزیز ما را ندارد که اگر داشت، یک لحظه در حمله تردید نمیکرد! از «استدلال و اقامه برهان» بخواهم مایه بگذارم، باید بنویسم معالاسف برجام، چیزی بهمراتب بزرگتر از آنچه در حمله نظامی آمریکا علیه ایران نصیب کاخ سفید میکرد، ارزانی شیطان بزرگ کرده! و باید بنویسم متاسفانه برجام، آمریکا را به دستاوردهایی رسانده که عمرا در جنگ نصیبش میشد! با این حساب، آیا مضحک و شرمآور نیست که در بزرگترین و بدترین دروغ ممکن، برای برجام نقش بازدارنده از جنگ تراشیده میشود؟!
***
این چند جمله آخر را اما به تلویح بگذرانم و تمام! از یک طرف، شیربچههای دلاور همین مردم، در جبهه سخت، نفسگیر و آخرالزمانی شام، مشغول جنگ غریبانه و جهاد مظلومانه با یزیدیان زمانهاند، از طرف دیگر، بعضیها در بدنه همین دولت، پا روی گلوی این سرداران بیادعا و سربازان گمنام گذاشتهاند، بلکه «تحریم از ناحیه دوست» به «تحریم از ناحیه دشمن» هم اضافه شود! برای چنین امری اما گمانم هنوز واژهای آفریده نشده! خیانت، خباثت، وطنفروشی... نه! این عناوین هیچکدام دربرگیرنده معنای ماجرای مدنظر نیست! فقط این را میدانم که در هر کشوری برای چنین عناصر رذل و بیمایهای، نه دادگاه که فیالواقع «دادگاه صحرایی» برگزار میکنند! آقایان! اگر هر چه زودتر به اتمام این روند که خود حتما در جریان آن هستید مبادرت نکنید، لاجرم موضوع را با وضوح بیشتری با مردم در میان خواهیم گذاشت! دیگر قرار نیست فرزند وطن، در جبهه عجیب شام، هم از روبهرو تیر بخورد، هم از پشت خنجر! لطفا تیغ اسلام رحمانیتان را از حلقوم جگرگوشههای ملت بردارید! لطفا اندکی شرف! و کمی حیا!
شنبه 13 شهریور 1395 - 22:10:47
با نزدیک شدن به اولین سالگرد فاجعه دردناک منا و شهادت صدها حجاج ایرانی، خانواده های شهدا طی تجمعی با شعار " نهضت متمدن اسلام " به پی گیری مسائل خانواده های شهدای فاجعه منا پرداختند.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، " دروازه مرگ"، " فاجعه دردناک انسانی" و" سهل انگاری در مدیریت مناسک حج" همه عبارت هایی بود که مفاهیم میزبانی و مدیریت امور حج از سوی مسئولان سعودی را تغییر داد و نقطه سیاه دیگری را در پرونده کسانی که مدعی خدمت به خانه خدا هستند، ثبت کرد.
با گذشت یک سال از فاجعه دردناک منا، اشک ها گویای خانواده های شهدا، بیانگر حکایت هایی دردناک است که برای حجاج ایرانی روی داده است، عکس های شهدا در دستان فرزندان و خانواده های شهدا است، نشستی با عنوان معراج یعنی " نهضت متمدن اسلام " در تهران پایتخت ایران برگزار شد.
" محمد رضا حسينی" برادر حمیدرضا حسینی از شهدای فاجعه منا به خبرنگار شبکه العالم گفت:" آنچه در فاجعه منا روی داد، جنایتی سیاه در حق افراد بیگناه و زائران بیت الله حرام بود و همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند فاجعه منا نباید هرگز فراموش شود، به همین منظور، جمعیتی تحت عنوان " جمعیت خانواده های شهدای فاجعه منا " با هدف پی گیری امور و مسائل خانواده های این شهدا و مطالبه حقوق آن ها دراین فاجعه تشکیل دادیم".
" ناهيد ميرزاده" همسر سید حمید میرزاده یکی دیگر از شهدای فاجعه منا نیز گفت:" نمی توان از مسئولان سعودی انتظار داشت که به قوانین بین المللی و حقوق بشر احترام بگذارند، دولت سعودی ثابت کرد که به شیوه های بدوی و ناقص، به بسیاری از توافق نامه های حقوق بشر عمل می کند، ما خانواده های شهدای فاجعه منا به موازات تلاش های دولتی و بین المللی، جمعیتی را برای مطالبه حق و وحقوق همه شهدای مظلوم تشکیل دادیم".
فاجعه منا واکنش های منطقه ای و بین المللی را در مناطق مختلف جهان به دنبال داشت، و دراین حال، درخواست هایی درجهان اسلام برای قرار گرفتن مدیریت حج تحت نظارت کشورهای اسلامی مطرح شد.
" زهرا ركن آبادی" دختر شهید غضنفر رکن آبادی نیز به خبرنگار العالم گفت:" هنوز هم نتوانسته ام فقدان پدرم را قبول کنم، این حادثه درحالی برای پدرم روی داد که درلحظات پایانی عمرش از دیدنش محروم بودم، آرزو داشتم که در آن لحظات دشوار درکنار پدرم بودم".
درمراسم حج سال گذشته، هزاران نفر از جمله صدها زائر ایرانی درنتیجه سوء مدیریت مسئولان سعودی در برگزاری مراسم حج طی ازدحام جمعیت در حادثه منا و نیز بی تدبیری مسئولان ذیربط در تعامل با این فاجعه شهید شدند.
به گزارش "علی کاشانی " خبرنگار العالم در تهران، نام منا با خون و شهادت عجین شده است و آن خون های پاک و مطهر، در رگ های تاریخ و رگ های فرزندان شهدا جاودان خواهند ماند و زمان شاهد خواهد بود.
215-9
شنبه 9 مرداد 1395 - 17:0:59
پلیس عربستان سعودی بیست و نه سال قبل در چنین روزی زائران بیت الله الحرام را که در راهپیمایی برائت از مشرکین شرکت کرده بودند، مورد تهاجم مسلحانه قرار داد و صدها زائر ایرانی و غیر ایرانی را به شهادت رساند.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، نهم مرداد 1366 مصادف با شش ذیحجه برای راهپیمایی برائت از مشرکین انتخاب شده بود. آن روزها مراسم برائت از مشرکین در شهر مکه انجام میشد. سخنرانی، ساعت شش بعدازظهر تمام شد و بعد از آن جمعیت مسیر راهپیمایی را با شعارعلیه آمریکا و اسرائیل به سمت پل حجون در کنار قبرستان ابوطالب طی کرد. نزدیک غروب، راهپیمایی تقریبا تمام شده بود و بلندگوها خاموش بود که فاجعه شروع شد.
نظامیانی که در خیابانهای اطراف مستقر بودند لباس پلیس عربستان را نپوشیده بودند و یونیفرم ارتشی داشتند. حادثه با چماقهای پلیس عربستان شروع شد. در بین پلیسها عدهای هم با لباس معمولی حاضر بودند و با چماقهای میخدار و میلههای آهنی مردم را میزدند. بالای پشتبام ساختمانهای اطراف، عدهای با لباس عربی هر چه به دستشان میرسید بر سر حاجیان میانداختند. بلوک، شیشه، سطل شن، کپسول، کولر گازی! عده زیادی بر اثر برخورد جسم سنگین و متلاشی شدن سر، شهید شده بودند. همه هتلها درهای ورودی را بسته بودند و فقط ساختمانی که فلسطینیها در آن بودند درها را گشوده بود که عدهای توانستند جان خود را نجات دهند. جمعیت در محاصره سفاکان رژیم آلسعود افتاده بود. ازدحام جمعیت خیلی زیاد بود.
بخشی از حجاج ایرانی را خانواده شهدا و جانبازان دفاع مقدس تشکیل میداد. خیلی از شهدای حج خونین، مادر و همسر شهید بودند. جانبازان بر اثر ضربات چماق از روی صندلی چرخدار بر زمین میافتادند. آنقدر شلوغ بود که هر کس روی زمین میافتاد زیر دست و پا میماند.
زمانی که پلیس مردم را کتک میزد، عدهای از چماقداران لباس شخصی سوت و کف میزدند و هلهله میکردند. ارتش شروع به تیراندازی کرد. اول اشکآور و گاز سمی خفهکننده. عده زیادی از زنان و کسانی که روی زمین افتاده بودند به علت استنشاق گاز خفهکننده شهید شدند. رگبار گلوله مسلسلهای دستی به سمت حاجیان گرفته شد. ازدحام آنقدر زیاد بود که کسی که گلوله میخورد شاید روی زمین هم نمیافتاد. در بدن بعضی شهدا چندین تیر بود. یوزی، کلت، ام-16، حتی بعضی از شهدا با گلولهای که در پیشانیشان خورده بود شهید شده بودند. تکتیراندازها با قناسه از بالای پل مردم را میزدند.
چهره تکتیراندازها اروپایی بود. چند ماه قبل، ژنرال اولریخ وِگِنِر، آلمانیتبار، مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه شده بود. در روز حادثه سوار بر هلیکوپتر بالای سر جمعیت دیده شده بود. او قبل از این در عملیات گروه دلتا، در آزادی اسرای لانه جاسوسی آمریکا در تهران شرکت داشت و در تهران مسئول تیم بود که تحت پوشش خبرنگار شبکه ZDF آلمان فعالیت میکرد.
از روزهای قبل هماهنگ شده بود که هیچ بیمارستانی در روز نهم مرداد مجروح نپذیرد. آمبولانسهایی که نزدیک میشدند مورد هجوم واقع میشدند و سربازان با چماق شیشههای آنها را خورد میکردند و دکترها و پرستارها را بیرون میکشیدند و میزدند. چند آمبولانس توانستند از بین مأمورین عبور کنند و با سرعت مجروحین را سوار کنند. ولی سربازان راه برگشت را بستند و مجروحین را از پشت آمبولانس بیرون ریختند و کتک زدند. عدهای همان جا شهید شدند. خیلی از شهدا اول مجروح بودند و به علت عدم رسیدگی شهید شدند. تیراندازی که تمام شد تا ساعت یازده شب محاصره ادامه داشت. مردم روی زمین نشسته بودند. هر کس بلند میشد با چماق بر سرش میزدند.
شب جستجوی خانهبهخانه شروع شد تا کسانی که فرار کرده بودند را دستگیر کنند. ساعت یازده که محاصره تمام شد، کسی حق نداشت به پیکر شهدا و مجروحین دست بزند. برق خیابان قطع شده بود. آمبولانسهای درب و داغان وسط خیابان رها شده بود. تقریبا هیچ جسدی سالم نبود؛ همه له شده بود و با چادرهای مشکی و سفید زنان که خونآلود و پاره بود پوشیده شده بود. زمین پر از لنگه کفش و دمپایی، تکههای پاره لباس، خرده شیشه و قلوه سنگ بود. بوی گاز و باروت فضا را پر کرده بود. کف خیابان پر از خون بود. مجروحین و شهدا را روی هم سوار ماشینهایی که شبیه ماشینهای حمل حیوانات بود میکردند و میبردند. رسیدگی به حال مجروحین عجیب بود. شاهدی دیده بود که دست یک زائر ایرانی از ناحیه مچ تیر خورده بود و او در برابر تصمیم پزشکان برای قطع دستش مقاومت میکرد. اما پزشکان با کمک مأموران امنیتی دست او را قطع کردند.
عربستان تاکید داشت که در این اتفاق هیچ گلولهای از سوی سربازان شلیک نشده است و سعی در از بین بردن آثار آن داشت. به همین دلیل، اجازه بازدید هیئتهای دیپلماتیک از شهدا تا چندین روز داده نمیشد.
بعدها بررسی های به عمل آمده توسط اداره تشخیص هویت و پلیس بین الملل جهت تشخیص نحوه شهادت زائران مظلوم بیت الله الحرام دال بر استفاده از اسلحههای مختلف است و بر خلاف ادعای جنایتکاران سعودی که منکر استفاده از اسلحه و یا تیر اندازی شده اند تعداد زیادی از زائران با تیر مستقیم به شهادت رسیدهاند. نتایج به دست آمده به قرار زیر است:
1- تیراندازی از فواصل مختلف و اکثراً بیش از 20 متر صورت گرفته است.
2- مسیر عبور گلوله اکثراً از بالا به پایین و یا در خط مستقیم بوده است.
3- با توجه به ضایعات ایجاد شده بر روی پیکر شهداٰ سلاح مورد استفاده از انواع مختلف (کمری، مسلسل و تفنگ جنگی یا شکاری از نوع گلوله زنی) بوده است.
4- اکثر گلولههای شلیک شده پس از اصابت از بدن شهدا خارج شده است.
5- در بررسیهای انجام شده بر روی اولین جسدی که مورد بررسی قرار گرفته یک گلوله (نظیر گلوله تفنگهای جنگی) در ناحیه پشت شهید متوقف گردیده بوده است که از این ناحیه استخراج و تحت بررسی جهت تعیین نوع سلاح قرار گرفته است.
سالروز کشتار حجاج ایرانی توسط آل سعود + تصاویر