خیلیها سعی میکنند اروپا را به صورت یک جهان جدا از شرق و غرب معرفی کنند، ولی برای ما اسم مهم نیست، بلکه نحوه برخورد اهمیت دارد. مثلاً در جریان محاصره اقتصادی ایران توسط امریکا مشاهده کردیم آلمان غربی نیز پا به پای امریکا پیش آمد. آنها نهتنها ما را محاصره اقتصادی کردند، بلکه آنچه را که طلبکار هم بودیم به ما ندادند.
شهدای ایران: انقلاب
اسلامی با ماهیت مکتبی خود نمیتواند در خانواده سیاسی جهانی بیطرف و
بیتفاوت باشد. مسلماً معیارهای مکتبی و اخلاقی انقلاب ما جایگاه نظام
جمهوری اسلامی را در صحنه بینالمللی مشخص میکند. بر این اساس سیاست خارجی
ما موضع خود را در مسائل خارجی مشخص کرده است و با کلیه وقایع و جریانهای
خارجی برخورد فعال و مکتبی میکند. از آنجا که برقراری قسط و عدل و
استقلال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از اهداف نظام جمهوری اسلامی و نفی
هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری شیوه و روش این نظام است، قطعاً خط مشی سیاست
خارجی جمهوری اسلامی نیز اهداف فوق را در خانواده جهانی دنبال میکند.
دیدگاه دولت شهید رجایی در خط مشی کلی ما در سیاست خارجی کاملاً متناسب با
اهداف و شیوههای نظام جمهوری اسلامی است، بهویژه آنکه این دیدگاه و خط
مشی مصداق و الگوی روشن و زیبایی از خط امام و مواضع پیامبرگونه ایشان است و
شهید رجایی با کشف و درک این سیر حرکت توانسته بود آنچنان که باید و شاید
این خط مشی را در عمل پیاده کند.
به گزارش رجانیوز، متن
زیر گزارشی در باره موضع شهید رجایی در قبال سیاست خارجی جمهوری اسلامی
ایران است که در اولین سالگرد شهادت این شهید بزرگوار توسط ماهنامه پیام
انقلاب به صاحب امتیازی نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران در سال 61 منتشر
شده است که از نظر میگذرانید:
خط مشی شهید رجایی در سیاست خارجی
سیاست
خارجی دولت برادر رجایی در اولین برنامه وی در شهریور ماه سال 1359 و
هنگام معرفی کابینه به مجلس شورای اسلامی ارائه شد. بر اساس این برنامه
خطوط و اصول کلی حاکم بر سیاست خارجی دولت شهید رجایی عبارتند از:
الفـ
اتکا به اصل «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» جنبههای سلبی و ثبوتی اصل
فوق از هم انفکاکناپذیرند و پیروی از سیاست فوق بدین معناست که ضمن نفی
هرگونه سازش با شرق و غرب سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی بر مبنای رجعت به
آموزههای اسلامی منبعث از «وحی»، «سنت» و «ولایت فقیه» شکل خواهد گرفت و
روابط جمهوری اسلامی با سایر ملتها و دولتها در چهارچوب نظام ارزشی اسلام
تنظیم خواهد شد. باید توجه کرد که سیاست خارجی مبتنی بر اصل مزبور مخالف
هر نوع موازنه مثبت در سیاست خارجی و مخالف سازش با یک ابرقدرت برای مبارزه
با ابرقدرت و یا قدرت طاغوتی دیگر است.
بـ
در حال حاضر امریکا به عنوان «شیطان بزرگ» بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی و
مانع اصلی در مسیر به بار نشستن کامل آن است و پیروزی انقلاب اسلامی در
گرو بیرون راندن کامل ابرقدرتها، از جمله امریکا از تمام کشورهای اسلامی
است.
جـ
مبارزه با قدرتهای استکباری شرق و غرب و صهیونیسم یک مبارزه طولانی، سخت و
پیچیده است که فقط در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی منحصر نمیشود. بُعد
فرهنگی این مبارزه و تبلیغات نقش کمتری از ابعاد فوقالذکر ندارد و دولت
جمهوری اسلامی از تمام امکانات خود در راه این مبارزه استفاده خواهد کرد.
نزدیکی به همه ملتهای مستضعف جهان، بهخصوص ملتهای مسلمان که با مستکبرین
جهانی و صهیونیسم مبارزه میکنند جزئی از این سیاست است.
دـ
دولت جمهوری اسلامی اولویت ویژهای به روابط خود با کشورهای آسیایی،
افریقایی و امریکای لاتین خواهد داد و مرکز ثقل فعالیتهای دیپلماتیک خود
را از اروپای غربی و امریکا به این نقاط منتقل خواهد کرد.
ﻫـ
مبارزه در راه آزادی سرزمین قدس و مقابله با صهیونیسم اشغالگر و نژادپرست
جزء لاینفک سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی است. کلیه روابط ایران با سایر
کشورها از این امر متأثر خواهد بود.
وـ
دولت جمهوری اسلامی بهشدت با نفاقافکنانی که با تمسک به ملیتخواهی
تنگنظرانه و شرکآمیز تلاش میکنند به اسلام رنگ و بوی محلی بدهند، مبارزه
خواهد کرد و این رژیمها را که با عنوان کردن اسلام عجمی، عربی و... سعی
میکنند بین مسلمانان اختلاف بیندازند ابزار مستقیم دست ابرقدرتها
میشناسد.
زـ
حمایت از مبارزات مستضعفین جهان و نهضتهای آزادیبخش در صدر برنامههای
سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی و در این راه پشتیبانی از نهضتهای مکتبی
اسلامی در اولویت قرار خواهد داشت.
حـ ایجاد دگرگونی انقلابی در وزارت خارجه و استقرار نظم نوین اسلامی و نه اصلاح نظم موجود در وزارتخانه مذکور از طریق:
ـ دگرگونی بنیادی در کلیه نمایندگیها و سفارتخانههای طاغوتی، فاسد و بدون فایده برای انقلاب اسلامی.
ـ استفاده از همکاری اعضای مؤمن و متعهد انجمنهای اسلامی دانشجویان در کشورهای مختلف در امر بازسازی سفارتخانهها. (کیهان 17/9/135)
چگونگی تقسیمبندی کشورها و شیوههای برخورد در سیاست خارجی
بر
اساس اهداف و خط مشیهایمان در سیاست خارجی میتوانیم تقسیمبندی خاصی را
در کشورهای موجود در خانواده سیاسی جهانی ارائه دهیم. ضرورت طرح مسئله فوق
در لزوم برخورد فعال انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با مسائل
بینالمللی است، زیرا اگر بخواهیم شیوههای مکتبی خود را برخورد با سیاست
خارجی تدوین کنیم لازم است ابتدا تقسیمبندی خاصی را از کشورهای موجود در
عرصه بینالمللی ارائه کنیم. بهعلاوه از آنجا که دولتها بازیگر اصلی صحنه
بینالمللی هستند تقسیمبندی فوق از دیدگاه مکتبی نظام جمهوری اسلامی
بسیار ضروری است. شهید رجایی در باره تقسیمبندی کشورهای جهان که در
روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 20/2/1360 آمده است، اینگونه اظهار نظر
میکند.
«کشورهای
خارجی را به چهار دسته تقسیم کردیم: 1ـ کشورهای برادر، 2ـ کشورهای دوست،
3ـ کشورهای بیطرف و 4ـ کشورهای متخاصم یا کشوری که با آن روابط عادی
نداریم.»
همچنین
وی طی یک مصاحبه منتشر نشده که در تاریخ 7/7/1360 در همین روزنامه چاپ شد،
راجع به شیوههای کلی برخورد با کشورهای خارجی در ابعاد کلی قضیه اینگونه
موضع میگیرد:
«ما با هیچ کشور خارجی رابطه خصمانه نداریم، مگر اینکه آن کشور در برابر انقلاب اسلامی ایران موضع خصمانه اتخاذ کرده باشد.»
«ما وابستگی به غرب و شرق را محکوم میکنیم.»
«در
مورد کشورهای اسلامی به حاکمیت احکام و تعالیم اسلام معتقدیم و باید دید
این کشورها تا چه حد توانستهاند در جهت اسلام حرکت کنند و راجع به کشورهای
جهان به عدم وابستگی آنها به غرب و شرق توجه میکنیم و در همه حال در
برابر دولتهایی که با انقلاب ما دشمنی دارند قاطعانه ایستادهایم و
میایستیم.»
در روزنامه اطلاعات مورخ 19/6/1359، شهید رجایی در باره شیوه برخورد سیاست خارجی ما با کشورهای اسلامی چنین اظهار میکند:
«برخورد ما حتی با کشورهای اسلامی نسبی است. میزان اعتماد و عمل کشورهای اسلامی به اسلام تنظیمکننده روابط ما با آنهاست و به سمت کشورهای متجاوز به خودمان حرکت نمیکنیم. یعنی اگر امریکا به ما قول دهد به ما تجاوز نمیکند، ولی در جهان تجاوزگر بماند باز هم آن تجاوز را محکوم میکنیم و بهطور کلی میزان تولی و تبرای ما بر اساس دوری و نزدیکی کشورها به اسلام است و شکی نیست برخورد ما با یک کشور کافر حربی که با ما در حال جنگ است، همانند برخورد با یک کشور عربی نیست که با ما جنگ ندارد.»
وی
در مصاحبه با روزنامه السفیر و مجله المستقبل مورخ 20/8/1359 ـ آزادگان
راجع به شیوه موضعگیری سیاست خارجی ما در قبال دولتهای غربی اینگونه
اظهار نظر میکند که «با دولتهای عربی دو
گونه موضعگیری داریم، یکی مبتنی بر موضعگیری آنها در باره جنگ و دیگری
مبتنی بر اصالتهای این دولتها. اگر این دولتها مردمی باشند کمال رابطه
را با آنها خواهیم داشت.»
موضعگیری شهید رجایی در مورد به کارگیری درست اسلحه نفت در سیاست خارجی چنین است: «ما
نفت را برای سوزاندن و استفادههای مادی نمیخواهیم، بلکه از آن در جهت
مبارزه با امپریالیسم استفاده خواهیم کرد، زیرا از نفت هم میشود به عنوان
سلاح استفاده کرد.»
صدور انقلاب
شهید
رجایی در مورد ضرورت صدور انقلاب و شیوههای آن نظرات خاصی داشت. آنچه
مسلم است با تکیه به قدرت انقلاب اسلامی میتوان صدور انقلاب اسلامی را به
دلیل پایگاه قوی آن در بین ملل محروم و مسلمان منطقه و جهان توسعه بخشید و
با فعال کردن نیروهای ذخیره انقلاب در سایر کشورها زمینه و عوامل مساعد
تثبیت و رشد خود را فراهم کند. در عین حال کامل کردن الگوی داخلی انقلاب
زمینه مطرح شدن آن را به عنوان الگوی حرکت انقلاب اسلامی و مردمی جهان
فراهم میسازد. شهید رجایی در مصاحبه با مجله پیام انقلاب، شماره بیست و
پنجم مورخ 11/11/1359 ضمن تأکید بر تکمیل الگوی داخلی انقلاب به ضرورت صدور
آن نیز اشاره میکند: «نفع جمهوری اسلامی در
این است که انقلاب اسلامیش را به دنیا صادر کند، اگرچه از لحاظ مادی لازم
باشد در این حرکت او نهتنها چیزی نگیرد، بلکه سرمایهگذاری هم بکند.»
وی
به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی طی یک مصاحبه منتشرنشده در مورخ
7/7/1360، مکانیسم و شیوههای صدور انقلاب اسلامی را اینچنین بیان میکند:
«ما در حقیقت انقلاب را صادر نمیکنیم، انقلاب خود به خود صادر میشود. سرنیزه رژیمهای وابسته نیز نمیتواند جلوی سرایت انقلاب را بگیرد، بهخصوص انقلابی که متکی به ایدئولوژی اسلامی است که خواست مسلمانان است... ما این دین کامل را صادر نمیکنیم، بلکه این ایدئولوژی و دین خدایی ریشه در فرهنگ، تاریخ و اعماق وجود مردم مسلمان دارد و بهطور طبیعی صادر میشود. مسلمانان میخواهند در کشورشان احکام اسلامی پیاده شود. انقلاب اسلامی را هم نه میتوان با زور صادر کرد و نه میتوان با سرنیزه از آن جلوگیری کرد.در باره راههای عملی صدور انقلاب باید بگویم به نظر من پیروزی کامل انقلاب اسلامی در داخل وقتی است که بتوانیم آرمانها و اهداف انقلاب را در داخل تحقق ببخشیم. در این صورت انقلاب خود به خود به صورت الگو و نمونه در خواهد آمد.انقلاب ما انقلاب محرومان است و محرومان جهان علیرغم تبلیغات دشمنان اسلام با ما هستند و محرومان عالم برای استقبال از انقلاب اسلامی ایران و تأیید آن منتظر کسب اجازه از دولتهای مرتجع و وابسته نخواهند ماند. پیش از آنکه ما انقلاب خود را صادر کنیم، آنها انقلاب اسلامی را به سرزمینهای خود وارد خواهند کرد.»
آزادی قدس
بررسی
مجموعه شرایط کنونی انقلاب اسلامی این ضرورت را مشخص میکند که اتخاذ
سیاست تهاجمی ستیز عملی با منافع استکبار جهانی در منطقه، از یک طرف
پشتوانه مردمی انقلاب اسلامی را تقویت و تشدید میکند و نیروهای ذخیره
موجود در کشورهای منطقه را در موضع دفاع عملی از جمهوری اسلامی فعال
میکند. بهعلاوه چنین سیاستی کلیه نیروها و دولتهای مرتجع منطقه را افشا
میکند و نقاب فریب ضد اسرائیلی بودن آنها را از هم میدرد. مسلماً حمله
همهجانبه ما به پایگاه و مقر اصلی حافظ منافع استکبار جهانی در خاورمیانه،
یعنی رژیم اشغالگر قدس میتواند دشمن را وادار به عکسالعملهای غیر
انسانی سازد که انقلاب با برنامهریزی روی واکنشهای منفی دشمن میتواند
ماهیت ضد مردمی و انسانی او را هر چه بیشتر افشا کند. بهطوری که در شرایط
کنونی بهوضوح میبینیم همه ملتها حاکمیت قانون جنگل را بر روابط
بینالدولی مشاهده میکنند و حرکتهای مردمی در کشورهایی نظیر کویت،
پاکستان و... شروع به خیزش و گسترش میکند. با اتخاذ سیاست عملی آزادی قدس
میتوان ضمن فعال کردن نیروهای منفعل و بیتفاوت داخلی مسیر تداوم و گسترش
انقلاب اسلامی را با اتکا به و بسیج کلیه نیروهای اسلامی ـ مردمی منطقه
تضمین کنیم.
انقلاب
اسلامی در برخورد خود با تجاوز صدام کافر تجربه کرده است که هر چه بیشتر
به سقوط نظام بعث عفلقی و صهیونیستی نزدیک میشود حرکتها و فعالیتهای
دشمن جهانی انقلاب اسلامی تشدید خواهد شد. حساسیت شدید دشمن ما در موضع
آزادی عملی قدس بیانگر حقانیت خط مشی ما در سیاست خارجی است. شهید رجایی در
این باره میگوید: «عدم تأیید و استقبال دول مرتجع منطقه از روز قدس نشاندهنده حقانیت این روز و این پیشنهاد است.»
وی
طی مصاحبه منتشرنشدهای به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 7/7/1360،
در خصوص راههای عملی اجرای این خط مشی اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
بیان میکند که: «راه عملی آزادی قدس اتحاد
بین همه نیروهای صادق و مسلمان منطقه است. دولتهای مرتجع در منطقه و
دولتهایی که عملاً به امپریالیسم امریکا سرسپردهاند، از موانع عمده آزادی
قدس از چنگال صهیونیسم هستند. شواهد زیادی وجود دارد که امپریالیسم جهانی و
صهیونیسم بینالمللی برای تثبیت موقعیت رژیم اشغالگر قدس بیش از هر چیز
از دولتهای مرتجع وابسته بهره میجوید.»
وی در ادامه در نخستین گام اجرای خط مشی اساسی آزادی قدس اظهار میکند: «نخستین
گام برای آزادی قدس سقوط رژیمهای دستنشانده در منطقه و سپس بسیج همه
نیروهای صادق و مسلمان است. ما اطمینان داریم این کار حتماً انجام خواهد
شد.»
شهید
رجایی سازمان ملل متحد و شورای امنیت را آلت دست ابرقدرتها و خصوصاً
امریکا میدانست و نسبت به آنها بیاعتمادی خاصی داشت. وی در روزنامه
اطلاعات تاریخ 26/7/1359 در باره شورای امنیت اینچنین موضع میگیرد: «شورای
امنیتی که در آن حق وتو وجود دارد و با کشورهای صاحب حق وتو در حال جنگیم،
طبیعی است عایدی برای ما نخواهند داشت، جز اینکه برای بیان ظلم و مظلومیت
ملتمان که بدانها تجاوز شده است، احساس مسئولیت میکنیم.»
به
نقل از روزنامه اطلاعات مورخ 26/5/1395، شهید رجایی در جلسه شورای امنیت
سازمان ملل ضمن سخنان مبسوطی پیرامون جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شورای
امنیت و سازمان ملل متحد را اینگونه افشا میکند:
«تعالیم اسلام و تجربیات تاریخی به ما نشان داده است جز با توکل به الله و تکیه به مردم پیروزی و غلبه بر مشکلات میسر نبوده است و نخواهد بود. با توجه به این حقیقت شرکت ما در این شورا بهمنظور دادخواهی و یا انتظار دفع تجاوز نیست. رجای واثق داریم که اولاً شورای امنیت با پذیرش حق وتو برای زورمندان و ایجاد مشکلات دیگر عملاً قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست. ثانیاً تاریخ گذشته این شورا مبین این واقعیت است که در مواردی تحت فشار افکار عمومی جهان مجبور به اتخاذ تصمیمات اصولی شده است که باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور وجود نداشته است. اجرایی نشدن قطعنامههای این شورا در باره اسرائیل غاصب پس از سیزده سال و همچنین در باره رژیم نژادپرست افریقای جنوبی گواه روشنی بر مدعای ماست. لذا حضور ما در این شورا صرفاً به دلیل رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان و بهپا خاسته ایران به گوش مردم سراسر جهان و هشدار به آنها از جانب خطر سرکوب انقلاب و بازتاب آن بر مبارزات کلیه ملتهای دربند است.»
«هنگام
مسافرت برادر شهید، محمدعلی رجایی به سازمان ملل و شورای امنیت سخنگوی
هیئت نمایندگی امریکا در سازمان ملل اعلام میکند ویزای اقامت محمدعلی
رجایی به مدت سه روز اعتبار دارد و در صورت تمایل وی برای تمدید آن باید
مجدداً درخواستی در این باره بدهد.» این اقدام امریکا فقط در مورد آقای
رجایی صورت گرفت و دادن ویزای موقت مخالف عرف بینالمللی و سازمان ملل متحد
است. البته شخص کارتر بدینوسیله چند مورد را ثابت کرد. اولاً سازمان ملل
نهتنها جایگاه بیان مشکلات و دردهای ملتها نیست، بلکه آلت دست قدرتهای
مسلط دنیاست. ثانیاً عرف بینالمللی در حدود منافع امریکا در سازمان ملل
قابل رعایت است. اگر کارتر خلاف این را دستور داده بود جای تعجب داشت.
مسلماً رجایی با مواضع شدید ضد امریکایی خود نمیتوانست در امریکا، مهد
آزادی و دموکراتی! آزاد باشد. باید در امریکا یا دستگیر شود و یا محدود،
ولی در هر صورت حرکت دشمن جهانی انقلاب ناخواسته در جهت اثبات حقانیت حرکت
رجایی انجام گرفت و موجب افشای ماهیت پلید اینگونه سازمانهای به اصطلاح
بینالمللی نیز شد.
موضع شهید رجایی در قبال بلوک غرب
حیات
سیاسی شهید رجایی مصادف با اوج فعالیت لیبرالها در مراکز تصمیمگیری بود،
بهخصوص با عدم انتخاب وزیر امور خارجه در زمان بنیصدر مانع حرکت سیاست
خارجی جمهوری اسلامی در دفاع از مواضع انقلاب در سطح بینالمللی شده بودند.
ضمن اینکه با دیدگاههای خاص خود احتمال انحراف خط سیاست خارجی ما نیز
میرفت.
رجایی
در راستای خط امام مانع این انحراف بود. مثلاً در مورد برخورد با امریکا،
اروپا و ژاپن به هیچوجه آنها را از هم جدا نمیکرد و مرکز فرماندهی بلوک
غرب را کارتلها و تراستها میدانست.
شهید
رجایی در مصاحبه مطبوعاتی 30/7/1359 به نقل از روزنامه اطلاعات در پاسخ به
این سئوال که به عقیده شما برای پست ریاست جمهوری امریکا کارتر مناسبتر
است یا ریگان؟ اینگونه جواب میدهد: «از نظر
ما هیچ فرقی نمیکند که کدامیک رئیسجمهور شوند، زیرا در صورت جنگ با
امریکا ما با کارتر و ریگان هر دو میجنگیم و از طرفی نظر من و یا مردم
امریکا شرط نیست، بلکه نظر کارتلها و تراستهایی که آنها را انتخاب
میکنند مهم است.»
شهید رجایی در مصاحبه با رادیوهای اتریش و سوئیس در 25/9/1359 در باره تز سه جهانی لیبرالها چنین موضع میگیرد که: «خیلیها
سعی میکنند اروپا را به صورت یک جهان جدا از شرق و غرب معرفی کنند، ولی
برای ما اسم مهم نیست، بلکه نحوه برخورد اهمیت دارد. مثلاً در جریان محاصره
اقتصادی ایران توسط امریکا مشاهده کردیم آلمان غربی نیز پا به پای امریکا
پیش آمد. آنها نهتنها ما را محاصره اقتصادی کردند، بلکه آنچه را که طلبکار
هم بودیم به ما ندادند. به این دلیل متأسفیم که نمیتوانیم اروپا را مستقل
از امریکا بدانیم. لذا از تجربههای دو ساله انقلاب خود هرگز چشم
نمیپوشیم.»
به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 15/2/1360، وی در باره کشور ژاپن چنین میگوید: «ما که با امریکا میجنگیم، ژاپن نمیتواند به عنوان یک کشور مستقل نسبت به ما فکر کند.»
در
ادامه چنین اظهار میکند: «تصور دولتمردان ژاپن این بود که عراق دیگر
ایران را خواهد گرفت، پس حالا ژاپن باید با عراق رابطه برقرار کند. هر کس
که اینطور فکر کرده است، باید بداند بیدهایی نیستیم که با یک باد به لرزه
در آییم.»
شهید
رجایی ارتباط با این کشورها را مشروط به رعایت اصول استقلال و آزادی ما
میدانست. مثلاً در خصوص ارتباط با ژاپن روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ
15/6/1360 از قول وی چنین منتشر ساخت: «در صورتی که ژاپن مایل باشد برای
بازسازی آینده ما ایدئولوژی و سیاست خارجی ما را رعایت کند ما میتوانیم از
آن به عنوان کشوری که صنعتش میتواند در راهاندازی صنعت ما مؤثر باشد
استفاده کنیم.»
وی در روزنامه جمهوری اسلامی مورخ 7/7/1360 در باره دولت فرانسه و میتران چنین موضع میگیرد: «نظرم
را در باره میتران، همان وقت که رئیسجمهور شد ابراز کردهام. آنقدرها هم
خوشبین و سادهاندیش نیستم که گمان کنم دولت فرانسه دلسوز انقلاب ماست،
ولی موضع خصمانه آقای میتران را در برابر انقلاب اسلامی ایران ناموجه و
بچگانه میدانم.»
بلوک شرق
یکی
از ویژگیهای موضعگیری شهید رجایی در مسائل خارجی و بینالمللی صراحت و
صداقت وی بود. این صداقت لهجه در روابط دیپلماتیک بینالمللی و خصوصاً در
برخوردشان با سفیر اتحاد جماهیر شوروی نمود خاصی داشت. شهید رجایی ضمن
اینکه دشمن اصلی و شیطان بزرگ امریکای جهانخوار را هدف حملات سیاسی خود
قرار میداد، به سیاستهای امپریالیستی بلوک شرق نیز هجمه میکرد و بهطور
کلی سیاست نه شرقی نه غربی را در عدم وابستگی به این دو بلوک تعریف میکرد،
ولی در هر موضعگیری در مقابل ابرقدرتها ضمن حفظ استقلال از موضع قاطع،
قدرتمند و انقلابی با آنها برخورد میکرد. برخورد شهید رجایی با سفیر شوروی
میتواند بیانگر مبانی و کیفیت موضعگیری وی در سیاست خارجی باشد. سفیر
اتحاد جماهیر شوروی ضمن ابلاغ سلام از سوی آلکسی کاسیگین رئیس شورای وزیران
اتحاد جماهیر شوروی با اشاره به مبارزه مردم ایران گفت: «کشور شما مبارزه
شدیدی را علیه امپریالیسم امریکا آغاز کرده است و با توجه به اینکه شوروی
هم مبارزه میکند ما در سیاست خارجی با هم اشتراک نظر داریم.» وی افزود:
«ما برای انقلاب شما و اراده مردم احترام خاصی قایل هستیم و میتوانیم با
هم در زمینههای مختلف همکاری کنیم و حاضریم از نظر تسلیحاتی نظامی به شما
کمک کنیم.»
سپس آقای رجایی در پاسخ به اظهارات سفیر شوروی گفت:
«بهتر است به حقایق بپردازیم و واقعیت تاریخی گذشته را از نظر دور نداریم تا ببینیم در آینده چه میتوانیم بکنیم. مردم ما موضعگیریهای شما را در دوران دکتر مصدق و رژیم سابق هنوز فراموش نکردهاند که ناگهان با هجوم شما به افغانستان مواجه شدند. مردم ایران از شما که نسل دوم انقلاب کشورتان هستید، انتظار دارند تا با همسایه جنوبیتان، ایران رفتار انقلابی داشته باشید. منظور از رفتار انقلابی این است که در موقع قدرت یا ضعف یک کشور باید برخورد با آن انقلابی و متکی به معیارهای انقلاب باشد، نه اینکه تا دیدیم کشوری درگیر شده است ما هم از فرصت استفاده کنیم و برای او ایجاد نارضایتی کنیم. از تحویل 100 تانک تی ـ 72 به کشور عراق که از طرف شما انجام شده است و همچنین از پذیرفتن طارق عزیز در آستانه جنگ، پروازهای شناسایی شما در خاک ایران و فرستادن کارشناسهای شوروی به اردن شدیداً ابراز نگرانی میکنم. در صورتی که نمیتوانید انکار کنید مردم انقلابی ما بزرگترین رقیب شما را از کشور خود بیرون راندند، در حالی که کوچکترین کمکی در این زمینه از شما توقع نداشتیم، ولی تداوم انقلاب ما به سلامت روابط دو کشور نیاز دارد.اگر روابط سیاسی و جغرافیایی سلامت کامل نداشته باشد، استقلال، آزادی و انقلاب اسلامی را با هیچیک از چیزهایی که شما میتوانید در اختیار ما قرار بدهید عوض نخواهیم کرد. این برای ما گرانترین بهایی است که هرگز نمیتوانیم بپردازیم.»
در
ادامه سخنان شهید رجایی، سفیر شوروی ضمن اشاره به بحران افغانستان
میگوید: «اتحاد شوروی تجاوزی به افغانستان نکرد و فقط از انقلاب این کشور
دفاع میکند.» رجایی در این باره خطاب به سفیر شوروی میپرسد: «مگر شما نگفتید مردم باید مسیر خود را خودشان انتخاب کنند؟» سفیر شوروی در پاسخ چنین گفت: «وقتی مردم از ما تقاضای کمک میکنند به آنها کمک میکنیم.»
نخستوزیر وقت کشورمان پرسید: «شما چطور ببرک کارمل را نماینده مردم میدانید؟»
سفیر اتحاد شوروی پاسخ داد: «وقتی انقلاب شروع میشود کسی، کسی را رهبر نمیکند، بلکه وظیفه انقلاب است که رهبر را انتخاب کند.»
آقای رجایی سئوال میکند که «آیا روی کار آمدن ببرک کارمل را یک انقلاب میدانید؟»
سفیر جواب میدهد: «شما باید اهداف انقلاب افغانستان را در نظر بگیرید که آیا مردمی است و برای مردم کار میکند یا نه؟»
نخستوزیر وقت میپرسد: «شما
که عضو حزب کمونیست هستید، باید انقلاب را بر حسب ماتریالیسم تاریخی تعریف
کنید. این تعریف شما هرگز با اصول علمیتان مطابقت ندارد. اگر انقلاب به
معنی استقرار یک حکومت از طریق زور باشد هر کودتای نظامی هم میتواند
انقلاب محسوب شود.»
سفیر گفت: «کودتا به نفع مردمی است که کودتا را انجام میدهند.»
شهید رجایی اظهار میکند: «دقیقاً برای همین است که میگوییم در افغانستان کودتا شده است، نه انقلاب.»
سفیر شوروی در باره روابط ایران و کشورش گفت: «ما میخواهیم با ایران دوست
باشیم. یک مرز مشترک 2500 کیلومتری داریم و این به نفع کیست اگر مسائل
ناراحتکنندهای وجود داشته باشد؟» در باره دیدار طارق عزیز با مقامات
شوروی توضیح داد این عمل از طرف شوروی انجام نشد و طارق عزیز به ابتکار خود
به کشور ما آمده و با معاون وزارت خارجه ما ملاقات کرده است. سپس آقای
رجایی در پاسخ به این گفته سفیر شوروی که شوروی مناقشات ایران و عراق را
محکوم میکند، بیان کرد: «چرا شما این کار را در مجامع بینالمللی محکوم نکردید؟ سفیر شوروی گفت: «ما علیه این جنگ هستیم. البته هر کس را که این جنگ را شروع کرده است، محکوم میکنیم.»(1)
شهید رجایی در خصوص ارتباط با روسیه در جای دیگر میگوید: «از
نظر ما روسیه هم امپریالیست است و تا آنجا با این کشور روابط خواهم داشت
که به استقلال ما لطمهای وارد نشود، زیرا همواره اصل مستقل بودن و سپس رفع
نیازمندیها را به خاطر خواهیم داشت.»(2)
شهید
رجایی در مورد کشور کره شمالی در دیدار با سفیر کره شمالی به نقل از
روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 8/8/1359 اینگونه موضع میگیرد: «کم
و بیش از رابطه کره شمالی و ایران مطلعم و این را درک میکنم، ولی قبل از
هر چیز موضعگیری شما در مقابل کشوری که ما میخواهیم مستقل از آن زندگی
کنیم مهم است و او را در بسیاری از جهات مانند امریکا میدانیم. شنیدهایم
شما تا حدودی به خود متکی هستید. اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشد میتوانیم
امیدوار باشیم که در آینده با هم قدمهایی در جهت مصلحت مردم دو کشور
برداریم همانطور که میدانید ما یک انقلاب مکتبی هستیم و مکتبمان مستقل از
مکتب کشور بزرگ همسایه ماست و ما اصل را در محتوای انقلاب میدانیم. برای
اینکه این انقلاب سرمایه و هدف ماست و با شما تا آنجا میتوانیم همراه
باشیم که اصالت انقلاب که متکی به خودمان است محفوظ شود. به عنوان
نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران سخنی که میگویم از هرگونه تعارفات
دیپلماتیک تهی است و اساس رابطه بین ما و شما همین مطالب است که اینجا زده
میشود. در زمینه روابطمان آنچه شما بتوانید در تولید متکی به خود به ما
عرضه کنید قبول میکنیم و میتوانیم این پیشنهاد را به عنوان یک پیشنهاد
انقلابی بپذیریم.»
وی در ملاقات با وزیر خارجه کوبا با پیشنهاد مذاکره کشورهای کوبا و یوگسلاوی اینگونه برخورد میکند: «ما
در حال ساختن کشورمان بر اساس معیارهای انقلابی و اسلامی هستیم. امریکا و
صدام هیچوقت نمیتوانند ناظر به رشد نیروهای اصیلی مانند اسلام در منطقه
باشند... از آقای فیدل کاسترو تعجب میکنم که به ما توصیه میکند تا زیر
چرخهای تانک و توپ دشمن با صدام متجاوز پشت میز مذاکره بنشینیم. به نظر من
مردم انقلابی ایران را با یکی از کشورهای تحت سلطه امپریالیسم اشتباه
گرفتهاند.»(3)
شهید رجایی در ملاقات با هیئت چهار نفره یوگسلاوی در تاریخ 1/8/1359، اظهار میکند:
«ما یک کشور انقلابی هستیم و مذاکرات دیپلماتیک را مطابق عرف بینالمللی
قبول نداریم، زیرا این وقتگذرانی است. یوگسلاوی میتواند مثل گذشته یک نقش
انسانی و فعال داشته باشد و این روی کاغذ معلوم نمیشود، بلکه در عمل ثابت
میشود.»
موضع شهید رجایی در قبال سایر کشورها
1ـ عربستان سعودی:
شهید رجایی در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی به نقل از روزنامه
جمهوری اسلامی مورخ 1/8/1359، در پاسخ به این سئوال که موضعتان نسبت به
عربستان چیست، میگوید: «متأسفانه عربستان
سعودی خود تصمیمگیرنده در مسائل نیست و آواکسهایی هم که آنجا هست خود
امریکا استفاده میکند. به همین دلیل برای این کشور ارزش اصولی قایل
نیستم.»
2ـ سوریه:
شهید رجایی در مصاحبه با خبرگزاری سوریه به نقل از صبح آزادگان در تاریخ
6/10/1359 راجع به چگونگی رابطه ایران با سوریه چنین موضع میگیرد: «روابط
بین ما و سوریه پیوندی قدیمی است و تازگی ندارد، ولی این رابطه با جنگ
تحمیلی عراق علیه ایران تبلور خاصی پیدا کرده است. ما با سوریه روابط حسنه
داریم، اما در باره استحکام یا ضعف این رابطه باید گفت بستگی به عملکرد
دولت دارد. شکی نیست ما سوریه را به عنوان یک کشور مسلمان میدانیم.
همانطور که میدانید چون انقلاب ما اسلامی است و محتوای مذهبی دارد هر قدر
معیارهای ما در سوریه بیشتر پیاده شود سوریه را بیشتر به خط اسلام
نزدیکتر میبینیم و طبیعی است رابطه خود را با این کشور تقویت میکنیم.»
3 و 4ـ الجزایر و لیبی:
شهید رجایی به نقل از روزنامه اطلاعات، مورخ 30/7/1359، در پاسخ به این
سئوال که در ملاقاتی که شما با رهبران کشورهای الجزایر و لیبی داشتید، آنها
در قبال جنگ عراق با ایران چه موضعی را اتخاذ کردند، میگوید: «رهبران
لیبی دقیقاً با ما همموضع و موافق بودند که آخرین جواب دولت متجاوز عراق
را باید در خونینشهر داد، اما در مورد الجزایر، اول توصیه میکردند در
شرایط بهخصوص جنگ را ختم کنیم، ولی وقتی شرایط را خوب برایشان تشریح کردم و
متوجه فجایع بعثیها شدند حق را به ما دادند و دریافتند آتشبس از طرف ما
بیمعنی است.»
5ـ
خلیجفارس: در طول تاریخ، امریکا به خطر افتادن امنیت خلیجفارس را بهانه
دخالت و حضور نظامی خود قرار داده است. شهید رجایی برای خنثی کردن چنین
توطئهای در خصوص این مسئله در 10/7/1359 بیانیه رسمی ذیل را صادر کرد:
«نظر به اینکه در چند روز اخیر بعضی کشورها برای دخالت در منطقه خلیجفارس موضوع بسته شدن تنگه هرمز را مطرح و ابراز نگرانیهایی کردهاند، لازم میدانم اعلام کنم دولت جمهوری اسلامی ایران ضمن عمل به تعهدات و وظایفی که صرفاً به موجب عرف و حقوق بینالمللی برای آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز به عهده ایران است، صرف نظر از اعمال حق قانونی ایران در باره دولت یا دول متخاصم منطقه تا آنجا که به ایران مربوط است، باز نگه داشتن این آبراه دریایی را تضمین میکند.»
---------------------------------
پینوشتها:
1ـ ک، 14/7/1359
2ـ ج، 2/9/1359
3ـ ک، 12/7/1359