آیا میشود باور کرد؟
آقای هاشمیمیگفت: به زن و بچههایم هم گفتهام من روی دو چیز با کسی معامله نمیکنم. یکی روی جمهوری اسلامی و دیگری آقای خامنهای. بر سر این دو معامله نمیکنم و محکم پای آنها میایستم.»
سرویس سیاسی شهدای ایران: به تازگی نقل قولی از ناطق نوری منتشر شده که در آن به نگرانیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره شده است.
ماهنامه اندیشه پویا در نقل قولی از مرحوم علیاکبر پرورش که به روایت گفتوگو بین آقایان ناطق نوری و هاشمی پرداخته است، نوشت: «آقای ناطق تعریف کرد چند وقت پیش دیدم آقای هاشمی یک سری قرص از توی جیبش درآورد و آب خواست و خورد. میدانید که بنیه هاشمی خیلی قوی است… آقای ناطق میگفت پرسیدم آقای هاشمی شما قرص میخورید؟
گفت: بله.
گفتم: شما که اهل قرص نبودید؟
گفت: دچار سرگیجه میشوم. گاهی وقتها هم از خواب بلند میشوم، زمین میخورم. رفتم دکتر این قرصها را تجویز کرد. هر وقت از خواب بیدار میشوم یاد این نکته میافتم که اگر یک وقت آقای خامنهای را از دست بدهیم، میبینیم که هیچکس نیست و همین فکر است که من را زمین میزند و قرصها را برای همین میخورم.
آقای هاشمیمیگفت: به زن و بچههایم هم گفتهام من روی دو چیز با کسی معامله نمیکنم. یکی روی جمهوری اسلامی و دیگری آقای خامنهای. بر سر این دو معامله نمیکنم و محکم پای آنها میایستم.»
فائزه هاشمی در فتنه 88
شهدای ایران: لازم به توضیح است؛ اولا مرحوم پرورش که در حال حاضر زنده نیستند، و تاریخ نقل این خاطره از ایشان معلوم نیست؛ چرا که آن مرحوم از دهه 70به بعد از منتقدان اصلی آقای هاشمی خصوص دولت ایشان به شمار میرفت؛ و ثانیا بودند خواصی که زمانی خود را فدایی دو آتشه رهبر انقلاب میدانستند، اما به یکباره به دلایل گرفتار شدن در هوای نفس به خصوص حب قدرت، نظرشان نسبت به معظمله 180تغییر کرد و آخر سر هم به خصوص در فتنه 88مقابل ایشان قرار گرفتند!
و ثالثا؛ آقای هاشمی بعد از انتخابات سال 84 ، در حالی که رهبری معظم انقلاب به طور تمام عیار دولت وقت را به خاطر احیای ارزشها و گفتمان انقلاب تایید و حمایت میکرد، ایشان برخلاف رهبر انقلاب همنوا با دشمنان به تخریب دولت مشغول بود.
و از آن بالاتر در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و فتنه سال 88 با نوشتن نامه بدون سلام به رهبری و همچنین وقتی که جریان فتنه و سران آن با هماهنگی دشمنان داخلی به ویژه استکبار جهانی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال براندازی نظام بودو به مدت هشت ماه کشور را دچار فتنه و آشوب کرده و بارها و بارها با راهاندازی تجمعات خیابانی و سخنرانیها و بیانیههای مختلف "اصل نظام جمهوری اسلامی"، "رهبری انقلاب" و همچنین "اصل ولایت فقیه" زیر سوال بردند آقای هاشمی نه به آنان اعتراضی نکرد بلکه گاهی با سخنان نسجیدهاش آب به آسیاب آنها نیز میریخت!
و یا در عاشورای همان سال که فتنه گران که راه اغتشاش خیابانی با آتش زدن خیمههای عزاداری، حسینیهها و...به طور آشکار خواستار براندازی نظام "ولایت فقیه" شدند، آقای هاشمی آنجا هم باز سکوت کرد و چیزی نگفت!
نماز جمعه مرداد ماه سال 88
حالا سخنرانی برخلاف نظر رهبری ایشان بعد از انتخابات در مرداد سال 88 و همچنین نقش و همراهی همسر و برخی فرزندانش به خصوص دخترش فائزه در فتنه علیه نظام و رهبری به کنارکه......!
البته این مواضع برخلاف رهبر انقلاب ایشان تا امروز در برخی اوقات همچنان ادامه داشته و دارد اگر بدان پرداخته شود نیاز به صدها ساعت وقت دارد!
در ضمن،در این اوضاع گیریم که جدیدا این حرفها را زده است،با آن توضیحی که در بالا آمد،آیا میشود به این سخنان وی اعتماد کرد و ایشان واقعا دلسوز رهبری دانست؟
قضاوت با شما!
ماهنامه اندیشه پویا در نقل قولی از مرحوم علیاکبر پرورش که به روایت گفتوگو بین آقایان ناطق نوری و هاشمی پرداخته است، نوشت: «آقای ناطق تعریف کرد چند وقت پیش دیدم آقای هاشمی یک سری قرص از توی جیبش درآورد و آب خواست و خورد. میدانید که بنیه هاشمی خیلی قوی است… آقای ناطق میگفت پرسیدم آقای هاشمی شما قرص میخورید؟
گفت: بله.
گفتم: شما که اهل قرص نبودید؟
گفت: دچار سرگیجه میشوم. گاهی وقتها هم از خواب بلند میشوم، زمین میخورم. رفتم دکتر این قرصها را تجویز کرد. هر وقت از خواب بیدار میشوم یاد این نکته میافتم که اگر یک وقت آقای خامنهای را از دست بدهیم، میبینیم که هیچکس نیست و همین فکر است که من را زمین میزند و قرصها را برای همین میخورم.
آقای هاشمیمیگفت: به زن و بچههایم هم گفتهام من روی دو چیز با کسی معامله نمیکنم. یکی روی جمهوری اسلامی و دیگری آقای خامنهای. بر سر این دو معامله نمیکنم و محکم پای آنها میایستم.»
فائزه هاشمی در فتنه 88
شهدای ایران: لازم به توضیح است؛ اولا مرحوم پرورش که در حال حاضر زنده نیستند، و تاریخ نقل این خاطره از ایشان معلوم نیست؛ چرا که آن مرحوم از دهه 70به بعد از منتقدان اصلی آقای هاشمی خصوص دولت ایشان به شمار میرفت؛ و ثانیا بودند خواصی که زمانی خود را فدایی دو آتشه رهبر انقلاب میدانستند، اما به یکباره به دلایل گرفتار شدن در هوای نفس به خصوص حب قدرت، نظرشان نسبت به معظمله 180تغییر کرد و آخر سر هم به خصوص در فتنه 88مقابل ایشان قرار گرفتند!
و از آن بالاتر در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و فتنه سال 88 با نوشتن نامه بدون سلام به رهبری و همچنین وقتی که جریان فتنه و سران آن با هماهنگی دشمنان داخلی به ویژه استکبار جهانی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال براندازی نظام بودو به مدت هشت ماه کشور را دچار فتنه و آشوب کرده و بارها و بارها با راهاندازی تجمعات خیابانی و سخنرانیها و بیانیههای مختلف "اصل نظام جمهوری اسلامی"، "رهبری انقلاب" و همچنین "اصل ولایت فقیه" زیر سوال بردند آقای هاشمی نه به آنان اعتراضی نکرد بلکه گاهی با سخنان نسجیدهاش آب به آسیاب آنها نیز میریخت!
و یا در عاشورای همان سال که فتنه گران که راه اغتشاش خیابانی با آتش زدن خیمههای عزاداری، حسینیهها و...به طور آشکار خواستار براندازی نظام "ولایت فقیه" شدند، آقای هاشمی آنجا هم باز سکوت کرد و چیزی نگفت!
نماز جمعه مرداد ماه سال 88
حالا سخنرانی برخلاف نظر رهبری ایشان بعد از انتخابات در مرداد سال 88 و همچنین نقش و همراهی همسر و برخی فرزندانش به خصوص دخترش فائزه در فتنه علیه نظام و رهبری به کنارکه......!
البته این مواضع برخلاف رهبر انقلاب ایشان تا امروز در برخی اوقات همچنان ادامه داشته و دارد اگر بدان پرداخته شود نیاز به صدها ساعت وقت دارد!
در ضمن،در این اوضاع گیریم که جدیدا این حرفها را زده است،با آن توضیحی که در بالا آمد،آیا میشود به این سخنان وی اعتماد کرد و ایشان واقعا دلسوز رهبری دانست؟
قضاوت با شما!