دست دیگر شهید صداقتی در عملیات محرم قطع شده بود و در آن هنگام شاسی گوشی را با پا فشار میدهد و پیش از آنکه پیکرش 30 سال در دل خاک امانت بماند جملهای را به امام گفت.
به گزارش شهدای ایران، «احمد صداقتی» از فرماندهان گردانهای لشکر 14 امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و در حالی که دستهای او در دو عملیات قطع شده بودند، برای ارسال آخرین پیام خود در حالی که شاسی گوشی را با پا فشار میداد،صحبت کرد و همرزمانش برای آخرین بار حرفهایش را شنیدند.
«مهدی مظاهری» آخرین پیام این شهید را در پشت بیسیم اینگونه روایت میکند: «عملیات محرم بود، در کنار بیسیم فرماندهی، عده زیادی جمع شده بودند. با عجله خودم را به آن جا رساندم. همه با حالت خاصی صدای برادری را که از بیسیم میآمد، گوش میدادند. پرسیدم: «کیست؟» گفتند: «برادر صداقتی است. ساکت باش ببینیم چه میگوید!».
صداقتی به لحاظ تعهد و روحیه شهادتطلبی که داشت، یک بیسیم به دوش گرفته و همراه نیروهای رزمنده جلو رفته بود و در محاصره دشمن قرار گرفته بود و امکان کمک فوری به آنان نبود. هر چند مجروح شده بود اما کلام او حکایت از دلاوری و روحیه عالی که خاص مجاهدان مخلص راه خداست، داشت.
در بین حرفهایش گفت: «این دستم هم مثل آن دستم شده و زیاد نمیتوانم حرف بزنم، سلام مرا به حضرت امام برسانید و بگویید: رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند، وضع ما خوب است؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم، منظورم را که میفهمید؟»، این در حالی بود که به امکانات مذکور شدیداً نیازمند بودند.
پس از چند لحظه صدای او قطع شد؛ هر چه صدایش زدند، جواب نداد. بعد خبر آمد که آن عزیز بزرگوار بعد از آخرین جملهای که بر زبان آورده به شهادت رسیده است.»
شهید احمد صداقتی در عملیات «فرمانده کل قوا» از ناحیه دست مجروح و یکی از دستانش قطع شده بود، اما با این وجود بار دیگر در جبهه نبرد حق علیه باطل حضور یافت. او که فرماندهی یکی از گردانهای «لشکر 14 امام حسین (ع)» را بر عهده داشت، سرانجام سال 61 در عملیات «محرم» و منطقه شرهانی به شهادت رسید و پیکرش در فروردین ماه 1392 به همراه قمقمهای که پس از 30سال همچنان آب درونش داشت کاوش شد.
«مهدی مظاهری» آخرین پیام این شهید را در پشت بیسیم اینگونه روایت میکند: «عملیات محرم بود، در کنار بیسیم فرماندهی، عده زیادی جمع شده بودند. با عجله خودم را به آن جا رساندم. همه با حالت خاصی صدای برادری را که از بیسیم میآمد، گوش میدادند. پرسیدم: «کیست؟» گفتند: «برادر صداقتی است. ساکت باش ببینیم چه میگوید!».
صداقتی به لحاظ تعهد و روحیه شهادتطلبی که داشت، یک بیسیم به دوش گرفته و همراه نیروهای رزمنده جلو رفته بود و در محاصره دشمن قرار گرفته بود و امکان کمک فوری به آنان نبود. هر چند مجروح شده بود اما کلام او حکایت از دلاوری و روحیه عالی که خاص مجاهدان مخلص راه خداست، داشت.
در بین حرفهایش گفت: «این دستم هم مثل آن دستم شده و زیاد نمیتوانم حرف بزنم، سلام مرا به حضرت امام برسانید و بگویید: رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند، وضع ما خوب است؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم، منظورم را که میفهمید؟»، این در حالی بود که به امکانات مذکور شدیداً نیازمند بودند.
پس از چند لحظه صدای او قطع شد؛ هر چه صدایش زدند، جواب نداد. بعد خبر آمد که آن عزیز بزرگوار بعد از آخرین جملهای که بر زبان آورده به شهادت رسیده است.»
شهید احمد صداقتی در عملیات «فرمانده کل قوا» از ناحیه دست مجروح و یکی از دستانش قطع شده بود، اما با این وجود بار دیگر در جبهه نبرد حق علیه باطل حضور یافت. او که فرماندهی یکی از گردانهای «لشکر 14 امام حسین (ع)» را بر عهده داشت، سرانجام سال 61 در عملیات «محرم» و منطقه شرهانی به شهادت رسید و پیکرش در فروردین ماه 1392 به همراه قمقمهای که پس از 30سال همچنان آب درونش داشت کاوش شد.
*ایسنا