آقای هاشمی از امام درخواست کرد لحن نامه (نامه امام خمینی(ره) به منتظری برای عزل از قائم مقام رهبری) طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه ای وارد نشود. امام در جواب سخنان تندی فرمودند که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم . بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
به گزارش شهدای ایران، آیت الله امینی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، در رابطه با جریان عزل منتظری از قائم مقامی رهبری میگوید: با دفتر امام(ره) تماس گرفتیم و تقضای ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت: امام(ره) این موقع شب کسی را به ملاقات نمیپذیرد.
گفته شد کار فوری و لازم داریم و داریم حرکت میکنیم. آقای هاشمی، آقای خامنهای، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت 9 شب به بیت امام رسیدیم. حاج احمدآقا گفت: گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد ولی خدمت ایشان عرض میکنم.
در این موقع آقای هاشمی در پاکت نامه را بازکرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوهبار و قاطع امام(ره) که از عمق جانش نشات میگرفت حالتی وحشتناک و غیرقابل توصیف برجانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکردهام.
در حدود ساعت 9.30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. درابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه ای گفت: ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات خدمت شما شرفیاب میشدیم و در حل آن از جنابعالی کمک میگرفتیم، اکنون در رابطه با نامه ای که برای آقای منتظری نوشته اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شده ایم.
تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید، اجازه بدهد اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم آنگاه هرچه بفرماییدعمل میکنیم.
بعد از آن آقای خامنه ای سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند.
امام که آثار اندوه بر چهره ربانی اش آشکار بود فرمود: من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کردهام و تصمیم گرفتهام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم؛ ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم.
من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند ولی در این باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید میگویم همین حالا بخوانند. من گفتهام عکس او را از ادارات پایین بیاورند.
تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد من خودم او را خلع میکنم. چون اگر خبرگان او را خلع کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.
آنگاه به آقایان خامنه ای و هاشمی فرمودند: شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله شخص دیگری میفرستم. شماهم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت و آمد نکنید.
در همین جلسه آقای هاشمی از امام در خواست کرد لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه ای وارد نشود.
امام در جواب سخنان تندی فرمودند که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم . بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
گفته شد کار فوری و لازم داریم و داریم حرکت میکنیم. آقای هاشمی، آقای خامنهای، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت 9 شب به بیت امام رسیدیم. حاج احمدآقا گفت: گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد ولی خدمت ایشان عرض میکنم.
در این موقع آقای هاشمی در پاکت نامه را بازکرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوهبار و قاطع امام(ره) که از عمق جانش نشات میگرفت حالتی وحشتناک و غیرقابل توصیف برجانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکردهام.
در حدود ساعت 9.30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. درابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه ای گفت: ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات خدمت شما شرفیاب میشدیم و در حل آن از جنابعالی کمک میگرفتیم، اکنون در رابطه با نامه ای که برای آقای منتظری نوشته اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شده ایم.
تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید، اجازه بدهد اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم آنگاه هرچه بفرماییدعمل میکنیم.
بعد از آن آقای خامنه ای سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند.
امام که آثار اندوه بر چهره ربانی اش آشکار بود فرمود: من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کردهام و تصمیم گرفتهام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم؛ ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم.
من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند ولی در این باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید میگویم همین حالا بخوانند. من گفتهام عکس او را از ادارات پایین بیاورند.
تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد من خودم او را خلع میکنم. چون اگر خبرگان او را خلع کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم.
آنگاه به آقایان خامنه ای و هاشمی فرمودند: شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به وسیله شخص دیگری میفرستم. شماهم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت و آمد نکنید.
در همین جلسه آقای هاشمی از امام در خواست کرد لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه ای وارد نشود.
امام در جواب سخنان تندی فرمودند که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم . بدین صورت جلسه با یاس و نگرانی پایان یافت.
* مرکز اسناد انقلاب اسلامی