هرچند هجمه سنگین به امام راحل و مرحوم سیداحمدآقای خمینی مشاور امین و یادگار امام عزیز توسط بیبیسی فارسی و بیت مرحوم حسینعلی منتظری، با موضعگیری نسبی موسوی بجنوردی و حمید انصاری همراه شد اما تاکنون بسیاری از اصلاحطلبان درباره هتک حرمت یادگار عزیز امام موضعی جدی نگرفتهاند.
به گزارش شهدای ایران، محمد زعیم زاده پیرامون حواشی جنجالی مطرح شده پیرامون مرحوم سیداحمدآقای خمینی و اعدامهای دهه 60 منافقین، چند نکته را متذکر شده است که در ادامه میخوانید:
1- تلاش جبهه استکبار برای به سرانجام رساندن پروژه تشکیل اپوزیسیون فراگیر خارجی با محوریت «پیرزنان روسری قرمز اشرف و لیبرتی» وارد فاز جدیدی شده است و به نظر میرسد عناصر نفوذی بیت مرحوم حسینعلی منتظری پس از سعودیها و محمود عباس ضلع سوم این چندضلعی برای احیای سازمان فاقد مشروعیت منافقین در ایران هستند. پروژه از پیش شکست خوردهای که به نوعی بازی در زمین سوخته است و بر مبانی انگارههایی استوار است که به نظر میرسد چندان با واقعیتهای اجتماعی ایران تطابق نداشته باشد.
2- پروژه احیای منافقین به لحاظ نظری احتمالا بر این پیشفرض استوار است که به سبب گذشت زمان در میان نسلهای جدید ایرانیان آن تصویر سیاه از «کهنه تروریستهای ارتقای ایدئولوژیکیافته» رنگ باخته است و میتوان با پیوند زدن آن با معدود عناصر سلطنتطلب، همجنسگرا، بهایی و... یک اپوزیسیون با انگیزه خارجی با مطالبات حداکثری علیه نظام جمهوری اسلامی شکل داد. شورای صنفیای که رئیس آن پیرزنان روسری قرمز اشرف باشند و آتش تهیه آن از سوی بیبیسی فارسی تهیه شود و به شبکههای اجتماعی در ایران لبریز شود آن هم کمتر از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری96. اپوزیسیونی که به عنوان یک چماق امنیتی همواره بالای سر جمهوری اسلامی باشد تا بتواند جاده صافکن اپوزیسیون داخلی برای تغییر برخی محاسبات مسؤولان در داخل ایران باشد، البته به نظر میرسد جبهه استکبار در این فقره حداقل مرتکب 2 اشتباه محاسباتی جدی شده است.
3- نخستین اشتباه محاسباتی آنجاست که بهرغم ضعف رسانهای دستگاههای مختلف کشور در بازنمایی جنایتهای منافقین اعم از 17000ترور در دهه 60، همکاری با صدام در جنگ تحمیلی، جاسوسی در پرونده هستهای ایران و بازیگری مستقیم در عملیات میدانی اغتشاشات 88 و... - که این ضعف البته وجود دارد و باید در جای خود بررسی شود - واقعیت آن است که ظرفیت اجتماعی این سازمان تقریبا هیچ است، نشانه روشن آن را هم میتوان در وقایع فتنه 88 به وضوح دید؛ در اوج التهابات آن سال هر کجا که دست منافقین از آستین رسانهها بیرون میزد عملا اعتراضات خیابانی با افت جمعیت جدی مواجه میشد، مثلا در عاشورای سال 88 که رسما منافقین میاندار اغتشاشات مردان خداجوی سوسیال - دموکراسی ضدمذهب رهنورد بودند جمعیت چندانی در خیابانها وجود نداشت.
دومین اشتباه محاسباتی آنها اینجاست که بخشی از جریان اپوزیسیون داخل و چپهای ارتقای ایدئولوژیک یافته نادم که سالهاست در خوشبینانهترین حالت در نظر نسبت به مبانی امام خمینی ساکت و در عمل در حال عبور از آنند و همزمان خود را خط امامی میدانند، حالا مجبور به موضعگیری شفاف در این باره میشوند، به تعبیری سکوت یا موضعگیری صریح برابر توهین بیت حسینعلی منتظری و بیبیسی فارسی به امام و البته حاج احمد خمینی رویدادی تعیینتکلیفکننده برای نسبتسنجی پیشینه ادعایی جریان اصلاحطلب و چپهای سابق با مساله خط امام است.
4- در این میان بیبیسی فارسی به عنوان رسانه اصلی ایجاد پیوند ارگانیک اعضای ائتلاف واحد و اصلیترین حامی لیبرالهای وطنی و «بدتر از داعشیهای ضد انقلاب» کار را برای جریان چپهای نادم سختتر هم کرد، هرچند هجمه سنگین به امام راحل و مرحوم سیداحمدآقای خمینی مشاور امین و یادگار امام عزیز توسط بیبیسی فارسی و بیت مرحوم حسینعلی منتظری، با موضعگیری نسبی موسوی بجنوردی و حمید انصاری همراه شد اما تاکنون بسیاری از اصلاحطلبان درباره هتک حرمت یادگار عزیز امام موضعی جدی نگرفتهاند، در واقع این جریان امروز با یک پارادوکس جدی مواجه شده است که آیا میتوان هم با مواضع حاج احمد آقا به عنوان یک منتقد جدی جریان لیبرال همراهی کرد و هم با برخی مواضع فرزند ارشد یادگار امام؟ جریان چپهای نادم و لیبرالهای مدرن در این 22 سالی که از رحلت یادگار امام گذشته است سعی کردهاند عموما رویکردهای ضد سرمایهداری و انتقادات جدی ایشان از دولت سازندگی به عنوان جریان مادر 2 دولت اصلاحات و یازدهم را بایکوت کنند مثلا آنجا که سید احمد خمینی درباره دولت آقای هاشمی دردمندانه میگوید: «متاسفانه امروز هم خون مستضعفان را سرمایهداران بزرگ و کوچک میمکند. بعضی خیال میکنند به بخش خصوصی بهادادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومان را در شیشه کنند. اینگونه نمیشود. امام راحل از اول گفتهاند روحانیت به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است، زیرا آنها نمیگذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند. مشکل ما تنها این نیست که دولتهای غربی با ما مخالف هستند، باید با گروههای آشکار و پنهان که ثبات و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تهدید میکنند امامگونه برخورد کنیم و اجازه ندهیم تحت عناوین فریبنده متخصص ولو غیرمتعهد، سرمایهداران بزرگ که مسلما در بین آنها جاسوسها هم هستند، برای گردش چرخهای اقتصاد کشور در بدنه نظام نفوذ کنند. اینجانب چند سال قبل هشدار دادم که مذاکره با سرمایهداران بزرگ برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور خطر بزرگی برای انقلاب است! امروز هم سرمنشا گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایهداران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور میدانم. ما اگر بخواهیم با کسبه جزء و خردهفروشان برخورد کنیم به بیراهه خواهیم رفت. باید با تروریستهای اقتصادی و سرمایهداران وابسته به خارج بشدت برخورد کنیم».
5- حال مساله این است که آیا اصلاحطلبان همزمان میتوانند هم از لیبرال - دموکراسی کارگزارانی حمایت کنند و از سفره فیشهای نجومی آن بهرهمند شوند و هم کباده خط امام بکشند و ایضا برابر توهین به امام راحل و سیداحمد خمینی روزه سکوت بگیرند؟ حال که هزینه حمایت از بیت حسینعلی منتظری به اندازه توهین به امام راحل بالا رفته است آیا میتوانند برابر ائتلاف شوم بیبیسی و اضلاع سهگانه اپوزیسیون خارجنشین ساکت باشند؟ آیا رفقای اصلاحطلب از جمله رئیس دولت اصلاحات و به اصطلاح اعتدالی جناب سیدحسن خمینی حاضرند برابر توهین آشکار بیت منتظری و بیبیسی به حاج احمد آقا حداقل حق رفاقت را ادا کنند؟ آیا خود جناب سیدحسن خمینی حاضر است این تهدید را به یک فرصت طلایی جهت مرزبندی با بیبیسی و روحانیت در خدمت استکبار و لیبرالهای داخلی و اهالی سفره فیشهای نجومی تبدیل کند؟
6- فارغ از اینکه سیدحسن این تهدید را به یک فرصت تبدیل کند یا نکند، آنچه مشخص و حق است، وظیفه بیت امام از جمله امثال بجنوردی، برادران انصاری، سیدحسن و دیگران است که امروز به میدان دفاع از امام خمینی(ره) بیایند و رفتار قانونی، منطقی، انقلابی و شرعی امام را درباره برخورد با منافقین در سال 67 با ادله و اسناد تبیین کنند، تا بعد از تلاش برای تحریف امام لااقل تماشاگر تخریب امام نباشند که گستاخی تا آن حد بالا رود که رسانه سلطنتی انگلستان که از داعش تا منافقین را مورد حمایت قرار میدهد به امام لقب «جنایتکار» بدهد. همه این را وظیفه بیت امام میدانند، چنانچه اسناد و مدارک همه در دست این جریان است و جامعه امروز از آنها بیش از هر شخص دیگری توقع دارد جواب دندانشکنی به این مثلث ضدانقلاب بدهند.
*خبرنامه دانشجویان
1- تلاش جبهه استکبار برای به سرانجام رساندن پروژه تشکیل اپوزیسیون فراگیر خارجی با محوریت «پیرزنان روسری قرمز اشرف و لیبرتی» وارد فاز جدیدی شده است و به نظر میرسد عناصر نفوذی بیت مرحوم حسینعلی منتظری پس از سعودیها و محمود عباس ضلع سوم این چندضلعی برای احیای سازمان فاقد مشروعیت منافقین در ایران هستند. پروژه از پیش شکست خوردهای که به نوعی بازی در زمین سوخته است و بر مبانی انگارههایی استوار است که به نظر میرسد چندان با واقعیتهای اجتماعی ایران تطابق نداشته باشد.
2- پروژه احیای منافقین به لحاظ نظری احتمالا بر این پیشفرض استوار است که به سبب گذشت زمان در میان نسلهای جدید ایرانیان آن تصویر سیاه از «کهنه تروریستهای ارتقای ایدئولوژیکیافته» رنگ باخته است و میتوان با پیوند زدن آن با معدود عناصر سلطنتطلب، همجنسگرا، بهایی و... یک اپوزیسیون با انگیزه خارجی با مطالبات حداکثری علیه نظام جمهوری اسلامی شکل داد. شورای صنفیای که رئیس آن پیرزنان روسری قرمز اشرف باشند و آتش تهیه آن از سوی بیبیسی فارسی تهیه شود و به شبکههای اجتماعی در ایران لبریز شود آن هم کمتر از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری96. اپوزیسیونی که به عنوان یک چماق امنیتی همواره بالای سر جمهوری اسلامی باشد تا بتواند جاده صافکن اپوزیسیون داخلی برای تغییر برخی محاسبات مسؤولان در داخل ایران باشد، البته به نظر میرسد جبهه استکبار در این فقره حداقل مرتکب 2 اشتباه محاسباتی جدی شده است.
3- نخستین اشتباه محاسباتی آنجاست که بهرغم ضعف رسانهای دستگاههای مختلف کشور در بازنمایی جنایتهای منافقین اعم از 17000ترور در دهه 60، همکاری با صدام در جنگ تحمیلی، جاسوسی در پرونده هستهای ایران و بازیگری مستقیم در عملیات میدانی اغتشاشات 88 و... - که این ضعف البته وجود دارد و باید در جای خود بررسی شود - واقعیت آن است که ظرفیت اجتماعی این سازمان تقریبا هیچ است، نشانه روشن آن را هم میتوان در وقایع فتنه 88 به وضوح دید؛ در اوج التهابات آن سال هر کجا که دست منافقین از آستین رسانهها بیرون میزد عملا اعتراضات خیابانی با افت جمعیت جدی مواجه میشد، مثلا در عاشورای سال 88 که رسما منافقین میاندار اغتشاشات مردان خداجوی سوسیال - دموکراسی ضدمذهب رهنورد بودند جمعیت چندانی در خیابانها وجود نداشت.
دومین اشتباه محاسباتی آنها اینجاست که بخشی از جریان اپوزیسیون داخل و چپهای ارتقای ایدئولوژیک یافته نادم که سالهاست در خوشبینانهترین حالت در نظر نسبت به مبانی امام خمینی ساکت و در عمل در حال عبور از آنند و همزمان خود را خط امامی میدانند، حالا مجبور به موضعگیری شفاف در این باره میشوند، به تعبیری سکوت یا موضعگیری صریح برابر توهین بیت حسینعلی منتظری و بیبیسی فارسی به امام و البته حاج احمد خمینی رویدادی تعیینتکلیفکننده برای نسبتسنجی پیشینه ادعایی جریان اصلاحطلب و چپهای سابق با مساله خط امام است.
4- در این میان بیبیسی فارسی به عنوان رسانه اصلی ایجاد پیوند ارگانیک اعضای ائتلاف واحد و اصلیترین حامی لیبرالهای وطنی و «بدتر از داعشیهای ضد انقلاب» کار را برای جریان چپهای نادم سختتر هم کرد، هرچند هجمه سنگین به امام راحل و مرحوم سیداحمدآقای خمینی مشاور امین و یادگار امام عزیز توسط بیبیسی فارسی و بیت مرحوم حسینعلی منتظری، با موضعگیری نسبی موسوی بجنوردی و حمید انصاری همراه شد اما تاکنون بسیاری از اصلاحطلبان درباره هتک حرمت یادگار عزیز امام موضعی جدی نگرفتهاند، در واقع این جریان امروز با یک پارادوکس جدی مواجه شده است که آیا میتوان هم با مواضع حاج احمد آقا به عنوان یک منتقد جدی جریان لیبرال همراهی کرد و هم با برخی مواضع فرزند ارشد یادگار امام؟ جریان چپهای نادم و لیبرالهای مدرن در این 22 سالی که از رحلت یادگار امام گذشته است سعی کردهاند عموما رویکردهای ضد سرمایهداری و انتقادات جدی ایشان از دولت سازندگی به عنوان جریان مادر 2 دولت اصلاحات و یازدهم را بایکوت کنند مثلا آنجا که سید احمد خمینی درباره دولت آقای هاشمی دردمندانه میگوید: «متاسفانه امروز هم خون مستضعفان را سرمایهداران بزرگ و کوچک میمکند. بعضی خیال میکنند به بخش خصوصی بهادادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومان را در شیشه کنند. اینگونه نمیشود. امام راحل از اول گفتهاند روحانیت به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است، زیرا آنها نمیگذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند. مشکل ما تنها این نیست که دولتهای غربی با ما مخالف هستند، باید با گروههای آشکار و پنهان که ثبات و امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تهدید میکنند امامگونه برخورد کنیم و اجازه ندهیم تحت عناوین فریبنده متخصص ولو غیرمتعهد، سرمایهداران بزرگ که مسلما در بین آنها جاسوسها هم هستند، برای گردش چرخهای اقتصاد کشور در بدنه نظام نفوذ کنند. اینجانب چند سال قبل هشدار دادم که مذاکره با سرمایهداران بزرگ برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور خطر بزرگی برای انقلاب است! امروز هم سرمنشا گرانی و اخلال در امور را نفوذ سرمایهداران بزرگ در پیکره اقتصاد کشور میدانم. ما اگر بخواهیم با کسبه جزء و خردهفروشان برخورد کنیم به بیراهه خواهیم رفت. باید با تروریستهای اقتصادی و سرمایهداران وابسته به خارج بشدت برخورد کنیم».
5- حال مساله این است که آیا اصلاحطلبان همزمان میتوانند هم از لیبرال - دموکراسی کارگزارانی حمایت کنند و از سفره فیشهای نجومی آن بهرهمند شوند و هم کباده خط امام بکشند و ایضا برابر توهین به امام راحل و سیداحمد خمینی روزه سکوت بگیرند؟ حال که هزینه حمایت از بیت حسینعلی منتظری به اندازه توهین به امام راحل بالا رفته است آیا میتوانند برابر ائتلاف شوم بیبیسی و اضلاع سهگانه اپوزیسیون خارجنشین ساکت باشند؟ آیا رفقای اصلاحطلب از جمله رئیس دولت اصلاحات و به اصطلاح اعتدالی جناب سیدحسن خمینی حاضرند برابر توهین آشکار بیت منتظری و بیبیسی به حاج احمد آقا حداقل حق رفاقت را ادا کنند؟ آیا خود جناب سیدحسن خمینی حاضر است این تهدید را به یک فرصت طلایی جهت مرزبندی با بیبیسی و روحانیت در خدمت استکبار و لیبرالهای داخلی و اهالی سفره فیشهای نجومی تبدیل کند؟
6- فارغ از اینکه سیدحسن این تهدید را به یک فرصت تبدیل کند یا نکند، آنچه مشخص و حق است، وظیفه بیت امام از جمله امثال بجنوردی، برادران انصاری، سیدحسن و دیگران است که امروز به میدان دفاع از امام خمینی(ره) بیایند و رفتار قانونی، منطقی، انقلابی و شرعی امام را درباره برخورد با منافقین در سال 67 با ادله و اسناد تبیین کنند، تا بعد از تلاش برای تحریف امام لااقل تماشاگر تخریب امام نباشند که گستاخی تا آن حد بالا رود که رسانه سلطنتی انگلستان که از داعش تا منافقین را مورد حمایت قرار میدهد به امام لقب «جنایتکار» بدهد. همه این را وظیفه بیت امام میدانند، چنانچه اسناد و مدارک همه در دست این جریان است و جامعه امروز از آنها بیش از هر شخص دیگری توقع دارد جواب دندانشکنی به این مثلث ضدانقلاب بدهند.
*خبرنامه دانشجویان