در فاصله 9 ماه مانده به برگزاري انتخابات رياست جمهوري و در حالي که هنوز هيچ يک از آرايشهاي سياسي جناحهاي مختلف مشخص نشده، بخشي از اصلاحطلبان بازيهاي سياسي خود را آغاز کردهاند. بازيهايي که نهايت آن به دوقطبي شدن جامعه و ايجاد شکاف ميان مردم ميانجامد.
شهدای ایران:در فاصله 9 ماه مانده به برگزاري انتخابات رياست جمهوري و در حالي که هنوز هيچ يک از آرايشهاي سياسي جناحهاي مختلف مشخص نشده، بخشي از اصلاحطلبان بازيهاي سياسي خود را آغاز کردهاند. بازيهايي که نهايت آن به دوقطبي شدن جامعه و ايجاد شکاف ميان مردم ميانجامد.
موضوع مربوط به تلاش برخي رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان است که با هدفي خاص ميکوشند طي يک ادعاي واهي، حسن روحاني را به عنوان يکي از چهرههاي ردصلاحيت شده انتخابات آتي معرفي کنند.
آرمان و طراحي يک پروژه
در همين ارتباط روزنامه آرمان ارگان مطبوعاتي نزديک به خانواده آيتالله هاشمي در شماره روز گذشته خود، تيتر و عکس صفحه نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده و در اين خصوص به گفتههاي شخصي حجتالاسلام حميد روحاني استناد کرده است.
گفتههايي که در نهايت آرمان آن را دستاويزي براي هشدار به جامعه پيرامون احتمال ردصلاحيت حسن روحاني قرار داده است. آرمان در اين خصوص نوشته بود: «روحاني ردصلاحيت ميشود! سيدحميد روحاني ضمن مقايسه روحاني با بنيصدر گفته بود روحاني بايد به جرم خيانت به كشور محاكمه شود. روزنامه كيهان نيز با طرح ادعايي نوشته است: مسئولان اجرايي كشور، تعهدي را پذيرفتهاند كه بر اساس آن و بهطور اجمال، بخشهاي مهمي از اطلاعات گردش مالي كشور، در اختيار بيگانگان قرار ميگيرد. اين موضوعات نه طنز و نه خبر است، بلكه ترفندي براي فراموش شدن آنچه است كه ملت نبايد براي هميشه و به ويژه در شرايطي كه زمان كوتاهي تا برگزاري انتخابات رياست جمهوري مانده، در ذهن داشته باشد. البته مردم به خوبي دريافتند اين جمله كه حافظه ايرانيان كوتاهمدت است، صحت ندارد و از ياد نخواهند برد كه برخي بيتدبيريها در دولت گذشته چه تبعاتي براي كشور داشته و فراموش نخواهند كرد بابك زنجاني متولد شده از چه وضعيت اقتصادي بوده است. بنابراين وقتي از حك شدن اين موضوعات در ذهن ملت آگاه شدند، به روش ديگري متوسل ميشوند.»
اما اين تنها نمونه از پروژه ايجاد واهمه از ردصلاحيت حسن روحاني نيست، چراکه اين روند پيش از آنکه در رسانههاي ايراني دنبال شود، توسط رسانههاي امريکايي ساخته و پرداخته شده بود. در اين خصوص ميتوان به گزارش مجله امريکايي فوربس (Forbes) اشاره کرد که آنجا نيز به انتخابات رياست جمهوري ايران در سال آينده اشاره شده و به صراحت از احتمال ردصلاحيت روحاني سخن به ميان آورده است. اين مجله با اشاره به انتخابات پيشرو، عنوان کرده است: «البته بايد گفت روحاني در اين رقابت تنها نيست. گفتني است که افرادي که به دنبال رئيسجمهور شدن در ايران هستند بايد به تأييد شوراي نگهبان نيز برسند. در زمينه رابطه آقاي روحاني با رهبر عالي ايران نيز بايد گفت در برخي موارد تنشهايي ديده شده است. تاکنون رهبر ايران سيگنالهاي پيچيدهاي را در قبال انجام توافق هستهاي ارسال کرده است و در برخي موارد با تصميمات دولت حسن روحاني در زمينه توافق برجام مخالفت کرده است. بايد گفت پيشبيني اينکه چه کسي براي انتخابات رياست جمهوري تأييد صلاحيت ميشود غيرممکن است و حتي اکنون امکان ردصلاحيت حسن روحاني براي دور دوم انتخابات رياست جمهوري وجود دارد.»
پشت پرده يک پروژه
اما اين رايزنيها در خصوص احتمال ردصلاحيت حسن روحاني در حالي توسط رسانههاي خارجي و رسانههاي وابسته به جريان اصلاحطلب صورت ميگيرد که شوراي نگهبان به عنوان مسئول رسيدگي به صلاحيت کانديداهاي احتمالي انتخابات پيشرو، هنوز هيچ اظهار نظر مستقيم و حتي پالسي غيرمستقيم در خصوص ديدگاهش پيرامون انتخابات ارديبهشتماه سال آينده نفرستاده است. اين در حالي است که به نظر ميرسد، در پشت پرده اين جريانسازي با عنوان «ردصلاحيت روحاني» چندين هدف قرار دارد.
بر اين اساس، به نظر ميرسد که هدف نخست وادار کردن حسن روحاني به موضعگيري تند و بيپرده عليه نظام و شوراي نگهبان است. اين يک واقعيت غيرقابل انکار است که حسن روحاني بهرغم پيروزي با حمايت اصلاحطلبان تا اين لحظه حاضر نشده در پازل آنها بازي کند و بسياري از اهداف اين جريان با پشت کردن روحاني به آنان بر زمين مانده است. نمونه بارز اين موضوع، عدم موفقيت اصلاحطلبان در کسب اکثريت کرسيهاي مجلس و همچنين پست رياست خانه ملت است که همين عاملي براي ايجاد کدورت ميان اصلاحطلبان و روحاني شده است. علاوه بر اين عدم پيگيري برخي از خواستههاي فراقانونی اين جريان توسط حسن روحاني نیز خود مزيد علتي براي ناراحتي اصلاحطلبان از روحاني است. از اينرو آنان ميکوشند با پيش کشيدن موضوع احتمال ردصلاحيت روحاني، وي را مجبور به موضعگيري عليه نظام و شوراي نگهبان کنند و خود در پشت اين نزاع ساختگي، اهدافشان را دنبال کنند.
هدف دوم از اين پروژه را نيز ميتوان تلاش جريان اصلاحطلب براي ايجاد شکاف و دوقطبي در جامعه عنوان کرد. اين واقعيتي غيرقابل انکار است که اصلاحطلبان در فضاي دوقطبي، امکان مديريت صحنه به نفع خود را دارند و بيشک ميتوانند از اين آب گلآلود به نفع خود ماهي بگيرند و به اهداف خود برسند.
هدف سوم از اجراي اين پروژه نيز تضعيف شوراي نگهبان و جايگاهش در نظام است. اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو چارهاي جز حمايت از حسن روحاني ندارند و اين موضوع را ميتوان در گفتههاي تئوريسينهاي اين جريان نظير سعيد حجاريان نيز ديد. جايي که وي به صراحت گفته است که «حسن روحاني ميداند که ما چارهاي جز حمايت از او نداريم به همين دليل به سمت اصولگرايان تمايل پيدا کرده و تلاش ميکند تا آراي آنها را نيز به دست آورد.»
حال با توجه به اینکه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري گزینه قابل اعتنا و رأی آوری ندارند، آنها محور تلاشهاي خود را معطوف به انتخابات شوراي شهر خواهند کرد و ميکوشند با فتح شوراها، مسير خود را براي انتخاباتهاي آتي هموار کنند.
از اينرو جريان اصلاحطلب علاقه مند است که با تضعيف جايگاه شوراي نگهبان به واسطه واکنشهاي رئيسجمهور عليه اين شورا، عملاً نهاد رسيدگيکننده به صلاحيت کانديداها را براي گرفتن تأييد صلاحيت چهرههاي مورد نظر خود تحت فشار قرار دهد.
تمامي اين تحليلها در حالي است که به نظر ميرسد، حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور بسيار زيرکتر از آن است که در پازل اصلاحطلبان بازي کند و در سوي ديگر نيز بايد اتفاق بسيار خاصي بيفتد که نظام جمهوري اسلامي ايران حاضر به ردصلاحيت رئيسجمهوري شود که البته هیچ نشانهای در اینباره وجود ندارد و طرح ردصلاحیت روحانی بیش از آنکه یک احتمال و خبر باشد پروژهای از سوی اصلاحطلبان برای پیگیری اهدافی است که در این گزارش به برخی از آنها اشاره شد.
روزنامه شرق نیز چندی پیش با اختصاص تیتر و عکس صفحه نخست خود به این موضوع کوشیده بود با استناد به این جمله سخنگوی شورای نگهبان که احراز صلاحیتها برای یک دوره است نه دو دوره، اینگونه القا کند که رد صلاحیت روحانی در انتخابات آتی محتمل است.
نویسنده : جعفر تکبیری
موضوع مربوط به تلاش برخي رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان است که با هدفي خاص ميکوشند طي يک ادعاي واهي، حسن روحاني را به عنوان يکي از چهرههاي ردصلاحيت شده انتخابات آتي معرفي کنند.
آرمان و طراحي يک پروژه
در همين ارتباط روزنامه آرمان ارگان مطبوعاتي نزديک به خانواده آيتالله هاشمي در شماره روز گذشته خود، تيتر و عکس صفحه نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده و در اين خصوص به گفتههاي شخصي حجتالاسلام حميد روحاني استناد کرده است.
گفتههايي که در نهايت آرمان آن را دستاويزي براي هشدار به جامعه پيرامون احتمال ردصلاحيت حسن روحاني قرار داده است. آرمان در اين خصوص نوشته بود: «روحاني ردصلاحيت ميشود! سيدحميد روحاني ضمن مقايسه روحاني با بنيصدر گفته بود روحاني بايد به جرم خيانت به كشور محاكمه شود. روزنامه كيهان نيز با طرح ادعايي نوشته است: مسئولان اجرايي كشور، تعهدي را پذيرفتهاند كه بر اساس آن و بهطور اجمال، بخشهاي مهمي از اطلاعات گردش مالي كشور، در اختيار بيگانگان قرار ميگيرد. اين موضوعات نه طنز و نه خبر است، بلكه ترفندي براي فراموش شدن آنچه است كه ملت نبايد براي هميشه و به ويژه در شرايطي كه زمان كوتاهي تا برگزاري انتخابات رياست جمهوري مانده، در ذهن داشته باشد. البته مردم به خوبي دريافتند اين جمله كه حافظه ايرانيان كوتاهمدت است، صحت ندارد و از ياد نخواهند برد كه برخي بيتدبيريها در دولت گذشته چه تبعاتي براي كشور داشته و فراموش نخواهند كرد بابك زنجاني متولد شده از چه وضعيت اقتصادي بوده است. بنابراين وقتي از حك شدن اين موضوعات در ذهن ملت آگاه شدند، به روش ديگري متوسل ميشوند.»
اما اين تنها نمونه از پروژه ايجاد واهمه از ردصلاحيت حسن روحاني نيست، چراکه اين روند پيش از آنکه در رسانههاي ايراني دنبال شود، توسط رسانههاي امريکايي ساخته و پرداخته شده بود. در اين خصوص ميتوان به گزارش مجله امريکايي فوربس (Forbes) اشاره کرد که آنجا نيز به انتخابات رياست جمهوري ايران در سال آينده اشاره شده و به صراحت از احتمال ردصلاحيت روحاني سخن به ميان آورده است. اين مجله با اشاره به انتخابات پيشرو، عنوان کرده است: «البته بايد گفت روحاني در اين رقابت تنها نيست. گفتني است که افرادي که به دنبال رئيسجمهور شدن در ايران هستند بايد به تأييد شوراي نگهبان نيز برسند. در زمينه رابطه آقاي روحاني با رهبر عالي ايران نيز بايد گفت در برخي موارد تنشهايي ديده شده است. تاکنون رهبر ايران سيگنالهاي پيچيدهاي را در قبال انجام توافق هستهاي ارسال کرده است و در برخي موارد با تصميمات دولت حسن روحاني در زمينه توافق برجام مخالفت کرده است. بايد گفت پيشبيني اينکه چه کسي براي انتخابات رياست جمهوري تأييد صلاحيت ميشود غيرممکن است و حتي اکنون امکان ردصلاحيت حسن روحاني براي دور دوم انتخابات رياست جمهوري وجود دارد.»
پشت پرده يک پروژه
اما اين رايزنيها در خصوص احتمال ردصلاحيت حسن روحاني در حالي توسط رسانههاي خارجي و رسانههاي وابسته به جريان اصلاحطلب صورت ميگيرد که شوراي نگهبان به عنوان مسئول رسيدگي به صلاحيت کانديداهاي احتمالي انتخابات پيشرو، هنوز هيچ اظهار نظر مستقيم و حتي پالسي غيرمستقيم در خصوص ديدگاهش پيرامون انتخابات ارديبهشتماه سال آينده نفرستاده است. اين در حالي است که به نظر ميرسد، در پشت پرده اين جريانسازي با عنوان «ردصلاحيت روحاني» چندين هدف قرار دارد.
بر اين اساس، به نظر ميرسد که هدف نخست وادار کردن حسن روحاني به موضعگيري تند و بيپرده عليه نظام و شوراي نگهبان است. اين يک واقعيت غيرقابل انکار است که حسن روحاني بهرغم پيروزي با حمايت اصلاحطلبان تا اين لحظه حاضر نشده در پازل آنها بازي کند و بسياري از اهداف اين جريان با پشت کردن روحاني به آنان بر زمين مانده است. نمونه بارز اين موضوع، عدم موفقيت اصلاحطلبان در کسب اکثريت کرسيهاي مجلس و همچنين پست رياست خانه ملت است که همين عاملي براي ايجاد کدورت ميان اصلاحطلبان و روحاني شده است. علاوه بر اين عدم پيگيري برخي از خواستههاي فراقانونی اين جريان توسط حسن روحاني نیز خود مزيد علتي براي ناراحتي اصلاحطلبان از روحاني است. از اينرو آنان ميکوشند با پيش کشيدن موضوع احتمال ردصلاحيت روحاني، وي را مجبور به موضعگيري عليه نظام و شوراي نگهبان کنند و خود در پشت اين نزاع ساختگي، اهدافشان را دنبال کنند.
هدف دوم از اين پروژه را نيز ميتوان تلاش جريان اصلاحطلب براي ايجاد شکاف و دوقطبي در جامعه عنوان کرد. اين واقعيتي غيرقابل انکار است که اصلاحطلبان در فضاي دوقطبي، امکان مديريت صحنه به نفع خود را دارند و بيشک ميتوانند از اين آب گلآلود به نفع خود ماهي بگيرند و به اهداف خود برسند.
هدف سوم از اجراي اين پروژه نيز تضعيف شوراي نگهبان و جايگاهش در نظام است. اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو چارهاي جز حمايت از حسن روحاني ندارند و اين موضوع را ميتوان در گفتههاي تئوريسينهاي اين جريان نظير سعيد حجاريان نيز ديد. جايي که وي به صراحت گفته است که «حسن روحاني ميداند که ما چارهاي جز حمايت از او نداريم به همين دليل به سمت اصولگرايان تمايل پيدا کرده و تلاش ميکند تا آراي آنها را نيز به دست آورد.»
حال با توجه به اینکه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري گزینه قابل اعتنا و رأی آوری ندارند، آنها محور تلاشهاي خود را معطوف به انتخابات شوراي شهر خواهند کرد و ميکوشند با فتح شوراها، مسير خود را براي انتخاباتهاي آتي هموار کنند.
از اينرو جريان اصلاحطلب علاقه مند است که با تضعيف جايگاه شوراي نگهبان به واسطه واکنشهاي رئيسجمهور عليه اين شورا، عملاً نهاد رسيدگيکننده به صلاحيت کانديداها را براي گرفتن تأييد صلاحيت چهرههاي مورد نظر خود تحت فشار قرار دهد.
تمامي اين تحليلها در حالي است که به نظر ميرسد، حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور بسيار زيرکتر از آن است که در پازل اصلاحطلبان بازي کند و در سوي ديگر نيز بايد اتفاق بسيار خاصي بيفتد که نظام جمهوري اسلامي ايران حاضر به ردصلاحيت رئيسجمهوري شود که البته هیچ نشانهای در اینباره وجود ندارد و طرح ردصلاحیت روحانی بیش از آنکه یک احتمال و خبر باشد پروژهای از سوی اصلاحطلبان برای پیگیری اهدافی است که در این گزارش به برخی از آنها اشاره شد.
روزنامه شرق نیز چندی پیش با اختصاص تیتر و عکس صفحه نخست خود به این موضوع کوشیده بود با استناد به این جمله سخنگوی شورای نگهبان که احراز صلاحیتها برای یک دوره است نه دو دوره، اینگونه القا کند که رد صلاحیت روحانی در انتخابات آتی محتمل است.
*جوان
موضوع مربوط به تلاش برخي رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان است که با هدفي خاص ميکوشند طي يک ادعاي واهي، حسن روحاني را به عنوان يکي از چهرههاي ردصلاحيت شده انتخابات آتي معرفي کنند.
آرمان و طراحي يک پروژه
در همين ارتباط روزنامه آرمان ارگان مطبوعاتي نزديک به خانواده آيتالله هاشمي در شماره روز گذشته خود، تيتر و عکس صفحه نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده و در اين خصوص به گفتههاي شخصي حجتالاسلام حميد روحاني استناد کرده است.
گفتههايي که در نهايت آرمان آن را دستاويزي براي هشدار به جامعه پيرامون احتمال ردصلاحيت حسن روحاني قرار داده است. آرمان در اين خصوص نوشته بود: «روحاني ردصلاحيت ميشود! سيدحميد روحاني ضمن مقايسه روحاني با بنيصدر گفته بود روحاني بايد به جرم خيانت به كشور محاكمه شود. روزنامه كيهان نيز با طرح ادعايي نوشته است: مسئولان اجرايي كشور، تعهدي را پذيرفتهاند كه بر اساس آن و بهطور اجمال، بخشهاي مهمي از اطلاعات گردش مالي كشور، در اختيار بيگانگان قرار ميگيرد. اين موضوعات نه طنز و نه خبر است، بلكه ترفندي براي فراموش شدن آنچه است كه ملت نبايد براي هميشه و به ويژه در شرايطي كه زمان كوتاهي تا برگزاري انتخابات رياست جمهوري مانده، در ذهن داشته باشد. البته مردم به خوبي دريافتند اين جمله كه حافظه ايرانيان كوتاهمدت است، صحت ندارد و از ياد نخواهند برد كه برخي بيتدبيريها در دولت گذشته چه تبعاتي براي كشور داشته و فراموش نخواهند كرد بابك زنجاني متولد شده از چه وضعيت اقتصادي بوده است. بنابراين وقتي از حك شدن اين موضوعات در ذهن ملت آگاه شدند، به روش ديگري متوسل ميشوند.»
اما اين تنها نمونه از پروژه ايجاد واهمه از ردصلاحيت حسن روحاني نيست، چراکه اين روند پيش از آنکه در رسانههاي ايراني دنبال شود، توسط رسانههاي امريکايي ساخته و پرداخته شده بود. در اين خصوص ميتوان به گزارش مجله امريکايي فوربس (Forbes) اشاره کرد که آنجا نيز به انتخابات رياست جمهوري ايران در سال آينده اشاره شده و به صراحت از احتمال ردصلاحيت روحاني سخن به ميان آورده است. اين مجله با اشاره به انتخابات پيشرو، عنوان کرده است: «البته بايد گفت روحاني در اين رقابت تنها نيست. گفتني است که افرادي که به دنبال رئيسجمهور شدن در ايران هستند بايد به تأييد شوراي نگهبان نيز برسند. در زمينه رابطه آقاي روحاني با رهبر عالي ايران نيز بايد گفت در برخي موارد تنشهايي ديده شده است. تاکنون رهبر ايران سيگنالهاي پيچيدهاي را در قبال انجام توافق هستهاي ارسال کرده است و در برخي موارد با تصميمات دولت حسن روحاني در زمينه توافق برجام مخالفت کرده است. بايد گفت پيشبيني اينکه چه کسي براي انتخابات رياست جمهوري تأييد صلاحيت ميشود غيرممکن است و حتي اکنون امکان ردصلاحيت حسن روحاني براي دور دوم انتخابات رياست جمهوري وجود دارد.»
پشت پرده يک پروژه
اما اين رايزنيها در خصوص احتمال ردصلاحيت حسن روحاني در حالي توسط رسانههاي خارجي و رسانههاي وابسته به جريان اصلاحطلب صورت ميگيرد که شوراي نگهبان به عنوان مسئول رسيدگي به صلاحيت کانديداهاي احتمالي انتخابات پيشرو، هنوز هيچ اظهار نظر مستقيم و حتي پالسي غيرمستقيم در خصوص ديدگاهش پيرامون انتخابات ارديبهشتماه سال آينده نفرستاده است. اين در حالي است که به نظر ميرسد، در پشت پرده اين جريانسازي با عنوان «ردصلاحيت روحاني» چندين هدف قرار دارد.
بر اين اساس، به نظر ميرسد که هدف نخست وادار کردن حسن روحاني به موضعگيري تند و بيپرده عليه نظام و شوراي نگهبان است. اين يک واقعيت غيرقابل انکار است که حسن روحاني بهرغم پيروزي با حمايت اصلاحطلبان تا اين لحظه حاضر نشده در پازل آنها بازي کند و بسياري از اهداف اين جريان با پشت کردن روحاني به آنان بر زمين مانده است. نمونه بارز اين موضوع، عدم موفقيت اصلاحطلبان در کسب اکثريت کرسيهاي مجلس و همچنين پست رياست خانه ملت است که همين عاملي براي ايجاد کدورت ميان اصلاحطلبان و روحاني شده است. علاوه بر اين عدم پيگيري برخي از خواستههاي فراقانونی اين جريان توسط حسن روحاني نیز خود مزيد علتي براي ناراحتي اصلاحطلبان از روحاني است. از اينرو آنان ميکوشند با پيش کشيدن موضوع احتمال ردصلاحيت روحاني، وي را مجبور به موضعگيري عليه نظام و شوراي نگهبان کنند و خود در پشت اين نزاع ساختگي، اهدافشان را دنبال کنند.
هدف دوم از اين پروژه را نيز ميتوان تلاش جريان اصلاحطلب براي ايجاد شکاف و دوقطبي در جامعه عنوان کرد. اين واقعيتي غيرقابل انکار است که اصلاحطلبان در فضاي دوقطبي، امکان مديريت صحنه به نفع خود را دارند و بيشک ميتوانند از اين آب گلآلود به نفع خود ماهي بگيرند و به اهداف خود برسند.
هدف سوم از اجراي اين پروژه نيز تضعيف شوراي نگهبان و جايگاهش در نظام است. اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو چارهاي جز حمايت از حسن روحاني ندارند و اين موضوع را ميتوان در گفتههاي تئوريسينهاي اين جريان نظير سعيد حجاريان نيز ديد. جايي که وي به صراحت گفته است که «حسن روحاني ميداند که ما چارهاي جز حمايت از او نداريم به همين دليل به سمت اصولگرايان تمايل پيدا کرده و تلاش ميکند تا آراي آنها را نيز به دست آورد.»
حال با توجه به اینکه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري گزینه قابل اعتنا و رأی آوری ندارند، آنها محور تلاشهاي خود را معطوف به انتخابات شوراي شهر خواهند کرد و ميکوشند با فتح شوراها، مسير خود را براي انتخاباتهاي آتي هموار کنند.
از اينرو جريان اصلاحطلب علاقه مند است که با تضعيف جايگاه شوراي نگهبان به واسطه واکنشهاي رئيسجمهور عليه اين شورا، عملاً نهاد رسيدگيکننده به صلاحيت کانديداها را براي گرفتن تأييد صلاحيت چهرههاي مورد نظر خود تحت فشار قرار دهد.
تمامي اين تحليلها در حالي است که به نظر ميرسد، حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور بسيار زيرکتر از آن است که در پازل اصلاحطلبان بازي کند و در سوي ديگر نيز بايد اتفاق بسيار خاصي بيفتد که نظام جمهوري اسلامي ايران حاضر به ردصلاحيت رئيسجمهوري شود که البته هیچ نشانهای در اینباره وجود ندارد و طرح ردصلاحیت روحانی بیش از آنکه یک احتمال و خبر باشد پروژهای از سوی اصلاحطلبان برای پیگیری اهدافی است که در این گزارش به برخی از آنها اشاره شد.
روزنامه شرق نیز چندی پیش با اختصاص تیتر و عکس صفحه نخست خود به این موضوع کوشیده بود با استناد به این جمله سخنگوی شورای نگهبان که احراز صلاحیتها برای یک دوره است نه دو دوره، اینگونه القا کند که رد صلاحیت روحانی در انتخابات آتی محتمل است.
نویسنده : جعفر تکبیری
موضوع مربوط به تلاش برخي رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان است که با هدفي خاص ميکوشند طي يک ادعاي واهي، حسن روحاني را به عنوان يکي از چهرههاي ردصلاحيت شده انتخابات آتي معرفي کنند.
آرمان و طراحي يک پروژه
در همين ارتباط روزنامه آرمان ارگان مطبوعاتي نزديک به خانواده آيتالله هاشمي در شماره روز گذشته خود، تيتر و عکس صفحه نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده و در اين خصوص به گفتههاي شخصي حجتالاسلام حميد روحاني استناد کرده است.
گفتههايي که در نهايت آرمان آن را دستاويزي براي هشدار به جامعه پيرامون احتمال ردصلاحيت حسن روحاني قرار داده است. آرمان در اين خصوص نوشته بود: «روحاني ردصلاحيت ميشود! سيدحميد روحاني ضمن مقايسه روحاني با بنيصدر گفته بود روحاني بايد به جرم خيانت به كشور محاكمه شود. روزنامه كيهان نيز با طرح ادعايي نوشته است: مسئولان اجرايي كشور، تعهدي را پذيرفتهاند كه بر اساس آن و بهطور اجمال، بخشهاي مهمي از اطلاعات گردش مالي كشور، در اختيار بيگانگان قرار ميگيرد. اين موضوعات نه طنز و نه خبر است، بلكه ترفندي براي فراموش شدن آنچه است كه ملت نبايد براي هميشه و به ويژه در شرايطي كه زمان كوتاهي تا برگزاري انتخابات رياست جمهوري مانده، در ذهن داشته باشد. البته مردم به خوبي دريافتند اين جمله كه حافظه ايرانيان كوتاهمدت است، صحت ندارد و از ياد نخواهند برد كه برخي بيتدبيريها در دولت گذشته چه تبعاتي براي كشور داشته و فراموش نخواهند كرد بابك زنجاني متولد شده از چه وضعيت اقتصادي بوده است. بنابراين وقتي از حك شدن اين موضوعات در ذهن ملت آگاه شدند، به روش ديگري متوسل ميشوند.»
اما اين تنها نمونه از پروژه ايجاد واهمه از ردصلاحيت حسن روحاني نيست، چراکه اين روند پيش از آنکه در رسانههاي ايراني دنبال شود، توسط رسانههاي امريکايي ساخته و پرداخته شده بود. در اين خصوص ميتوان به گزارش مجله امريکايي فوربس (Forbes) اشاره کرد که آنجا نيز به انتخابات رياست جمهوري ايران در سال آينده اشاره شده و به صراحت از احتمال ردصلاحيت روحاني سخن به ميان آورده است. اين مجله با اشاره به انتخابات پيشرو، عنوان کرده است: «البته بايد گفت روحاني در اين رقابت تنها نيست. گفتني است که افرادي که به دنبال رئيسجمهور شدن در ايران هستند بايد به تأييد شوراي نگهبان نيز برسند. در زمينه رابطه آقاي روحاني با رهبر عالي ايران نيز بايد گفت در برخي موارد تنشهايي ديده شده است. تاکنون رهبر ايران سيگنالهاي پيچيدهاي را در قبال انجام توافق هستهاي ارسال کرده است و در برخي موارد با تصميمات دولت حسن روحاني در زمينه توافق برجام مخالفت کرده است. بايد گفت پيشبيني اينکه چه کسي براي انتخابات رياست جمهوري تأييد صلاحيت ميشود غيرممکن است و حتي اکنون امکان ردصلاحيت حسن روحاني براي دور دوم انتخابات رياست جمهوري وجود دارد.»
پشت پرده يک پروژه
اما اين رايزنيها در خصوص احتمال ردصلاحيت حسن روحاني در حالي توسط رسانههاي خارجي و رسانههاي وابسته به جريان اصلاحطلب صورت ميگيرد که شوراي نگهبان به عنوان مسئول رسيدگي به صلاحيت کانديداهاي احتمالي انتخابات پيشرو، هنوز هيچ اظهار نظر مستقيم و حتي پالسي غيرمستقيم در خصوص ديدگاهش پيرامون انتخابات ارديبهشتماه سال آينده نفرستاده است. اين در حالي است که به نظر ميرسد، در پشت پرده اين جريانسازي با عنوان «ردصلاحيت روحاني» چندين هدف قرار دارد.
بر اين اساس، به نظر ميرسد که هدف نخست وادار کردن حسن روحاني به موضعگيري تند و بيپرده عليه نظام و شوراي نگهبان است. اين يک واقعيت غيرقابل انکار است که حسن روحاني بهرغم پيروزي با حمايت اصلاحطلبان تا اين لحظه حاضر نشده در پازل آنها بازي کند و بسياري از اهداف اين جريان با پشت کردن روحاني به آنان بر زمين مانده است. نمونه بارز اين موضوع، عدم موفقيت اصلاحطلبان در کسب اکثريت کرسيهاي مجلس و همچنين پست رياست خانه ملت است که همين عاملي براي ايجاد کدورت ميان اصلاحطلبان و روحاني شده است. علاوه بر اين عدم پيگيري برخي از خواستههاي فراقانونی اين جريان توسط حسن روحاني نیز خود مزيد علتي براي ناراحتي اصلاحطلبان از روحاني است. از اينرو آنان ميکوشند با پيش کشيدن موضوع احتمال ردصلاحيت روحاني، وي را مجبور به موضعگيري عليه نظام و شوراي نگهبان کنند و خود در پشت اين نزاع ساختگي، اهدافشان را دنبال کنند.
هدف دوم از اين پروژه را نيز ميتوان تلاش جريان اصلاحطلب براي ايجاد شکاف و دوقطبي در جامعه عنوان کرد. اين واقعيتي غيرقابل انکار است که اصلاحطلبان در فضاي دوقطبي، امکان مديريت صحنه به نفع خود را دارند و بيشک ميتوانند از اين آب گلآلود به نفع خود ماهي بگيرند و به اهداف خود برسند.
هدف سوم از اجراي اين پروژه نيز تضعيف شوراي نگهبان و جايگاهش در نظام است. اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو چارهاي جز حمايت از حسن روحاني ندارند و اين موضوع را ميتوان در گفتههاي تئوريسينهاي اين جريان نظير سعيد حجاريان نيز ديد. جايي که وي به صراحت گفته است که «حسن روحاني ميداند که ما چارهاي جز حمايت از او نداريم به همين دليل به سمت اصولگرايان تمايل پيدا کرده و تلاش ميکند تا آراي آنها را نيز به دست آورد.»
حال با توجه به اینکه اصلاحطلبان در انتخابات رياست جمهوري گزینه قابل اعتنا و رأی آوری ندارند، آنها محور تلاشهاي خود را معطوف به انتخابات شوراي شهر خواهند کرد و ميکوشند با فتح شوراها، مسير خود را براي انتخاباتهاي آتي هموار کنند.
از اينرو جريان اصلاحطلب علاقه مند است که با تضعيف جايگاه شوراي نگهبان به واسطه واکنشهاي رئيسجمهور عليه اين شورا، عملاً نهاد رسيدگيکننده به صلاحيت کانديداها را براي گرفتن تأييد صلاحيت چهرههاي مورد نظر خود تحت فشار قرار دهد.
تمامي اين تحليلها در حالي است که به نظر ميرسد، حسن روحاني به عنوان رئيسجمهور بسيار زيرکتر از آن است که در پازل اصلاحطلبان بازي کند و در سوي ديگر نيز بايد اتفاق بسيار خاصي بيفتد که نظام جمهوري اسلامي ايران حاضر به ردصلاحيت رئيسجمهوري شود که البته هیچ نشانهای در اینباره وجود ندارد و طرح ردصلاحیت روحانی بیش از آنکه یک احتمال و خبر باشد پروژهای از سوی اصلاحطلبان برای پیگیری اهدافی است که در این گزارش به برخی از آنها اشاره شد.
روزنامه شرق نیز چندی پیش با اختصاص تیتر و عکس صفحه نخست خود به این موضوع کوشیده بود با استناد به این جمله سخنگوی شورای نگهبان که احراز صلاحیتها برای یک دوره است نه دو دوره، اینگونه القا کند که رد صلاحیت روحانی در انتخابات آتی محتمل است.
*جوان