هم اکنون (مشاهدات فصل بهار و تیر و مرداد ۹۵) خانم ها با مانتوی جلو باز (بدون دکمه) و زننده ترین ساپورت ها وارد کتابخانه می شوند و هیچ تذکری هم از مسئولین دریافت نمی کنند. در الزامات پوشش تنها به داشتن «مقنعه» بسنده می شود. مسئولین نیز اگرچه، بر حسب اطلاع موثق، بی دغدغه نیستند، اما تا کنون اقدام موثری انجام نداده اند. درباره این وضعیت نکاتی عرضه می گردد با این امید که مسئولین امر در جهت اصلاح وضعیت کنونی اقدامات فوری را صورت دهند.
به گزارش شهدای ایران،ا
توجه به قانون اسلام و قانون مملکت و اقتضائات محیط علمی و آموزشی و
دانشگاهی، «رعایت حجاب و پوشش و رفتار مناسب» در «کتابخانه ملی جمهوری
اسلامی ایران»، باید بسیار بدیهی و طبیعی باشد. اما متاسفانه این امر بدیهی
و طبیعی در آن کتابخانه محترم چندان مورد توجه نیست. هم اکنون (مشاهدات
فصل بهار و تیر و مرداد ۹۵) خانم ها با مانتوی جلو باز (بدون دکمه) و زننده
ترین ساپورت ها وارد کتابخانه می شوند و هیچ تذکری هم از مسئولین دریافت
نمی کنند. در الزامات پوشش تنها به داشتن «مقنعه» بسنده می شود. مسئولین
نیز اگرچه، بر حسب اطلاع موثق، بی دغدغه نیستند، اما تا کنون اقدام موثری
انجام نداده اند. درباره این وضعیت نکاتی عرضه می گردد با این امید که
مسئولین امر در جهت اصلاح وضعیت کنونی اقدامات فوری را صورت دهند.
۱. این طرز پوشش یعنی «مانتوی کاملا جلوباز و تی شرت و ساپورت»، ساختی از روابط و رفتارها را در آن کتابخانه محترم ایجاد کرده است که هر روز بیش از پیش علمی بودن آن محیط را تحت الشعاع قرار می دهد. عده ای از دخترها و پسرها اساسا با هدف ایجاد روابط خاص دختر و پسری به کتابخانه ملی می آیند چرا که آنان آنچه را در مراکز تفریحی و پارک ها و مراکز خرید جستجو می کنند در کتابخانه ملی مملکت هم به آسانی می یابند و رندانه - نزد خانواده های از همه جا بی خبر خود- برای خوشگذرانی شان، ظاهری علمی هم فراهم می کنند! جوانان دانشجو و پژوهشگر که از راه های دور و نزدیک خود را به «تپه های عباس آباد» می رسانند، تا از امکانات این کتابخانه برای مطالعات و پژوهش های خود استفاده کنند، از این وضعیت راضی نیستند. این عدم رضایت محدود به قشر مذهبی هم نیست حتی گروه غیرمذهبی هم معتقدند اگر بنا بود در چنین حال و هوا و جوی! قرار بگیرند به یکی از مراکز تفریحی می رفتند نه کتابخانه ملی. فضای باز مابین سالن مطالعات گاهی اوقات بیشتر شبیه پارک های حاشیه شهر است تا محل استراحت دانشجویان! بیان مکشوف آنچه که هست، بیش از این جایز نیست!
۲. با آنکه مسئولین محترم کتابخانه ملی هم از این وضعیت راضی نیستند اما متاسفانه خود را در موضع انفعال قرار داده اند و در برابر استدلال پوچ این عده هنجارشکن که «اینجا یک محیط فرهنگی است و حریم خصوصی ما باید پاس داشته شود» تسلیم شده اند و تنها به «توصیه های پدرانه» بسنده می کنند و از «نظارت و تذکر بازدارنده» خبری نیست. حال آنکه با توجه به ابزارهایی که مسئولین در اختیار دارند از قبیل تعلیق و لغو عضویت اعضا، نظارت بر این موضوع کار دشواری نیست. اگر در فلان تفرجگاه و... امکان نظارت نیست در یک محیط بسته علمی که ورود و خروج و عضویت مشخص است امکان نظارت فراهم است. از طرفی فرهنگی و علمی بودن کتابخانه ملی، باید باعث رعایت بیشتر هنجارهای قانونی پوشش شود نه اینکه بهانه ای برای ولنگاری قرار بگیرد.
حتی در جوامع غربی نیز- علیرغم آنکه عرف و قانون «پوشش و رفتار» به طور کلی از قانون «پوشش و رفتار» کشور ما بازتر است- عرف پوشش اماکن علمی و دانشگاهی، به نسبت فضای عمومی و تفریحی آن جوامع، رسمی تر و منضبط تر می شود. شایسته نیست مانتوی جلوباز و ساپورت های کذایی که عرف پوشش بعضی افراد در بعضی اماکن عمومی ما شده است، عینا در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران هم تکرار شود. حریم خصوصی هم تا جایی محترم است که به هنجارهای قانونی عرصه عمومی آسیب نزند. مسئولین محترم نباید تحت تاثیر جوسازی این هنجار شکنان قرار بگیرند و با مسامحه غیرموجه، فضای علمی دانشجویان واقعی را ناخواسته تنگ کنند.
۳. در دو بند قبلی درد را گفتیم و در این بند پیشنهاد و درمان را می گوییم. برای بهبود وضعیت «پوشش و رفتار» و تغییر ساخت روابط (دختر و پسری) کنونی باید نظارت قانونی بر پوشش هنگام ورود و هنگام عبور و مرور در محیط کتابخانه صورت بگیرد. چون این نظارت قانونی است و هدف از آن رعایت قانون و حفظ ظاهر است - و نه ایجاد ایمان قلبی به حجاب - باید با تعیین مصادیق ممنوعه، صورت بگیرد. اگر کسی ایمان قلبی داشته باشد بدون نیاز به تعیین مصداق خودش حدود را رعایت خواهد کرد. ایمان قلبی به حجاب باید توسط روحانیون و مراکز تبلیغی ایجاد شود که فرآیند دیگری دارد که باید با صرف زمان کافی در جای دیگری محقق شود.
اینجا قرار است فرد- حتی علیرغم فقدان ایمان قلبی- با اطاعت از قانون، با ظاهری متناسب با یک محیط علمی وارد شود تا حداقل حرمت این محیط علمی حفظ شود و دانشجویان و دانش پژوهان واقعی از فرصت بودن در یک محیط «صرفا علمی» برخوردار باشند نه اینکه نمایشی از «پوشش ها و رفتارهای ناهنجار» را نظاره کنند! برای اینکه از دامنه اختلاف نظرها در اجرا کاسته شود و تکلیف نظارت کننده و نظارت شونده معلوم باشد، تعیین مصادیق ممنوعه ضروری است. پیشنهاد می شود علاوه بر الزام به مقنعه، ممنوعیت «مانتوی جلو باز» و «ساپورت» هم در دستور کار قرار بگیرد. در اعلام مصادیق ممنوعه باید از استثناها چشم پوشید. ممکن است خانمی با شال هم حجاب خود را حفظ کند اما اکثرا چنین نیستند. درباره «مانتوی جلو باز» هم چنین است و شاید خانمی بتواند حتی با «مانتوی جلوباز» هم با هر تدبیر و ترفندی حجاب خود را حفظ کند، اما «مانتوی جلوباز» اکثرا با «تی شرت بسیار تنگ» و «ساپورت» استفاده می شود که وضعیت فرهنگی تاسف آور و روابط «دختر وپسری» فعلی را در کتابخانه رقم زده است.
اگر این پیشنهادات ساده، اجرایی شود مسئولین خواهند دید که دغدغه آن ها برای بهبود وضعیت رفتار و منش دانشجویان ان شالله به زودی مرتفع خواهد شد یا حداقل وضعیت کنونی بسیار بهتر خواهد شد. ساده انگاری است اگر تصور کنیم هر پوششی، فرهنگ و رفتار و ساخت روابط خود را به همراه نمی آورد. اگر قواعد «پوشش و رفتار» در یک محیط علمی، بسته تر از قواعد «پوشش و رفتار» در فلان مرکز خرید یا تفرجگاه باشد، این گروه به همان اماکن مراجعه خواهند کرد و کتابخانه ملی، محیطی امن برای اهالی حقیقی مطالعه و پژوهش، خواهد بود.
۴. در خاتمه تاکید می شود این مختصر دغدغه و نگرانی دانشجویانی است که کتابخانه ملی را دوست دارند و می خواهند این کتابخانه در خور نام خود «کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» باشد و بماند. با قدردانی و سپاس از زحمات و تدابیر مسئولین محترم کتابخانه ملی از ایشان می خواهیم از فضای علمی و آموزشی این محیط بیش از گذشته حراست و حفاظت نمایند و اجازه ندهند این فضا جولانگاه افراد هنجارشکن و غیرعلمی شود. از اصحاب رسانه نیز توقع داریم همچون همیشه چشم ناظر جامعه باشند و عملکرد مسئولین را به منظور اصلاح امور مذکور مورد رصد قرار دهند.
*الف
این تعریف حیوانی از پیشرفت، سوغا فرهنگ غربی است که در کشور نفوذ کرده است