پسري نوجوان كه پس از دريافت نامهاي از سوي افراد ناشناس، تصور كرد برادر هشت سالهاش حاصل ارتباط نامشروع مادرش است، با بنزين خانه را آتش زد و پدر، برادر و خواهر كوچكترش را كشت. در مدت هفت سالي كه او در زندان است، پروندهاش بارها به دلايل مختلف چون فوت ولي دم و جعل گواهي رضايت از سوي مادر متهم، در مراجع قضايي دست به دست شده و رسيدگي به آن به تاخير افتاده است.
به گزارش شهدای ایران، پسري نوجوان كه پس از دريافت نامهاي از سوي افراد ناشناس، تصور كرد برادر هشت سالهاش حاصل ارتباط نامشروع مادرش است، با بنزين خانه را آتش زد و پدر، برادر و خواهر كوچكترش را كشت. در مدت هفت سالي كه او در زندان است، پروندهاش بارها به دلايل مختلف چون فوت ولي دم و جعل گواهي رضايت از سوي مادر متهم، در مراجع قضايي دست به دست شده و رسيدگي به آن به تاخير افتاده است.
تحقيقات درباره اين پرونده از ساعت پنج بامداد ١٦ فروردين ٨٨ با اطلاع كلانتري ١٧ مارليك ملارد از وقوع يك فقره آتش سوزي عمدي منجر به قتل در مجتمعي مسكوني آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد آتشنشانان پس از خاموش كردن حريق، مادر و پسر ١٨ ساله خانواده را نجات دادهاند اما پدر، دختر ١٠ و پسر هشت ساله خانواده در آتش سوخته و كشته شدهاند.
در همان بررسيهاي ابتدايي محل حادثه، عمدي بودن آتش سوزي محرز و مشخص شد كه متهم يا متهمان، در ورودي خانه را با يك عدد قفل آويز بسته و سپس با بنزين اقدام به آتش زدن كردهاند. با تشكيل پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تيمي از كارآگاهان جنايي مسوول رسيدگي به آن شدند و پس از مدتي، رد پاي پسر ١٨ ساله خانواده را در حادثه كشف كردند. آنها اشكان را دستگير و مورد بازجويي قرار دادند. پسر نوجوان كه در ابتدا، اتهام خود را انكار ميكرد، پرده از رازي خانوادگي برداشت.
او گفت: اختلاف من و خانوادهام با يك نامه شروع شد. افراد ناشناسي آن را در خانهمان انداخته بودند. در آن نوشته شده بود: «مادرم با مردي غريبه ارتباط دارد و برادر هشت سالهام حاصل اين ارتباط است.» مدتي بعد، وقتي با دوستم، جلوي در مجتمع ايستاده بودم، پژويي مشكي رنگ با دو سرنشين مرد جلويم توقف كرد. آنها را نميشناختم اما گفتند ميخواهند درباره نامه حرف بزنند. سوار كه شدم، عكس مردي را نشانم دادند و مدعي شدند او با مادرم ارتباط دارد. موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم اما او زير بار نميرفت تا اينكه پدرم همهچيز را فهميد. عصباني شد.
گفت همهمان را خواهد كشت. هرچند وقت يكبار با كنايه به برادر هشت سالهام ميگفت: اميرحسين، بابات چه كار ميكند؟«متهم، حادثه را به مادر و پدرش نسبت داد و گفت: «روز حادثه، سر همين موضوعات با هم درگيري لفظي پيدا كرديم. پدرم تهديد كرد همهمان را ميكشد. شب كه شد در اتاق خوابم بودم كه ناگهان متوجه شدم خانه آتش گرفته. آتش نشانها من و مادرم را نجات دادند اما پدرم، برادرم و خواهرم در آتش سوختند. فكر ميكنم اين حادثه كار پدر يا مادرم باشد.»
متهم در حالي ايجاد حريق و ارتكاب قتلها را رد ميكرد كه شواهد به دست آمده از صحنه جرم او را به عنوان متهم رديف اول معرفي ميكرد. سرانجام با بررسي بيشتر صحنه جرم، اسناد پليسي جديدي به دست آمد كه متهم ١٨ ساله در مواجهه با آنها دست از انكار برداشت و به جرم خود اعتراف كرد. او گفت: «نيمههاي شب، با آتش زدن خانه با استفاده از بنزين، باعث مرگ پدر، خواهر و برادرم شدم.» با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي صدور حكم در اختيار شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. صبح ديروز در ابتداي جلسه رسيدگي به پرونده، وكيل اولياي دم با اشاره به فوت پدربزرگ قاتل به عنوان ولي دم، از تقاضاي قصاص دو عموي متهم خبر داد. با اين همه، قاضي عبداللهي با تاكيد بر وجود نقص در وكالتنامه وكيل اولياي دم و لزوم وجود گواهي حصر وراثت براي دو مقتول نوجوان، جلسه رسيدگي به پرونده را به آيندهاي نزديك موكول كرد.
تحقيقات درباره اين پرونده از ساعت پنج بامداد ١٦ فروردين ٨٨ با اطلاع كلانتري ١٧ مارليك ملارد از وقوع يك فقره آتش سوزي عمدي منجر به قتل در مجتمعي مسكوني آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد آتشنشانان پس از خاموش كردن حريق، مادر و پسر ١٨ ساله خانواده را نجات دادهاند اما پدر، دختر ١٠ و پسر هشت ساله خانواده در آتش سوخته و كشته شدهاند.
در همان بررسيهاي ابتدايي محل حادثه، عمدي بودن آتش سوزي محرز و مشخص شد كه متهم يا متهمان، در ورودي خانه را با يك عدد قفل آويز بسته و سپس با بنزين اقدام به آتش زدن كردهاند. با تشكيل پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تيمي از كارآگاهان جنايي مسوول رسيدگي به آن شدند و پس از مدتي، رد پاي پسر ١٨ ساله خانواده را در حادثه كشف كردند. آنها اشكان را دستگير و مورد بازجويي قرار دادند. پسر نوجوان كه در ابتدا، اتهام خود را انكار ميكرد، پرده از رازي خانوادگي برداشت.
او گفت: اختلاف من و خانوادهام با يك نامه شروع شد. افراد ناشناسي آن را در خانهمان انداخته بودند. در آن نوشته شده بود: «مادرم با مردي غريبه ارتباط دارد و برادر هشت سالهام حاصل اين ارتباط است.» مدتي بعد، وقتي با دوستم، جلوي در مجتمع ايستاده بودم، پژويي مشكي رنگ با دو سرنشين مرد جلويم توقف كرد. آنها را نميشناختم اما گفتند ميخواهند درباره نامه حرف بزنند. سوار كه شدم، عكس مردي را نشانم دادند و مدعي شدند او با مادرم ارتباط دارد. موضوع را با مادرم در ميان گذاشتم اما او زير بار نميرفت تا اينكه پدرم همهچيز را فهميد. عصباني شد.
گفت همهمان را خواهد كشت. هرچند وقت يكبار با كنايه به برادر هشت سالهام ميگفت: اميرحسين، بابات چه كار ميكند؟«متهم، حادثه را به مادر و پدرش نسبت داد و گفت: «روز حادثه، سر همين موضوعات با هم درگيري لفظي پيدا كرديم. پدرم تهديد كرد همهمان را ميكشد. شب كه شد در اتاق خوابم بودم كه ناگهان متوجه شدم خانه آتش گرفته. آتش نشانها من و مادرم را نجات دادند اما پدرم، برادرم و خواهرم در آتش سوختند. فكر ميكنم اين حادثه كار پدر يا مادرم باشد.»
متهم در حالي ايجاد حريق و ارتكاب قتلها را رد ميكرد كه شواهد به دست آمده از صحنه جرم او را به عنوان متهم رديف اول معرفي ميكرد. سرانجام با بررسي بيشتر صحنه جرم، اسناد پليسي جديدي به دست آمد كه متهم ١٨ ساله در مواجهه با آنها دست از انكار برداشت و به جرم خود اعتراف كرد. او گفت: «نيمههاي شب، با آتش زدن خانه با استفاده از بنزين، باعث مرگ پدر، خواهر و برادرم شدم.» با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي صدور حكم در اختيار شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. صبح ديروز در ابتداي جلسه رسيدگي به پرونده، وكيل اولياي دم با اشاره به فوت پدربزرگ قاتل به عنوان ولي دم، از تقاضاي قصاص دو عموي متهم خبر داد. با اين همه، قاضي عبداللهي با تاكيد بر وجود نقص در وكالتنامه وكيل اولياي دم و لزوم وجود گواهي حصر وراثت براي دو مقتول نوجوان، جلسه رسيدگي به پرونده را به آيندهاي نزديك موكول كرد.
* اعتماد